☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
#مشاوره
#عزت_نفس
#هفت_سال_اول
#اصلاح_ارتباط_با_فرزند
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#سؤال
سلام پسرم چهار ساله هست .
خیلی پسر آرومیه ولی گاهی قهر و لوس بازی میکنه و خواسته هاشو با گریه میخواد بدست بیاره و به منم وابسته هست .یه جورایی کم جرات در جمع . با اطرافیان خیلی کم پیش میاد هم صحبت بشه .
باهاش چطور رفتار. کنم که پر جرات بشه
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#پاسخ_استاد_جاوید
سلام خوب خدا. #پر_جرأتی کودکان ارتباط مستقیم با خوشحال زندگی کردن اونها داره. هرچقدر توی زندگی نشاطتتون بیشتر باشه احترامتون بیشتر باشه لذتتون از نعمتهای خدا بیشتر باشه #اعتماد_به_نفس و جرأت معقول بیشتر خواهد شد. یامهدی 💐
╭⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╯
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
#مشاوره
#عزت_نفس
#هفت_سال_اول
#هفت_سال_دوم
#اصلاح_ارتباط_با_فرزند
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#سؤال
خانم جاوید عزیز با عرض سلام و خسته نباشید من پسرم ۱۳ ساله است خیلی احساساتیه اصلا #اعتماد_به_نفس نداره زود گریه اش میگیره زود رنجه لطف کنید بگین ما چطوری باهاش رفتار کنیم
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#پاسخ_استاد_جاوید
سلام خوبِ خدا. یکی از دلایل اعتمادبه نفس پایین، اینه که والدین زیر هفت سال وبعدش از جملاتی مانند :هنوز تو کوچکی نمیتونی، نه دست نزن خراب میکنی و اصلا دوستت ندارم، بازم بی دقتی کردی، چقد اذیتم میکنی، کلافه ام کردی و... زیاد استفاده کرده اند هر چقدر تردید بچه در مورد محبوبیت و توانایی خودش، زیاد بشه کم کم خودش رو برای کارای مهم لایق نمیبینه.
بنابراین
والدین گرامی موظف هستنداز جملات فوق استفاده نکنند و بالعکس از جملاتی که واقعگرایانه، باعث حس خوب در کودکان میشه استفاده کنند.
جملاتی مثل بارک الله عشق مامان، پسر خوبم، عاقل مامان،
اگر خرابکاری کرد نگید دقت کن... بگید طوری نیست برای همه پیش میاد
ونیز
برای افزایش اعتماد به نفسش، اطلاعاتش رو زیاد کنید با مباحثه و خرید کتب علمی و بحثای سیاسی و...
هرقدر احساس کنه حرف برای گفتن داره
مقبولِ والدین هست و
هرجا بلد نباشه والدین، مهربانانه پشتش هستند و
👈هرقدر لذتش از بودن باشما بیشتر بشه👉
حسش بهتر میشه
و خلاصه تمام نکاتی که در تربیت فرزند گفته شد رو انجام بدید.
یامهدی 💐
╭⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╯
🔰 #درس_اخلاق | به یکدیگر رحم کنید تا خدا به شما رحم کند
🔻رهبر انقلاب: در روایات ما وارد است که مؤمنین با یکدیگر تراحم و تعاطف دارند؛ یعنی به هم رحم میکنند و با یکدیگر عطوفت میورزند. این یک وظیفه اخلاقی است و این امر در پیشرفت و بنای اجتماعی ما تأثیر دارد. به هم رحم کنید. مردم به هم رحم کنند تا خدا هم به آنها رحم کند. وقتی که در دلِ مردم نسبت به یکدیگر ترّحم و عطوفت و حُسنظن و محبّت هست، فضای جامعه، فضای بهشت میشود. آنگاه که در دلِ افراد، با انگیزههای سیاسی یا شخصی، کینه، بددلی و سوءظن وجود داشته باشد، فضای جامعه فضایی تاریک و تلخ میشود. با هم همکاری کنیم، به هم کمک کنیم، نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشیم. ۱۳۸۱/۰۱/۱۶
📜 مطالعه نسخه کامل خطِ ۳۰۲
منبع: کانال رهبری
هدایت شده از منتظرالمهدی*۱
سلام خوشگلای خدا.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
امروز پنجشنبه
روز یاد رفتن و یاد رفتگان هست.
آخرین شخصی از آشنایانتون که دستش از دنیا کوتاه شده رو به یاد بیاریم
از طرف او یه
استغفرُالله ربی و اتوب الیه
بگیم و به این امید که حضرت زهرا* همین الان یه نظر لطف بهش داشته باشند یه صلوات
🌸اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم🌸
ان شاءالله
که بعد از رفتن ما که
👈 دیگه فرصت صلوات فرستادن و کارهای خوب کردن اَزِمون گرفته میشه
هم بنده ای از بندگان خدا* به یادمون صلواتی بفرسته...
واما
خودمون برای آن روزهای خودمون که قطعاً خواهد آمد امروز پیشفرستی بفرستیم:
امروز
به بچه ها و افراد خانواده
بسته های پنج تایی بوس
هدیه کنیم... بریم کنارشون... پیشانیشونو پنج بار آرام ببوسیم.... و
به پیامبر* بگیم این بوسه ها به خاطر حدیث شما که فرمودید باهربوسیدن بچه ها، درجه ای بر درجات والدین افزوده میشه، به بچه هامون هدیه شد.
الهی عامل به تمام راه نماییهای حضرت محمد*باشیم به نور صلوات
🌸اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم 🌸
http://eitaa.com/joinchat/1740570640Cb9036c01c1
یامهدی 💐
⁉️نشر حرف بر اساس ظن و گمان؛
📛امتحان سخت آخرالزمان...
╭⊰❀•❀✦••❁🇮🇷❁••✦❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀✦••❁🇮🇷❁••✦❀•❀⊱╯
✨رحمت خدا بر شهید رجائی و شهید باهنر...
▪️سالگرد شهادت دو یاور صدیق حضرت امام قدس سره الشریف و حضرت آقا مدظله العالی، و هفته دولت گرامی باد.
╭⊰❀•❀✦••❁🇮🇷❁••✦❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀✦••❁🇮🇷❁••✦❀•❀⊱╯
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
#مشاوره
#ازدواج
#دختر
#هفت_سال_سوم
#اصلاح_ارتباط_با_فرزند
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#سؤال
سلام وقت بخیر ..من میتونم یک سوال از شما بپرسم
دخترم ۱۸ سالشه ی خواستگار اومده براش ..به نظرتون سنش برای ازداوج کم نیست ؟
اگه ممکنه راهنمایی کنید .
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#پاسخ_استاد_جاوید
سلام خوب خدا. سنشون مناسب ازدواج هست اما باید دید بلوغ فکری دارند و میتونن سرمایه ازدواج رو حفظ کنن؟ یامهدی 💐
╭⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╯
🔴 شهریاری: جنایت ارسال واکسن آلوده مدرنا از آمریکا به ژاپن نباید در ایران تکرار شود
♦️رئیس کمیسیون بهداشت مجلس : قطعا ارسال محموله آلوده واکسن آمریکایی به ژاپن یک جنایت حقوق بشری است.
♦️کشور آمریکا هیچ وقت برای ما کشور قابل اطمینانی نبوده است. نه فقط آمریکا بلکه متحدان آن مثل فرانسه و انگلیس هم قابل اطمینان نیستند.
♦️هنوز ماجرای فاکتور 8 های آلوده فرانسوی که به ایران داده شد و باعث شد تعدادی از هموطنان ما بیماری ایدز بگیرند را فراموش نکرده ایم.
♦️آمریکا و انگلیس ثابت کردهاند که در طول تاریخ همیشه جنایت کار بودهاند و مسئولان ما باید مراقب باشند که این کار در ایران تکرار نشود.
بخوانید: dana.ir/1762950
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
17.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | بین سطور "واکسن وارداتی"
🔻 دیماه سال گذشته بود رهبر انقلاب اعلام کردند واردات واکسن از مبدا انگلیس و آمریکا به ایران ممنوع است و مسئولان از جاهای #مطمئن دیگر اگر بخواهند واکسن تهیه کنند، هیچ اشکالی ندارد. بیش از ۷ ماه از این موضوع میگذرد.
👈🏻 قسمت چهاردهم بین سطور نگاهی به وقایع ۷ ماه اخیر انداخته تا روایتی حقیقی از ماجرای واردات #واکسن داشته باشد.
🏷 «بین سطور» عنوان گزارشهای خبریای است که براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای روایتی از رویدادهای خبری روز ایران و جهان ارائه میکند که پیش از این سیزده شماره از آن منتشر شده بود.
📥 سایر کیفیتها👇
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=48564
سلام خوبانِ خدا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
امروز جمعه
روز خانواده هست
لطفا
اوضاع خانواده رو با تفکر در مورد سوالات زیر محک بزنید👇👇👇
لطفا یه لحظه برگردید وپشت سرتون رو نگاهی بی اندازید! مقداری از مسیرزندگی که طی کرده و پشت سر گذاشته اید... چطور گذرانده اید؟.....
هرصبح باچه حسی از خواب بیدار میشید؟....
صبحانه رو باخانواده میل میکنید؟ چی؟....
چقدربااعضای خانواده شوخی میکنید؟....
آیابه بهانه عصرونه، دورهم جمع میشید؟....
معمولا درمورد چه موضوعی گفتگو دارید؟...
آخرین باری که اعضای خانواده رو بوسیدید کی بوده؟....
وقتی همسرتون دو روز خونه نباشه چه حسی دارید؟....
وقتی به خانواده شوهر می اندیشید حستون چطور هست؟....
هرزمان ماشین عروس میبینید چه احساسی پیدا میکنید؟....
همسرتون رو چقد محرم رازتون میدونید؟...
باچه افرادی درددل میکنید؟ درد دل اصلیتون چی هست؟ ...
دلتون چی میخواد؟....
..
.
.
.
خودتون چقدر دوستداشتنی هستید؟ ده تا صفت میتونید بگید که باعث میشه دوستداشتنی باشید؟
http://eitaa.com/joinchat/1740570640Cb9036c01c1
یامهدی💐
*این داستان واقعی بسیار زیبا و منقلب کننده است حتماً بخوانید و اگه هوای امام حسین رو کردید، التماس دعا*
💖💖💖💖
یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بودو300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف میکرد:
سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند.
تعدادی از زائران به من گفتند:
تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد،
آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند،
گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و
مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن
گوی سبقت را از غربیها.. ربوده اند...
همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی
به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند.
وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه میخورد.
وقتی به ما رسیدند گفتند:
کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟
من که توقع این سوال را نداشتم گفتم:
بله، چطور مگه؟
آنها با خوشحالی گفتند:
اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم.
من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند،
به آنها خوش آمد گفتم.
بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند
من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از
پرواز شروع کردم اصطلاحا به
امر به معروف و نهی از منکر،
(یعنی به درب میگفتم که دیوار بشنود)
میگفتم این مکانهای مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند
و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند،
اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود
با حالت ناراحتی و بیاعتنایی به من فهماند
که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست.
به نجف اشرف رسیدیم
من هم در زمانهای گوناگون میگفتم
که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی میکرد.
تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم
و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛
پدر آن دختر پیش من آمد و گفت:
حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است
که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما،
او فقط در درس و شغلش موفق شده
و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمیداند!
ما تصمیم گرفتیم
او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم
بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما
طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی
برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند،
چون آرزوی هر پدر و مادری
عاقبت بخیری فرزندش میباشد.
دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده
تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات
نمیداند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت میکنید، او به اتاق می آید دائم میگوید:
منظور حاج آقا فقط من هستم!
چون فقط در این کاروان منم که
سر و وضعم اینگونه است.
ما از شما میخواهیم که رعایت حال ما و
دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید.
گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را
برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت
علیهم السلام شکسته نشـود.
گفتگوی ما تمام شد،
و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم.
صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده
و دیدم خانمی
با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل
منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد.
وقتی دید من با تعجب او را نگاه میکنم گفت:
ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بیحجاب
چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم
اجازه دهید عبایتان را بشویم.
من که شوکه شده بودم گفتم:
اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت
امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید
هم پزشک؛ در شأن شما نیست که
عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم.
درحالیکه گریه میکرد از من خواهش کرد
که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه
کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود.
به او گفتم تا نگویی چه شده من نمیگذارم..
باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم
من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا
ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم.
حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند:
دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمیتواند به این مکان بیاید. حرفهایی که مدیر کاروان میزد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری میشد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی.
و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی،
طفل مریضی دارم میخواهم درمانش کنی.
او در حالیکه گریه میکرد می گفت:
حضرت طبیب همه عالم هستند...
ولی به من فرمودند دنبال من بیا...
بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و
وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که
مثل قرص ماه میدرخشید
و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود.
حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن.
(خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه میکرد،