eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
954 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
92 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجا دیوانه‌ها از جان‌تان سیر شدید؟ فکر آبروی‌تان را نمی‌کنید؟ مگر نمی‌بینید کم و کاستی‌ها را از چه چیز دفاع می‌کنید 🔹پشتیبان ولایت فقیه و نظام مقدس جمهوری اسلامی نباشیم، «تزویر» دریای خون راه خواهد انداخت؛ مراقب باشیم داخل کاخ به ظاهر امن میخکوب نشویم که فردا روزی گردنمان می‌زنند 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
کت‌وشلوار تنمه! روایت نقشه شوم داعش برای گروگان‌گیری زائران ایرانی در کربلا راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه سقوط بر اساس عملکرد و اظهارات برخی از سلبریتی ها در حوادث اخیر 😂👌 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
21.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست‌گیری حاج قاسم! 🚨«بزنگاه» منتشر شد 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
📍 سنگ‌نوشته مزار دکتر امیرحسین فردوس، استاد دانشگاه ایندیانای آمریکا، بعد از ۵۰ سال زندگی در آمریکا قابل توجه وطن فروشان و بی... 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 🎤ڪربلایی 🗒جان من جان من جان من حرم 😢 📜آماده شیم واسه حرم🙂 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
39.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هم خوانی دنیام فاطمه.. 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔴فاطمه در صدر نامگذاری فرزندان دختر در ۹ ماهه امسال رئیس سازمان ثبت احوال کشور: 🔹در ۹ ماهه امسال، بیشترین اسم در بین نوزادان پسر، محمد و در بین دختران فاطمه بوده است. 🔹همچنین تعداد ۸۱۰ هزار و ۸۸۷ واقعه ولادت در ۹ ماهه ۱۴۰۱ ثبت شده است. 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / کارمند ثبت‌احوال: هر اسمی دوست داری رو دخترت بذار الا یک اسم... 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹خیلی مهم/ حتما ببینید. آقای مکرون؟ آقای نتانیابو؟ آقای جو بایدن؟ خانم فاح... پولینزاد؛ خانم فاح... بنیادی عمله های داخلی پادوی غرب. که در نشریات زنجیره ای علیه امنیت ملی نشخوار میکنید و پوز روشنفکری میدهید. 🔹در مورد این کلیپ نظرتان چیست؟؟ این سیاست یک و دو هوانیست؟ آیا اینها جوانان شجاع آزادی خواه در فرانسه هستند؟ پس چرا سه ماه است جیع بنفش می کشید که ایران نباید با آشوبگران برخورد کند؟ اما خودتان با آشوبگران برخورد نمیکنید؟ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ ریحانه لحظه ای شک کرد. پس سکوت کرد. سمیرا_ مگه نمیگم باز کن.. بهت یاد دادن اینجوری از مهمون پذیرایی کنی؟؟ 😠 ریحانه_ عه..سمیرا خانم شمایید؟.. ببخشید نشناختم.. بفرمایین.. 😊 سمیرا، تنها، با چمدانی، عصبانی وارد خانه شد.. ریحانه جلو رفت و گرم بااو احوال پرسی کرد. سمیرا خیلی سرد و خشک جوابش میداد. ریحانه_ چه عجب خانم..خیلی خوش اومدی.. از این ورا..☺️ آدرس خونه ما رو از کجا آوردی؟! _از ننه یاشار..!😡 این چه طرز حرف زدن بود.. ریحانه_ چیزی شده سمیرا جون!..؟🙁 سمیرا_ خوبه والا.. خوش بحالت.. اومدی شیراز از هیچی هم خبر نداری..! 😕 ریحانه لبخند زد... سکوت کرد. بغض😢 گلوی سمیرا را میفشرد.در آغوش ریحانه رفت🤗🤗 و بلند گریه کرد. _اومدم چن روز خونتون بمونم😭 هیچکسی نمیدونه.. با یاشار دعوام شده اون نامرد بی همه چی.... 😭😭😭 ریحانه_باشه عزیزم.. حالا خودتو ناراحت نکن😒 قدمت سرچشم گلم تا هروقت دوست داشتی بمون.. ولی بذار به خاله شهین بگم تو اینجایی نگرانت میشن.. _نه نمیخام کسی بفهمه.. حالم از همشون بهم میخوره..😭 اذان✨ میگفتند.. سمیرا فهمید، که ریحانه دل دل میکند برای اقامه نمازش.. سمیرا_ تو برو نمازت بخون.😢 ریحانه_ ناراحت نمیشی؟!😊 سمیرا_ناراحت..؟ نه بابا برو ب کارات برس😢 ریحانه به اتاق رفت.. وضو داشت.سجاده را باز کرد. چادرش را پوشید.نیت کرد.. سمیرا چرخی زد..نگاهی کرد..👀 چقدر ساده بود زندگیشان.. هیچ سنخیتی نداشت با زندگی خودش.. هنوز هم ریحانه، همان ریحانه بود. 💭یادش افتاد... به مراسم هایی که گرفته بودند.. چقدر با کینه میخواست مراسم را بهم بزند..😞 چقدر همه چیز را مسخره کرده بود..😞 چقدر دلش میخواست ریحانه به یوسفش نرسد..😞 اما نشد..! خواست صورتش را بشوید..😢💦 مقابل روشویی ایستاده بود. اشکهایش سرازیر بود..😭 چقدر بدبخت بود..😭 چقدر حقارت را تحمل کرده بود در این مدت..😭 بچه دار نمیشدند.. دکتر ها رفتند.. هزینه ها کردند.. اما هیچ..!! سمیرا به طمع پول یاشار و یاشار برای زیبایی سمیرا... اما نه سمیرا صاحب یاشار شد.. و نه یاشار همسرش او را پایبند زندگی کرد.. عجب .. عجب .. عجب سمیرا در افکار خود غرق بود... که صدای تلفن خانه📞 بلند شد.. چند بوق خورد.. نمیدانست بردارد یا نه.. تلفن روی پیغامگیر 🔊رفت.. یوسف_ بانو جانم..؟! نیستی خونه..؟؟ مسجدی.!؟ اومدی خونه یه پیام بده، کارت دارم..تا ۵ کلاسم طول میکشه..دیر میام..مراقب خودت باش... یاعلی سمیرا مات و متحیر....😳😧 به ، و حرف زدن یوسف بود.. باور کردنی نبود.. چه جملات شیرینی..😭 چه لحن عاشقانه ای..😭 مگر مردان میدانستند..😳😭 مگر مردان داشتند..😭😳 جملات یوسف را مدام تکرار میکرد.. «بانوجانم..مراقب خودت باش..» مدام تکرار میکرد و گریه میکرد.😭💔 ریحانه نمازش را خواند.. بطرف سمیرا رفت. لبخندی زد. تعارفی کرد که بنشیند. شاید مهمانش داشت..😊 سمیرا روی صندلی پشت میز دونفره شان نشست.. ریحانه 📲پیامی به یوسفش داد... که مهمان دارند... که سمیرا آمده.. اما کسی نمیداند... باید همسرش.. که اگر آمد وارد خانه نشود..😊👌 به آشپزخانه رفت.. شربتی درست کرد. کمی سویا خیس کرد که نرم شود. تا برای ناهار ماکارونی درست کند. با شربت و شکلات نزد سمیرا برگشت.. که روی میز دونفره بود از میهمانش پذیرایی کرد. تا ساعت ۴ عصر حرف زدند.. ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ تا ساعت ۴ عصر حرف زدند.. غذا خوردند. سمیرا درددل میکرد.گریه میکرد و ریحانه دلداریش میداد.. از بی عاطفه بودن یاشار.. از زخم زبانهای مادرشوهرش.. از اینکه صاحب اولاد نمیشدند.. از تمام بی احترامی ها.. سمیرا گریه میکرد و عذرخواهی میکرد.. گریه هایش از بود.. درد هایی که روی هم شده بود.. یاشار غد بود.. عذرخواهی نمیدانست.. مهم بود زندگیش اما بلد نبود که چه کند.. چگونه دل بدست آورد.. 💭ریحانه یادش آمد.. به وقتی نامزد بودند.. چطور یوسفش دلخوری را از دلش درآورد.. چطور او را به سفره خانه برد.. همه کار کرد تا لکه سیاه اندوه دلش برطرف شود.. سمیرا میگفت...و ریحانه صبورانه گوش میکرد.. سمیرا_ هیچ وقت یادم نمیره که مراسمتونو بهم زدم..همه چی رو مسخره میکردم.. از اول جریان شما تا شب عروسیتون.. ریحانه منو ببخش..😞 _یه چیزی بود.. دیگه گذشته..😊 _تمام این بلاها نمیدونم از کجا نازل شد😭مگه من چن سالمه.. میخاد بده منم ام رو گذاشتم اجرا😭 ازش کردم.. بدم میاد ازش..😭ازدواج ما بود که بعد ١ ماه زود سرد شد..😭۶ ماه بقیه رو کردم ریحانه.. تحمل میدونی چیه.!؟😭 و میدونی اصلا.. 😭 ریحانه_😒😔 سمیرا_ نه بابا... تو چه میدونی من چی میگم. تو و یوسف دارید زندگی میکنین نه مث من بدبخت😭 سمیرا بلند بلند حرف میزد.. گریه میکرد.. عذرخواهی میکرد.. ریحانه گاهی گوش میکرد.. گاهی نصیحتش میکرد.. و گاهی همدردی.. ساعت نزدیک ۵ بود.. ریحانه تماسی گرفت با حبیبش،😍 که میوه بخرد..🍉 آبروداری کند.. که میهمان دارند.. ورودی خانه را... یوسف، ای را آویزان کرده بود.. که وقتی درب خانه باز میشود، خانه اش، نداشته باشد..😊☝️ سمیرا.... مات حرکات ریحانه شده بود..😧😳 برایش باورکردنی نبود.. مگر ریحانه آرایش بلد بود..!!؟؟😳 مگر میدانست..؟؟!!😳 چقدر ریحانه بود.. چقدر بانو بود.. با اینکه همیشه بود..فکر میکرد حتما ایرادی دارد.!😞😥 .. چقدر زندگیش با او فاصله داشت.. زندگی ریحانه و یوسف پر از و ولی زندگی خودش اول و بعد 😭 ریحانه... حسابی به خودش رسیده بود.💅 سمیرا به عادت همیشگی اش،... لباس آزاد می پوشید.. عجب .. عجب .. آیفون خانه به صدا در آمد.. ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
سردار حاتمی۳۰آذر۱۴۰۱.MP3
42.19M
🔴🔴🔴رفقا گول کسانی که ادای دلسوزها را در می آورند و به این دولت انقلابی نیش و کنایه می زنند نخورید . 👆👆👆حتما این صوت را گوش دهید و نشر دهید ✨فوق‌العاده شنیدنی تحلیل وضعیت کشور و عملکرد دولت و چشم‌انداز پیش‌رو انتشار از شامِ شب واجب‌تر 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
📚 خیلی زیباست مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟ پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور.. دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند. پدر گفت امتحان کن..دخترم. دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند. پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد . پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم . دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است... پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟ اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند، خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی... خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی ودرونیه با خواندن قران پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان میدهد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | آمارهایی شگفت‌آور از آینده اعتراضات اخیر 🔴 ثمره چند صد ساعت پژوهش را در این ۲دقیقه ببینید ⁉️ چه کسانی از شعارهای فمینیستی سود می‌برند؟! ‼️ ظلم به زن با شعار ⁉️ بیشترین میزان ظلم به زنان در کدام کشور است؟! ❌ کشوری که حقوق زنان را نادیده می‌گیرد! ⁉️ آمار باورنکردنی از فرزندان نامشروع در دنیا! ‼️ افزایش ۵۰ درصدی خودکشی زنان در آمریکا 🔻افزایش ۵۹ درصدی فرزندان نامشروع در فرانسه ♦️ ۸۳ درصد جرم و جنایت‌ها از فرزندان تک سرپرست 🔹 برشی از گفتگوی در برنامه جهان‌آرا 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که بچه فلجی را شفا داد 🌹 سید حسین امری خواه راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ باید هر روز چند بار ببینیم؛ همه مسئولیم و انتقاد موجب تقویت است. انتشار به مناسبت سالگرد علامه مصباح 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
16.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ببینید جالبه. درود خدا بر بانوان محجبه. واقعا کارشان ارزشمنده. 🌺🌺🌺 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از علی منتظر 61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥"اشواق حجی"، دختر ایزدی، رو در روی متجاوز داعشی و کسی که در تمام زمان اسارت دختر در چنگال داعش، متعرض وی شده بود، قرار گرفت. زمانی دختر اسیر او بود اما اکنون او اسیر لباس زرد زندان های عراق است. 🔹خطاب به اسیر داعشی: تو زندگی مرا نابود کردی.. زمانی که 14 سال بیشتر نداشتم به من تعرض کردی، بدترین ظلم ها را در حقم روا داشتی. من جای دختر تو بودم، رؤیاهایم را دزدیدی؛ امروز نوبت توست که مکافات آنهمه ظلم را ببینی 🔹اشواق از شدت تالم از هوش میرود 🔹این صحنه‌ها را باید آن اغتشاشگرانی ببینند که قصد سوریه‌سازی ایران را داشتند و طی چند روز هزاران اماکن عمومی را به آتش کشیدند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ آیفون خانه به صدا درآمد.. را خوب تشخیص میداد. پشت درب بود، که به محض ایستادن یوسفش پشت در، درب را برایش باز کند.. پرده راهرو را کشید.. یوسفش ایستاد. درب را باز کرد. یوسف ، یاالله ✨گفت، وارد خانه شد.. کیسه های خرید در دستش بود. و یک شاخه گل رز،🌹 به دهانش گرفته بود. سلامی کرد. و با کیسه ها وارد آشپزخانه شد.و همسرش بدنبالش. نگاهی خسته و عاشق😍 به بانویش کرد. ریحانه شاخه گل را از دهان مردش گرفت.. ☺️🌹 سمیرا جواب سلامش را داد... و به احترام یوسف مانتو اش را پوشید اما روسری اش را روی دوشش انداخته بود.. یوسف سر به زیر، گفت.. _خیلی خوش آمدید. بفرمایین، بنشینین. من میرم اتاق شما راحت باشین. سمیرا_ هنوزم.. همون یوسف قبل هسی.. اما یاشار خیلی عوض شده..😭نامرد شده..😭 کاش.. اونم مث تو بود.. 😭 _اتفاقی افتاده..!؟ _درخواست طلاق داده.. منم مهرمو گذاشتم اجرا..😭یک هفته هس خونه نیومده.. منم اومدم اینجا.. نمیخام یاشار بفهمه..😭 یوسف خیلی خسته بود.. عذرخواهی کرد. به اتاق رفت.و ریحانه نزد میهمانش.تا آرام کند او را. ریحانه_ ای بابا.. چقدر گریه میکنی.. کلی باهم حرف زدیم.! 😕😒 سمیرا_ درد من تمومی نداره ریحانه.. خداروشکر تو خوشبختی.. زندگیت رو دوست داری.. ولی من چی..😭 ریحانه_ من یه سر برم پیش یوسفم.. الان میام. سمیرا زمزمه کرد.. «یوسفم».😞شاخه گل رز براش خرید.. خوشبحالشون چقدر همدیگه رو دوست دارن ولی من چی...!😭😞 ریحانه وارد اتاق شد.. ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوی یار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ ریحانه وارد اتاق شد.. یوسف لباسهایش را عوض نکرده بود. پر فکر روی تخت نشسته بود. مات بود.. متحیر بود..😧 متعجب بود.. 😳هزار سوال در ذهنش رژه میرفت..😟 ریحانه_ یوسفم..! چیه باز که رفتی تو فکر.. 😊 _چیشده اومده اینجا..😟 _چیز خاصی نیس دعوای زن و شوهریه.! 😉 غذا گرم کنم برات.؟ چی میل داری! شربت بیارم یا چای! 😊 یوسف_ میخام برم چاپخونه. فقط یه لیوان آب میخام. اونم خودم میرم برمیدارم.. تو به مهمونت برس😊 ریحانه_ ممنون بابت گل خوشگلی که خریدی.. شما خودت گلی☺️🌹 یوسف.... نگاهی عاشقانه😍 به بانویش کرد. وسایلش را برداشت. یاالله گفت، و سربه زیر وارد آشپزخانه شد. آبی خورد و بسمت درب ورودی رفت.. سمیرا_ یوسف منو ببخش..😭 ریحانه_ آقایوسف..! سمیرا جون😍 یوسف نگاهش به زمین شده بود. _ اختیاردارین.. این چه حرفیه.. گذشته ها گذشته.. من به داداش زنگ میزنم.. میگم شما اینجا هسین.. هست که بیاد دنبال شما.. سمیرا_ نه نگو بهش آقایوسف😭 یوسف_ صلاح نیس زن داداش.. فعلا بااجازتون.. ریحانه، گل رز را بویید، در گلدان گذاشت.😍🌹و به استقبال یوسفش رفت. با لبخندی پر مهر همسرش را راهی کرد.. سمیرا،... وقتی دید یوسف رفته، مانتو اش را درآورد، ناراحت و دلخور روی صندلی نشست. سمیرا_ ریحانه چجوری شما اینقدر همدیگه رو دوست دارید.. مگه عشق با عشق فرق داره..!؟😞 خب ما هم عاشق بودیم.. ماهم خیلی همو دوست میداشتیم.. ولی نمیدونم چی شد..😭 ریحانه وارد آشپزخانه شد.. سمیرا_ بیا بشین، تو که همش تو آشپزخونه هسی ریحانه_ میوه بیارم.. الان میام😊 سمیرا_ خوش بحالت چقدر یوسف دوستت داره😞 ریحانه ظرف میوه با کارد و بشقاب در دستش بود روی میز گذاشت و روی صندلی نشست. _منم خیلی دوسش دارم... حاضرم رو بهم بریزم.. هرچی دارم کنم.. ولی یوسفم دلگیر نباشه..☺️ هیچ وقت تو فکر نباشه..با آرامش پیشرفت کنه..حاضر نیستم خم به ابروش بیاد.. همه فکر و ذکرش بشه .. داشته باشه..😊 _آره میدونم مث لیلی و مجنون.. چقدر خوب.. پس چرا من و یاشار کارمون رسید به طلاق😞😭 _تو چرا همش میگی طلاق.! دختر خوب🙁 _اصلا منو نمیبینه. انگاری براش تکراری شدم.😭فقط یه ماه اول عروسیمون برام گل می آورد.. شما الان ۴ ماهه عروسی کردین هرکی خبر نداشته باشه بیاد خونتون.. فکر میکنه دیشب به هم رسیدید😞😭دلم از این میسوزه که همه ایرادها رو از من میبینه.! چقدر یوسف باشعوره.. میگه یاشار وظیفش هس.. ولی میدونم اون نمیاد.. میدونم.. اون اصلا منو دوست نداره.. همه چی اجباره.. زندگی اجباری😭 یوسف به چاپخانه رسید.. تمام کارهای عقب مانده اش را انجام داد. مدتی بود مقاله های دوستانش را ترجمه میکرد.. پول خوبی نصیبش شده بود.. پس انداز کرده بود..😊👌 حالا بود..💞😍 بانویی که همه اش را به او پیشکش کرده بود.. باید که قافلگیرش میکرد..😍☝️ تماسی به یاشار گرفت.. به او گفت که سمیرا به شیراز آمده... ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
〰〰🍃 🌸 🍃〰〰 🔺🔻 💎 امام علی علیه السلام می‌فرمایند: 🔅 گوش خود را به خوب شنيدن عادت بده و به سخنانى كه شنيدن‌شان بر اصلاح و پاكى تو چيزى نمى‌افزايد گوش فرا مده. 📚 غرر الحکم و درر الکلم/ ج۱/ ص۴۵۷ 🌿🦋🌿🦋🌿 〰〰🍃 🌸 🍃〰〰 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ماجرای توهین یک خانم به نظام در مقابل ! ♨️ حکومتی که همیشه مشکل دارد!!! ♨️ چرایی مشکلات کشور! ⁉️ مهمترین دغدغه چه بود؟ _____________ 🔹 برشی از سخنرانی راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
📌 نماز بر پیکر پسرخاله های شهید 🔹️ شهیدان سید عابدین حسینی و علیجان(حسینقلی) شفائی از شهدای استان مازندران که با هم پسرخاله بودند در یک روز تشییع و خاکسپاری شدند. ◇ اعلام شهادت این دو پسرخاله به مادران این شهدا حکایت عجیبی را دارد که در خبر بعدی به آن اشاره شده است. ◇ پیشنهاد میشود خبر بعدی مطالعه شود⬇️⬇️
‍ 📌 پسرخاله هایی که در کودکی هم بازی بودند راه آسمان را هم با یکدیگر طی کردند 🔹️ چند روز بود که مادر «عابدین» آرام و قرار نداشت. رادیو مرتباً اسامی شهدای عملیات محرم را اعلام می‌کرد. ◇ خواهرزاده‌های دوقلوی «عابدین» هم چند روزی بود که به دنیا آمده بودند، حتی گریه این دوقلوها ناراحتی مادر را بیشتر می‌کرد. ◇ خبر شهادت «عابدین» را سید رسول به بهشهر آورده بود. همه خانواده از شهادت او خبر داشتند به جز مادر. مادر به پچ‌پچ‌های خانواده مشکوک شده بود. همین طور به رفت و آمدهای فامیل: دایی و پسرعموها و داماد خانواده. بالاخره پرسید که چه خبر شده؟ ◇ به مادر گفتند: علیجان زخمی شده. مادر گفت: راستش رو بگید. علیجان شهید شده؟ و با اشک اطرافیان مواجه شد. نتوانست سرپا بایستد؛ نشست. ◇ تعجب کرد و با خودش گفت خاله برایت بمیرد «علیجان» . تو که چند روز بیشتر نیست از طرف جهاد رفتی منطقه، چطو ممکنه شهید شده باشی؟ بغضش اما باز نشد. ◇ از آن طرف مادر شهید «علیجان» هم از شهادت «عابدین» خبردار شده بود و از شهادت پسرش بی‌خبر بود. صحنه عجیبی بود؛ دو خواهر از داغ خواهرزاده‌ها می‌سوختند غافل از این که فرزند خودشان نیز آسمانی شده است. 🔹مادر شهید «علیجان» برای دلداری مادر شهید«عابدین» به خانه خواهرش می‌آمد و نمی‌دانست که مادر «عابدین» از شهادت پسرش بی‌خبر است و سید رسول هم برای این که مادر خبردار نشود از ورود خاله به خانه جلوگیری می‌کرد. ◇ مادر «عابدین» خواست به خانه خواهر برود. وقتی به خانه خواهر رسید دید که زنان فامیل با دیدن او صدای مویه‌شان بلندتر شده است و برای عابدین گریه و زاری می‌کنند. آن جابود که فهمید هم پسر خودش شهید شده و هم پسر خواهرش. راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍این پیشگو را که ۴۰ سال پیش کنار شهید سليماني ایستاده و با قاطعیت امروز را پیشگویی می‌کند را آیا می‌شناسید؟ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطرات شنیدنی خبرنگار مطرح جهان عرب از سردار دل‌ها؛ از مجروحیت در جبهه حلب تا مرتب کردن کفش رزمندگان مقاومت!! 💢 «حسین مرتضی» خبرنگار لبنانی مطرح جبهه مقاومت: 🔺 " ارتباط و صمیمیت قوی میان حاج قاسم و علمای دینی مسیحی در سوریه وجود داشت." 🔺 "حاج قاسم سلیمانی بر بسیاری از دوره‌های آموزش نظامی رزمندگان مقاومت فلسطینی اشراف داشت؛ وی با فرماندهان نظامی بسیاری از گروه‌های مقاومت فلسطینی دیدار و بر آموزش آنان اشراف داشت." راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ یوسف تماسی به یاشار گرفت.. به او گفت که سمیرا به شیراز آمده... یاشار _خب که چی..؟! من نمیام دنبالش.. مگه من از خونه کردمش بیرون.. بیخود... خودش رفته، خودشم برمیگرده...😡 یوسف_ آخرش چی یاشار....؟؟!!😠 یاشار _آخرش طلاق!😡 یوسف_ خانمت مهمون منه اما نه بدون تو.. اون ازدواج کرده با داداشم.. پس میای میبریش..!! اگه بخاد بمونه با تو میمونه...!😠☝️ یاشار _اینو میگی که منو بکشونی شیراز.. ولی من نمیام.. خودش رفته خودشم برمیگرده... یوسف_ ولی کارت درست نیس.. اشتباه میکنی.. این راهش نیس...!!! 😐😠 یاشار _چیه فکر کردی سمیرا مث خانم خودته..؟! که مهرشو ببخشه..!! بی وجدان مهرشو گذاشته اجرا ١٣٠٠ سکه برم از کجا بیارم یوسف..! 🗣 فکر کردی من میلیاردرم..! آقای سخایی همه پولا رو کشید بالا... بابا و عموسهراب ورشکست شدن..😠 یوسف_ آره میدونم همه رو.. ولی دلیل خوبی نیس.! خودتم میدونی...!!😐😕 یاشار عصبی فریاد میکشید... یوسف هرچه میگفت نمیتوانست آرام کند برادری که به فکر منافعش بود نه زندگیش.. یاشار _امروز یکشنبه هست، تا اخرهفته برگشت که هیچ، برنگشت... برگه احضاریه رو خودم میفرستم براش شیراز..!! یوسف_ نمیخام تو کارت دخالت کنم.. ولی فکر کن.. شما خیلی همو دوست داشتید.. اگـ... یاشار _دوست....؟؟؟ هه.. حرفای خنده دار نزن جون من... بیخیال یوسف نظر منو نمیتونی برگردونی.. خودت میدونی چقدر عاشق بچه ام.. نمیخام حسرت به دل باشم..! یوسف_ شما چرا باهم حرف نمیزنین..!؟ اخه مرد حسابی اینا باید باعث بشه زندگیتو بهم بزنی...!! ؟؟😡 یاشار _اون.. حرف تو کله ش نمیره..!! فقط زبونش پوله یوسف... فقط پول..!! تا حالا من عابر بانک بودم فقط و فقط پول ببینه حالش خوبه!! اون منو نمیخاسته.. پولمو میخواسته.. پول..! 😞😠 یوسف_😞 یاشار _ خیلی ماهه خانمت.. خودتم خوبی.. به هم میاین..یک هفته س تو حجره میخابم.. اصلا حتی زنگ نزد ببینه مردم یا زنده ام..!! غذا چی میخورم.!.. بیخیال یوسف..نگران زندگیم نباش...!! من خیلی وقته به آخر خط رسیدم..!! کل زندگی من ٧ ماه شد.! یوسف_ نمیدونم دیگه چی بگم بهت..! خودت میدونی و زندگیت.. ولی هنوزم میگم اشتباه داری میکنی.!😒 یاشار _انتخاب سمیرا اشتباه بود. زندگی کردن باهاش اشتباه بزرگتر.!😞 یوسف هرچه کرد.... نتوانست یاشار را راضی کند. پایبند کند. پشیمان کند. که بدنبال همسرش بیاید. که کمی فکر کند... اشتباهاتش را گوشزد کرد... نصیحت برادرانه میکرد.. خاطرات خوبشان را تداعی میکرد.. تا مگر جوشش عشق همسری برادرش را به رخ او بکشد.. اما نشد.. نتوانست.. کدورت ها و دلخوری ها انباشته شده بود.. حتی مشورت با آقابزرگ و خانم بزرگ.. حتی رفتن پیش مشاور.. هیچ کدام از نظرات برای یاشار معنا و مفهوم نداشت.. چرا که راهی بجز طلاق نمیدید.. امروز پنج‌شنبه است.. همان روزی که سمیرا باید برمیگشت.. مردد بود برگردد یانه.! برمیگشت با حقارت، سوختن و ساختن.. یا برنمیگشت و طلاق..! عجب ... عجب ... عجب شاید خدا میخواست... ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin