eitaa logo
راهبر مربی
1.6هزار دنبال‌کننده
580 عکس
156 ویدیو
349 فایل
💠هم اندیشی جهت تبلیغ دانش آموزی 💠 ارائه طرح درس ها و نکات تبلیغ دانش آموزی و دانشجویی 💠 بررسی چیستی، چرایی و چگونگی کار تربیتی 💠 تجربه نگاری راه ارتباطی: @Derakhshani72 تبادل: @er_ma_313
مشاهده در ایتا
دانلود
شکر خدارا که در پناه حسینیم قسمت اول: اسفند 1401 نماز صبح جمکران کاروان روز قبل از بجنورد حرکت کرده بود و وعده گاه ما نماز صبح جمکران بود. وارد اتوبوس شدم نگاه های غریبانه و سنگینی رد و بدل و در نهایت به یک احوال پرسی ختم شد اندکی بعد از حرکت همه خواب رفتند اما اتوبوس در حرکت بود. به خوبی مصداق فرمایش حضرت امیر (ع) بودیم که فرمود « أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ» اهل دنیا مانند سوارانی -کاروانی- هستند که انها را به پیش می رانند در حالی که آنها خوابند. اما این خواب بیشتر به آرامش قبل از طوفان می ماند زیرا بعد از صبحانه و سرحال شدن بچه ها کم کم صدای بچه ها به گوش می رسید که با هم می خواندند « لیلی لیلی در وا کن مویوم....» با شنیدن این همخوانی و دست زدن های بچه ها احساس یک آدم اشتباهی در مکان اشتباهی را داشتم ... در دل گفتم خدایا ما آمده بودیم راه بهشت را به اینها نشان دهیم ولی گویا آنها قصد کرده اند دروازه های دوزخ را به ما نشان دهند. اما در این سال ها از اساتید آموخته بودم در کار فرهنگی و تربیتی پیش فرض داشتن و قضاوت کردن ممنوع است و اگر اسیر پیش فرض ها و قضاوت ها شدید نمی توانید ارتباط بگیرید و رسالت خود را انجام دهید. لذا بعد از یا الله گفتن و رعایت حجاب اسلامی توسط کاروانیان، اولین گام برداشته شد... خاطرم نیست از کجا شروع شد و به کجا ختم شد؟ اما هرجه بود برای قدم اول خوب بود. بعد از ظهر حرکت دوم زده شد اما به دلیل نبود سیستم صوت و التهاب حنجره صدا از از دست رفت و مانند سرمایه داری که سرمایه اش مقابل چشمانش آتش بگیرد روی صندلی خود کز کردم زیر لب و بی صدا سید را که قول داده بود نویدی همراه ما بفرستد ولی نفرستاده بود مورد عنایت و دعای خیر قرار دادم😑 روز دوم: ته مانده ی صدا را جمع کردم و چند دقیقه ای صحبت کردم و بعد از آن دیگر صدایی باقی نماند😔 ✍️ادامه دارد...
روز دوم سفر اسفند 1401 کانال کمیل معبر ورود به عالم شهدا سفر ما به قبل از کانال کمیل و بعد از آن تقسیم می شد شهدا پرهای لیلی را چیدند و لیلی جدیدی به بچه ها نشان دادند و بچه ها را وارد عالم معنویت کردند. به گونه ای محسوس و همه فهم فضا عوض شد، حضور معنوی شهدا را همه حس می کردند. گویی شهدا به جمع ویژه نظر کرده بودند به گونه ای که انگار تنها میهمانان آنها ما هستیم... همه د رحال گریه بودند و هرکس در گوشه ای از کانال روی زمین نشسته بود و به عالم خودش خزیده بود. تازه داشتم معنای « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ » را درک می کردم... شهدا زنده اند و منشا اثر، شهدا بعد از شهادت از محدویت های عالم دنیا آزاد گشته اند و با فراغ بال در عالم ماده تصرف می کنند و از بندگان خدا دستگیری می کنند. در برابر حیات معنوی و حضور شهدا همچون خود را مردگانی متحرک و درمانده می دیدم. مدام در گوشم زمزمه می شد «سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ» سلام خدا بر ابراهیم «كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» ما اینگونه محسنین را جزا می دهیم إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ» او از بندگان مومن ما بود. نمیدانم ابراهیم با دلهای این بچه ها چه کرد اما دیگر اینها آدم های سابق نبودند و وارد عالم جدیدی شده بودند. شهید هادی در کانال کمیل لذت بندگی را به زائرانش چشاند اما فکه ی باقری حکایت دیگری دارد... ✍️ادامه دارد...
راهبر مربی
این نوع جنگیدن به درد نمیخورد.. باید به خود جرات داد... فکه شهید باقری اسفند1401_1402 قسمت سوم هرچقدر شهید هادی دلها را به خود جلب می کند این جوان لاغر با چشم های قرمز که مدل جنگیدن را عوض کرد و در سنین پایین به مراتب بالای تخصص دست یافته است، افکار و مغزها را به خود جلب می کند و شور و حرکت در جوانان ایجاد می کند. نتیجه ی هم نشینی با حاج حسن این است که هرکس با هر تخصص به دنبال این است که نقش خود را در این حرکت عظیم پیدا کند. آری، حسن آقا می گوید کجا می خواهی بروی؟ نخبه کسی نیست که می رود! نخبه کسی است که می ماند و می سازد. فرار کردن را بی هنران هم بلدند.آری باید بخود جرات داد و به سراغ کارهای نشدنی رفت. حسن، آن مرد شب زنده دار در راه خدا که خوابیدن برای چشمانش به حسرتی عمیق تبدیل شده بود شبهای زیادی با چشمانی خونین طراحی کرد و نقشه کشید تا ابراهیم ها با آن چشم های اشکبار و مناجات های شبانه در کانال کمیل به قتلگاه نروند. راوی تعریف می کرد تا قبل از تشکیل واحد اطلاعات عملیات سپاه، گاهی چند روز متوالی نیروهای خودی با یکدیگر می جنگیدند و توانی که باید صرف مقابله با دشمن می شد بخاطر نشناختن صحنه ی درگیری و عدم تشخیص آشنا از بیگانه اسیر درگیری با نیروهای خودی و خودزنی می شد و حتی افرادی در اثر چنین اشتباهاتی به شهادت می رسیدند. 😔 امروز ما نیز به نحوی دیگر شاهد این صحنه ها هستیم شبکه ی عظیم نیروهای انقلاب بخاطر نداشتن قرارگاه عملیاتی و نشناختن مسائل و اولویت ها، بجای خنثی سازی توطئه ها و هجمه های دشمن اسیر درگیری های داخلی شده است؛ به گونه ای که امام جامعه چندین بار ما را از این مسئله بر حذر داشته اند و بارها با اخطارهای پیاپی ایشان مواجه شده ایم. چقدر خالی است جای حسن باقری تا واحد اطلاعات عملیات جنگ شناختی را برپا کند و سربازان را از سردرگمی نجات دهد😔 ادامه دارد... ✍️علی درخشانی
شکر خدارا که در پناه حسینیم اسفند 1401 شلمچه قسمت چهارم: با عرضه ها کربلا می روند شنیده بودم شملچه قطعه ای از بهشت است اما شنیدن کی بود مانند دیدن! شلمچه از آن مکان هایی است که حس و حال آن را نمی توان در قالب کلمات بی حس و روح بیان کرد اگر بشود هم در توان قلم شکسته ی بنده نیست فقط کسانی که تجربه ی حضور در آنجا را داشته اند می توانند درک کنند چه خبر است. وصلت چگونه جویم کاندر طلب نیاید وصفت چگونه گویم کاندر زبان نگنجد هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد ورودی شلمچه موکتی پهن کرده و نماز خواندیم بعد از نماز بلند شدم تا چند جمله ای صحبت کنم. از روی عادت که همیشه سعی می کنم به ساده ترین شکل ممکن و بدور از لفظ قلم و...صحبت کنم با خاطره ای از سفر راهیان سال 89 شروع کردم درست همینجا بود جوانی که مسئول کاروان ما بود گفت بنده سال گذشته آمده ام و از شهدای شلمچه زیارت سید الشهدا را گرفته ام😍 شما اگر نگیرید خیلی بی عرضه هستید!! نمی دانم کدام با عرضه توانست بگیرد ولی هرکه بود تک خوری نکرد و برای ماهم گرفت و اسفند سال 90 برای اولین بار راهی کربلا شدیم... رو کردم به بچه ها گفتم این شما و این هم شهدا... هر که کربلایش را گرفت که نوش جانش ولی اگر نگرفتید، خیلی بی عرضه اید!!! گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟ صحبت چند دقیقه بیشتر طول نکشید و به سوی میزبانان حرکت کردیم اما با عرضه های جمع کار خودشان را کردند و توانستند از شهدا مجوز زیارت سید الشهدا را بگیرند البته این هنرمندی بچه ها را یکسال بعد، یعنی اسفند ماه گذشته از تماسی که برای هماهنگی سفر راهیان نور و کربلا گرفته شد فهمیدم. اینجا هم بچه ها تک خوری نکردند شاید هم کرم شهدا اجازه نداد که به یکی لطف کنند و دیگران محروم بمانند هرچه بود که امسال سه اتوبوس از دانشگاه راهی کربلا شدند و بعد از آنها چند دانشگاه دیگر نیز عزم زیارت سیدالشهدا کردند. حقیقتا اول سفر که بچه ها هرچه لیلی را صدا می زدند لیلی در را وا نمی کرد فکر نمی کردم سرنوشت این سفر قرار است اینگونه رقم بخورد و اینطور در به روی همه باز شود فقط می توان گفت: شکر خدارا که در پناه حسینیم ادامه دارد... ✍️علی درخشانی
نکته های تبلیغی و تربیتی تبلیغ راهیان نور دانشجویی: 1. اگر روایت گری و روضه خوانی بلد نباشم آیا راهیان نور بروم؟ خیلی از دوستان می گویند من که روایت گری و روضه خوانی بلد نیستم بنابراین حضورم مفید نیست و نباید تبلیغ راهیان بروم !!! مناطق مختلف راوی ـضعیف/قوی ـ دارند و مسئول هر کاروان قبل از حضور در هر منطقه با راوی آن منطقه هماهنگ می کند و شما هم مثل سایرین مستمع هستید و قرار نیست در مناطق روایت گری کنید. البته اگر روایت گری بلد باشید خیلی عالی است و در داخل اتوبوس می توانید روایت سیره شهدا را داشته باشید البته بعضی کاروان ها یک راوی همراه خود دارند که در طول همراه کاروان هست و داخل اتوبوس یا در مناطقی که راوی هماهنگ نشده است روایت گری می کند. روضه خوانی و مداحی هم خیلی ندارید اگر کسی توانمندی داشته باشد یک مزیت است و در ورودی و خروجی یادمان ها و گاهی داخل اتوبوس می تواند ملت را به فیض برساند. 2. کل تبلیغ راهیان نور داخل اتوبوس و در حال حرکت هست (به خصوص برای استان های شمالی) لذا فضای متفاوتی با کلاس و گعده و کارگاه دارد در اینجا نه خبری از پاورپوینت و ویدئو پروژکتور هست نه خبری از ماژیک و تحته وایت برد... در کنار نبود امکانات کمک آموزشی، عوامل حواس پرتی نیز زیاد است از منظره های اطراف تا تکان های اتوبوس و خواب آلودگی که اندکی بعد از حرکت سراغ بچه ها می آید ... خلاصه که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا شما نتوانی دو کلمه حرف بزنید... داخل اتوبوس شما فقط یک یاور دارید و آن هم سیستم صوت سیار است اگر سیستم صوت با میکروفن بی سیم وجود داشته باشد خیلی عالی است(ماجراهای منو نوید به این قسمت مربوط می شود) اگر این سیستم صوت نباشد چالش و سختی کار دو چندان می شود و گاهی اصلا کاری نمی توانید بکنید چون صدا به بیش از نیمی از اتوبوس نمی رسد و باید گوشه نشینی اختیار کنید. (بنابراین قبل از سفر حتما بپرسید سیستم صوت دارند یا خیر؟ اگر تهیه نکردند خودتان تهیه کنید.) نکته ی بعدی اینه که اگر همسفر شما آقایان باشند فرصت زیادی برای گفتگوی فرد به فرد دارید و می توانید با اکثر همسفران باب گفتگو را باز کنید ولی اگر خانم باشند امکان چنین کاری را ندارید و به صحبت های جمعی باید اکتفا کنید.
راهبر مربی
نکته های تبلیغی و تربیتی تبلیغ راهیان نور دانشجویی: 1. اگر روایت گری و روضه خوانی بلد نباشم آیا راه
3. از ابزار و امکانات که بگذریم جنس مباحث داخل اتوبوس هم متفاوت است. می توانید سیره شهدا را محور کار قرار دهید و در بازه های 20 دقیقه ای صحبت کنید البته توجه داشته باشید روایت سیره شهدا در هر صورت باید چاشنی صحبت های شما باشد ولو به عنوان مقدمه ای کوتاه بیان شود. موضوع بحثی که بنده قرار بود در مسیر رفت داشته باشم ⬅️ توضیح چرائی جنگ و چالش در منطقه غرب آسیا ⬅️و بعد جنگ علیه ایران ⬅️و در نهایت بیان انواع جنگ هایی که علیه ما انجام گرفت مثل جنگ سخت، جنگ نرم، جنگ ترکیبی و توضیح جنگ شناختی ذیل جنگ ترکیبی بود که بدلیل نبود نوید و جابجایی بین 2 اتوبوس موفق به اتمام بحث نشدم. البته بحث های چالشی با محوریت مسائل سیاسی و اجتماعی یا با محوریت مسائل فردی مثل ازدواج و تشکیل خانواده و... هم می توانید داشته باشید. در مسیر برگشت فضا متفاوت می شود و به توجه به خستگی سفر باید مباحث جذاب و چالشی باشد تا خواب را از سر همه بپراند و همه در بحث مشارکت کنند. میکروفن بی سیم برای اینجا لازم است تا دست به دست بچرخد و همه بچه ها نظر بدهندـ. بنده بخاطر بعضی مسائلی که وجود داشت بحث ازدواج را مطرح کردم البته بحث گروهی پیش می رفت و یک مسئله مطرح می شد و همه نظر میدادند و در نهایت جمع بندی می شد. این سبک بحث بخاطر موضوع مورد نیاز و جذابش و همچنین سبک اجرا که همه را وادار به صحبت و فکر کردن می کند پتانسیل بالایی برای گفتگو ایجاد می کند و به راحتی می توانید 5-10 ساعت گفتگوی پر انرژی داشته باشید. تجربه ی ما حدود 5-6 ساعت گفتگوی پیوسته بود هرچند تمایل برای ادامه ی وجود داشت ولی بنده مجبور بودم از بچه ها خداحافظی کنم. این موضوع را در مسیر برگشت در 2 سال متوالی مطرح کردم و هربار مشارکت فعال بچه ها خیلی عالی بود. نکات خیلی خوبی هم مطرح می شد که اگر فرصتی دست دهد دوست دارم مفصل درباره ی آن بنویسم.
4. مبلغی که نگاه بلند مدت داشته باشد از هر فرصت کوتاهی بستری برای یک فعالیت بلند مدت فراهم می کند بنابراین سفر راهیان نور می تواند شروع یک برنامه ی تبلیغی بلند مدت باشد شما می توانید با بچه ها آشنا بشوید و برنامه های بعدی را طراحی کنید. به عنوان مثال راه اندازی حلقه های مطالعاتی، حضور در اردوهای جهادی، حضور در خوابگاه و... برنامه های قابل اجرایی هستند که متناسب با شرایط هر فرد فرق می کند. بنابراین اگر چنان نگاهی دارید با یک دانشگاه که می توانید در آینده تعاملات بیشتری داشته باشید هماهنگ شوید. (بعد از سفر راهیان نور حدود 20نفر برای شرکت در حلقه های مطالعاتی اعلام امادگی کردند) 5. فضای معنوی راهیان نوربسیار خاص است و برای خود مبلغین نیز لازم است حداقل سالی یکبار از روزمرگی های زندگی خارج شویم و سری به عالم معنویات بزنیم و پیش شهدا تجدید قوا کنیم و با قدرت به مسیر خود ادامه دهیم... به لطف حضور در جمع گاهی عنایاتی به شما هم می شود. امسال در کربلا یا کاظمین از یکی از دوستان بپرسیدم حالت چطوره؟ جواب جالبی داد: گفت خیلی خوب... اینقدر خوب که اگر همین الان عزرائیل قبض روحم کند آرزویی ندارم.
راهبر مربی
4. مبلغی که نگاه بلند مدت داشته باشد از هر فرصت کوتاهی بستری برای یک فعالیت بلند مدت فراهم می کند ب
6. هر کاروانی معمولا برای خودش شعار و برنامه ی محوری دارد ولی گاهی این شعار فقط روی کاغذ می ماند چون کاری در راستای انتقال این پیام و گفتمان سازی آن صورت نمی گیرد. در نهایت باید توجه کرد هرکاری بدون همراهی پیوست روایی و تربیتی، کاری ابتر است و صرفا رنج و زحمتی برای مجریان است بدون اینکه خروجی مشخصی داشته باشد. امام علی علیه السّلام می فرمایند: كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَاءُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ؛ چه بسيار روزه داري كه از روزه اش جز گرسنگي و تشنگي سودي نبرد، و چه بسيار نمازگزاري كه از بپا خاستنش جز رنج و بيداري او را حاصلي نباشد. آفرين بر خواب و خوراك زيركان. (نهج البلاغه، حکمت 137) در کار فرهنگی نیز همین گونه است عده ی زیادی بخاطر بی دقتی به اصول کار صرفا رنج و زحمتی متحمل می شود ولی به نتیجه ی دلخواه دست پیدا نمی کنند شما کاروان های زیادی را می بینید که نه روحانی کاروان دارند نه راوی و نه حتی برنامه ی مشخصی برای بهره بردن از این سفر معنوی!!! همه چیز را به شهدا واگذار کرده اند. توجه نداشتن به پیوست روایی در بعضی یادمان ها نیز مشهود است زیرا خبری از راوی خوب نیست و شما می روید چندتا تپه خاک را می بینید و بر می گردید لذا ضروری است دوستانی که مسئولیتی دارند در تقویت راویان و روایت گری مناطق همت ویژه ای داشته باشند. الان اگر چندتا راوی مطرح نظیر حاج حسین و حاج عظیم و ... را حذف کنیم فضای راهیان نور، فضای راکد می شود. ✍️نکته تکمیلی: بعضی از دوستانی که مسئول برگزاری راهیان نور هستند 2-3 روز قبل از سفر تازه دنبال روحانی کاروان می گردند بعد انتظار دارند در عرض چند ساعت گفتمان و شعار آنها را در طول سفر به خوبی تثبیت کنند در حالی که شما حداقل چند هفته قبل باید با روحانی و راوی خود هماهنگ کنید و باهم هماهنگ پیش بروید.