eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میخوامـ یہ کاناݪ بہتوݧ معرفۍ کنمـ😍 از جنس رفاقٺ با شہــــــدا🕊 اگهـ وارد ایݩ کانال شدے بدون اتفاقے نبودهــ😉 اینــم ‌لینــ📱ــڪش↓↓↓♥️ 🌱https://eitaa.com/joinchat/2827747358Cdac9d7b0ab ••♥️•• مےگفتـ رفیق باید توے بغل رفیقش توی رڪاب امام زمانش شهید بشہ:) 😍♥️↓👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 🥀 https://eitaa.com/joinchat/2827747358Cdac9d7b0ab
🛑 شهید و بقیه شهدا ، معلم ما در این دنیای فانی هستند پس سعی کنید در زندگیمان از این شهدای عزیز الگوبرداری کنیم تا به آن سعادت حقیقی و واقعی در دنیا و آخرت نائل شویم 🔹همه شهدا اعتقاد داشتند 👇 ❇️ که دنیا محل ابتلا و امتحان است ، نه حرف و سخن ! بلکه محل عمل است و جای جمع آوری توشه آخرت است. ⚛ هر عملى كه انجام ميدهید دانه اي است كه ميكارید ، و هر دانه‌ای كه میكارید مطمئن باشید که روزى خواهد رسید که درو خواهید كرد. ✴️ پس در زندگيتان هرگز تغيير نخواهید كرد اگر در انتخابهايتان راه درست رو در زندگیتان ، طی کرده باشید ! ✅ پس شهید عزیز ، ابراهیم هادی همچون معلمی دلسوز کمکم کن تا راه را اشتباه طی نکنم و مانند خودت که با درست عمل کردنت توانستی به آن مقصد نهایی برسی و از امتحانات الهی سربلند و پیروز بیرون بیایی من هم بتوانم با کمک شما پیروز میدان شوم . 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ ❤❤❤ *ابراهیم هادی❤هادی دلها*❤4 https://chat.whatsapp.com/B96ojOyTtwGFGgkEa6H8S3
اگر امروز مواظب لقمه غذایت نباشی فردا مجبوری مواظب دخترت پسرت و همسرت باشی... لقمه حرام شروع همه ی مصیبت هاست... ❤️❤️❤️❤️ @ebrahimh
🌹 امام محمد باقر (ع): ‌ کسی به ولایت ما نمیرسد، مگر با عمل شایسته و ترک گناه. ‌ 📗وسائل‌الشّيعه ج۱۱ ص۱۹۶ ‌ ⚡️تعجیل در ظهور امام غائب‌مان گناه نکنیم ❤️❤️❤️❤️ @ebrahimh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 حسین وگناه، یه جا،کنارهم،جا نمیشن، تاریکی‌که‌باشه‌نورمیره، گناه‌که‌باشه‌حسین(ع)میره! @ebrahimh
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸 ما خود نمی‌خواهیم این راه را، که راه خدا و رسول و اولیای اوست طی کنیم، بلکه راهی را می‌خواهیم که در آن استغفار و ذکر و گریه نباشد. نظیر اینکه نزد شخصی رفتند و گفتند: ذکری به ما دستور بدهید. ایشان گفته بود: نماز بخوانید. گفته بودند: می‌خواهیم ذکری بدهید که نماز نخوانیم. … ⚠️ خود را مریض نمی‌دانیم، وگرنه علاج آن آسان است. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴۶ ❤️❤️❤️❤️ @ebrahimh
هر کس که رهاست يا علی می گويد در بند و بلاست يا علی می گوید يک لحظه سكوت! يک صدا می آيد انگار خداست يا علی می گويد ✨یا علی✨ @ebrahimh
🌷شهید مصطفی ردانی پور🌷 معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش که "سرت را بالا بگیر ببینم." چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد. از کلاس بیرون رفت، تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود. خونه که رسید گفت:دیگه نمیخوام برم هنرستان. _آخه برای چی؟؟؟ _معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم؛ حوزه. 🌹 @ebrahimh
‍ دلم تــ❤️ــو را میخواهد... دوباره با نگاه مهربانت، دستانم رابگیری و از لجنزار خودم بیرون بکشی... پاکم کنی... نفهمم چگونه اما دوباره مرا به دیار خودت ببری و بنشانیم یک گوشه ی آرام! گوشه ای که همان هوا باشد و همان خاک... و همان من... ☘بنشینی کنارم و چشم خوانی کنی تمام حرفهای دلم را... . ای تویی که نمیدانمت! نمیخوانمت! نمیبینمت! میدانم بدم و میدانم بارها گذشته ام از گذشت هایی که نباید می گذشتم اما... عاجزانه از تو میخواهم به قیمت گناهانم از من نگذری... 🌸عمری است دست های ما را گرفته ای... رها مکن🙏 @ebrahimh
🦋*﷽*🦋 👈یوسف اللهی چه داشت که اینطور حاج‌قاسم و دیگر رزمنده‌ها را شیفته خودش کرده بود؟ بگذارید خاطره‌ای برایتان تعریف کنم تا پاسخ سؤالتان را هم داده باشم. یک بار در جبهه غرب همراه حسین آقا به گشت‌زنی رفته بودیم. روی موتور بودیم و من ترکش نشسته بودم. بعد از قوچ سلطان، یک بلندی بود که نامش یادم نیست. آنجا یک تک‌درختی بود که حسین آقا موتور را کنار آن درخت نگه داشت. در همین لحظه عراقی‌ها ما را دیدند و تیربارچی‌شان با کالیبر ۵۰ شروع کرد به طرف ما تیرانداختن. من رفتم پشت درخت پناه گرفتم، اما حسین رفت بالای درخت و لابه‌لای شاخ و برگ‌ها نشست. هرچه گفتم حسین بیا پایین، دیدم عین خیالش نیست. حتی از آن بالا میوه کند و به من داد! تیربارچی دشمن چند صد گلوله به طرفش شلیک کرد، اما هیچ‌کدام به حسین نخورد. آخرسر خسته شد و شلیک را متوقف کرد. وقتی حسین پایین آمد در برابر نگاه‌های متعجب من خندید و گفت می‌خواستم گلوله‌هایش را تمام کنم. سوار موتور که شدیم، از پشت سر او را بوسیدم و گفتم: «حسین تو می‌دانی چطور شهید می‌شوی درست است؟» گفت: «بله می‌دانم.» شهید 🎤 روایتگر حمید شفیعی دوست و همرزم شهید مکتب سردار سلیمانی @ebrahimh