eitaa logo
شهدای رفسنجان
927 دنبال‌کننده
647 عکس
272 ویدیو
0 فایل
این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و همچنین زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدای شهرستان رفسنجان، تاسیس شده واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/C4WeYtjdydYHanMonDo4YX ‌ ارتباط: @O_Sad213
مشاهده در ایتا
دانلود
به برکتِ شهدا یلدا مبارك . . . 📍کانال @rafsanjan_shohada
برای یلدا وقت نداشتند هندوانه برای رفع عطش بود ... 📿 روزتان مزین به عنایات شهدا☀️🤲 📍کانال @rafsanjan_shohada
⭕️ حواسمون باشه... ✍تو مملکتی که یه روزی پسر بچه ای توش بود به نام غلامعلی پیچک که بعدها شد فرمانده عملیات غرب کشور و طوری شهید شد که برایش دو مزار درست کردند. 🍃 مامانش از بقالی سر کوچه واسش بستنی خرید پسربچه بستنی شو تو آستینش قایم کرد آوردخونه. مامانش میگفت وقتی رسیدیم خونه رو کرد بهم و گفت مامان بستنیم آب شد ولی دل بچه های تو کوچه آب نشد... 🍂 حالا آدمای همین مملکت بعضیامون به جایی رسیدیم که عکس خانه ها و غذاها و نوشیدنیها و لحظه به لحظه سفر و مهمانی و سفره یلدا و میوه ی نوبرمون رو میفرستیم توی اینستا و...... 💔برامون هم فرقی نمیکنه مخاطبمون داره یا نداره گرسنه است یا سیره..... 📚فاتحان قله های عاشقی 📍کانال @rafsanjan_shohada
‍ 🔰 در جبهه منطقه دهلران–دشت عباس‌آباد بودیم. از آنجایی که در نجاری مهارت داشتم دو و سه شب مانده به شب یلدا، جعبه‌های مهمات که قابل استفاده نبود، برمی‌داشتم و از آن کرسی درست می‌کردم. پتو‌های رزمندگان را نیز با سوزن به هم می‌دوختیم تا بصورت لحاف کرسی روی کرسی بیندازیم. ذغال را هم طی روز درست میکردیم تا روشنایی آن در تیر رأس دشمن نباشد و سپس برای شب استفاده می‌کردیم. یک هفته قبل از شب یلدا، مسئول تدارکات بسته‌های آجیل شامل پسته ، بادام و گردو .. را بین رزمنده‌ها توزیع می‌کرد تا در شب یلدا از آن استفاده کنند. از آنجایی‌که ارشد گروهان بودم، رزمنده‌ها به غیر از نگهبانان پست، به سنگر ما می‌آمدند و همه دور کرسی می‌نشستند البته فضای سنگر کوچک بود، اما به سختی خودشان را جا می‌دادند. فانوس را روی کرسی می‌گذاشتیم تا نور آن سنگر را روشن کند، سپس آجیل‌ ها را روی کرسی می‌گذاشتیم و همه با هم مشغول خوردن می‌شدیم. در شب یلدا، رزمندگان که سن‌شان بالا بود خاطره تعریف می‌کردند و همچنین دیگر رزمندگان جُک و طنز می‌گفتند، با یکدیگر می‌خندیدند و شب یلدا را در فضای شادی به اتمام می‌رساندند. نصف شب رزمنده‌هایی که نوبت پست‌شان شده بود از سنگر خارج می‌شدند و رزمنده‌هایی که پست نگهبانی‌شان به اتمام می‌رسید به سنگر می‌آمدند، لذا تا نماز صبح در کنار هم لحظات خوشی را با یکدیگر می‌گذراندند. 📚راوی: جانباز سید مرتضی فاضلی 📍کانال @rafsanjan_shohada