54.mp3
2.63M
🔶دو شاه کلید در زندگی
#عالی
1⃣ نماز اول وقت
2⃣ توسل به #حضرت_زهرا سلام الله علیها
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دیروز بود که نفتکش ایرانی در سواحل اندونزی آتش گرفت و امروز توقیف یکی دیگر از نفتکش های امریکایی.
به سلامتی بطور غیررسمی وارد جنگ نفتکش ها شدیم ببینیم کدوم طرف پا پس میکشه
➖ ➖ ➖ ➖
@rahekhoda
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
استادی می فرمود :
این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد
این جمله یعنی خدا می گوید:
جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری...!!
تفاوت ظریفی است!
اگر بیقراری؛
اگر دلتنگی؛
اگر دلگیری؛
گیر کار آنجاست که هزار یاد،
جز یاد او، در دلت جولان میدهد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠@rahekhoda
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیدا شدن دو پیکر سالم شهدایمدافعحرم ..😭😭😭😳😳
در شهر درعا سوریه پیکر دو شهید مدافع حرم که بیش از ٢ سال پیش در کنار هم و با دستهای بسته به شهادت رسیده بودند، بصورت کاملا سالم پیدا شد...!
✍️منبع کانال شیخ فرهاد فتحی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
#حکایتی_کوتاه
✍آسیابانی پیر در دهی دور افتاده زندگی می کرد .
✨هرکسی گندمی را نزد او برای آرد کردن می برد، علاوه بر دستمزد، پیمانه ای از آن را برای خود برمی داشت، مردم ده با اینکه دزدی آشکار وی را می دیدند ، چون در آن حوالی آسیاب دیگری نبود چاره ای نداشتند و فقط نفرینش می کردند.
✨پس از چند سال آسیابان پیر، مُرد و آسیاب به پسرانش رسید.
✨شبی پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت: چاره ای بیاندیشید که به سبب دزدی گندم های مردم از نفرین آنها در عذابم...
✨پسران هریک راه کار ارائه نمود. پسر کوچکتر پیشنهاد داد زین پس با مردم منصفانه رفتار کرده و تنها دستمزد می گیریم ؛ پسر بزرگتر گفت :
✨اگر ما چنین کنیم ، مردم چون انصاف ما را ببینند پدر را بیشتر لعن کنند که او بی انصاف بود. " بهتر است هرکسی گندم برای آسیاب آورد دو پیمانه از او برداریم. با این کار مردم به پدر درود می فرستند و می گویند، خدا آسیابان پیر را بیامرزد او با انصاف تر از پسرانش بود."
چنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود.
✨مردم پدر ایشان را دعا کرده و پدر از عذاب نجات یافت و این وصیت گهر بار نسل به نسل میان نوادگان آسیابان منتقل شد و به نسل مسئولین ما رسید!😬😬🤦♂️🤦♂️
@rahekhoda
امروز:
آیت الکرسی به نیابت از شهید احمد پلارک عزیز✨️❤️
#شهیدعطری
✦❀♥❀✦
░ @rahekhoda
💠 #رفع_نیاز
🔹رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
کسی که برای رفع نیاز برادر مومن خود کوشش نماید مانند این است که نُه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شب ها را هم شب زنده داری نموده است.
📚بحارالانوار/ج74/ص315
✍🏼این همه سفارش و این همه فضیلت برای این است که انسانها نسبت به هم بی تفاوت نباشند.
#احادیث_روزانه
@rahekhoda
🌷 طلبه بسیجی شهید مجید ملاصالحی
🌷 تولد ۱۵ شهریور ۱۳۴۶ تهران
🌷 شهادت ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ فکه
🌷 سن موقع شهادت ۱۹ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ اگر سعادتی بزرگ تر نصیبم گشت و شهید شدم چند توصیه به تمام مسلمین میکنم :
اول اینکه: به دستورات و سخنان فرمانده کل قوا امام خمینی و یاوران ایشان که روحانیت اصیل هستند گوش فرا داده و عمل کنید.
✅ دومین توصیه من : وحدت و اتحاد را حفظ کنید که به قول امام ما هرچه داریم از وحدتمان است.
✅ سوم: ارگان های انقلابی را حمایت کرده البته تا زمانی که در خط امام و هدفشان اسلام باشد.
✅ چهارم: به نماز اول وقت و نماز شب توجه بسیار داشته باشید و به شهدا و خانواده های آنها احترام بگذارید. در مقابل احکام الهی مرید تام باشید.
✅ و بعد یقین داشته باشید تا زمانی که در خط امام و در صحنه باشید و نسبت به مسائل بی تفاوت نباشید دشمنان شما قادر نخواهند بود که شما را شکست دهند.
✅ از دانش آموزان عزیز می خواهم همراه با پاسداری از انقلاب اسلامی تحصیل علم را فراموش نکنند که درس خواندن شما در سرنوشت انقلاب اسلامی اثر دارد.
✅ در خاتمه من به عنوان یک شهید، فقط عزادار نمی خواهم، بلکه پیرو می خواهم
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاءالله
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن جالب از حال و روز بلاگرهایی مجازی که چشم روی شجاعت و جوانمردی #شهید_غیرت بستند
@rahekhoda
✨﷽✨
✳️ بیست سال است شلاقِ یک «اِی» را میخورم!
✍ سالکی نقل کرد، بر سر مزار مؤمنی مشغول ذکر بودم که یکمرتبه مکاشفهای دست داد. دیدم عالمی نورانی روی منبر صحبت میکرد و همه را جذب کرده بود. در این میان از پشت سرم صدای خِشخشی آمد و دیدم مار🐍 بدهیبتی جلو میآید. مار جلو رفت تا به منبر رسید و آن آقا رنگ باخت و کلام را قطع و دهان را باز کرد و این مار🐍، فک او را گرفت. آن آقا افتاد و مجلس به هم خورد.🤯😱😱
بعداز مدتی که به خود آمد از او پرسیدم چه بر شما آمده است ⁉️گفت: بیست سال است که شلاقِ یک «اِی» را میخورم‼️ این موضوع هفتهای یک بار عیش مرا خراب میکند.
[ماجرا از این قرار است که] من معتمد و ریشسفید محل بودم و قبالهها و ازدواجها با شهادت من انجام میگرفت. یک روزی پسر 👨من 18ساله شد و از دختری🧕 که میشناختم برایش خواستگاری کردم اما اعلام کردند که آن دختر، پسر شما را نپسندید. این امر بر من گران آمد ولی چون متدیّن بودم از او بدگویی نکردم الّا اینکه وقتی مردم از من دربارهی او میپرسیدند میگفتم «اِی❗ سخن دیگری بپرسید» و ظاهراً مردم از این تعبیر من میفهمیدند که او خوب نیست و لذا کسی با او ازدواج نکرد. لذا از آن روزی که اینجا آمدهام میگویند تا او تو را نبخشد گرفتار هستی.
👤 استاد ابوالفضل بهرامپور
📚 از کتاب زندگی با قرآن
✅کانال راه خدا
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@rahekhoda