💢سوریه در عصر ظهور/وضعیت سوریه و حاکم آن پیش از ظهور چگونه خواهد بود؟
#بخش_چهارم
فتنه شام، طولانی و تا ظهور ادامه دارد
🔹منطقه شام قبل از ظهور کماکان آبستن حوادث،فتنه و شعله جنگ بوده و این آتش فتنه خاموش نخواهد شد و تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت و هرگاه تصور این میرود که بحران شام و جنگ سوریه در حال حل و فصل است، ناگهان شعله های فتنه همچون آتش زیر خاکستر از جایی دیگر خود را آشکار میسازد:
🔹تَكُونُ بِالشَّامِ فِتْنَةٌ كُلَّمَا سَكَنَتْ مِنْ جَانِبٍ طَمَّتْ مِنْ جَانِبٍ، فَلَا تَتَنَاهَى حَتَّى يُنَادِيَ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: إِنَّ أَمِيرَكُمْ فُلَانٌ (مقدسی شافعی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 75.)
🔹در منطقه شام، فتنه خواهد بود و هر گاه از گوشهاى آرام گيرد از جانب ديگرى سر برمىآورد و اين فتنه پايان نمىپذيرد مگر آنگاه كه منادى از آسمان ندا مىكند: فرمانروایی شما فلانی (امام مهدی) است
🔹فتنه شام که محل اختلاف بین ترک و روم، عرب و عجم نیز است، راهی برای آن یافت نخواهد شد؛ بنابراین فتنه شام طولانی و تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت:
لَا يَظْهَرُ الْقَائِمُ حَتَّى يَشْمَلَ النَّاسَ بِالشَّامِ فِتْنَةٌ يَطْلُبُونَ الْمَخْرَجَ مِنْهَا فَلَا يَجِدُونَهُ (نعمانی، الغیبۀ، ص 279. شیخ حرعاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 368)
🔹قائم ظهور نمیکند تا آنکه فتنهای شام را فراگیرد و اهل شام به دنبال خلاص شدن از آنند؛ امّا راهی برای آن نمییابند
مراحل "فتنه شام قبل از ظهور" طبق احادیث:
از جمله روایاتی که حوادث منطقه شام قبل قیام سفیانی را ترسیم کرده است در روایت موثق از امام علی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی است که به طریق دیگر در کتاب الغیبۀ نعمانی نیز تکرار شده است، مراحل و حوادث قبل از خروج سفیانی در منطقه شام چنین نقل شده است:
🔹إِذَا اخْتَلَفَ رُمْحَانِ بِالشَّامِ فَهُوَ آيَةٌ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ تَعَالَى قِيلَ ثُمَّ مَهْ (ماذا) قَالَ ثُمَّ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا مِائَةُ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِين فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ[شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۶۱ ] ... فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ حَتَّى يَسْتَوِيَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِي[نعمانی، الغیبۀ، ص ۳۰۵]
🔹وقتی دو نیزه مخالف هم (دو جبهه نظامی) در منطقه شام درگیر شوند، آن نشانه از نشانه های خدا است. گفته شد: سپس چه میشود؟ فرمود: رجفۀ در منطقه شام است که بیش از صد هزار نفر (کنایه از کثرت کشته ها) هلاک میشوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است، سپس در انتظار ورود نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از مغرب منطقه شام و نیز البراذین الشهب باشید که به تحولات فتنه شام وارد خواهند شد ... سپس در انتظار خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید و بعد از آن منتظر خروج سفیانی، پسر هند جگرخوار باشید که از وادی یابس (مرز بین اردن و سوریه در منطقه درعا در جنوب سوریه) خروج میکند تا بر دمشق در سوریه تسلط یابد و بعد از آن منتظر ظهور و قیام امام عصر باشید
🔹اختلاف رمحان:صف آرایی دو جبهه نظامی
اولین واقعهای که در آغاز فتنه شام به وقوع میپیوندد اختلاف میان دو نیزه (دو جبهه مخالف) است.رمح در لغت به معنای نیزه است[ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 452]و در اینجا معنایی کنایی آن مراد است؛ یعنی دو جبهه نظامی متقابل که در ابتدای فتنه منطقه شام در مقابل هم صف آرایی خواهند کرد. در واقع «رمحان» اشاره به پرچم نظامی ابقع و اصهب (رایۀ الاصهب و رایۀ الابقع)، به عنوان دو جبهه نظامی مخالف در فتنه شام دارد
🔹در منطقه شام قبل از ظهور، سه پرچم نظامی: اصهب (حاکم دمشق)، ابقع (مخالفان حکومت) و در ادامه پرچم نظامی سفیانی، وجود خواهند داشت و در نهایت سفیانی ابتدا ابقع و طرفدارانش و سپس اصهب را شکست داده و به حکومت دمشق میرسد
🔹حاکم دمشق
اصهب، به مرد بلند قامت (رجل طويل) سفید پوست و به سرخی میزند (إن خالطت بياضَه حُمْرَةٌ) که در تحولات فتنه شام مخالف اعراب هست (أعداء العرب) و بر سایرین نیز برتری دارد (تشريفها على سائرِ الإبلِ و فجعلوها خيرَ الإبل)، اطلاق میشود. لازم به ذکر است، زبان روایات در بیان اسامی شخصیت های ظهور، نمادین، رمزآلود، کنایه ای و حاکی از حقایق و واقعیاتی است
حاکم دمشق در نهایت توسط سفیانی شکست می خورد و کشته خواهد شد.
#ادامه_دارد
#سوریه_درعصر_ظهور
┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄
@RAHEKHODA
💢ایران در عصر ظهور
#بخش_چهارم
🔹یطلبونه الحق فلا یعطونه: مراد از تلاش برای اخذ حق توسط ایرانیان؟
و اما مراد از تلاش برای اخذ حق توسط ایرانیان چیست؟ حق، معانی و مصادیق متعددی دارد(۱). ازجمله: حق از سنخ حقوق اعتقادی و مذهبی اعم از قیام و تشکیل حکومت و یا هر حقی از حقوق تضیع شده ایرانیان توسط دشمنان غربی و یهود می تواند باشد.
🔹البته اصولا از حق به قیام و انقلاب تعبیر نمیشود بلکه از "خروج و رایۀ" به قیام و انقلاب تعبیر شده است و در واقع عبارت قبلی "کأَنّي بِقَومٍ قَد خَرَجوا بِالمَشرِقِ" یعنی خروج، قیام و انقلاب بر علیه حکومت ظلم و جور (۲)
🔹از اینرو به قرینه اینکه حق خویش را از دشمن طلب می کنند و سپس وارد فاز نظامی می شوند (سُيوفَهُم عَلى عَواتِقِهِم) به معنای طلب حقی از حقوق پایمال شده خویش توسط دشمن، مراد است.
ضمن اینکه بعد از مرحله "سیوف علی العواتق" دشمن مجبور به اعطای حق میشوند اما ایرانی ها قبول نمیکنند (سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَه) و همین قرینه بر این است که حق از سنخ حق مذهبی و اعتقادی نیست بلکه حقی از حقوق پایمال شده ایرانیان است. زیرا چگونه ممکن است اگر حق به معنای مذهب و از سنخ دین و حق اعتقادی باشد، وقتی دشمن به ایرانی ها می دهند اما از پذیرش آن سرباز بزنند
🔹بنابراین عدم پذیرش حق از طرف ایرانی ها -با اینکه در دو مرحله بر اخذ آن اصرار داشتند-، قرینه بر این است که حق از سنخ حق مذهبی و اعتقادی نیست بلکه حقی از حقوق پایمال شده ایرانیان است که دشمن از اعطای آن ممانعت می کند.
🔹مرحله "مطالبه حق"، یطلبون الحق ثم یطلبون الحق: دو مرحله تلاش برای احقاق حق ایرانیان.
به قرینه جمله بعدی یعنی عبارت "سیوفهم علی عواتقهم"، دانسته میشود که دو مرحله قبلی طلب حق از راه مذاکره و حوار برای احقاق حق از دشمنان بوده است (يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم) زیرا به قرینه "فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ"، بیانگر این است که ایرانیان درمی یابند که روش دو مرحله قبلی، جوابگو نیست و بعد از مایوس شدن از اخذ حق خویش، در مرحله بعدی از روشی متفاوت از دو مرحله قبلی، یعنی قدرت نظامی در مواجهه با دشمن برای اخذ حق خویش استفاده خواهند کرد.
🔹کلمه "ثم" در زبان عربی برای تراخی استعمال میشود (۳) و نشانگر این است که طلب حق و مذاکره برای بار دوم بعد از فاصله نسبتا طولانی از مرحله اول رخ میدهد اما در هر دو مرحله، دشمنان حق ایرانیان را به رسمیت نخواهند شناخت.
🔹مرحله "سیوفهم علی عواتقهم": آماده جنگ نظامی با دشمن
ایرانیان، وقتی ممانعت دشمنان در استیفاء و طلب حق خویش را درک میکنند (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِك)، اینبار حق خویش را نه از راه مذاکره بلکه از راه قدرت نظامی طلب خواهند کرد (سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم)؛ لازم به ذکر است عبارت "سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم" ممکن است اشاره به تهدید دشمن و قدرت نمایی نظامی باشد کما اینکه احتمال درگیری نظامی محدود با دشمن نیز وجود دارد. بعد از این مرحله، دشمن مجبور به پذیرش حق ایرانی ها خواهد شد (فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) و حاکی از این است که هرچند ممکن است تهدید متقابل و درگیری های پراکنده بین ایران و دشمنان اش و حمله به منافع یکدیگر، رخ دهد اما ضربه نهایی را ایرانی ها بر دشمن وارد خواهند کرد که آنان مجبور به پذیرش حق خواهند شد.
🔹اما سوال مهم این است که اگر عصر، عصر ظهور باشد، الان در کدام مرحله هستیم؟ مرحله "سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم" یا مرحله "فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ"؟
#ادامه_دارد
پی نوشت ها:
۱. ابن منظور، لسان العرب، ج 10، ص 49-51.
۲. پورسیدآقایی، چالش های روایی تشکیل حکومت در عصر غیبت، فصلنامه مشرق موعود، ش 49، ص 390. قبانچی، موجز دائرۀ معارف الغیبۀ، ص 73.
۳.ابن هشام، مغنی اللبیب، ج 1، ص ۱۱۷
┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄
@RAHEKHODA