eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
19.5هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙[…دنبال شهࢪتیم و پـے اسـم و ࢪسـم و نام غــــــافل از اینڪھ فاطمہ (س) #گمنــــــام میخرد .]🥀🤲 🏴🏴🏴🏴🏴 @ebrahimh
پآی ‌آدم ‌جایۍ ‌میرھ کھ دلش ‌ࢪفته! دلها رۅٰ مواظب ‌باشیم تـا پاها جاۍ بـد نࢪه :) -حاج‌حسیݩ‌یکتا 🖤🖤🖤🖤 @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*|•🌿•|* *...* *ڪار عمݪیاتے* یڪۍ مےخواست بیاد تهران،نمۍ وزیر دفاع آمریڪا یا نماینده ے سازمان ملل؟خبرآوردند ڪہ شاه ڱفتہ هیچ اتفاقے نباید بیفته.همین حرف براے محمد ڪافے بود.گفت: باید بیفته... . رفیقے داشت توےاصفهان،اسمش سلمان بود.توے این جورڪارها باهمدیگر بودند. خودش هم ڪہ تهران بود.درست همان وقتی ڪہ قرار بودهیچ اتفاقۍ نیفتد.یڪ بالگرد توے اصفهان افتاد پایین،دوتا اتوبوس سفارت آمریڪا توی تهران رفت هوا. @ebrahimh
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ قسمت۴ توی محل ازبچگی باهم بودیم.منزل احمدعلی توی کوچه چهل تن ضلع شمالی مسجد🕌امین الدوله بود.کوچه ای که الان به نام شهیدنیری نام گذاری شده.دردوران دبستان حال وهوای احمدباهمه فرق داشت.رفتارش خیلی معنوی وخوب بود.احمدیکی ازبهترین دوستان 💞من بود.همیشه نون وپنیرخوشمزه ای😋 باخودش به مدرسه می آورد.هیچ وقت هم تنهانمی خورد!به ماتعارف می کرد.من وبقیه ی دوستان کمکش می کردیم!رفتاروبرخورداحمدبرای همه ی ماالگوبود.احمدبهترین دوست دوران نوجوانی من بود.باهم بازی⚽️ می کردیم.مدرسه می رفتیم.باهم برمی گشتیم و...ازدوره دبستان تادبیرستان بااحمدعلی هم کلاس بودم.بهترین خاطرات من برمی گشت به همان ایام.می گفت:بیاتوی راه مدرسه سوره های کوچک قرآن رابخوانیم.درزنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگه ای📃 دردست گرفته ومشغول مطالعه است. یک بارازاوپرسیدم :این کاغدچیه❓گفت:این برگه ی اسماءالله است.نام های خدای متعال روی این کاغذنوشته شده.کم کم بزرگترمی شدیم فاصله معنوی من بااورفته رفته بیشترمی شد.اوپله پله بالامی رفت ومن...بیشترین چیزی که احمدبه آن اهمیت می دادنمازبود👌هیچ وقت نمازاول وقت راترک نکرد.حتی زمانی که دراوج کاروگرفتاری بود.معلم گفته بودامتحان دارید.ناظم آمدسرصف وگفت:برخلاف همیشه خارج ازساعت آموزشی امتحان برگذارمیشه.فردازنگ🔔 سوم که تمام شدآماده امتحان باشید.آمدیم داخل حیاط گفتند: چن دقیقه ی دیگه امتحان شروع می شه‌.صدای 📢اذان مسجدمحل بلندشد.احمدآهسته حرکت کردورفت به سمت نمازخانه,دنبالش رفتم وگفتم: احمدبرگرد.این آقامعلم خیلی به نظم حساسه,اگه دیربیای ازت امتحان نمیگیره 🚫و...می دانستم نمازاحمدطولانی است.احمدمقیدبودکه اگرذکر📿تسبیحات راهم بادقت اداکند.هرچه گفتم بی فایده بود😕احمدبه نمازخانه رفت ومشغول نمازشد.همان موقع همه مارابه صف کردند.واردکلاس شدیم.ناظم گفت:ساکت باشیدتامعلم سوالهاروبیاره.مرتب ازداخل کلاس سرک می کشیدم وداخل حیاط ونمازخانه رانگاه 👀می کردم.خیلی ناراحت احمدبودم.حیف بودپسربه این خوبی ازامتحان محروم بشه😞 بیست دقیقه همین طورتوی کلاس نشسته بودیم.نه ازمعلم خبری بودنه ازناظم ونه ازاحمد🙁همه داشتندتوی کلاس پچ پچ می کردندکه یکدفعه درب کلاس بازشدمعلم بابرگه های امتحان واردشد.همه بلندشدند .معلم باعصبانیت😡 گفت:ازدست این دستگاه تکثیر!کلی وقت ماروتلف کردتااین برگه هاآماده باشه!بعدیکی ازبچهاراصدازدوگفت:پاشوبرگه هاروپخش کن.هنوزحرف معلم تمام نشده بودکه درب🚪 کلاس به صدادرآمد,دربازشدواحمددرچهارچوب درنمایان شد.معلم مااخلاقی داشت که کسی رابعدازخودش به کلاس راه نمی داد✅من هم باناراحتی منتظرعکس العمل معلم بودم.آقامعلم درحالی که حواسش به کلاس بودگفت:نیری بروبشین سرجات😑احمدسرجاش نشست ومشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم باتعجب 😳به اونگاه می کردم.احمدمثل مامشغول پاسخ شد‌.فرق من بااودراین بودکه احمدنمازاول وقت راخوانده بودومن...خیلی روی این کاراوفکرکردم.این اتفاق چیزی نبودجزنتیجه همان عمل خالصانه ی احمد💯 رفتاروعملکرداحمدبابقیه فرق چندانی نداشت.یک زندگی ساده وعادی مثل همه داشت.درداخل جمع همیشه مثل بقیه افرادبود.باآنها می خندید☺️,حرف می زدو..احمدهیچ گاه خودش رابرترازبقیه نمی دانست.درحالی که همه می دانستیم که اوازبقیه به مراتب بالاتراست.ازهمان دوران راهنمایی که درگیرمسائل انقلاب شدیم احساس کردم که ازاحمدخیلی فاصله گرفته ام!احساس می کردم که احمدخداوندمتعال رابه گونه دیگرمی شناسدوبه گونه ای دیگربندگی می کند.مانمازمی خواندیم تارفع تکلیف کرده باشیم😶,امادقیقاًمی دیدم که احمدازنمازخواندن ومناجات باخدای متعال لذت می برد😍شایدلذت بردن ازنمازبرای یک انسان عالم وعارف,طبیعی باشد.امابرای یک پسربچه ی👦 دوازده ساله عجیب بود.من سعی می کردم که بیشتربااوباشم تاببینم چه می کند.امااورفتارش خیلی عادی بود.مثل بقیه بافرادمی گفت ومی خندید. 👈 ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
زِندھ ٺَرین روزهاے زندگےِ یڪ مَردّ روزهایے اسټ ڪھ درمُبارزھِ میگذراݩد...✌️🏼 🖤🖤🖤🖤 @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼 ᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ‌ ●آرزو یعنے: داشتن یڪ جفت پاے خستہ هشتاد ڪیلومترے حسینے!♡ ‎ ┈••✾•🖤•✾•┈• @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌷🌷 تنها روحانی که جرات داشت با استاندار گردن کلفت خوزستان در بیفته بود. پناهیان رو از ما نگیرید. 🌷http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
0935 79 88 75 1/www.JavadMoghadam.ir4_160596107167006866.mp3
زمان: حجم: 3.47M
🍃آروم جوونم میشه بدونم کی و کجا به سر میاد چشم انتظاری 🍃با حال زارم دلهره دارم یوقت صدات کنم منو بجا نیاری😭 🎤جواد_مقدم 🌷http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
رفقا...!! بیاید دعا کنیم واسه اینکه وقتی اماممون اومد طرف اماممون باشیم... چقدر از این یه جمله میشه وحشت کرد... @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
همین امشب بیاید یه کار بد رو ترک کنیم و جایگزینش یه عمل مستحبی رو بزاریم!!! موافقید؟ @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
خوشا به حال بنده‌ای گمنام که خدا او را بشناسد و مردم‌ او را نشناسند... -پیامبر‌ﷺ -اصول کافی ج۲۲۵،۲ #شهید_ابراهیم_هادی 🏴🏴🏴🏴🏴 @ebrahimh
حضرت زهرا(س) داره یاران امام زمان عج رو انتخاب میکنه ولی آقا نگرانه میگه مادر! نشه مثل جدم حسن (ع) نشه مثل حسین(ع) نکنه تنهام بذارن بی معرفتی کنن پام نمونن... @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c