eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
939 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
94 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮🔮🔮 *تحلیل سیاسی روز* حتما" دوستان مرور کنند. ♻️♻️♻️ تشکیل صف های طویل خرید نان روزهای اخیر در ترکیه وعراق وافغانستان نشان می دهد ایران قبل از اجرای طرح بزرگ حذف ارز 4200 تومانی خزانه ی غلات عمده ی کشورهای خاورمیانه بوده است. در طی ۶ سال بعد از توافق 2015 بین ایران وامریکا که باعث سقوط قیمت نفت از 140 دلار به زیر 30 دلار وبیشتر سالها زیر 10 دلارگردید ، بطور متوسط روزانه بین 1/5 تا 2 میلیون بشکه نفت مفت از ایران صادر می شد و بخشی از پول این تاراج عظیم نفتی برای واردات گندم وسوبسید آرد در مصارف کلان صنعتی هزینه می شد و بوسیله تجار وصادرکنندگان دو تابعیتی و اکثرا" غربگرا و نوکر آمریکا با قیمتی خیلی ارزان تر ازمتوسط قیمت جهانی سیل آسا به صورت بیسکویت وشیرینی وحتی آرد به کشورهای همجوار (افغانستان و تاجیکستان وعراق وترکیه وترکمنستان و کشورهای حاشیه ی جنوبی خلیج فارس )صادر می شد. برجام یک سناریوی خیانت به کشور در دولت روباهان بنفش و برنامه ی جامع برای نابودی زیر ساخت اقتصاد ایران بود بطوری که ایران به پایانه ی توزیع غذای کشورهای منطقه با هزینه ی خودش تبدیل شده بود. ایران دقیقاً معادل 1/5برابرمصرف آرد داخل کشور ، صادرات داشت و اگر آرد بصورت ماکارونی وبیسکویت وشیرینی از کشور صادر وخارج نمیشد ، دیگر هیچ نیازی به واردات گندم وجود نداشت و گندم ایران برای مصرف داخل کافی بود. شرکت های تولید شیرینی و انواع بیسکویت های شیرین عسل و... بزرگترین کارخانجات ماکارونی دنیا وخاورمیانه (تک ماکارون - زرماکارون-وو)که 2برابر مصرف داخل صادرات داشتند اکنون بواسطه ی منطقی و واقعی شدن قیمت آرد مصرفیشان وبرداشته شدن سوبسید مجبورند به جای هزینه ی ترانزیت وصادرات فعلاً در داخل محصولاتشان را عرضه نمایند و این رقابت شرکتها در بازار داخل ناگزیر به کاهش وسقوط قیمت اقلام خوراکی در آینده نزدیک منجر می شود. اکنون در کشورهای افغانستان ،عراق وترکیه و تاجیکستان وترکمنستان وکویت و امارات صف های طویل نان تشکیل شده است. عراقیها از این پس به جای مسخره ی پول ایرانی حملات خود به کاروان های امریکایی یعنی عامل فلاکتشان را تشدید خواهندکرد. اما امریکایی ها نیز دیروز در پاسخ طالبان پیام داده اند متاسفانه هیچ کمکی برای کمبود آذوقه وآرد در افغانستان نمی توانند انجام بدهند و امریکا باوجود تولید بسیار زیاد گندم حتی برای مصرف داخل خود نیز نیاز به واردات گندم وآرد دارد. تصمیم حیاتی ایران در کنارگذاشتن ارز ترجیحی (۴۲۰۰تومانی) ضربه ای به اندازه ی چند بمب اتمی به سلطه ومقبولیت امریکا وبرنامه ی سلطه ی انگلیسی زده است و نارضایتی ها علیه امریکاو وابستگان متمایل به امریکا وغرب در عراق وترکیه و افغانستان وسایرکشورها را زیاد کرده است و امریکا ستیزی در خاورمیانه وارد فاز جدیدی شده است. امریکا و انگلیس از تصمیم ناگهانی ایران و ضربه ی کاری حذف ارز 4200 تومانی وبرهم خوردن برنامه ی سلطه آنها که سالهای قبل توسط عمالشان در ایران اجرا می شد بشدت خشمگین شده اند. اکنون روحانی یکسال است دیگر هیچ سمتی در ایران ندارد ، برجام مرده است وقیمت نفت بالای 90دلار می باشد. امریکا تلاش می کند با یک توافق صوری در وین قیمت نفت دوباره کاهش پیدا کند. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
♦️️آزمونی سخت برای کاپیتان استقلال؛ دعوت یک گروه جهادی از وریا غفوری برای محرومیت‌زدایی! 🔹پس‌ازاینکه وریا غفوری با این جمله که «وقتی پای مشکلات مردم کشورم وسط می‌آید، نمی‌توانم نسبت به موضوعات اجتماعی ساکت بمانم» موردتوجه جریان‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب قرار گرفت، حال این ادعای کاپیتان تیم استقلال از سوی فعالان مدنی و اجتماعی موردتردید جدی قرارگرفته است. 🔹از همین رو گروه جهادی فلق در دعوتی رسمی از وریا غفوری، خواسته که با حضور در مناطق محروم سیستان و بلوچستان ضمن عمل به مسئولیت اجتماعی، به محرومیت‌زدایی بپردازد. 🔹در این دعوت‌نامه آمده: درصورتی‌که بیان مشکلات توسط شما صرفاً سیاسی و شعاری نمی‌باشد، در برنامه آینده این گروه جهادی حضور به عمل رسانید.::::::: پ ن: بله اگر واقعا خواهان محرومیت زدایی هستی بیا عضو گروه‌های جهادی بشو و قدم واقعی بردار، با این کار خواهی دید که کار گروه‌های جهادی کیستند و چه میکنند، الحمدلله به یُمن وجود جمهوری اسلامی درآمدهای میلیاردی هم که داری. حالا معلوم میشه کی حرف مفت میزنه! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت و به گریه‌هایم شک کرده بود که با تندی حساب کشید :«چرا گریه می‌کنی؟ ترسیدی؟» خشونت خوابیده در صدا و صورت این زندان‌بان جدید جانم را به لبم رسانده بود و حتی نگاهم از ترس می‌تپید که سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید :«نه ابوجعده! چون من می‌خوام برم، نگرانه!» 💠 بدنم به‌قدری می‌لرزید که از زیر چادر هم پیدا بود و دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بی‌روح ارشادم کرد :«شوهرت داره عازم جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!» سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم و این خانه برایم بوی مرگ می‌داد که به سمت سعد چرخیدم و با لب‌هایی که از ترس می‌لرزید، بی‌صدا التماسش کردم :«توروخدا منو با خودت ببر، من دارم سکته می‌کنم!» 💠 دستم سُست شده و دیگر نمی‌توانستم روی زخمم را بگیرم که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد. نفس‌هایش به تپش افتاده و در سکوتی ساده نگاهم می‌کرد، خیال کردم دلش به رحم آمده که هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم :«بذار برم، من از این خونه می‌ترسم...» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، صدای نکره ابوجعده از پشت سرم بلند شد :«اینطوری گریه می‌کنی، اگه پای شوهرت برای جهاد بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه!» 💠 نمی‌دانست سعد به بوی غنیمت به ترکیه می‌رود و دل سعد هم سخت‌تر از سنگ شده بود که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد :«بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟» شیشه چشمانم از گریه پر شده و به سختی صورتش را می‌دیدم، با انگشتان سردم به دستش چنگ زدم تا رهایم نکند و با هق‌هق گریه قسم خوردم :«بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر!» ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 روی نگاهش را پرده‌ای از اشک پوشانده و شاید دلش ذره‌ای نرم شده بود که دستی چادرم را از پشت سر کشید و من از ترس جیغ زدم. به‌سرعت به سمت در چرخیدم و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد :«از خدا و رسولش خجالت نمی‌کشی انقدر بی‌تابی می‌کنی؟» سعد دستانش را از حلقه دستانم بیرون کشید تا مرا تحویل دهد و به جای او زن دستم را گرفت و با یک تکان به داخل خانه کشید. 💠 راهرویی تاریک و بلند که در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد. وحشتزده صورتم را به سمت در چرخاندم، سعد با غصه نگاهم می‌کرد و دیگر فرصتی برای التماس نبود که مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید. باورم نمی‌شد سعد به همین راحتی رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که تنم یخ زد. در حصار دستان زن پر و بال می‌زدم تا خودم را دوباره به در برسانم و او با قدرت مرا به داخل خانه می‌کشید و سرسختانه نصیحتم می‌کرد :«اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن جهاد! باید محکم باشی تا خدا نصرت خودش رو به دست ما رقم بزنه!» و من بی‌پروا ضجه می‌زدم تا رهایم کند که نهیب ابوجعده قلبم را پاره کرد :«خفه شو! کی به تو اجازه داده جلو نامحرم صداتو بلند کنی؟» 💠 با شانه‌های پهنش روبرویم ایستاده و از دستان درشتش که به هم فشار می‌داد حس کردم می‌خواهد کتکم بزند که نفسم در سینه بند آمد و صدایم در گلو خفه شد. زن دوباره دستم را کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد :«تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری می‌خوای جهاد کنی؟» میان اتاق رسیده بودیم و دستم هنوز در دستش می‌لرزید که به سمتم چرخید و بی‌رحمانه تکلیفم را مشخص کرد :«تو نیومدی اینجا که گریه کنی و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن ارتش آزاد به داریا، ما باید ریشه رافضی‌ها رو تو این شهر خشک کنیم!» 💠 اصلاً نمی‌دید صورتم غرق اشک و خون شده و از چشمان خیس و سکوت مظلومانه‌ام عصبی شده بود که رو به ابوجعده اعتراض کرد :«این لالِ؟» ابوجعده سر تا پای لرزانم را تماشا کرد و از چشمانش نجاست می‌بارید که نگاهش روی صورتم چسبید و به زن جواب داد :«افغانیه! بلد نیس خیلی عربی صحبت کنه!» و انگار زیبایی و تنهایی‌ام قلقلکش می‌داد که به زخم پیشانی‌ام اشاره کرد و بی‌مقدمه پرسید :«شوهرت همیشه کتکت می‌زنه؟» 💠 دندان‌هایم از ترس به هم می‌خورد و خیال کرد از سرما لرز کرده‌ام که به همسر جوانش دستور داد :«بسمه! یه لباس براش بیار، خیس شده!» و منتظر بود او تنهایمان بگذرد که قدمی دیگر به سمتم آمد و زیر لب پرسید :«اگه اذیتت می‌کنه، می‌خوای طلاق بگیری؟»... ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_17207657.jpg
12.51M
سیر نمایشگاهی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
♦️️آزمونی سخت برای کاپیتان استقلال؛ دعوت یک گروه جهادی از وریا غفوری برای محرومیت‌زدایی! 🔹پس‌ازاینکه وریا غفوری با این جمله که «وقتی پای مشکلات مردم کشورم وسط می‌آید، نمی‌توانم نسبت به موضوعات اجتماعی ساکت بمانم» موردتوجه جریان‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب قرار گرفت، حال این ادعای کاپیتان تیم استقلال از سوی فعالان مدنی و اجتماعی موردتردید جدی قرارگرفته است. 🔹از همین رو گروه جهادی فلق در دعوتی رسمی از وریا غفوری، خواسته که با حضور در مناطق محروم سیستان و بلوچستان ضمن عمل به مسئولیت اجتماعی، به محرومیت‌زدایی بپردازد. 🔹در این دعوت‌نامه آمده: درصورتی‌که بیان مشکلات توسط شما صرفاً سیاسی و شعاری نمی‌باشد، در برنامه آینده این گروه جهادی حضور به عمل رسانید.::::::: پ ن: بله اگر واقعا خواهان محرومیت زدایی هستی بیا عضو گروه‌های جهادی بشو و قدم واقعی بردار، با این کار خواهی دید که کار گروه‌های جهادی کیستند و چه میکنند، الحمدلله به یُمن وجود جمهوری اسلامی درآمدهای میلیاردی هم که داری. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستدل و منطقی.... واقعا زیبا بود، ماشین هم خرج داره، آیا کسی میگه ماشین نمیخوام! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
*⭕️مادر پیکر فرزند شهیدش را دید ... 💔* 🔸گمنام برای کشورش جنگید و در اخر شهید شد ماشین او پراید بود ولی بعضی‌ها همچنان معتقدند که مدافعان حرم و یا پاسداران ده‌ها میلیون حقوق میگیرند .... راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏝✍در بعضی گروه ها و کانال ها پخش شده‌ مبنی بر این که: ((در ایران هزینه ها به دلاره ولی حقوق ها به ریال ...))!!! ✅👈یک کاربر در فضای مجازی به این شبهه پرداخته و برخی واقعیات دیگه رو هم تبیین کرده .... 👌جالبه ...نگاه کنید
❥••●❥●••❥ 💠 قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را می‌گرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!» و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او هوس شوهرش را حس کرده بود که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد :«من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!» 💠 ای کاش به جای این هیولا سعد در این خانه بود که مقابل چشمان وحشی‌اش با همان زبان دست و پا شکسته عربی به گریه افتادم :«شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...» اجازه نداد حرفم تمام شود که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به ابوجعده نرسد :«اگه می‌خوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!» 💠 نفهمیدم چه می‌گوید و دلم خیالبافی کرد می‌خواهد فراری‌ام دهد که میان گریه خندیدم و او می‌دانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد :«اگه شده شوهرت رو سر می‌بُره تا به تو برسه!» احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینه‌ام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر شیعیان داریا نقشه‌ای کشیده بود و حکمم را خواند :«اگه می‌خوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!» 💠 و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد :«نمی‌دونم تو چه وهابی هستی که هیچی از جهاد نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به خدا و رسولش ایمان داری که نمی‌خوای رافضی‌ها داریا رو هم مثل کربلا و نجف و زینبیه به کفر بکشونن، امشب با من بیا!» از گیجی نگاهم می‌فهمید حرف‌هایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد :«این شهر از اول سُنی نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا می‌کنن قبر سکینه دختر علیِ، چندتا خونواده رافضی مهاجرت کردن اینجا!» ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ می‌کرد که فاتحه جانم را خواندم و او بی‌خبر از حضور این رافضی همچنان می‌گفت :«حالا همین حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضی‌ها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ارتش آزاد، رافضی‌ها این شهر رو اشغال می‌کنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی می‌برن!» نمی‌فهمیدم از من چه می‌خواهد و در عوض ابوجعده مرا می‌خواست که از پشت در مستانه صدا رساند :«پس چرا نمیاید بیرون؟» 💠 از وحشت نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد :«الان با هم میریم حرم!» سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :«اینجوری هم در راه خدا جهاد می‌کنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی!» تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد می‌کرد و او نمی‌فهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :«برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!» 💠 من میان اتاق ماندم و او رفت تا شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد :«امروز که رفتی تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی‌ها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضی‌ها تو حرم مراسم دارن!» سال‌ها بود نامی از ائمه شیعه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام امام صادق (علیه‌السلام) را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت. 💠 انگار هنوز زینب مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر می‌زد که پایم برای بی‌حرمت کردن حرم لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار می‌کردم که ناچار از اتاق خارج شدم. چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و می‌ترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبال‌مان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را می‌سوزاند. 💠 با چشمانم دور خودم می‌چرخیدم بلکه فرصت فراری پیدا کنم و هر قدمی که کج می‌کردم می‌دیدم ابوجعده کنارم خرناس می‌کشد. وحشت این نامرد که دورم می‌چرخید و مثل سگ لَه‌لَه می‌زد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد حرم مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد. 💠 بسمه خیال می‌کرد هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد می‌گفت و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت :«می‌خوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی!»... ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin