eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
379 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
11هزار ویدیو
88 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃💠﷽💠🍃🍃🍃🍃🍃 🔴 حتما این را بخوانید! 💠 اَصمَعی (وزیر مامون) می‌گوید: روزی برای شکار به سوی بیابان روانه شدیم. من از جمع دور شدم و در بیابان گم شدم، در حالی که تشنه و گرسنه بودم. چشمم به خیمه‌ای افتاد. به سوی خیمه رفتم، دیدم زنی و باحجاب در خیمه نشسته. به او سلام کردم او جواب سلامم را داد و تعارف کرد و گفت بفرمایید. بالای خیمه نشستم و آن زن هم در گوشه دیگر خیمه نشست. من خیلی تشنه بودم، به او گفتم: یک مقدار آب به من بده: دیدم رنگش تغییر کرد، رنگش زرد شد. گفت: ای مرد، من از شوهرم اجاره ندارم که به شما آب دهم (یکی از حقوقی که مرد بر زن دارد این است که بدون اجازه‌اش در مال تصرف نکند) اما مقداری دارم. این شیر برای نهار خودم است و این شیر را به شما می‌دهم. شما بخورید، من نهار نمی‌خورم. شیر را آورد و من خوردم. یکی دو ساعت نشستم دیدم یک سیاهی از دور پیدا شد. زن، آب را برداشت و رفت خارج از خیمه. پیرمردی سوار بر شتر آمد. پاها و دست و صورتش را شست و او را برداشت و آورد در بالای خیمه نشانید. پیرمرد، بداخلاقی می‌کرد و نق می‌زد، ولی زن می‌خندید و تبسم می‌کرد و با او حرف می‌زد. این مرد از بس به این زن بداخلاقی کرد من دیگر نتوانستم در خیمه بمانم و آفتاب داغ را ترجیح دادم. بلند شدم و خداحافظی کردم. مرد خیلی اعتنا نکرد، با روی ترشی جواب خداحافظی را داد، اما زن به مشایعت من آمد. وقتی آمد مرا کند، مرا شناخت که اصمعی وزیر مامون هستم. من به او گفتم: خانم، حیف تو نیست که جمال و زیبایی و خود را به پای این پیرمرد سیاه فنا کردی؟ آخر به چه چیز او دل خوش کردی، به جمال و جوانیش؟! ثروتش؟! تا این جملات را از من شنید، دیدم رنگش تغییر کرد. این زنی که این همه با اخلاق بود با عصبانیت به من گفت: حیف تو نیست می‌خواهی بین من و اختلاف بیندازی. "هُنَّ لِباس لَکم وَ اَنتُم لباس لَهُنَّ» چون زن دید من خیلی جا خوردم و ناراحت شدم، خواست مرا دلداری دهد گفت: اصمعی! دنیا می‌گذرد، خواه وسط بیابان باشم، خواه در قصر. اصمعی! امروز گذشت. من که دربیابان بودم گذشت و اگر وسط قصر هم می‌بودم باز می‌گذشت. اصمعی! یک چیز نمی‌گذرد و آن است. من یک روایت از پیامبر اکرم شنیدم و می‌خواهم به آن عمل کنم. آن حضرت فرمود: ایمان نیمی از ایمان، و نیم دیگرش است. اصمعی! من در بیابان به بداخلاقی و تند خویی و شوهرم صبر می‌کنم و به جمال و جوانی و سلامتی که خدا به من عنایت فرمود، به این مرد می‌کنم که ایمانم شود. 📕کتاب ازدواج‌ و پند‌های زندگی . @Rahekhoda •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
هدایت شده از این الفاطمیون
در روز حسن بن راشد گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، عید دیگری نیز هست؟» 🌹فرمود : ترین و تر از همه آن ها روزی است که صلی الله علیه و آله گردید. عرض کردم: «آن روز، کدام روز بود؟» فرمود: «آن روز شنبه و ماه رجب بود.» عرض کردم: «در آن روز، چه عملی باید به جای آورد؟» فرمود: می گیری و بسیار بر محمد و آل محمد می فرستی.❤️ 📚کافی،ج ۴ ص۱۴۹ علی و آل ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ کانال 👇👇👇 🔻 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🔺 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
💠 کلام نور در جنگ بدر، ما خود را در پناه پیامبرخدا (ص) قرار می‌دادیم و آن حضرت از همه‌ی ما به دشمن نزدیکتر بود... 🌷امام علی (ع) 📚منتخب میزان الحکمه-ح 4766 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ انسان، باید همه‌ی ابعاد وجودی‌اش را رشد دهد؛ عبادت رسول‌خدا مثل شجاعت‌شان و آنهم مثل اخلاق‌معاشرت‌شان و شکوفایی مسائل اقتصادیشان در اوج بود🔸برای پیروزی، دعا کافی نیست بلکه باید به جِد تلاش کنی حتی اگر رسول خدا باشی!🔸تلاش و شجاعت ایشان در حدی بوده که کننده‌ی درب قلعه‌ی خیبر و شجاع‌ترین انسان‌ها به ایشان پناه میبرده است!🔸جالب توجه اینکه به نقل از همین منبع، علی(ع) فرموده‌اند: «پیامبر خدا در ماه رمضان به جنگ بدر رفت و در ماه‌رمضان نیز مکه را فتح کرد» اما ما در این ماه ساعات کاریمان را کم میکنیم!🔸خودِ فرمانده، بیش از بقیه در قلب کار یا سپاه دشمن باشد و فقط شعار ندهد...