eitaa logo
شبڪہ‌انتشار محتواے بصیرت افزایـےفرهنگےسیاسےاجتماعـےراه امین
212 دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
فَاعْتَبِرُوايَاأُولِي الْأَبْصَار «مسیری برای وحدت و به هم رسیدن اندیشه ها» تبیین منویات امامین انقلاب اسلامی باحضور همیشه سبز سربازان مقابله باجنگ نرم در فضای مجازی 🗨️ما رو در ویراستی دنبال کنید virasty.com/raheamin splus.ir/raheamin
مشاهده در ایتا
دانلود
👈🏼 امام اعظم صدها میلیون مسلمان است. او دارای عقاید خطرناکی در است. بستی و روایتی نقل می کنند: ✖️ «... سمعنا أبا حنيفة يقول: لو أن رجلا عبد هذا تقربا بذلك إلى الله جل وعلا لم أر بذلك بأسا.» ما می شنیدیم که می‌گفت: اگر مردی این را متقربا الی الله عبادت کند، از نظر من اشکالی ندارد!!! 📚 المجروحین ج2 ص413 🔻این عبارت با اندکی تفاوت در تاریخ بغداد آمده است: ✖️ «... لو أن رجلاً عبد هذه النعل يتقرب بها إلى الله لم أر بذلك بأسًا. فقال سَعِيد : هذا الكفر صراحًا.» ما می‌شنیدیم که «ابوحنیفه» می‌گفت: اگر مردی این (که صحیح همان بغل یعنی قاطر است و به نعل تصحیف شده است) را متقربا الی الله پرستش کند، من هیچ اشکالی در این نمی‌بینم. سعید بن عبدالعزیز گفت: این آشکار است. 📚 تاريخ بغداد ج13 ص375 🔰 @Adyanuniv🔰
http://sapp.ir/raheamin▫ 🚨 گاهی شام برای خوردن نداشتیم! 💠 :⭕️ ما نان گندم نمی‌توانستیم بخوریم، نان جو گندم می‌خوردیم، چون نان گندم گران‌تر بود. البته یک دانه نان گندم می‌خریدیم برای فقط ولی ما نان جو گندم می‌خوردیم، گاهی هم نان جو. وضعمان خیلی خوب نبود و شب‌هایی اتفاق می‌افتاد در منزل ما که شام نبود. مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام می‌شد، برای ما شام تهیه می‌کرد. آن شام هم که تهیه می‌شد و با زحمت تهیه می‌شد، نان و کشمشی بود.آن وقت‌ها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانواده‌مان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگی‌مان خیلی به سختی می‌گذشت. در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که این‌ها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خب این کفش‌ها را می شکافیم، اندازه می‌کنیم و برایش بند می‌گذاریم. یک عالمه شدیم که کفش‌هایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بندهایش خیلی فرق داشت با کفش‌های دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولی خلاصه چاره‌ا http://sapp.ir/raheamin▫ https://eitaa.com/raheamin▫
🗨️ما رو در ویراستی دنبال کنید https://virasty.com/raheamin ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ 🔴گاهی شام برای خوردن نداشتیم! ✍رهبر انقلاب: ما نان گندم نمی‌توانستیم بخوریم، نان جو گندم می‌خوردیم، چون نان گندم گران‌تر بود. البته یک دانه نان گندم می‌خریدیم برای فقط ولی ما نان جو گندم می‌خوردیم، گاهی هم نان جو. وضعمان خیلی خوب نبود و شب‌هایی اتفاق می‌افتاد در منزل ما که شام نبود. مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام می‌شد، برای ما شام تهیه می‌کرد. آن شام هم که تهیه می‌شد و با زحمت تهیه می‌شد، نان و کشمشی بود. آن وقت‌ها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانواده‌مان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگی‌مان خیلی به سختی می‌گذشت. در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که این‌ها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خب این کفش‌ها را می شکافیم، اندازه می‌کنیم و برایش بند می‌گذاریم. یک عالمه شدیم که کفش‌هایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بندهایش خیلی فرق داشت با کفش‌های دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولی خلاصه چاره‌ای نداشتیم. 📚 برگرفته از کتاب 1318، خاطرات خودگفته‌ی رهبر انقلاب