eitaa logo
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
1.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
18.2هزار ویدیو
165 فایل
﷽ 💠 شهید مظلوم بهشتی🌷: 🔸ارزشــ‌ها را بشنـاس و اشخاص را با ارزش‌هـا بسنج❗️ 💛 (کانالے باهدف نشر و تبیین ارزش‌ها) 📋 ارتباط •° @ya2hasan
مشاهده در ایتا
دانلود
موضوع از چہ قراره رفقا🔽 به هرنیتی که دارین برای براورده به خیر شدن هرروز دعای توسل میخونید تا زمانی که به اون حاجتتون میرسین و بعدشم برای حاجت های دیگه ان شاءالله🌱 کلی ام بین المللی هست که از خوندن دعای توسل حاجاتشون براورده شده چرابین المللے؟اصلا یعنے چی؟ یعنی خاطرات رو کم کم قرار میدم ان شاءالله که برات کربلا داده بیمارسرطانی خوبشده و... 🙃 حاجاتتون براورده به خیررفقا♥ التماس دعا رفقا 💛
پدر شهید می‌گوید اجازه ندادم هیچ‌کس به خانواده ما تسلیت بگوید. آقامجید اولین فرزندی بود که خداوند به ما عطا کرد؛ پسری که اخلاص جزئی لاینفک از شخصیتش بود. مجید تمام زندگی‌اش را وقف اسلام، انقلاب و تربیت سرباز برای ولایت و حضرت صاحب‌الزمان(عج) کرده بود. آقامجید ورزشکار بود یعنی رئیس کمیته بازرسی هیئت ورزش‌های رزمی استان همدان و همچنین بنیان‌گذار و نماینده رسمی سبک نینجوتسو در این استان بود. آن‌قدر مهربان بود که بارها و بارها برای شاگردان کم‌بضاعت پارچه می‌خرید و در منزل برایشان لباس می‌دوخت. بسیاری از اوقات از نوجوانان و جوانانی که توانایی پرداخت شهریه باشگاه را نداشتند، پولی دریافت نمی‌کرد. مجید دانش‌آموخته کارشناسی کامپیوتر و از بچه‌های بااخلاقی بود که هیچ‌گاه برای خانواده و دوستانش دردسری ایجاد نکرد. وی بسیار مبادی به آداب بود و ویژگی‌هایی داشت که شاید در تمامی جوانان وجود نداشته باشد. 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ تولد
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
پدر شهید می‌گوید اجازه ندادم هیچ‌کس به خانواده ما تسلیت بگوید. آقامجید اولین فرزندی بود که خداوند
مجید عاشق تام ولایت بود. شاید این ویژگی مهم‌ترین و برجسته‌ترین نشانه‌ای است که در وجودش نهادینه شده بود. بارها و بارها از من می‌خواست که برایش دعا کنم شهید شود و حتی از من درخواست می‌کرد که به سردار شهید حسین همدانی سفارش کنم که اجازه اعزام به سوریه را به او بدهند. چون بنده قبل از انقلاب همکار سردار همدانی بودم، ایشان را می‌شناختم. از همان ابتدای نوجوانی حس خاصی نسبت به شهدا داشت. بارها و بارها شاگردان رزمی‌کارش را با خود به زیارت شهدای گمنام می‌برد. او دوست داشت تا حد ممکن جوانان را با شهدا محشور کند. راوی پدرشهید 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ تولد 🌹
زهرا سامري هم‌رزم شهيده مريم فرهانيان: 👇👇 رمز موفقيت مريم اين بود كه هيچ‌گاه دلبسته نشد و دنيا و زرق و‌ برقش را نمي‌ديد. وي با بيان اينكه من تنها چهار سال با مريم همرزم بودم، اذعان داشت: براي انتخاب بايد بيشترين دقت را انجام دهيم اما مريم پيش از آنكه دوست من باشد الگوي خوب و مطمئني بود. مريم نخست به عنوان امدادگر در بيمارستان مشغول فعاليت بود و سپس وارد بنياد شهيد شد، مريم روحي پويا داشت و سكون و يك‌جا ماندن را نمي‌توانست تحمل كند و اگر مي‌ديد در جاي ديگري مي‌تواند خدمت كند خود را به آنجا مي‌رساند. او پس از مدتي فعاليت در بيمارستان، به عنوان مددكار اجتماعي در بنياد شهيد مشغول شد و به مددكاري و مواظبت از مادران شهيدان مي‌پرداخت و او اعتقاد داشت كه از شهدا چيزي كمتر از جنگيدن در جبهه‌ها نيست . روزي وارد خانه شدم و مريم را رو به قبله ديدم وقتي جلوتر رفتم، ديدم مريم روي دستانش مي‌زند و از او سؤال كردم كه مشكلي پيش آمده، چيزي نگفت اما بعدها براي من تعريف كرد كه من هر روز اعضاي بدنم را مواخذه مي‌كنم و از آنها مي‌پرسم كه امروز براي خدا چه كاري انجام داد‌ه‌ايد .💔 خانم سامری در خصوص عزاداري‌هاي بي‌نظير همرزمش می گوید : در ايام روزي سرزده وارد خانه شدم و ديدم مريم به پهناي صورت اشك مي‌ريزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا مي‌زند . به او گفتم كه چرا اينقدر اشك مي‌ريزي؟ گفت : شما اگر مادرتان فوت كند چه كار مي‌كنيد، شادي مي‌كنيد يا گريه؟ 📚موضوع مرتبط: 🌹 🌹 💚 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت🦋🌹 05_13
‌چھ‌ڪنم‌ خوبمون تموم شده؟
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
🦋بسم رب الزهرا «سلام الله علیها» تولدش مصادف بود با میلاد امام حسین «علیه السلام» و به گمانم همین آی
🦋برگی از دفتر خاطرات شهید: : برای ترمیم سنگرها رفته بودیم که وقت نماز شد. شهید باقری گفتند: اول نماز بخوانیم. یکی از بچه‌ها گفت؛ اینجا خطرناک است. بهتر است وقتی به جای امنی رفتیم نماز بخوانیم. 🌹شهید باقری در جواب گفتند: کسی که به جبهه می‌آید نماز اول وقت را رها نمی‌کند. سپس خود شروع به خواندن نماز کرد. آتش دشمن بر سر ما لحظه‌ای قطع نمی‌شد. ما وحشت‌زده شده بودیم ولی او به آرامی و بدون عجله نمازش را می‌خواند. 🌹نمازش سرشار از لذت و عشق به خدا بود. 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت🦋🌹
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
💥تدبیر 👈 در برابر دشمن تا دندان مسلح :👇 🌟 وقتی لشگر ۱۴ امام حسین(ع) به خاک عراق نفوذ کرد و به منطقه‌ تسلط پیدا کرد، آتش عراق سنگین شد...  شهید خرازی از طریق بیسیم به ژنرال ماهر عبدالرشید (از فرماندهان معروف ارتش عراق) پیام داد: 👇 «خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم. خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم، خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهاي مجهز نونی تو را هم گرفتم. هيچ مانعی جلوی من نيست؛ امشب می‌خواهم بيايم به شهر بصره و تو را ببينم!» 🌟 ماهر عبدالرشيد هول كرد!  پرسيد: «می‌خواهی بيايی چه كار كنی يا چه بگويی؟!»... خرازی جواب داد: «يك پای تو را قطع كردم. می‌خواهم پای ديگرت را هم قطع كنم!» ... ماهر جواب داد: «بيا! من هم يك دست تو را قطع كردم، دومی را هم قطع می‌كنم!» ... خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در ميدان شهر بصره»... با اين پيغام، اوضاع نيروهای عراقی به هم ريخت. ژنرال ماهر عبدالرشيد كه واقعاً از تصور سقوط شهر بصره ترسيده بود، تمام چينشی را كه قبل از آن برای عقب نشينی انجام داده بود، به هم زد! 💢 حجم آتش عراق ده‌ها برابر شد و آن شب به قدری روی منطقه شلمچه گلوله ريختند كه در طول تاريخ جنگ تا آن زمان و حتی بعد از آن بی سابقه بود!... وقتی حکمت این کار را از حرازی پرسیدند، گفت: «ما در اين منطقه نيرو و امكانات نداشتيم. مهمات هم نداشتيم. اين كار را كردم تا آنها تحريک شوند و منطقه را زير آتش بگيرند و دست كم به اندازه يك هفته عمليات، مهمات خود را هدر بدهند!»... بعدها براساس مطالبی كه از بيسيم شنيده شد، گفتند: «آن شب انبارهای مهمات عراقی‌ها خالی شده بود و به قدری كمبود مهمات داشتند كه تا دميدن صبح، مهمات داخل تريلرها را مستقيم به كنار توپ ها و خمپاره اندازها می‌ردند و مصرف می‌كردند.».... ⛔️این تدبیر شهید خرازی‌رو مقایسه کنید با دولتمردان کنونی که تا حالا چندین بار سر بزنگاه، گرای خالی بودن خزانه و اثر کردن تحریم‌ها رو به دشمنان میدهند.... : حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف بیت‌المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌كرد ومی‌گفت: وسایل و امكاناتی را كه مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه می‌كنند و به جبهه می‌فرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه می‌گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می‌نشست... 🌟شهید خرازی یك عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نمی‌شد...  او معتقد بود: هرچه می‌كشین و هرچه كه به سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد....  💫دقت فوق‌العاده‌ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می‌آورد كه: سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.... دائماً به فرماندهان رده‌های تابعه سفارش می‌كرد كه در امور مذهبی برادران دقت كنند.... 💕 همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی‌ها، خاكی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی‌پیرایگی از ویژگی های او بود... 💥دوری از وابستگی و👆تعلقات مادی 👈شهید احمد کاظمی میگوید: شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید میشوم. گفتم: از کجا میدانی؟ 👈 مگر علم غیب داری؟ گفت: نه، ولی مطمئنم. چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد... به آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که اسم های شهدا را می نویسد. تمام اسم ها را میخواند و می گفت وارد شوید... 💕ماه عسل وقتی امام عقدشان را خواند . مقداری پول به آنها داد تا بروند مشهد ماه عسل. پول را داده بود به حاج احمد آقا و گفته بود جنگ تموم بشه ، زیارت هم میریم. با خانمش دوتایی رفتند اهواز. قبل از شهادتش جانباز شده بود و یک دستش زودتر از خودش وارد بهشت شد. خمپاره خورد کنارشان همه سالم بودند غیر از حسین خرازی. او به تنهائی وارد بهشت شد.... 🌺مجروحیت حسین خرازی فرمانده جانباز لشگر 14 امام حسین(ع):👇 دائیش تلفن کرد گفت : حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟ گفتم : نه خودش تلفن کرد. گفت دستش یه خراش کوچکی برداشته است. پانسمان می کنه میاد. گفت: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود!... گفت: چی رو پانسمان می کنه؟دستش قطع شده؟ همان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم. گفتم:"خراش کوچیک". خندید.گفت: دستش قطع شده سرم که قطع نشده... 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت🌹
▪️رفتگر محله چهره‌اش را پوشانده بود. معلوم بود همان مرد همیشگی نیست. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است! قصه این بود که زن رفتگر محله مریض شده بود. به او مرخصی نمی‌دادند. می‌گفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش شهردار. آقا مهدی باکری خودش جای رفتگر آمده بود سر کار 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت