🔹مختصری در زندگینامه والده مکرم رهبر معظم انقلاب(ره)
📍بانو خدیجه میردامادی فرزند آیتالله سید هاشم نجفآبادی؛ وی در 16 اردیبهشت 1293 در نجف اشرف به دنیا آمد.
⬛️مادرش بی بی سکینه زود از دنیا رفت و این کودک در آستان فقدان محبت مادر از چشمه مهر مادر بزرگ سیراب شد. به احتمال زیاد خدیجه خانم در 15 سال نخست زندگی از محضر علمی پدر بهره برده و غیر از سواد معمول با برخی متون نیز آشنایی یافت.
🔹وی همراه پدر به ایران مهاجرت کرد و در 20 سالگی به عقد سید جواد خامنهای در آمد. او زبان عربی و فارسی را به موالات هم آموخته بود و رفته رفته زبان ترکی را نیز فرا گرفت. اندوخته علمی بانو خدیجه با مطالعات در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی چون "روضه الصفا" به جایی رسید که زندگی انبیا معصوم و شخصیت های قرآن را در قالب داستان ها و روایت های شنیدنی برای فرزندانش باز می گفت.
📍بانو خدیجه با دعا و مستحبات مانوس بود از اعمالی چون ام داوود، ادعیهای مانند عرفه و نمازهایی چون جعفر طیار غفلت نمیورزید. او فرزندان خود را نیز در این مناسک شریک میکرد. ایشان قرآن را با صدایی خوش تلاوت می کرد، به ویژه در دوران جوانی گوش فرزندانش را از این نوا حظ میبرد.
🔹بانو خدیجه در گفتار و رفتار عوام گریز بود. حشر و نشری گزیده داشت و ترجیح می داد با زنانی نشست و برخاست کند که شبیه او باشند. وقتی قرآن میخواند لهجهای از گویش اهالی نجف داشت.
🔸فرزندانش در وصف او میگویند که زنی خوشسخن، سختهگو، حافظ آیاتی از قرآن، صریحاللهجه، بدخط، بسیار تأثیرگذار در تربیت و بالندگی فرزندان بود.
📘او به دیوان حافظ تسلط داشت و ضمیر خود و کودکانش را با اشعار خواجه صیقل میداد. خدیجه جوان، وقتی به خانه سید جواد خامنهای آمد، در میان جهیزیه خود یک دیوان حافظ، چاپ بمبئی، آورد.
♨️بانو خدیجه زنی شجاع بود و این خصلت در همه امور زندگی او نمود مییافت. «در منزل ما معروف بود که اگر پدرم مرد محجوب و دور از غوغایی هست، مادرم زنی است که در آنجایی که لازم باشد در مسائل غوغایی وارد میشود، اظهارنظر میکند.»
🔅این ویژگی در دوره مبارزه پسرانش با حکومت پهلوی، بارها، چه در برخورد با مأموران دستگاه امنیتی و چه در ملاقات با پسران زندانیاش بروز داشت. میگویند در این موارد دیده نشد که زبان التماس به کار برد و در برابر اهانت یا درشتگوییهای مأموران کوتاه بیاید.
◀️کسی یاد ندارد بانو خدیجه در میان خانواده یا نشستهای خویشاوندی از زندان رفتن فرزندان خود شکوه کرده باشد. او در برابر اظهار ترحم دیگران میایستاد و به آنان گوشزد میکرد که این اقدام دلسوزی ندارد؛ مبارزه کرده، در راه خدا زندان رفته؛ اگر افتخار نمیکنید، به ترحم شما هم نیازی نیست.
♨️رهبر انقلاب درباره این رفتار مادر میگویند: «هر بار از زندان میآمدم بیرون، میشنیدم که مادرم برخوردهایش اینطوری بوده، مقدار زیادی از خستگی من درمیآمد.»
⏺خانم میردامادی وقتی برای دیدار پسرانش به زندان میرفت، مادرانه حرف نمیزد و از رنجی که میکشید واگویه نمیکرد. آنان را به کوتاه آمدن در فعالیتهای سیاسی تشویق نمینمود. کلمهای نمیگفت که روحیه پسرانش را بلرزاند.با مأموران زندان در بیرون یا درون اتاق ملاقات بیاعتنا رفتار میکرد و زبانش تند و تیز بود. پسر کوچکش، سید محمد حسن، میگوید: «شیری که مادرمان به ما داد با نفرت از پهلوی عجین بود.»
↙️بانو خدیجه در قبال پدیدههای سیاسی، منشی روشنبینانه داشت؛ زمانی که پسرش، سیدعلی خامنهای، مباحثی را در سخنرانیهای خود آغاز کرد که طرفداران زیادی از جوانان، روشنفکران و دیگر طبقات مردم پیدا کرد، بانو خدیجه نیز به پای سخنان پسر مینشست و با چشم قبول به آن مینگریست. بی آنکه از حضور هزاران نفر در پای منبر فرزندش هیجانزده شود، حرفهای او را تصدیق میکرد و از این بابت تشویقش میکرد.
↙️خانم میردامادی چندین بار به عتبات سفر کرد در آخرین سفر (1336ش) سیدعلی نیز همراه او بود. وی دو بار به سفر حج رفت. بار نخست، با ارثیهای که از ماترک پدر دریافت کرد (حدود 3500 تومان) در اواسط دهه چهل راهی خانه خدا شد. دیگر بار، پس از انقلاب در 1361ش به مدینه و مکه مشرف گردید.
↙️حاجیه خدیجه میردامادی مرجع برخی از زنان محل یا شهر بود. برای حل اختلاف تا پرسش از مسائل شرعی، و طلب استخاره تا درخواست دعا برای گشایش مشکلات به او مراجعه میکردند. وی با گشادهرویی آنان را میپذیرفت. این مراجعات پس از انقلاب بیشتر شد. زنها با این امید که پسران خانم میردامادی توان حل مشکلات آنان را دارند، پیش او میآمدند. وی، گاه به زبان خوش و گاه با عتاب از پسران دستاندرکارش خواستار گشایش امور مراجعین میشد.
◀️حاجیه خدیجه میردامادی در 15 مرداد 1368 بر اثر سکته قلبی درگذشت و در حرم امام رضا(ع)، کنار همسرش مدفون گشت.
#رهبری_فرزانگی
#ویژگیهای_رهبری
#والده_رهبری
@Rahbarifarzanegi