❓انتظار_یعنی ؟
✨دخترخانم گل؛
لطفا کنار آینه اتاقت بنویس🔖
طوری لباس بپوشم و تیپ بزنم
که امام زمان نگاهم کنه، نه مردم!
📌حجاب دستور صریح خداست
[آیات ۳۱ سوره نور و ۵۹ احزاب]
#امام_زمان
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #حجاب #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@rahekhoda 🇮🇷
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ تقلای مجری بیبیسی فارسی برای القای نزدیکی وقوع جنگ علیه ایران و مخالفت کارشناسان برنامه!
🔹 مجری شبکه بیبیسی در عملیاتی روانی سعی دارد سناریوی سایه جنگ علیه ایران را به مهمانان برنامه تحمیل کند اما هر دو کارشناس برنامه این موضوع را رد میکنند!
👈#رهبر انقلاب: جنگ نخواهد شد!!
حالا براندازها کی میفهمن خدا داند، البته اگه تو مغزشون بجز مسائل جنسیتی چیز دیگه ای باشه
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #حجاب #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@rahekhoda 🇮🇷
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن جمهوری اسلامی نمیخواد دخترها تحصیل کنن!
جالبیش اینهکه فراخوان تعطیلی مدارس رو خودشون میزنن!!!
یعنی خاک بر سر خودتون و شیوه مبارزتون که بچههای معصوم هم رحم نمیکنید...
به شدت حق👌👌👍👍
@rahekhoda
⭕️خانواده #پیروز از همه کسانی که تسلیت گفتند تشکر کردن و گفتند:شما به فکر نسل خودتون باشید که در حال انقراضه🙃😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬
#فرزندآوری
@rahekhoda
3.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمیخوایم لخت شیم ؟ 😏
هر کی گفت تو این جنبش ما دنبال پارتی و برهنگی و آزادی جنسی و لخت شدن و فحشا و ... نیستیم این کلیپ رو بزنید تو صورتش !
#زن_درندگی_بی_حیایی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #حجاب #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@rahekhoda 🇮🇷
هدایت شده از •┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
کارت پستال دیجیتال
https://digipostal.ir/czppu27
روی لینک بالا👆👆بزنید🥳🎉🎊
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #نیمه_شعبان #امام_زمان
@rahekhoda 🇮🇷
✅معجزه ی نیمه شعبان در جمکران
شغل من رانندگى است و سى سال است که در این کار هستم. تمام این مدّت با ماشین سنگین در بیابان ها رفت و آمد مى کردم.
یک روز صبح هرچه کردم، نتوانستم از رختخواب بلند شوم. اوّل فکر کردم که پاهایم خواب رفته است، امّا بعد متوجه شدم که زانوهایم مثل چوب خشک شده است. همان موقع اوّلین کسى را که صدا زدم، امام زمان(علیه السلام)بود. بدون هیچ اختیار و کنترلى توى رختخواب افتادم.
بچه ها اطرافم جمع شدند و مضطربانه علت را از من مى پرسیدند، امّا من فقط مى گفتم: «نمى دانم . . . نمى دانم».
حدود 18 روز در منزل بسترى بودم و درد مى کشیدم. پیش هر دکترى که به فکرمان مى رسید، رفتیم. در نهایت وقتى از همه جا مأیوس شدیم به امام زمان و چهارده معصوم(علیهم السلام) متوسّل شدم. بالاخره بعد از مراجعه به یکى از دکترها قرار شد که پایم را عمل کنند. چند روز بعد که غروب شب نیمه شعبان بود، بى اختیار اشکم جارى شد و به همسرم گفتم: «امشب عید است، چراغ ها را روشن کن!»
کلیدهاى ایوان را هم خودم روشن کردم و چهار دست و پا به رختخواب برگشتم. آن شب، شب عجیبى بود; حال خاصّى داشتم. اشک از حصار چشمانم رها مى شد و روى سینه ام مى ریخت. تنها امیدم امام زمان(علیه السلام) بود. در خیالم کبوتر دل شکسته ام را به طرف جمکران پرواز دادم و پشت در سبز رنگ مسجد ایستادم و از بین شبکه هاى در به گنبد و گلدسته مسجد خیره شدم و با خودم زمزمه مى کردم.
صبح، دخترم آمد و با حالتى بغض آلود گفت: «بابا! دیشب که تولّد امام زمان(علیه السلام)بود، خواب دیدم دکترى آمد و خواست پاهاى تو را مالش دهد. یک مرتبه آقا سیّدى جلو آمد و گفت که بگذارید من پایش را بمالم» و همان طور که گریه مى کرد، ادامه داد:
«بابا! به دلم یقین شده است که باید به جمکران برویم. من نذر کرده ام براى حضرت آش بپزیم».
گفتم: «عزیزم! من خودم براى امام زاده سیّد على نذر کرده ام».
سرانجام با اصرار دختر و دیگر بچه هایم راضى شدیم تا به مسجد مقدّس جمکران برویم و در آن جا نذرمان را ادا کنیم. وسایل لازم را تهیه کردیم. من در حالى که خوابیده بودم، کمى از سبزى ها را پاک مى کردم.
گفتم مرا به حمام ببرند. چون مى خواستم با بدن پاک وارد مسجد شوم. صبح که مى خواستم بلند شوم تا به طرف جمکران حرکت کنیم، درد پاهایم بیش تر شد; طورى که اصلاً نمى توانستم از جا بلند شوم. فریادى از درد کشیدم و گفتم:
«یا صاحب الزمان! من مى آیم، امّا اگر خوبم نکنى، بر نمى گردم!»
وقتى از ماشین پیاده شدیم، همسرم تا وسط حیاط مسجد دستم را گرفت. به او گفتم: «مرا رها کنید و بروید نذرى را آماده کنید!»
وارد مسجد شدم. جاى خالى نبود. تمام مسجد مملوّ از نمازگزار بود. خودم را با هر سختى که بود کنار ستونى رساندم. همان جا روى زمین افتادم و از درد پا ناله مى کردم. گفتم: «یا امام زمان! شفایم را از تو مى خواهم».از شدت خستگى و درد خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم کسى تکانم مى دهد و مى گوید یک قرآن بردار و به سر و صورت و سینه ات بگذار. اطاعت کردم. بعد قرآن را زیر بغل گذاشتم. ـ کسانى که اطرافم بودند، مى گفتند: آن موقع که در خواب بودى، پاهایت را به زمین مى کوبیدى ـ .
ناگهان سراسیمه از خواب پریدم و شروع به دویدن کردم. درِ مسجد را گم کرده بودم. محکم به دیوار برخورد کردم. وقتى درِ خروجى را نشانم دادند، چنان با عجله حرکت مى کردم که چند مرتبه زمین خوردم و بلند شدم. اصلا احساس درد نمى کردم. به حمد خدا و با عنایت امام زمان(علیه السلام)شفا گرفتم و الآن هیچ گونه مشکلى ندارم.
] دکتر توانانیا، پزشک دارالشفاى حضرت مهدى(علیه السلام) درباره شفاى برادر ح .ن با دکتر سعید اعتمادى تماس گرفت و نتیجه را چنین اعلام کرد:
در تاریخ 5/9/78 ساعت 25/1 با دکتر سعید اعتمادى تماس حاصل شد و وقوع معجزه و ابعاد پزشکى آن با ایشان در میان گذاشته شد. همچنین از ایشان خواستیم تا از نزدیک شخص مورد نظر را معاینه کند و نظریه کارشناسى خود را بیان نماید. ایشان هم این گونه ابراز داشت که بعد از معاینه بیمار و مشاهده «ام .ار .آى» و از بین رفتن همه نشانه هاى واضح دیسکوپاتى، نتیجه گرفته مى شود که این مورد، یک معجزه کاملا واقعى و غیر قابل انکار است.
@rahekhoda
چه نهالها که کاشتی و ما از میوهاش بهرهمند شدیم ...
صنعت هستهای
موشکهای غرورآفرین
صنعت پهپادی
دانش بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی
ساخت ناو، ناوچه و زیردریایی
گسترش مرزهای کشور تا مدیترانه
و مهمتر از همه، غرور! غرور و افتخار به عنوان یک ایرانی!
جان ایران❤️
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #حجاب #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@rahekhoda 🇮🇷