eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
957 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
94 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شمر یزیدی را شنیدید، شجر امام حسینی را هم بشنوید! 🤚السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین و ابوالفضل العباس علیهما السلام🤚 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
با این عقل و فکر و چشم دیگران را قضاوت نکنیم... ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
‏دمای هوای اهواز امروز ۴۷ درجه بود؛ مالک اشتری در چنین شرایطی از صبح تا حوالی ظهر در کف خیابانهای اهواز به بررسی مشکلات مردم پرداخته و با آنها حرف زد یادتان باشد برای یک سخنرانی نیم ساعته در سیستان و بلوچستان دو اسپیلیت نصب کرده بودند مبادا آقایان دولت تحقیر و بی تدبیر، گرما را احساس کنند ! ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
#نمایش صوتی کتاب " پایی که جا ماند" بر اساس خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق #پایی_که_جاماند سید ناصر حسینی پور #دفاع_مقدس از امشب حدود ساعت 22 منتظر باشید ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
13.mp3
8.35M
جلد دوم ، قسمت سیزدهم ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
6 راهکار اساسی و ثابت شده از پروفسور کرمی در رابطه با تقویت سیستم ایمنی بدن، در رابطه با کرونا ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞 قسمت (۷۱) امروز روز آخر بود همه رفتیم حرم برای وداع من چشم دوخته بودم به گنبد ، توی دلم گفتم ،میشه این آقایی که کنارمه ،عاشقم بشه ،همونجور که من عاشقش شدم 😢 حرکت کردیم به سمت تهران ،این سفر بهترین سفر عمرم بود ای کاش دفعه بعد هم با امیر بیام پابوس آقا😇 رسیدیم تهران ،امیر به بابا گفت اگه میشه برسونتش خونشون ،وقتی از امیر میخواستم خدا حافظی کنم یه بغضی داشت خفم میکرد رسیدیم خونه و چمدونمو برداشتم رفتم توی اتاقم کلافه بودم نمیدونستم چیکار کنم، چه جوری به امیر بگم عاشقش شدم گوشیمو برداشتم که پیام بدم بهش ، دستم به نوشتن نمیرفت تصمیم گرفتم فردا بعد دانشگاه بریم گلزار بهش بگم ،بهش پیام دادم که صبح میام دنبالت با هم بریم دانشگاه امیر: چشم ( وااااییی که تو چقدر آقایی😍) اینقدر خسته بودم که خوابم برد صبح با ساعت زنگ گوشیم بیدار شدم رفتم حمام دوش گرفتم اومدم موهامو سشوار کشیدم ،یه مانتوی مشکی بلند زیر زانو پوشیدم مقنعه گذاشتم سرم موهامو زیر مقنعه بردم ،یه کم حجاب کردم ،کیفمو برداشتم رفتم پایین مریم جون: سارا جان صبحانه نمیخوری؟ - نه مریم جون ،میرم دانشگاه یه چیزی میخورم مریم جون: پس بیا این یه لقمه رو تو راه بخور ضعف نکنی - قربون دستتون رسیدم دم در خونه امیر ،وااییی این پسره زود میاد دم در یا من دیر میکنم 🤦‍♀ رفتم کنارش سوار شد امیر : سلام - سلام 😊 توی راه امیر از داخل کیفش یه جعبه کوچیک کادو شده آورد بیرون امیر : ببخشید این چیز ناقابله ،مشهد که بودیم وقت نشد که برم بازار یه چیز مناسب بگیرم براتون - خیلی ممنونم 😍 رسیدیم دانشگاه ،ماشین و پارک کردم رفتیم داخل محوطه - امیر آقا من کلاسم یه ساعت دیگه شروع میشه ،میرم تو کافه میشینم امیر: باشه ،مواظب خودت باش😊 - چشم ،کلاستون تمام شد منتظرم باشین باهم بریم امیر : چشم - چشمتون بی بلا ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞 قسمت (۷۲). رفتم داخل کافه نشستم ،یاد کادوی امیر افتادم کادو رو باز کردم ،نگاه کردم یه انگشتر عقیق که اسمم روش نوشته 😍 سر کلاس فقط به این فکر میکردم چه جوری بهش بگم ، یاد سلما افتادم ،خندش زدم ،سرم اومد 😅 بعد کلاس رفتم تو محوطه دیدن امیر کنار ساحره و محسن ایستاده نزدیکشون شدم ساحره : به مشهدی خانم ،زیارتتون قبول - مرسی عزیزم ،انشاءالله قسمت شما محسن: ،سلام سارا خانم زیارتتون قبول, انشا ءالله باهمدیگه برین کربلا ( توی دلم گفتم یعنی میشه😍) - خیلی ممنون امیر: بچه ها اگه جایی میرین برسونیمتون - آره امیر راست میگه بیاین با هم بریم ساحره: نه عزیزم خیلی ممنون ،من و محسن جایی کار داریم مسیرمون به شما نمیخوره - باشه هر جور راحتین خدا حافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم - امیر آقا امیر : بله - بریم گلزار؟ امیر: چرا که نه 😊 رسیدیم بهشت زهرا اول رفتیم سرخاک مامان فاطمه فاتحه ای خوندیم و بعد رفتیم سمت گلزار شهدا کنار شهید گمنام امیر نشست قرآن کوچیکشو درآورد شروع به خوندن کرد منم رو به روش نشستم و نگاهش میکردم دستمو گذاشتم روی سنگ قبر شهید ،کمکم کن 😢 - امیر ؟ امیر: بله - من نمیخوام برم از ایران ، یعنی از وقتی عاشقت شدم نمیخوام برم ( امیر سکوت کردو چیزی نگفت) - تو هم منو دوست داری؟ امیر : من زمانی تصمیم به ازدواج با تو رو گرفتم که قرار شد چند ماه بعد عقد از هم جدا شیم من نمیتونم باهات زندگی کنم ( تمام وجودم له شد ،یعنی دوستم نداره 😢، از چشمام اشک می‌اومد و من پاکشون میکردم ) - باشه اشکالی نداره ،لزومی هم نداره که عقد کنیم چون من دیگه نمیخوام از اینجا برم ، ۱۰ روز دیگه مدت صیغه مون تمام میشه ،دیگه لازم نیست عقد کنیم من میرم داخل ماشین منتظرتون میمونم بیاین 😔 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر عموی مقام رده بالا که سهله اگه خود مقام رده بالا هم باشه من حکم داشته باشم ببرمش میبرمش💪🏻 رحمانی(حسین فریدون) برادر فاسد و خائن و جاسوس حسن روحانی ۲ ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی ✍️موضوع: باختیم ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
#نمایش صوتی کتاب " پایی که جا ماند" بر اساس خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق #پایی_که_جاماند سید ناصر حسینی پور #دفاع_مقدس از امشب حدود ساعت 22 منتظر باشید ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
1_592171344.mp3
9.45M
جلد دوم ، قسمت چهاردهم ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin