eitaa logo
شبڪہ‌انتشار محتواے بصیرت افزایـےفرهنگےسیاسےاجتماعـےراه امین
213 دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
11.2هزار ویدیو
1.1هزار فایل
فَاعْتَبِرُوايَاأُولِي الْأَبْصَار «مسیری برای وحدت و به هم رسیدن اندیشه ها» تبیین منویات امامین انقلاب اسلامی باحضور همیشه سبز سربازان مقابله باجنگ نرم در فضای مجازی 🗨️ما رو در ویراستی دنبال کنید virasty.com/r/C1zT splus.ir/raheamin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نو+جوان
❄️ | روایت احرار 📒 معرفی کتاب «عصرهای کریسکان»، خاطرات «امیر سعیدزاده» به قلم «کیانوش گلزار راغب» ⛓️ شاید اسم «زندان ابوغریب» به گوشتان خورده باشد؛ زندان سیاسی مخوفی در عراق که زیرِ زمین ساخته شده بود، نظامیان آمریکایی اداره‌اش می‌کردند و وحشتناک‌ترین شکنجه‌های روحی و جسمی در آن رواج داشت. در زمان حزب بعث و حکومت صدّام، نه در زیر زمین، که میان کوه‌های سرسخت و خاکستری عراق، زندان دیگری هم وجود داشت که کم از ابوغریب نداشت: «زندان کریسکان». 🪖 کومله‌ها و دموکرات‌ها که از گروه‌های افراطی ضدانقلاب بودند، در زمان جنگ ایران و عراق و پس از آن، رزمنده‌های انقلابی را در این زندان به اسارت می‌گرفتند. روایت رازآلود محبوسان کریسکان که بدون محاکمه، مظلومانه به شهادت می‌رسیدند، میان کوه‌های خاموش، به اسارت بود تا یک‌نفر توانست از این زندان فرار کند: «امیر سعیدزاده». 🔺 حالا فکر کنید کسی که خودش هم تجربۀ اسارت به دست کومله‌ها را داشته و حتی در زندانی دیگر، هم‌سلولی امیر سعیدزاده بوده، سال‌ها بعد، ساعت‌ها نشسته باشد پای حرف‌های او. ریزبه‌ریز خاطرات پیش از انقلاب تا پس از جنگ را با او مرور کرده و برای تکمیل خاطرات، سراغ خانواده‌اش هم رفته باشد تا به روایتی کامل برسد. 📔 بعد، این خاطرات را در کتابی ۲۷۲صفحه‌ای روایت کرده باشد. حتماً آن‌کتاب خیلی خواندنی خواهد شد! درست همان‌طور که همین‌حالا هست؛ آن‌قدر که رهبر انقلاب که جزو کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای و قدیمی هستند، آن را در آذرماه همین سال ۱۳۹۹ بخوانند و بر آن یادداشتی بنویسند که هفته گذشته در کرمانشاه از آن رونمایی شد. از کدام کتاب حرف می‌زنیم؟‌ «عصرهای کریسکان». ✍️ «کیانوش گلزار راغب» نویسنده کتاب «عصرهای کریسکان» است و همان‌طور که گفتیم، خودش تجربه‌ای مشابه سوژۀ کتابش، امیر سعیدزاده را داشته. برای همین خیلی خوب توانسته سرگذشت این آزاده بزرگ را روایت کند. به قول آقا، «نوع نگارش صریح و کوتاه و بی‌حاشیۀ کتاب» باعث شده عصرهای کریسکان ضرباهنگی سریع و پرکشش داشته باشد که خواننده را خسته نکند و نگذارد کتاب را زمین بگذارد! 💌 داستان از روزهای انقلاب شروع می‌شود؛ از وقتی که ساواکی‌ها امیر سعیدزاده جوان را به‌خاطر پخش اعلامیه‌های امام (ره) دستگیر می‌کنند. در ادامه، وارد خاطرات اسارت او به دست کومله‌ها و دموکرات‌ها می‌شویم و در کمال حیرت، ماجرای اسارتی را می‌خوانیم که تا سال‌ها پس از پایان جنگ هم ادامه داشته... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=20570
هدایت شده از نو+جوان
فردا نه از همین الان.pdf
حجم: 880K
📱 نسخه مطالعه موبایلی مأموریت «فردا نه از همین الان!» 👌 مناسب برای اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
هدایت شده از نو+جوان
😎 | فردا نه از همین الان! 🤺 یک قدم برای مبارزه با اهمال در مأموریت نو+جوان 🤗 آهای رفیق نو+جوان! بله با شما هستم، با خودِ خودِ خودت! همان خودی که بعد از هر امتحان بهش گفتی از فردا کاری کارستان می‌کنم. از اولین روزِ ترم جدید یک برنامه تُپُل و خفن می‌ریزم تا شب امتحان آخر ترم آماده‌ آماده باشم؛ اما همان خودت هر بار خواستی دست‌به‌کار شوی و به‌سمت هدف‌هایت حرکتی داشته باشی، ترمزت را کشید و گفت: «حالا صبر کن، کارهای جذاب‌تری اینجا هست. فعلاً، برای این کار فرصت هست. بابا تو هم به چه چیزهایی فکر می‌کنی. فعلاً، از این لحظه لذت ببر از شنبه شروع می‌کنی، تازه فلانی و آن یکی، همین قدر که تو هستی هم نیستند و ...» 🥱 همان شمایی که با هزار ترفند و روش‌های استراتژیک و هوشمندانه، آهسته و پیوسته به‌سمت هدف‌هایت قدم برنمی‌داری! این خودِ درون من و شما از صبح تا شب، بی‌وقفه تلاش می‌کند تا مبادا کاری را سر زمانِ خودش انجام دهیم. 😈 اسمِ این خودِ ناقلا، خودِ اهمال‌گر یا عقب‌انداز است. این خودِ چموش اگر به‌حال خودش رها شود، می‌تواند ساعت‌ها زمان ما را پای تلفن همراه، پنج دقیقه خوابِ اضافه، «یه دقه واستا همین پیام رو بفرستم»، «بذار امروز هم یکم خوش بگذرونم» و ... خرج کند. این‌جوری کارهایمان را عقب و عقب‌تر می‌اندازد و وجودمان را پر می‌کند از استرس، اضطراب، احساس نارضایتی و بی‌کفایتی. 🏁 اینجا در مأموریت ! و در آستانه شروع ترم جدید، می‌خواهیم خودِ اهمال‌کارمان را در یک مبارزه ناکار کنیم و ترم جدید را بهتر و بهتر از قبل بگذرانیم. با ما همراه شو: 💡 یک لیست از دلایلی که باعث می‌شود برنامه‌های روزانه و ماهانه و سالانه‌ات عملی نشود تهیه کن؛ مثلاً، هدف‌هایی که خیلی بزرگ‌اند: اگر تا حالا اصلاً ورزش نکردم، یکهو تصمیم بگیرم روزی یک ساعت و نیم ورزش کنم، یا اگر کتاب خواندن در برنامه‌ام نبوده، یکهو تصمیم بگیرم روزی پنجاه صفحه کتاب بخوانم. بی‌اهمیت‌بودن هدف‌ها: تمیزبودن اتاقم برایم اهمیتی ندارد، حالا مرتب‌بودن یا نبودنش چه فرقی دارد؟ ترسیدن از نتیجه ندادن: با برنامه درس‌خواندن باعث یادگیری بهتر می‌شود، اما فکر کنم اگر بازهم نتوانم نتیجه بهتر بگیرم چی؟ اگر باز هم درس‌ها را نفهمم چی؟ و... برای هر کسی چندین دلیل متفاوت می‌تواند وجود داشته باشد. دلایلت را دقیق بررسی کن و آن‌ها را بنویس. 📝 حالا که دلایلت را نوشتی، به آن‌ها از بیست امتیاز بده. این‌طوری که کدام یکی بیشترین تأثیر دارند. حالا تو یک لیست داری که می‌تواند دقیق نشان بدهد قضیه چیست و چرا به مقصد نمی‌رسی. باقی راه را هم که حتماً خودت می‌دانی. 📱 از لیستت عکس بگیر و به اشتراک بگذار تا ببینم این دلایل چقدر بینمان مشترک است. شاید یک وقت تصمیم گرفتیم با هم متحد شویم برای نابودکردنشان. 🔎 راستی! در سایت نو+جوان می‌توانی چند تا مطلب عالی درباره همین مسائل پیدا کنی که به انجام‌دادن این مأموریت کمک می‌کنند. در بخش جست‌وجوی نو+جوان «اهمال» را جست‌وجو کن. ⁉️ چطوری مأموریت را بارگذاری کنم؟ 📱 مأموریت را که انجام دادی، فیلم یا متنت را بردار و بیا به صفحه «خودم» در نو+جوان. حالا یک ➕ کوچک کنار صفحه سمت راست می‌بینی، روی آن کلیک کن. در قسمت موضوع، مأموریت را انتخاب کن و در قسمت بارگذاری، ویدیو یا متنت را بارگذاری کن. 🧲 راستی! دوستانت را به مأموریت ! دعوت کن 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
🔸🔶 قلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِي الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِکَ الْخَيْرُ إِنَّکَ عَلي‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ 💠 ترجمه: بگو: خدایا! ای مالک همه موجودات! به هر که خواهی حکومت می دهی و از هر که خواهی حکومت را می ستانی ، و هر که را خواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می کنی ، هر خیری به دست توست ، یقیناً تو بر هر کاری توانایی 📚 آیه 26 سوره آل عمران عضویت در کانال 👇 🔰 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e 🔰
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
🔶 تصریح به صحّت اسناد روایت منقول از 🔶 در کتاب المذکر و التذکیر والذکر به روایت به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و تهدید به آتش زدن خانه و اهل خانه اشاره شده و محقق کتاب این روایت را تصحیح کرده است. 👈🏼 اسناده صحیح ؛ اخرجه ابن ابی شیبه فی " المصنف " بهذا الاسناد اسناد این روایت صحیح است و ابن ابی شیبه این روایت را با همین اسناد در آورده است. 📚 المذكر والتذكير والذكر ص۹۱ رقم۱۹ (اسم المؤلف: أبوبكر بن أبي‌عاصم و هو أحمد بن عمرو بن الضحاك بن مخلد الشيباني الوفاة ۲۸۷ه.ق ، دار النشر : دار المنار - الرياض- ۱۴۱۳ ه.ق / ۱۹۹۳ م ، الطبعه : الاولی ، تحقيق : ياسر خالد بن قاسم الردادي) عضویت در کانال 👇 🔰 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e 🔰
⭕️ امروز وزیر انرژی و رئیس کمیته اقتصادی ایران و روسیه به همراه معاون وزیر خارجه به استقبال رئیسی در فرودگاه رفتن وقتی روحانی و اردوغان به روسیه سفر کردن، استاندار و شهردار سوچی ازشون استقبال کردن! اما نون اصلاح‌طلبای لاشخور توی اینه که آسمون ریسمون ببافن و بگن استقبال خوب نبوده :) 📖 جدیدترین تحلیل‌های سیاسی، تاریخی، اخلاقی و...را در مجموعه بصیرتی فرهنگی راه امین دنبال کنید↯↯↯ 🔻•❥•➖•●🔘⚫️🔘●•➖•❥🔻 ✍️مسیری برای وحدت و به هم رسیدن اندیشه ها ↯🕊|→❥• ▫http://splus.ir/raheamin 🔸https://eitaa.com/raheamin 🔹https://rubika.ir/basiratraheamin 🔸https://raheamin.blog.ir ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ اینستاگرام ↯↯↯↯↯ https://www.instagram.com/p/CYNw0L_IhjG/?utm_medium=share_sheet
هدایت شده از ریحانه
🔰راوی عصرهای کریسکان، آسمانی شد 🔺امیرسعیدزاده راوی کتاب «عصرهای‌کریسکان» صبح امروز پس از تحمل سالها رنج جانبازی به دوستان شهیدش پیوست. اسفندماه ۱۳۹۹ «ریحانه»، به مناسبت انتشار تقریظ رهبرانقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان» گفت‌وگویی با ایشان و خانم سُعدا‌ حمزه‌ای، همسر‌گرامی‌شان داشت، که به همین مناسبت این گفت‌وگو بازنشر می‌شود. 🌱 @Khamenei_Reyhaneh
هدایت شده از ریحانه
🌸 پا به پایِ همسرم بودم 🧕من در شهر بانه متولد شدم و در ۱۴ سالگی با آقای امیر سعیدزاده ازدواج کردم. بعد از یک‌سال از ازدواجمان، خدا به ما دختری داد که اسمش را لیلا گذاشتیم. لیلا تقریباً یک سالش تمام نشده بود که همسرم اسیر کومله‌ها شد. 💧 تقریباً یک هفته قبل از بمباران، کارتی پخش کردند که روی آن نوشته بود احتمالاً شیمیایی بزنند و آمادگی‌اش را داشته باشید. حالا نمی‌دانم این کارت‌‌ها از کجا آمده بود. البته من در مورد همه چیز احتیاط می‌کردم. همه‌ی بچه‌ها را به حمام فرستادم و چند تشت و کوزه‌ی آب هم آماده کردم که اگر شیمیایی زدند، بچه‌ها را بشویم. وقتی بمب شیمیایی زده شد، همه‌ی آب‌ها را روی بچه‌ها ریختم و یک نایلون روی سرشان کشیدم. آن موقع سه بچه داشتم و مصطفی را باردار بودم. آقای سعیدزاده هم نبودند؛ چون امدادگر بود و همان جای اصلی که بمب زده بودند، داشت به مردم کمک می‌کرد و اصلاً به فکر بچه‌های خودش نبود. بچه‌ها را برداشتم و به سر بام بردم. پشت خانه‌مان یک کوه بلندی بود و آنجا نشستیم تا بمب را خنثی کنند و هوا عوض شود. ✅ بعد از اسارت {همسرم} خیلی سخت گذشت. به همین خاطر خودم مشغول به‌کار شدم و با سواد کمی که داشتم، به بچه‌ها در درس‌هایشان کمک می‌کردم. وضعیت برایم خیلی سخت بود، امّا چون برای وطن و کشورم بود و مرام و عقیده‌ی شوهرم را دوست داشتم، بیشتر علاقه‌مند شدم. ❌ در طول دوران اسارتِ شوهرم، هرگز آرایش نکردم. در هیچ جشن و مجلس شادی شرکت نکردم. حتی به عروسی برادرم هم نرفتم. دو دست لباس مشکی داشتم که چپ و راست می‌پوشیدم و عوض می‌کردم. 📌 اسارت سعید از چهار سال گذشت. خبر دادند قرار است اعدام شود. اطلاعات دلداری‌مان داد و گفت: «هرکاری لازم باشه برای آزادی‌اش انجام می‌دیم. هرکسی را بخوان می‌دیم تا مبادله انجام بگیره. چندین زندانی داریم که می‌تونیم با سعید مبادله کنیم. غصه نخورین، این‌جوری می‌خوان روحیه‌ی شما را بشکنن.» بعضی‌ها هم به شایعات دامن می‌زدند و می‌گفتند: «امکان نداره دموکرات سعید را آزاد کنه.» افراد بانفوذ قول همکاری و سفارش به دموکرات را می‌دادند، ولی کاری از دستشان برنمی‌آمد. 👌 پرونده‌ی ما در کمیته‌ی امداد بسته شد و حقوق و مزایامان به بنیاد شهید منتقل شد. مستمری اطلاعات قطع شد. کمیته‌ی امداد هم خدماتش را قطع کرد. همه‌ی ارگان‌ها پذیرفتند که سعید اعدام می‌شود. دیگر هیچ‌کس امیدی به آزادی‌اش نداشت. برابر شواهد و قراین پذیرفتیم احتمال اعدام قوت گرفته و کاری هم از دست کسی بر نمی‌آید. معمولاً پرونده‌ی شهدا را به بنیاد شهید انتقال می‌دادند. ما هم باورمان شد سعید به کاروان شهدا پیوسته است. 😔 {بعضی از مردم} خیلی اذیت می کردند. همسایه‌مان آمد و گفت تلفن با تو کار دارد. خانمی بود و با فحش و ناسزا گفت شوهرت مرده و تو در خانه راحت نشستی! بدون مقدمه گفت شوهرت را کشتند و من بیهوش شدم. ❤️ یک ثانیه هم در خدمت‌کردن به شوهرم شک نکردم و پابه‌پایش بودم؛ چون برای مملکتم و ایشان بود. من واقعاً ایشان را تحسین می‌کنم که این‌قدر به نظام و وطنش علاقه‌مند است. من اصلاً حرف و اعتراضی برای گفتن نداشتم. واقعاً با من مهربان‌اند و ثانیه‌هایی که با هم زندگی کردیم، خیلی خوب بودند. من هرچه دارم، از ایشان دارم. چطور ممکن است که از ایشان گله کنم!؟ ❣️ @Reyhanehfans
هدایت شده از ریحانه
🔰رهبرانقلاب‌اسلامی: راهی که امروز به فضل الهی، انقلاب جلو پای مردم ما گذاشته، همان راه حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیهاست: خودسازی و جهان‌سازی. 🗓 ۱۳۷۱/۰۹/۲۴ 🌱 @Khamenei_Reyhaneh
هدایت شده از ریحانه
خودسازی و جهان سازی_.jpg
حجم: 4.85M
فایل باکیفیت تصویرنوشت بالا در ابعاد عمودی