eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
940 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
94 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
برادران! عقب بایستیم، ترسو بار می‌آییم استثنا هم ندارد. آخرش که چی؟ هی خودمان را عقب حفظ کنیم. آخرش هم توی لحاف و تشک بمیریم، آن وقت همه بسیجی‌ها روز قیامت به ما می‌خندند. تا زمانی که ظلمی هست مبارزه هم هست، شکلش فرق می‌کند اما اصلش فرقی نمی‌کند. ۹ بهمن سالروز ؛ شهید 🥀 معرفت و اخلاص در همین چند جمله کوتاه از زبان نابغه طرح عملیاتهای دفاع مقدس شهید باقری. راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔴لطفا با دقت بخوانید. این مانیفست نوکران کدخدا. و عمله های بی شرف و وطن فروش روباهان سبز و بنفش. در داخل کشور و سر سفره جمهوری اسلامی است. 🔹براندازها علنا در کانال ها و گروه های مشورتی شان با افتخار می گویند نباید اخبار مربوط به کمک نیروهای بسیج، سپاه، نیروی انتظامی و ارتش به مردم در زلزله را منتشر کرد! 🔹نباید اخبار مربوط به تظاهرات گسترده در اسرائیل، آمریکا، فرانسه و انگلیس را منتشر کرد! باید اسرائیل را قدرتمند نشان داد 🔹تا به این روش مردم از جمهوری اسلامی عصبانی و نا امید شوند 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔴خبری ناراحت‌کننده برای خودتحقیران و غرب پرستها؛ سلبریتی های لال شده کجان!! 🚨عوارض کشنده «واکسن فایزر»، صدای رسانه‌ها و سیاسیون آمریکا را درآورد/ سازمان بهداشت آمریکا خطر سکته ناشی از عوارض این واکسن را تایید کرد 🔹واکسن آمریکایی فایزر، که روزگاری بزرگترین آرزوی غربگرایان داخلی بود امروز با عوارض زیادی همراه شده است. عوارضی که اگر چه در ابتدا نادیده گرفته می‌شد و شرکت فایزر و رسانه‌ها آن را سیاهنمایی می‌دانستند و بایکوت می‌کردند اما این‌ روزها توجه بسیاری از کارشناسان سلامت را به خود جلب کرده است. 🔹یک ماه پیش پس از اعتراضات فراوان کارشناسان سلامت و گزارش‌هایی از عوارض واکسن کرونای شرکت فایزر، سازمان سلامت آمریکا (FDA) با درخواست بررسی مجدد این واکسن موافقت کرد. پیش از این نیز گزارش‌هایی از سکته مغزی میان مصرف کنندگان این واکسن به رسانه‌ها ارائه داده شده بود که البته کسی آن‌را جدی نمی‌گرفت. 🔹نتایج البته نیز جالب بود، دو هفته بعد به گزارش رسانه‌هایی همچون پولیتیکو (Politico) و سی ان ان (CNN)، دو موسسه اصلی سلامت در آمریکا یعنی CDC و FDA، احتمال وجود ارتباط میان واکسن فایزر و سکته‌های قلبی پیش آمده را تایید کردند. 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
✅فضیلت استغفار در ماه رجب ✍️امام علی علیه السلام فرمودند: درماه رجب زیاد استغفارنمائید چون در هر لحظه از این ماه ، خداوند مقداری از بندگانش را از جهنم آزاد می کند. وهرشخص دراین ماه زیاداستغفرالله گوید فرشتگان بر او مژده بهشت را میدهند فضيلت کمک به دیگران در ماه رجب هرکس در این ماه مشکل مؤمنی را حل کند و یا مسلمانی را از غم و غصه آزاد سازد خداوند متعال به او بهشت فردوس را می دهد و پایان سخن اینکه،ماه رجب ماه کشت(انجام اعمال صالح) "شعبان"ماه آبیاری(بااشک) رمضان ماه دروی رحمت است 📚منبع: فضایل دوازده ماه قمری ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 زلزله اومده. 🔹 بسیجی های آدمکش ، سپاهی های تروریست و آخوندهای قاتل برن کمک کنن چون سلبریتیهای طرفدار مردم دستشون بنده، دارن برای مهساشون هشتگ میزنن! 🔹حرف حساب.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻فیلترینگ اگر به گونه ای باشد که دسترسی به پلتفرم مورد نظر را به صورت کامل قطع کند، دارد ـــــــــــــــــــــــ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🍃🌺 ‍ یاسر _وااای مهسووو من ناهارنخورده بودم ولی الان دارم میترکم...حالمم داره بهم میخوره... +عههه اذیت نکن دیگگگه...پشمک بخریم بعدش بریم ترن هوایی..خسیس خان چشماموگردکردم و گفتم _مهسومن خسیسم؟الان دوساعت و نیمه که اینجاییم و یه سره داریم بازی میکنیم... من واقعا دیگه نا ندارم...بریم برات پشمک بخرم ولی ترن رو بیخیال لباش رو برچید و گفت +باشه ،ضدحال * اب معدنیش رو سرکشید و گفت +الان کجا داریم میریم؟ _بام +بااام؟توکه گفتی خسته ام _ازبازی خسته بودم...حوصله ی خونه رو ندارم..ناراحتی بریم خونه +نه نه...من راضی توراضی گوربابای ناراضی نیشخندی زدم همینه،ازم حساب میبره حسابی..ایولا جذبه وقتی که به بام رسیدیم غروب بود دیگه.. تا پارک کردیم ماشین و این حرفا... اذان شد... یادم افتاد که وضودارم... بعداز طی کردن یه مقدارازمسیر به جایی رسیدیم که چندتا تخت داشت... بعدازپرسیدن قبله از مردی که اون نزدیکی ایستاده بود و صاحب جگرکی اونجا بود،برای مُهر سنگی رو از روی زمین برداشتم و شستمش... روی تخت گذاشتم و رو به قبله قامت بستم.... * به سمت مهسو برگشتم دیدم داره خیره نگاه میکنه... لبخند ملیحی زدم و گفتم _چیزی شده؟ باصدای آرومی گفت +نمازکه میخونی چه حسی داری؟ میدونستم بالاخره میپرسه... _حس عالی دارم....آرامشی که توی نماز جاریه مثال نزدنیه...ماتوی نماز باخدا صحبت میکنیم...دردودل میکنیم،شکرمیکنیم،همه چی.. خیلی لذت بخشه وقتی بفهمی بین تو و خدا واسطه ای نیست...لبخندش روحس کنی... لبخندی زد و سکوت کرد _خب جیگر که دوس داری؟ +خیییلی _پس من برم سفارش بدم ** یک ساعت و نیم گذشته بود و حالا روی این بلندی ایستاده بودم... مهسو روی زمین نشسته بودم...خوشم میومد که خاکی و بی ریاس...برعکس ظاهرش... _مهسو،بایدبریم... +کجابریم تازه اومدیم این لبه بابا... آروم و پرغم گفتم _ازینجا نه مهسو... بایدازایران بریم... مهسو بابهت گفتم _چی؟کجابریم؟شوخیه نه؟ +نه مهسو،بایدبریم ترکیه،استانبول... اینجا امن نیست... با خشم بلندشدم و گفتم _اهااا،پس این همه مهربون شدنت بخاطرهمممین بود...شهربازی و بستنی و دربند و اینور اونور...آره؟همه چیمو که گرفتی خانوادمم ازم میخوای بگیری؟ازکشورمم دوربشم؟ باخشم گفت +بارآخرته که منومتهم میکنی به اینکه مجبورت کردم...اینجا کشورمنم هست،منم خانواده دارم...از هیچی خبرنداری تو...هیچی...پس حق قضاوت نداری...آخرهفته ازکشورخارج میشیم...فعلا هم به کسی اطلاع نمیدی...خودم حلش میکنم... به سرعت کوله امو روی دوشم انداختم و از راهی که اومده بودیم برگشتم... کمی ازراه روطی کرده بودم که بازوم کشیده شد... +مهسو....خواهش میکنم ادامه دارد.... 🍃🌺 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🍃🌺 ‍ یاسر واردخونه شدیم.... مهسو یکراست به سمت اتاقش رفت و درروکوبید... انگار من مقصرم...همه اش تقصیر بابای خودته دیگه... دررو قفل کردم و وارد اتاق شدم و بعداز تعویض لباسم روی تخت ولو شدم... گوشیم زنگ خورد.... وااای امیرتروخدا حوصله ندارم... _الو،جانم امیر +خوبی داداش؟ _عی بدک نیستیم...توچی خوبی؟بهش گفتی؟ +آره خیلی استقبال کرد.... _خوشبحالت مال ماهم استقبال کرد ولی با فحش و دادوبیداد +اوه اوه،پس هوا ابریه _نه داداش،بارش همراه با رگبارورعدوبرقه +یاصاحب صبر...خدا بهت صبربده داداشی _قربونت...من میرم یه چرت بخوابم امیر،معدم اذیت میکنه... +باشه،مراقب خودت باش،حرص نخور...خوب بخوابی،یاعلی _قربانت،یاعلی گوشیم رو کنار گذاشتم و خودم رو به دستای خواب سپردم... *** باهم وارد دانشگاه شدیم... میتونستم نگاه خیلی هارو حس کنم... یکراست واردبخش اداری شدیم و به سمت دفترریاست رفتیم... +بایدمیرفتیم آموزش... نگاه جدی انداختم و گفتم _من میدونم دارم چکارمیکنم... یه چیزی زیرلب گفت که نشنیدم...خودموزدم به بیخیالی و راهمو ادامه دادم... وارد دفترریاست شدیم...ازمنشی اجازه ورودگرفتیم و بعدازدرزدن وارداتاق آقای رئیس شدیم... جلورفتم و بادکتر دست دادم... _سلام آقای دکتر،خوشحالم که دوباره زیارتتون میکنم... +من هم همینطور پسرم... مهسو هم سلام کردو بعداز اینکه آقای دکتر جواب داد روبه مهسو کرد و گفت ++چرانمیشینی دخترم؟شماهم بشین یاسرجان مهسو باتعجب نگاهم کرد توجهی نکردم و مشغول حرف زدن با رئیس شدم.. _دکترجسارتا ما باید برای این ترم مرخصی بگیریم،درجریانید که...متاسفانه اینجا دیگه برای خانم امیدیان امن نیست و هرچه سریعتر باید به یکی از مقرهای ما درخارج ازکشور منتقل بشن. دکترابرویی بالاانداخت و گفت ++واقعامتاسف شدم.امیدوارم هرچه سریعتر اوضاع مساعدبشه و هردوتون زندگی عادیتون رو به دست بیارید... من شخصا برگه مرخصی اضطراری شمادونفرروامضامیکنم...راستی اون برادرتونم وضعش مثل شماست... مهسو یکهو گفت +برادر؟ _من برای شماتوضیح میدم. ادامه دادم _بله آقای دکتر.اوناهم میرسن خدمتتون.... بعد ازاین حرف شروع کرد به امضاکردن نامه مرخصی.... ... ... ادامه دارد... 🍃🌺 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهکار استاد قرائتی وقتی عبدالحمید جوابی برای گفتن نداشت 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin