کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
زیارت عاشورا را که خواندهای ؟ میدانی این فراز به کجا اشاره دارد؟ مُصیبته ما اعظَمها واعظَمَ رزیته
یک به یک دل بچه ها را راضی به رفتن کرد... بچه ها اما...
پدر، آنها را به دست عمه سپرده بود...
عمه اما...
حالا نوبت ابن الحسین (ع) بود..
که سنگینی داغ دل عمه و طفلان را به جان بخرد و آنها را راهی شام بلا کند...
کاروان راه افتاد...
عمه در راه حواسش به همه چیز بود
به امانت های برادر...
به خارهای در مسیر ...
و حتی به نسیم آشنایی که بوی گل گمشده اش را از قتلگاه میآورد...
امان از دل زینب
💠یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از دعاهای نهج البلاغه است.
" اللهم اجعل نفسی اول كريمه تنتزعها من كرائمی"
"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"
📛یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری،
❌شرفم،
❌انسانيتم،
❌عدالتم، و....
گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری.
💠و این همان جمله معروف است که می گوید:
«ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم».🌹
منتظر واقعی کسی است که وضعیت فعلیاش از لحاظ زندگی، کار، عبادت، پوشش و روابط اجتماعی، فردی، معنوی و ... با وضعیت زمان ظهور امام زمان(عج) شباهت داشته باشد.
رفقا...
یه جوری تو جامعه راه برید....
که همه بگن این بوی امام زمان میده...
💠 #هُنر_رفاقت
🖲 عملیات پاکسازی!
یکی از هنرها در رفاقت این است که نقاط مثبت دوست خود را پیدا کنیم و آنها را پرورش دهیم
طبیعی است که هر کسی یک سری از نقاط منفی و نقاط مثبت دارد، #رفتار ما می تواند #نقاط_ضعف و منفی دوستمان را ضعیف و کمرنگ کرده و نقاط قوت او را
قوی و مستحکم نماید.
برای مثال ما دوستی داریم که علاوه بر اینکه شخصی بسیار مهربان و دلسوز است اندکی هم مغرور است، این ما هستیم که می توانیم با دیدن و شناسایی کردن نقاط قوت دوستمان و تشویق او به تقویت آن ها، هم باعث #رشد او شویم، هم خودمان از اخلاق خوب او استفاده کنیم، یعنی همیشه با آن چهره مهربان او طرف باشیم.
از آن طرف، نقاط منفی و ضعف او را شناسایی و تضعیف کنیم تا مجبور نباشیم از اخلاق بد او اذیت شویم و دوست مان هم ضربه بخورد.
✅@ebrahimh
پآی آدم جایۍ میرھ کھ دلش ࢪفته!
دلها رۅٰ مواظب باشیم
تـا پاها جاۍ بـد نࢪه :)
-حاجحسیݩیکتا
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*|•🌿•|*
*#تمام_زندگی_ام_باید_مثل_او_بشود...*
*ڪار عمݪیاتے*
یڪۍ مےخواست بیاد تهران،نمۍ وزیر دفاع آمریڪا یا نماینده ے سازمان ملل؟خبرآوردند ڪہ شاه ڱفتہ هیچ اتفاقے نباید بیفته.همین حرف براے محمد ڪافے بود.گفت: باید بیفته... .
رفیقے داشت توےاصفهان،اسمش سلمان بود.توے این جورڪارها باهمدیگر بودند.
خودش هم ڪہ تهران بود.درست همان وقتی ڪہ قرار بودهیچ اتفاقۍ نیفتد.یڪ بالگرد توے اصفهان افتاد پایین،دوتا اتوبوس سفارت آمریڪا توی تهران رفت هوا.
#شهید_محمد_بروجردے
#تشڪیلات_شهدایے
@ebrahimh
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت۴
#امتحان
توی محل ازبچگی باهم بودیم.منزل احمدعلی توی کوچه چهل تن ضلع شمالی مسجد🕌امین الدوله بود.کوچه ای که الان به نام شهیدنیری نام گذاری شده.دردوران دبستان حال وهوای احمدباهمه فرق داشت.رفتارش خیلی معنوی وخوب بود.احمدیکی ازبهترین دوستان 💞من بود.همیشه نون وپنیرخوشمزه ای😋 باخودش به مدرسه می آورد.هیچ وقت هم تنهانمی خورد!به ماتعارف می کرد.من وبقیه ی دوستان کمکش می کردیم!رفتاروبرخورداحمدبرای همه ی ماالگوبود.احمدبهترین دوست دوران نوجوانی من بود.باهم بازی⚽️ می کردیم.مدرسه می رفتیم.باهم برمی گشتیم و...ازدوره دبستان تادبیرستان بااحمدعلی هم کلاس بودم.بهترین خاطرات من برمی گشت به همان ایام.می گفت:بیاتوی راه مدرسه سوره های کوچک قرآن رابخوانیم.درزنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگه ای📃 دردست گرفته ومشغول مطالعه است.
یک بارازاوپرسیدم :این کاغدچیه❓گفت:این برگه ی اسماءالله است.نام های خدای متعال روی این کاغذنوشته شده.کم کم بزرگترمی شدیم فاصله معنوی من بااورفته رفته بیشترمی شد.اوپله پله بالامی رفت ومن...بیشترین چیزی که احمدبه آن اهمیت می دادنمازبود👌هیچ وقت نمازاول وقت راترک نکرد.حتی زمانی که دراوج کاروگرفتاری بود.معلم گفته بودامتحان دارید.ناظم آمدسرصف وگفت:برخلاف همیشه خارج ازساعت آموزشی امتحان برگذارمیشه.فردازنگ🔔 سوم که تمام شدآماده امتحان باشید.آمدیم داخل حیاط گفتند: چن دقیقه ی دیگه امتحان شروع می شه.صدای 📢اذان مسجدمحل بلندشد.احمدآهسته حرکت کردورفت به سمت نمازخانه,دنبالش رفتم وگفتم: احمدبرگرد.این آقامعلم خیلی به نظم حساسه,اگه دیربیای ازت امتحان نمیگیره 🚫و...می دانستم نمازاحمدطولانی است.احمدمقیدبودکه اگرذکر📿تسبیحات راهم بادقت اداکند.هرچه گفتم بی فایده بود😕احمدبه نمازخانه رفت ومشغول نمازشد.همان موقع همه مارابه صف کردند.واردکلاس شدیم.ناظم گفت:ساکت باشیدتامعلم سوالهاروبیاره.مرتب ازداخل کلاس سرک می کشیدم وداخل حیاط ونمازخانه رانگاه 👀می کردم.خیلی ناراحت احمدبودم.حیف بودپسربه این خوبی ازامتحان محروم بشه😞
بیست دقیقه همین طورتوی کلاس نشسته بودیم.نه ازمعلم خبری بودنه ازناظم ونه ازاحمد🙁همه داشتندتوی کلاس پچ پچ می کردندکه یکدفعه درب کلاس بازشدمعلم بابرگه های امتحان واردشد.همه بلندشدند
.معلم باعصبانیت😡 گفت:ازدست این دستگاه تکثیر!کلی وقت ماروتلف کردتااین برگه هاآماده باشه!بعدیکی ازبچهاراصدازدوگفت:پاشوبرگه هاروپخش کن.هنوزحرف معلم تمام نشده بودکه درب🚪 کلاس به صدادرآمد,دربازشدواحمددرچهارچوب درنمایان شد.معلم مااخلاقی داشت که کسی رابعدازخودش به کلاس راه نمی داد✅من هم باناراحتی منتظرعکس العمل معلم بودم.آقامعلم درحالی که حواسش به کلاس بودگفت:نیری بروبشین سرجات😑احمدسرجاش نشست ومشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم باتعجب 😳به اونگاه می کردم.احمدمثل مامشغول پاسخ شد.فرق من بااودراین بودکه احمدنمازاول وقت راخوانده بودومن...خیلی روی این کاراوفکرکردم.این اتفاق چیزی نبودجزنتیجه همان عمل خالصانه ی احمد💯
#تحول
رفتاروعملکرداحمدبابقیه فرق چندانی نداشت.یک زندگی ساده وعادی مثل همه داشت.درداخل جمع همیشه مثل بقیه افرادبود.باآنها می خندید☺️,حرف می زدو..احمدهیچ گاه خودش رابرترازبقیه نمی دانست.درحالی که همه می دانستیم که اوازبقیه به مراتب بالاتراست.ازهمان دوران راهنمایی که درگیرمسائل انقلاب شدیم احساس کردم که ازاحمدخیلی فاصله گرفته ام!احساس می کردم که احمدخداوندمتعال رابه گونه دیگرمی شناسدوبه گونه ای دیگربندگی می کند.مانمازمی خواندیم تارفع تکلیف کرده باشیم😶,امادقیقاًمی دیدم که احمدازنمازخواندن ومناجات باخدای متعال لذت می برد😍شایدلذت بردن ازنمازبرای یک انسان عالم وعارف,طبیعی باشد.امابرای یک پسربچه ی👦 دوازده ساله عجیب بود.من سعی می کردم که بیشتربااوباشم تاببینم چه می کند.امااورفتارش خیلی عادی بود.مثل بقیه بافرادمی گفت ومی خندید.
👈 ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
زِندھ ٺَرین روزهاے
زندگےِ یڪ مَردّ
روزهایے اسټ
ڪھ درمُبارزھِ
میگذراݩد...✌️🏼
#سیدمرتضیآوینے
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
●آرزو یعنے:
داشتن یڪ جفت پاے خستہ
هشتاد ڪیلومترے #ڪربلا
✨ #اربعین حسینے!♡
┈••✾•🖤•✾•┈•
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌷🌷
تنها روحانی که جرات داشت با استاندار گردن کلفت خوزستان در بیفته #پناهیان بود. پناهیان رو از ما نگیرید.
#یک_خوزستانی
#پناهیان_صدای_ماست
#ما_همه_پناهیانیم
🌷http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
4_160596107167006866.mp3
3.47M
🍃آروم جوونم میشه بدونم
کی و کجا به سر میاد چشم انتظاری
🍃با حال زارم دلهره دارم
یوقت صدات کنم منو بجا نیاری😭
🎤جواد_مقدم
#احساسی
#صوتهای_دلنشین
🌷http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
رفقا...!!
بیاید دعا کنیم واسه اینکه وقتی اماممون اومد طرف اماممون باشیم...
چقدر از این یه جمله میشه وحشت کرد...
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
همین امشب بیاید یه کار بد رو ترک کنیم
و جایگزینش یه عمل مستحبی رو بزاریم!!!
موافقید؟
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
حضرت زهرا(س) داره یاران امام زمان عج رو انتخاب میکنه
ولی آقا نگرانه
میگه مادر!
نشه مثل جدم حسن (ع)
نشه مثل حسین(ع)
نکنه تنهام بذارن
بی معرفتی کنن
پام نمونن...
#امشب_عهد_ببند
#امشب_کمک_بخوا
#امشب_آقارو_مطمئن_کن
#بگو_که_پاش_میمونی_تاابد
#بگو_که_دیگه_گناه_نمیکنی
#دیگه_وانمیدی
#دیگه_قلبشو_دردنمیاری
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
امشب بخوایم فقط برای همه اونایی که یه روزی بد بودنو حالا میخوان خوب باشن دعا کنیم
که بدگمانی بقیه بدجور نفس گیره...
اینکه بتونن ثابت قدم بمونن تو مسیر توبه شون...
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💠بخشی از وصیت شهید حمیدرضا اسداللهی خطاب به فرزندش :
🍃🌸محمد..!
زندگی ڪُن برای مهدی
درس بخوان برای مهدی
ورزش ڪُن برای مهدی..
محمد..!
من تو رو از خدا برای خودم نخواستم
تو رو از خدا خواستم برای مهدی(عج)..
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c🌷
*|•🌿•|*
*#تمام_زندگی_ام_باید_مثل_او_بشود...*
*فرمانده وسط میدان*
بعد از جنگ هم بیشتر وقت خود را صرف تربیت نیروهاے مسݪح مےڪرد.
همہ ڪسانۍ ڪہ سربازیشان را درآن ستاد گذرانده اند. بہیاد دارند ڪہ هرروز در مراسم صبحگاهۍ، *صیاد* ،خود بہ وسط میدان مے آمد وبہ همه تمرین ورزش مےداد. این،آغاز یڪ روز سراسر ڪار برای او بود.
#شهید_علے_صیاد_شیرازے
#تشڪیلات_شهدایے
@ebrahimh
#خاطره_شهید_هادی
يڪ روز صبح امام جماعٺ مســجد محمديه(شــهدا) نيامده بود. مردم به
اصرار، ابراهيـم را فرستادند جلو و پشٺ سر او نماز خواندند.
وقتي حاج آقا مطلع شــد خيلے خوشحال شــد و گفٺ: بنده هم اگر بودم افتخار ميڪردم ڪه پشٺ سر آقاے هادے نماز بخوانم.
📚سلام بر ابراهیم، جلــد ۱
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c