eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
937 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
94 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*خواننده ساکن انگلیس در وصف سردار سلیمانی. به ترجمه دقت کنید. واژه ها فوق العاده است. عالی.* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*عربستان آتش زیر خاکستر و آماده انفجار. مراسم عظیم تشییع جنازه شهدای قطیف. دیروز در عربستان. یکصدائی و خروش شیعیان را بنگرید. عین بهمن ۵۷ ماست.* راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
🟢 جواب دندان شکن سردار مسجدی (سفیر ایران در عراق) به احضار الکاظمی✌️ ▪️جواب سردار مسجدی وقتی به دستور الکاظمی احضار شده بود: در عراق سه مقر موساد دیگر است که باید تخلیه کنند وگرنه مورد هدف قرار می‌دهیم. *دیپلماسی انقلابی که میگن. یعنی این.* *شیفته این شخصیت شدم* *مرد نه! حاجی شیرمردی*👌🇮🇷💪🏻* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
💬 *ما یکی از آن شش کشوریم!* 🔹در دنیا متداول است که پرنده‌های رادارگریز را از لایه‌های کامپوزیتی می‌سازند. این بدنه های کامپوزیتی در برابر لیزرهای پرتوان آسیب‌پذیرند برای همین با استفاده سلاح های لیزری آنها را منهدم میکنند. در حال حاضر تنها شش کشور دنیا فناوری پیچیده ی ساخت سلاح های لیزری را در اختیار دارند و ایران یکی از آن شش کشور است. 🔹نخستین‌بار شهریورماه ۱۳۹۸، مدیرعامل وقت سازمان صنایع الکترونیک ایران (صاایران) خبر از دستیابی کشورمان به دانش طراحی و ساخت سلاح‌های لیزری پدافندی و استقرار آن در مناطق و تاسیسات حساس و حیاتی کشور داد و اکنون دستاوردهای بیشتری در این زمینه داشته ایم که همه آنها تولید داخل هستند. 🔹سامانه سلاح لیزری کشورمان «ساتب» نام دارد. مزیت استفاده از چنین سامانه‌هایی سرعت بالای آنها در مقابله با اهداف هوایی از جمله پهپادها و موشک‌های کروز متخاصم است چراکه در این سلاح‌ها، پرتابه که اشعه لیزر است با سرعت نور حرکت می‌کند و همچنین تا زمانی که جریان انرژی وجود داشته باشد، این شلیک ادامه دارد. ┅┅┅┅ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
نگاهی به صورتم انداخت و خیلی اروم گفت:ولی خب حداقل بخاطرش هویتتو تغییر نمیدادی دخترعمو!!با آرایش جذاب تر میشدی. احساس میکردم از شدت ترس دارم از حال میرم با صدایی لرزون و ضعیف گفتم :مصطفی!! با لحن خیلی بدی گفت:جانِ دلم؟ مامان رو کرد بهش و گفت:بسه اقا مصطفی! بعدِ این حرف سرش و تکون داد و از جمع خداحافظی کرد و بیرون رفت!حرفشو آروم گفت ولی چون فضا تو سکوتِ مطلق بود قطعا به راحتی شنیده شد انگار یه نفر با تبر محکم تو کمرم زد ناخوداگاه سرم چرخید سمت محمد همونجوری سرش پایین بود و دستاشو مشت کرده بود!صورتش قرمز شده بود یادِ حالِ بدش تو هیئت افتادم نکنه دوباره.... همه ی تنم یخ کرده بود سرشو که اورد بالا تونستم چشماشو ببینم دور مردمک سیاه چشماش و هاله ی قرمز رنگی پوشونده بود همین یه نگاهی که بهم انداخت برای شکستنم کافی بود حس میکردم از بلندی افتادم تمام بدنم کوفته شده بود تحمل نگاهاشون خیلی سخت بود‌ اینجور حقیر شدن جلوی کسی که یه روزی آرزو میکردی یه نگاه بهت بندازه وحشتناک بود بی اراده به سمت اتاقم حرکت کردم عجیب بود برام ک بابا چیزی به مصطفی نگفت انگار بدشم نمیومد مصطفی اون حرف هارو بزنه انقدر حالم بد بود که حس میکردم دارم تمام محتویات معدمو بالا میارم ناخوداگاه اشکام راهشون رو روی صورتم پیدا کردن چقدر راحت همه ی زندگیم با یه حرف نابود شد سرِ یه لج و لج بازی!!!دیگه چیزی نفهمیدم بدون اینکه چیزی بگم با قدم هایی تند سمت اتاقم رفتم گریه ام به هق هق تبدیل شده بود تو راه چندبار حس کردم مامان صدام کرد ولی بی توجه بهش رفتم تو اتاق و در رو پشت سرم بستم لرزش بدنم اذیتم میکرد خودمو روی تخت انداختمو تا جایی که تونستم زار زدم. محمد: شنیدن صدای مصطفی کنار گوشم مثل صدای کشیده شدن ناخن رو دیوار گچی آزار دهنده بود فقط خدا میدونه چندتا آیت الکرسی خوندم که بتونم خودمو کنترل کنمو تو دهنش نزنم حرف هایی که راجب فاطمه میزد برام تلخ تر از زهر مار بود نمیدونم از کی روش انقدر حساس شده بودم فاطمه حالش بد بود خیلی بدتر ازمن!اینو حس میکردمو وقتی داشت میرفت از لرزش پاهاش مطمئن شدم!کاش میتونستمو تو شرایطی بودم که جواب مصطفی رو بدم نگاه پدر فاطمه آزار دهنده بود نمیتونستم درک کنم چطور شاهد خورد شدن تنها دخترش بود و چیزی به اون پسره نگفت؟!پیروزمندانه به دست های مشت شدم خیره بود از نگاهش متوجه حسی که به من داشت شدم سعی کردم آرامشمو به دست بیارم تاپیشش کم نیارم به صورتم دست کشیدم بابای فاطمه سکوت رو شکوند:آقای دهقان فرد منتظر نگاهش کردم که ادامه داد:وقتی فاطمه رو باشما فرستادیم شلمچه من و مادرش ازتون یه خواهشی کردیم یادتون هست احیانا؟ متوجه منظورش نشدمو سکوت کردم تاحرفشو کامل کنه همونطور که نگاهش به فنجون توی دستش بود گفت:ازتون خواستم مثلِ خواهرتون مراقبش باشید. نگاهش رفت سمت ریحانه که با اخم غلیظی به کف زمین خیره بود همه اخم کرده بودن و فقط من بودم که به ظاهر خونسرد به پدر فاطمه نگاه میکردم. بابای فاطمه:مثلِ اینکه به حرفم توجهی نکردین!!من گفته بودم مثلِ خواهرتون...! فهمیدم منظورشو یه لبخند نامحسوسی زدم که جدی تر از قبل با لحن پر از کنایه ادامه داد:تو محله شما پسرا خاستگاری خواهرشونم میرن؟ داداش علی میخواست بلند شه که دستمو رو دستش گذاشتم ناچار شد دوباره به مبل تکیه بده نمیدونستم در جواب حرف مسخرش چی باید بگم حس کردم سکوتم اذیتش میکرد با اینکه به طور کلی خوشحال بود تا خواستم دهن باز کنمو حرف بزنم گفت:ما شمارو آدم محترمی میدونستیم اعتماد کردیم بهتون گفتیم لابد واقعا همینی هستین که نشون میدین!!نگاهتون کج نمیره اینه جواب اعتماد ما؟با گل و شیرینی بیاین خاستگاری دختری که هیچ شباهتی به شما نداره؟اونم با تقریبا ۱۰ سال اختلاف سنی؟اومدی زن بگیری یا بچه ببری بزرگ کنی؟ اجازه نمیداد حرفی بزنم وقتی کامل حرفاشو زد و سبک شد فنجونشو روی میز گذاشت و گفت:خلاصه خوشحال شدم از دیدنتون. فهمیدم که امشب وقت حرف زدن من نیست ولی برام مفید بود فهمیدم با چه آدمایی طرفم!منطقشون چیه!چجوری باید باهاشون حرف بزنم! داداش علی که بلند شد بقیه هم بلند شدن نگاهم به نگاه مهربون و شرمنده ی مادر فاطمه افتاد بی اراده لبخندی زدمو در کمال آرامش مقابل پدر فاطمه ایستادم دستمو سمتش دراز کردم که یه پوزخندی زد از برق تو نگاهش ترسیدم اونم مثل من تظاهر به آرامش میکرد ولی مشخص بود میخواد سر به تنم نباشه دستمو به سردی گرفت شاید با خودش فکر میکرد دیگه قدمی برنمیدارم و دیگه نمیبینتم چون با پوزخند بهم خیره شده بود بعد خداحافظی باهاشون از خونشون خارج شدیم.‌.. نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور. ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
هیچکی باهام حرف نمیزد لبخندم رو که میدیدن بیشتر از قبل از عصبانی میشدن داداش علی و خانومش رفتن خونه خودشون البته زن داداش نرگس قبل رفتنش یه لبخندی زد و گفت:خوشحالم که میبینم داری میخندی داداش! ولی ریحانه حتی بهم نگاهم نمیکرد با روح الله خداحافظی کرد و رفت تو اتاقش منم بعد از تجدید وضو رفتم تو اتاقم چراغ شب خواب رو روشن کردم بعد از اینکه لباسامو عوض کردم سجاده رو پهن کردم کف اتاق و دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا خوندم نمازم که تموم شد از حضرت زهرا خواستم مثل همیشه برام مادری کنه میدونستم اینکه مهر فاطمه به دلم افتاده چیز اتفاقی ای نیست و قطعا هدیه خداست از مادر خواستم کمکم کنه تا این مسیر رو بگذرونم و بتونم دل پدرش رو به دست بیارم این همه مدت هر بار خواستم ازدواج کنم یه اتفاقی افتاد و نشد الان که تو ۲۷ سالگیم به طرز عجیبی به دختری دل بستم که شاید با معیارای من فرق داشت برای خودم هم جالب بود یاد حرفای مصطفی افتادم:(عه اینم که موهاش مثل موهای من...) دوباره عصبی شدم قرآنمو باز کردم داشتم میخوندم که چهره خجالت زده ی فاطمه اومد تو ذهنم داشتم بهش فکر میکردم که متوجه شدم یه قطره اشک از چشمام سر خورد و ریخت پشت دستم یه لبخند زدمو صورتمو پاک کردم چقدر عجیب! تو این یک هفته ای که گذشته بود هرشب دو رکعت نماز خوندمو از خدا فاطمه رو خواستم هر روز که میگذشت برام عزیز تر از روز قبل میشد دیگه وقتش بود برگردم شمال و از نو تلاش کنم حرکت کردم سمت شمال و زودتر از همیشه رسیدم خونه ریحانه هنوز باهام سر سنگین بود میدونستم درد خواهرم چیه اون شب ریحانه وعلی جای من سوختن. تو خونه دنبالش گشتم وقتی ندیدمش رفتم تو اتاقش رو تختش خوابیده بود نشستم کنارش موهاش رو از صورتش کنار زدمو لپشو بوسیدم خوابش سنگین بود و بیدار نشد رفتم‌تو اتاقمو بعد عوض کردن لباسام رفتم‌ سمت دادگستری. یک ساعتی بود که منتظر بودم بابای فاطمه کارش تموم شه و از اتاقش بیرون بیاد... نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور. ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*باور کردنی نیست. ولی حقیقت دارد. حتما و با افتخار نگاه کنید.* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی گمان ویروس صهیونیسم از منطقه ریشه کن خواهد شد. ان شاء الله... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
🍎🍎🍎 *تحلیل موشکباران دیروز اربیل توسط یگان موشکی سپاه.* 🍏🍏🍏 *علت حمله آشکار سپاه به صهیونیست‌ها چه بود؟* 🔰 حمله به تاسیسات رژیم صهیونسیتی دفعه اول نبوده است و آنها بارها ضربه شست ایران را چشیده اند. اما در گذشته و در پاسخ به شهادت شهید الله دادی، پایگاه تیفور و ... پاسخ ها بصورت غیرمستقیم یا پنهانی بود و رسانه ای نمی شد. لذا علت رسانه ای شدن این حمله می تواند چند موضوع باشد: 1️⃣ _ اولاً می تواند پاسخی به جوسازی رسانه ای صهیونیست ها مانند مطرح شدن پلنB باشد که با فضاسازی رسانه‌ای بدنبال تغییر موازنه وحشت به نفع خودشان بودند. 2️⃣ _ ثانیاً اعلام این حمله را می توان آغاز یک استراتژی جدید در سیاست دفاعی ایران قلمداد کرد؛ یعنی عبور از صبر استراتژیک به پاسخِ آشکار و هوشمندانه. 3️⃣ _ ثالثا پاتریوت های نسل ۲ و ۳ آمریکا که از سال ۲۰۲۰ در اربیل مستقر شده اند باز هم در رهگیری تجهیزات ایرانی ناکام ماندند و این یعنی به رخ کشیدن توان تکنولوژیکی ایران در حوزه نظامی. 4️⃣ _ نکته چهارم اینکه، این حرکت نو پاسخی به تلاش صهیونیست ها برای ورود به حوزه پیرامونی ایران است. قطعاً ایران اجازه نخواهد داد که صهیونیست ها در کنار گوش ما لانه کنند و امنیت ملی ما دچار خدشه شود. 5️⃣ _ تقارن این حمله با ساعت ۱:۲۰ یعنی هر چند حاج قاسم در بین ما نیست ولی شهادتش یک مبدأ تاریخی برای انتقام از عاملان و بانیان فرودگاه بغداد خواهد بود. ✅ جان هرتز در نظریه اش با عنوان معمای امنیت Security Dilemma و دیگر نظریه پردازان رئالیسم تهاجمی به خوبی می توانند شرایط فعلی را به تصویر بکشند. به قول مرشایمر در جهانی با قانون جنگل اگر نزنی زده می شوی و اگر نخوری خورده. 👌 نکته پایانی اینکه، بنظر می رسد پالس این حمله را بعد از آمریکایی ها و صهیونیست ها برخی افراد مانند آل خلیفه، اردوغان، علی اف، بارزانی و ... بهتر حس کردند که نباید اقتصاد و امنیتشان را به یک رژیم پوشالی پیوند بزنند. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقاش ماهی ! دانشمندان ژاپنی متوجه شده بودن که نزدیک سواحل یکی از جزایر ژاپن کف اقیانوس نقاشی های زیبا و منحصر به فردی کشیده شده... اول تصور بر این بود که یک انسان این نقاشی ها رو کشیده تا اینکه مشخص شد یک نوع ماهی برای جلب نظر جفتش این آثار رو خلق میکنه ...!👌 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توسل «سالار عقیلی» به امام رضا (ع) در بستر کرونا سالار عقیلی: 🔹مدتی قبل به کرونا مبتلا شدم و بر اثر این اتفاق ۸۰ درصد ریه‌ام درگیر این بیماری شد و در آی سی یو بستری بودم. 🔹شرایطم به گونه‌ای بود که کسی نمی‌توانست کنارم باشد و دکتر هم نگران از این مسئله بود و من در همان شرایط سخت بیماری از امام رضا خواستم که به فرزند ۱۴ ساله‌ام رحم کند، اما به لطف امام مهربانی توانستم نجات پیدا کنم و برای شما بخوانم. 🔸سالار عقیلی همچنین به عنوان خادم حرم امام رضا علیه‌سلام از سوی آستان قدس رضوی معرف شد. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا