فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🎚🖥 #سخنرانی -کوتاه- #منبر
📜موضوع: شیعه و زدن اعتقادات
وهابیت
🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
✨#فوق_کلام_مخلوق_دون_کلام_خالق🌿
✅أمیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهالسلام:
🔸لا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.
🔹نادان را نخواهی ديد مگر يا افراطگر و يا تفريطگر.
📚نهجالبلاغه، حکمت ٧٠، (ترجمه علامه جعفری)
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
«این هم یکی از کرامات اهلبیت نبوت علیهمالسلام است که سخنانشان پایینتر از سخنان خالق و بالاتر از سخنان مخلوق است. وای بر کسانی که اینها را بخوانند و هیچ نفهمند که اینها تلخ است، شور است، بی مزه است، شیرین است، چه هست؟ با شیرینیهای دیگر فرقش چیست؟ هیچ اهمیتی [به این مضامین] ندهند».
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💫@rahekhoda
✍امام علي عليه السلام
دنیا دار گذر است نه دار اقامت و مردم در آن دو گروهند: گروهی خود را فروختند و خویش را هلاک کردند و گروهی خود را خریدند و آزاد کردند.
📗نهج البلاغه، حکمت133
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 @rahekhoda
🌴🍁🍁🌴🍁🍁🌴
#داستان_آموزنده
🔆پسر هارون الرشید که ولیعهدی پدر را نپذیرفت⁉️🤔
🍃هارون الرشيد بيست و يك پسر داشت كه سه تاى آن ها را به ترتيب وليهد خود كرده بود؛ يكى محمد امين ، دومى مامون الرشيد و سومى مؤتمن .
🍃در اين ميان قاسم پسرى بود كه گوهر پاكش از صلب آن ناپاك ؛ چون مرواريدى از درياى تلخ و شور، ظاهر گشته و فيض مجالست زهاد و عباد آن عصر را دريافته بود. او از تاءثير صحبت ايشان روى دل از زخارف دنيا بر تافته و طريقه پدر و آرزوى تاج و تخت را ترك گفته بود. قاسم جامه كهنه و مندرس كرباسين پوشيده و قرص نان جويى روزه خود را افطار مى كرد و پيوسته به قبرستان رفته و به نظر عبرت بر مرده ها مى نگريست و مانند ابر بهار اشك مى ريخت .
🍃روزى پدرش در مكانى نشسته بود، وزرا و بزرگان و اعيان و اشراف در خدمتش كمر بندگى بسته و هر يك به تناسب مقام خود نشسته بودند كه آن پسر با لباس مندرس و كهنه و سر و وضعى ساده و معمولى از آنجا عبور كرد، گروهى از حضار گفتند:
🍃اين پسر سر امير را در ميان پادشاهان زير ننگ كرده ! امير بايد او را از اين وضع ناپسند منع نمايد، اين حرفها به گوش هارون الرشيد رسيد، او پسر را خواست و از روى مهربانى و شفقت زبان به نصيحت او گشود. آن جوان سعادتمند گفت :
🍃اى پدر! عزت دنيا را ديدم و شيرينى رياست را چشيدم حالا از تو مى خواهم كه مرا به حال خود واگذارى تا عبادت خدا بجا آورم و زاد و توشه اى براى آخرتم فراهم سازم ، من از دنياى فانى چيزى نمى خواهم و از درخت دولت پادشاهى تو ثمرى نخواستم . هارون قبول نكرد و به وزير خود گفت : فرمان ايالت مصر و اطراف آن را بنويس .
🍃قاسم گفت : اى پدر! دست از سر من بردار والا ترك شهر و ديار مى كنم و از تو مى گريزم .
هارون براى اينكه پسر را از اين كار منصرف كند با مهربانى گفت : فرزندم ! من طاقت دورى تو را ندارم ، اگر تو ترك وطن گويى روزگار بى تو چگونه به من خواهد گذشت ؟!
🍃گفت : تو فرزندان ديگرى هم دارى كه دلت با ديدن آنها شاد شود. سرانجام چون ديد پدر دست از او بر نمى دارد، نيم شبى خدم و حشم را غافل كرد و از دارالخلافه گريخت و تا بصره در هيچ جا توقف نكرد. او به جز قرآنى ، از مال دنيا هيچ با خود بر نداشت . در بصره با كارگرى امرار معاش مى كرد.
ابو عامر بصرى مى گويد:
🍃ديوار باغ من خراب شده بود، از خانه بيرون آمدم تا كارگرى بيابم و ديوار باغم را بسازم . جوان زيبارويى را ديدم كه آثار بزرگى از او نمايان بود و بيل و زنبيلى در پيش خود نهاده و قرآن تلاوت مى كرد.
🍃گفتم : اى جوان ! كار مى كنى ؟
گفت : بله براى كار كردن آفريده شده ام ، با من چه كار دارى ؟
🍃گفتم : گل كارى ، گفت : به اين شرط مى آيم كه يك درهم و نصف به من مزد دهى و وقت نمازم به من فرصت دهى تا نماز را سر وقت بخوانم . قبول كردم و او را بر سر كار آوردم . چون غروب آمدم ، ديدم يك تنه كار ده نفر را كرده است ! دو درهم به او دادم ، قبول ، نكرد و همان يك درهم و نصف را گرفت و رفت .
روز ديگر به دنبال وى به بازار رفتم ولى او را نيافتم ، سراغش را گرفتم ، گفتند: فقط شنبه ها كار مى كند، كارم را به تعويق انداختم تا روز شنبه رسيد، به بازار رفتم همچنان او را مشغول تلاوت قرآن ديدم ، سلام مى كردم گويا از عالم غيب او را كمك مى كردند. شب خواستم به او سه درهم بدهم قبول نكرد و همان يك درهم و نصف را گرفت و رفت .
🍃شنبه سوم به بازار دنبال او رفتم او را نيافتم ، از او سراغ گرفتم ، گفتند: سه روز است در خرابه اى بيمار افتاده ، به شخصى التماس كردم مرا نزد او ببرد، او را ديدم كه در خرابه اى بى در و پيكر بيهوش افتاده و نيم خشتى زير سر نهاده است . سلام كردم چون در حالت احتضار بود توجهى نكرد، ديگر بار كه سلام كردم مرا شناخت ، خواستم سر او را به دامن بگيرم نگذاشت و گفت : اين سر را بر روى خاك بگذار كه جز خاك او را سزاوار نيست و من هم دوباره سر او را بر خاك نهادم .
🍃گفتم : اگر وصيتى دارى به من بگو، گفت : از تو مى خواهم وقتى مردم مرا به خاك بسپارى و بگويى پروردگارا! اين بنده خوار و ذليل تو است كه از دنيا و مال و منصب آن گريخت و رو به درگاه تو آورد كه شايد او را بپذيرى پس به فضل و رحمت خود، او را قبول كن و از تقصيرات او درگذر. آنگاه پيراهن و زنبيل مرا به قبر كن ده و قرآن و انگشتر مرا به هارون الرشيد برسان و به او بگو اين امانتى است از جوانى غريب كه گفت : مبادا با اين غفلتى كه دارى بميرى ! اين را گفت و حركت كرد كه برخيزد نتوانست ، دو مرتبه خواست بلند شود نتوانست ، گفت :
🍃عبدالله زير بغلم را بگير كه آقا و مولايم اميرالمومنين (ع ) آمد. بلندش كردم ، ديدم جان به جان آفرين تسليم كرد.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر نماز نمیخونی گوش کن!
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
خبر کوتاه و شوک برانگیز🤯
♦️خواستگار شکستخورده ۳ نفر را کشت و خودکشی کرد
🔹️پسری جوان که در ازدواج با دختر مورد علاقهاش ناکام مانده بود، ۳ نفر را کشت و سپس به زندگی خودش پایان داد.
🔹️این پسر که کلت کمری در دست داشت، بعد از زخمی کردن مادرش و قتل همسر خواهرش، به منزل دختر مورد علاقهاش رفت و پدر و مادر این دختر را به قتل رساند.
🔹️این جنایت شامگاه جمعه در میمند فیروزآباد به وقوع پیوست و کارآگاهان بعد از اطلاع از این واقعه به محل حادثه رفتند تا درباره چگونگی آن تحقیق کنند./ اعتمادآنلاین
پ.ن: واقعا اگه این جوان باخدا قهر نبود و ذره ای از دین بهره ای داشت اینکار را میکرد⁉️⁉️
مسلّما نه❗ واقعا جوانها خیلی مظلومانه در این فضای بی فرهنگی و بی دینی دارند دست و پا میزنند
مسئولین و خانواده ها در خواب خرگوشی فرورفته اند چشمانشان باز ولی در خواب عمیق غرق شده اند🤦♂️🤦♂️
@rahekhoda
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو میگی ایران ضعیفه؟
🔹 اما من میگم نه حرف داره نه حریف
#ایران_قوی💪
@rahekhoda
📚#ریشه #داستانک
راننده کامیونی در جنگلی، الوار🪵 درختان قطعشده بر پشت کامیون🚚 خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. بعد از اینکه مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جاده جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبه سپر کامیون به درختی🌲 در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند.
راننده کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند.
پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت 🌲صاحبِ ریشه توانست صد درخت 🪵بیریشه را جابجا و واژگون کند.
همیشه سعی کن ریشه خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه میارزد به صد انسان بیریشه و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بیریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت میکند.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
🔹🍃
#داستانک
شخصی نزد بزرگی آمد و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیدهام؟
پاسخ داد: لحظهای صبر کن.
آیا کاملاً مطمئنی که آنچه که میخواهی بگویی حقیقت دارد؟
مرد: نه.
گفت: آیا خبرخوبی است؟
مرد پاسخ داد: نه، برعکس.
گفت: آیا آنچه که میخواهی بگویی، برایم سودمند است؟
مرد: نه.
گفت: اگر میخواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است؛ پس چرا اصلاً آن را به من میگویی⁉️
🔹🍃
به حرفهایی که میزنیم، بیشتر دقت کنیم.
#زندگی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
خودسازی(همراهان قبر)
امام صادق(ع):
چون مومن وارد قبرش شود، نماز در جانب راست و زکات در طرف چپ او قرار می گیرند و نیکی بر او سایه می افکند و صبر در گوشه ای قرار گیرد. هنگامی که دو فرشته برای پرسش بیایند، صبر به نماز، زکات و نیکی گوید: مواظب صاحب خود باشید؛ اگر نمی توانید من از او مواظبت کنم.
بحار الانوار/ج6/ص230
#احادیث_روزانه
@rahekhoda
❌باغ وحش درون😳
🔶 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید،
دوستی، از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری⁉️
▪️پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش🐇 هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
▫️دوتا عقاب🦅 هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری🐍 هم دارم که آنرا حبس کرده ام، شیری🦁 نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم،، و در خدمتش باشم‼️
▪️مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی⁉️ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند‼️⁉️
پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما
حقیقت تلخ و دردناکیست،
🔵 آن دو باز چشمان👀 منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت
کنم❗
🔵 آن دو خرگوش🐇 پاهای🦵منند،که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند،
🔵 آن دوعقاب🦅 نیز، دستان 👐منند، که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم،
🔵 آن مار🐍، زبان 👅من است،
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند،
🔵 شیر🦁، قلب🫀 من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا،،کارهای شروری از وی سرزند،
🔵 و آن بیمار، جسم وجان من است،
که محتاج هوشیاری، مراقبت و
آگاهی من دارد،
✨این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده.
✅جهاد اکبر جهاد با نفس است❎
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷