eitaa logo
شبڪہ‌انتشار محتواے بصیرت افزایـےفرهنگےسیاسےاجتماعـےراه امین
212 دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
فَاعْتَبِرُوايَاأُولِي الْأَبْصَار «مسیری برای وحدت و به هم رسیدن اندیشه ها» تبیین منویات امامین انقلاب اسلامی باحضور همیشه سبز سربازان مقابله باجنگ نرم در فضای مجازی 🗨️ما رو در ویراستی دنبال کنید virasty.com/raheamin splus.ir/raheamin
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر موضوع مشترک ترتولیان از آبای کلیسا، برای مشخص کردن هر یک از سه عضو تثلیث از واژه جوهر به معنای جوهر نخستین و نیز واژه های شیء و شخص استفاده می کند. او در مورد وحدت مشترک اعضای تثلیث، باز از واژه ی جوهر بهره می برد. مراد او از وحدت جوهر، وحدت موضوع است. به نظر ترتولیان، موضوع مشترک، همان پدر است، نه چیزی که هم مبنا و اساس پدر و پسر باشد. پرسش: با این شکل، الوهیت پسر و روح القدس چگونه همتراز الوهیت پدر است؟ ____________ فسفه ی آبای کلیسا، هری اوسترین ولفسون، ترجمه ی علی شهبازی، صص 354 - 355. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
وحدت تثلیث، وحدت حقیقی یا غیر حقیقی واحد، حقیقی یا غیر حقیقی است. واحد حقیقی، موجود واحدی است که بدون واسطه، متصف به صفت وحدت می‌شود؛ مانند: انسان واحد که مستقیماً به صفت وحدت متصف شده است. واحدِ غیر حقیقی، واحدی است که با واسطه به صفت وحدت، متصف شود؛ مانند: انسان و اسب که در حیوانیت مشترک اند؛ یعنی انسان و اسب به واسطه ی حیوانیت به این صفت وحدت متصف شده‌اند. با این تعریف، وحدتِ تثلیث، وحدتی غیر حقیقی است؛ زیرا: وحدت سه عضو تثلیث با واسطه (ذات یا جوهر) است. ترتولیان در مورد وحدت مشترک اعضای تثلیث، از واژه ی جوهر بهره می برد. مراد او از وحدت جوهر، وحدت موضوع است. به نظر ترتولیان، موضوع مشترک، همان پدر است.۲ ____ ۱. معارف عقلی، فصل نامه علمی ترویجی، مرکز پژوهشی دایره المعارف علوم عقلی اسلامی، سال هشتم، شماره اول، پیاپی ۲۶، بهار ۱۳۹۲، ص۱۱. ۲. فسفه ی آبای کلیسا، هری اوسترین ولفسون، ترجمه ی علی شهبازی، صص 354 - 355. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تثلیث در ترسیم ترتولیان ترتولیان با تایید این دیدگاه راست کیشانه که اعضای تثلیث موجوداتی واقعی اند، درباره پسر می‌گوید که باید او را به دلیل خصوصیت جوهرش، امری جوهری در عالم واقع دانست به گونه ای که بتوان او را یک چیز و شخص خاص دانست و بنابراین چون دومین شخصیت تقوم یافته نسبت به خداست، بتوان او را رقم زننده دو، یعنی پدر و پسر، خدا و لوگوس دانست. ترتولیان اعضای تثلیث را اموری جوهری در عالم واقع (فردی واقعی/یک نوعِ فردیِ واقعی) که هر یک از آنها دارای خصوصیت خاص جوهرِ خود (علامت مشخصه ی واقعی، بدین معنا که خصوصیت پدر این است که هیچ علت وجودی ندارد،خصوصیت پسر این است که پدر، علت وجودی اوست و خصوصیت روح‌القدس، این است که هم پدر و هم پسر را به عنوان علت وجودی خود دارد ) از لحاظ عددی متمایز (افراد متمایز) و نیز شی ء و شخص خاص (یک فرد واقعی، نه یک اندیشه و یا نام صرف) توصیف می کند. __________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، صص 353 - 354. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
ترتولیان، وحدت در عین تثلیث، را چگونه معنی می کند؟ ترتولیان در باب وحدت در عین تثلیث می گوید آنها سه هستند اما نه از حیث مقام و منزلت؛ بلکه از حیث درجه و رتبه (رابطه ی علّی)؛ نه به لحاظ جوهر؛ بلکه به لحاظ صورت (نحوه ی وجود)؛ نه از حیث قدرت؛ بلکه از حیث نوع؛ اما در عین حال دارای یک جوهر (موضوع) یک مقام و یک قدرت (وحدت تدبیر) اند؛ چون او یک خداست که با توجه به او این درجات، صورت ها و انواع، تحت نام: پدر، پسر و روح القدس قلمداد می شوند. ____ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 357. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
مراد ترتولیان از نوع فردی بودن شخص های تثلیث چیست؟ واژه ی لاتینی species را در اینجا نباید به معنای طبقه خاصی از افراد، بلکه [باید] به معنای عرفی نُمود گرفت! اما این را نیز می توان افزود که منظور از اصطلاح نمود در اینجا متضاد بود یا واقعیت نیست زیرا همانطور که دیدیم او هر عضو تثلیث را یک شیء یعنی یک موجود واقعی می داند. می‌توان واژه نوع را که اینک به معنای نمود گرفتیم در اینجا به معنای روئیت پذیری گرفت؛ بنابراین منظور ترتولیان از این که آنها از حیث نوع، سه هستند این است که پدر وجودی بی منشاء دارد، نامرئی است. پسر که از پدر، نشأت گرفته مرئی است و روح القدوس که از پدر و پسر نشات گرفته، مرئی تر است. __ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 360. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
اختلاف نظر علمای سرشناس مسیحی درباره ی اساسی ترین آموزه میان تمثیلِ موضوع آن گونه که از سوی ترتولیان و اعتقاد نامه ی نیقیه و باسیل به کار می‌رود و همان تمثیل آنگونه که آگوستین به کار می‌برد، تفاوت هست. نزد آنان موضوع (الوهیت) عبارت است از پدر؛ اما از نظر آگوستین، الوهیت که به گفته او به درستی ذات و به نحو نامناسبی جوهر نامیده می شود با پدر یکی نیست و دو شخص دیگر نیز اولوهیت خود را از پدر نمی‌گیرند‌؛ بلکه الوهیت را که یک ذات نامیده می شود، موضوع مشترک همه اشخاص می داند. به تعبیر آگوستین، خود الوهیت به طرز وصف ناپذیر و غیر قابل انفکاکی، نوعی تثلیث است. __________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 376. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تعریف شخص در الهیات مسیحی در انگلیسی روزمره کلمه شخص person تقریباً به معنای یک فرد انسانی است. کلمه انگلیسی person از کلمه لاتینی persona گرفته شده است که در اصل معنای نقاب را داشته است. این کلمه در زمان سیسرو طیفی از معانی گوناگون را به خود گرفت اگرچه معنای نقاب هنوز هم در این دوره غالب بود ولی دلالتهای معنایی مهم دیگری نیز پیدا کرده بود. هنرپیشه ها نقاب ها را می پوشیدند تا بتوانند نقش‌هایی را ایفا کنند که در نمایش ها بازی می‌کردند؛ بنابراین persona در این دوره به معنای نقاب نمایش، شخصیت نمایش و یک نقش در یک بازی نمایشی بود. در الهیات مسیحی ابتدا ترتولیان معنای این کلمه را گسترش داد از دیدگاه ترتولیان که در قرن سوم میلادی می‌زیست یک شخص موجودی است که سخن می گوید و عمل می کند. بسط نهایی این تعریف از بوئتیوس است. وی در آغاز قرن شانزدهم تعریف زیر از شخص را ارائه کرد: شخص عبارت است از جوهر فردی یک طبیعت عقلانی. از دیدگاه نویسندگان اولیه مسیحی کلمه شخص مبین تشخیص / فردیت انسان است، همانگونه که در گفتار و کردارش دیده می‌شود. در این کلمه به خصوص بر روابط اجتماعی تاکید شده است. شخص کسی است که در زندگی اجتماعی می‌تواند نقش ایفا کرده و با دیگران ارتباط برقرار کند. _______ درسنامه ی الهیات مسیحی، مک گراث، صص ۴۰۰ - ۴۰۱ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
پرسونا، شخص و نقش ترتولیان، کلمه ی پرسونا را در ترجمه ی واژه ی یونانی hypostasis (اقنوم) که در کلیسای یونانی زبان، مورد قبول واقع شده بود، وضع کرد. دانشمندان به تفصیل، درباره مقصود ترتولیان از این واژه ی لاتین که در انگلیسی همواره به person ترجمه شده است، بحث کرده اند. تبیین ذیل، تاحد گسترده‌ای مورد پذیرش قرار گرفته است و پرتوی تازه ای بر پیچیدگی‌های تثلیث می افکند. معنای تحت اللفظی پرسونا، ماسک است که بازیگران نمایش های روم باستان می پوشیدند. در آن زمان بازیگران ماسک می‌زدند تا بینندگان متوجه شوند که هر یک از آنها نقش کدام شخصیت را در نمایش بازی می‌کند. بر این اساس واژه پرسونا به تدریج در راستای نقشی که فرد بازی می کند معنای بسط یافته ای به خود گرفت. کاملا محتمل است که قصد ترتولیان این بوده است که خوانندگان، نظریه یک جوهر سه شخصیت را به این معنا بفهمند که یک خدا سه شخص نقش متمایز و در عین حال مرتبط با هم را در نمایش بزرگ نجات انسانها ایفا کرده است. در ورای تکثر نقش‌ها، یک بازیگر وجود دارد. پیچیدگی فرآیند خلقت و نجات به معنای وجود خدایان بسیار نبوده است؛ بلکه تنها یک خدا وجود داشت که در برنامه تدبیر نجات به شیوه های متعدد رفتار کرده است. _______ درس نامه ی الهیات مسیحی، آلیستر مک گراث، صص 477 – 478. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e