میگفت: خدایاکمکم‌کن‌نگاهم‌تویِ‌این‌دنیایِ‌مجازی جزبرای‌تونبینـھ‌وانگشتانم‌جزبرایِ‌تو کلیدی‌روفشارنده!🚶🏿‍♂ اگھ‌هیچکس‌نبینـھ،‌خدامیبینـھ... خدایـےکـھ‌شاهدوقاضیـھ(:' راست‌میگفتااا . . . #ابراهیم‌هادی🖤#هادی‌دلها🖤۸ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN

#شھیدابࢪاهیم‌هادے میگفت: ↯↯ وقتے عزادارے شماطولانے میشود، اینھاخستہ میشوند.🎤 شما بعدازمقدارےعزادارے🏴 شام مردم را بدهید. 🍛 بعدهرچہ‌قدࢪمیخواهیدسینہ‌بزنید و؏شقبازےکنید،نگذارید مردم در مجلس‌اهل‌بیت‌احساس‌خستگےکنند.🖇 کتاب‌سلام‌بࢪابراهیم.ص¹⁶⁰📔 زندگی‌نامہ‌وخاطرات‌پھلوان‌بی‌مزار #شهیدابراهیم‌هادے🕊 #ابراهیم‌هادی🖤#هادی‌دلها🖤 ۸ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN

🔵 داستانی از #حاج‌اسماعیل‌دولابی درباره انتظار واقعی 🔴 پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این جا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه می‌کرد می‌دید کی چکار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند... 🔸 یکی از بچه ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید 🔸 یکی از بچه ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این جا را مرتب کند. 🔸 یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم. 🔸 اما آن که زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه جا را. می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد. هی نگاه می کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین جاست. توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم... 🌀 شرور که نیستی الحمدلله 🌀 گیج و خنگ هم نباش 🌀 نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن. خانه را مرتب کن تا آقا بیاید #گروه‌ابراهیم‌هادی🖤 #هادی‌دلها🖤 8👇🏻 https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN

آمده بودم که تو را بشناسم خودم را یافتم..!🌱 من در تو ، او را لحظه بـه لحظه دیده‌ام.. میدونم که خودتم میدونی داش ابرام ؛ من با تو خُدا رو پیدا ڪردم..♥️ #هادی‌دلها✨ شهید ابراهیم هادی ❤️ @rafiq_shahidam96 #ماه_محرم_امام_حسین #امام_زمان

[🌸🌱] شهـیدنظـرمیڪندبہ‌وجہ‌اللہ! ڪاش‌میشددنیـاراازقاب‌چشم‌هاے‌ تودید،همان‌چشم‌هایۍ‌ڪہ‌غیراز خداراندید..((: #شہیدابراهیم‌هادے/#هادے‌دلہا♥️

آمده بودم که تو را بشناسم خودم را یافتم..!🌱 من در تو ، او را لحظه بـه لحظه دیده‌ام.. میدونم که خودتم میدونی برادر شهیدم ؛ من با تو خُدا رو پیدا ڪردم..🌱♥️ #هادی‌دلها✨ شهید ابراهیم هادی ❤️ @rafiq_shahidam96

خدا‌برای‌دل‌من‌تورا‌نگه‌دارد..!) #هادی‌دلها🕊🥀

همیشه‌ میگفت : زیباترین‌ شهادت را میخواهم! یک بار پرسیدم: شهادت خودش‌ زیباسـت ؛ زیباترین‌ شهادت چگونه‌ است؟! در جواب گفت: زیباترین‌ شهادت این‌ است که جنازه‌ای هم‌ از انسان‌ باقی نماند :) #شهیدانه #شھیدابراهیم‌هادی #هادی‌دلها https://eitaa.com/rafiq_shahidam96

#خاطراتِ‌ابراهیم°•🤍 باز هم مثل شبهاے قبل. نیمه شب ڪه از خواب بیدار شدم، دوباره دیدم که ابراهیم روی زمین خوابیده! با اینڪه رختخواب برایش پهن کرده بودیم، اما آخر شب، وقتی از مسجد آمد، دوباره روی فرش خوابید. صدایش کردم و گفتم: داداش جون، هوا سرده، یخ می کنے. چرا تو رختخواب نمی خوابے؟ گفت: خوبه، احتیاجی نیست. وقتے دوباره اصرار ڪردم گفت: رفقاے من الان تو جبهه‌ے گیلان غرب، توی سرما و سختی هستند. من هم باید کمے حال اونها رو درڪ کنم. #هادےِ‌دلها #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها https://eitaa.com/rafiq_shahidam96