💠لبنانی بود، ولی دوست داشت یک خانه هم توی #مدینه داشته باشد. پول داد به امام گفت:
" زحمتش را شما بکشید."
گفت :
"یک خانه خوب برایت خریده ام. این هم قباله اش."ویک کاغذ گذاشت جلویش.
💠مرد خواند:
" #جعفر_بن_محمد برای این مرد خانه ای در #بهشت خریده است که یک طرف آن به خانه #رسول_اکرم متصل است، طرف دیگرش به خانه #امیرالمؤمنین و دو طرف دیگرش به خانه ي #امام_حسن و #امام_حسین ."
💠مرد با #خوشحالی کاغذ را بوسید و گذاشت روی چشمانش. امام گفت :
" پولت را دادم به فقرای مدینه."
خانواده اش را قسم داده بود وقتی مُرد، نوشته را بگذارند توی کفنش.
روز بعد ازدفنش آمدند سرقبرش؛ دیدند نوشته ای آنجا گذاشته شده:
" #جعفر_بن_محمد به وعده اش وفا کرد."
@rahe_ebrahim
دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
#شهید_مدافع_حرم_امیر_سیاوشی🌹
💠از 2_3 ماه مانده به #محرم روزشماری می کرد برای نوکری ابا عبدالله الحسین.
💠هر سال چای خانه راه اندازی می کرد.
خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسواس و سلیقه خاصی خریداری می کرد.
💠معتقد بود:
"برای #اهل_بیت نباید کم گذاشت،
تا زمانی که آن ها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی."
💠خادم امام زاده و #هیئت بود ولی همیشه جلوی در می ایستاد.
معتقد بود:
"دربانی این خاندان بهتره و خاکی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد."
💠می گفت:
"هر چی کوچکتر باشی برای #امام_حسین (ع) بیشتر نگاهت میکند."
#محرم
#سیره_شهدا
@rahe_ebrahim