eitaa logo
🦋 "راه روشن" 🦋
380 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
119 فایل
اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی خودشان قرار خواهند داد. کانال #راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید ارتباط با ادمین: 09210876421 @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #حلیمه تو همین لحظه که دلگیرم ازت از همیشه به تو وابسته‌ترم ... #قسمت_سیزدهم دلم می
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ تو همین لحظه که دلگیرم ازت از همیشه به تو وابسته‌ترم ... تازه رسیده بودیم کارگاه که در زدن.🙄 پسر اتابکی! پسر بزرگترش ! بالاخره اومد. 😳 چقدر بر خلاف پدرش چهره ی سردی داشت.😐 یه جوری سرتاپام رو نگاه کرد که مور مور شدم. 😖 خدارو شکر می کردم که خاله هم پیشم بود. یه چند دقیقه ای بدون اینکه هیچی بگه راه رفت و همه جا سرک کشید.  تا اینکه گفت: صیغش بودی؟😳😳 یخ کردم. پاهام به زمین میخ شدن! حس میکردم چند تن وزن دارم. قدرت جابجا شدن نداشتم…🥺😔😔 ادامه داد: یا شایدم ….😒 به زحمت گفتم: بلللللله؟!😳 با وقاحت تمام دوباره سوالش رو پرسید!😖 خاله اومد جلو و گفت: آقای محترم مراقب حرف زدنت باش.😐  اما اون همین طور ادامه داد که آخه خانووووم چه طوری باور کنم دختر به این جوونی، تنهااااااااا بدون هیچ اجاره نامه یا قراردادی اومده و اینهمه وقت اینجا رو قوروق کرده! لابد یه چیزی بوده دیگه.😑😑 اعصابم کاملا بهم ریخته بود و صدام می لرزید اما سعی کردم مسلط باشم و گفتم:😬 شما حتی به آبروی پدرتون هم رحم نمی کنید.  خدا رحمتش کنه که هر بار خودش با اصرار رسید پرداخت ها رو بهم می داد.  درسته که قرارداد رسمیی بینمون نبود اما طبق قول و قرار لفظی و اخلاقیمون من مبلغی ماهیانه بابت سهم شراکت بهشون پرداخت می کردم و با پاهایی که هنوز می لرزیدن رفتم و رسیدها رو آوردم.🤔 همین طور که نگاه کثیفش رو دوخته بود به کاغذها دوباره به خودم جرات دادم وگفتم:  ما همین امروز قرار هست که ملک دیگه ای رو اجاره کنیم و حتما تا چند روز آینده تخلیه می کنیم.😰😑 اما احسان که تقریبا بویی از انسانیت نبرده بود، گفت: اینا که ارزش قاونی ندارن. رو راست بگو چه جور قول و قراری بینتون بوده شاید ما هم طالب شدیم ادامه بدیم…😖 باورم نمیشد پسر آقای اتابکی انقدر وقیح باشه. دیگه نای حرف زدن نداشتم.😦 خاله اومد جلو و با عصبانیت گفت:  بیرون!   بیروووون آقااااا!🙄 خیلی طولی نکشید که وجود منحوسش رو از کارگاه بیرون برد و گفت:  فردا تخلیه باشه!😐 انقدر حالم خراب بود که فقط دلم می خواست زودتر بره تا اشکهام رو تو دامن خاله گریه کنم.😭😭😭 حس میکردم تموم بودن آدمیزادیم درد می کرد. انگار با حرفهاش و نگاه های آلودش همه جای تنم رو چنگ زده بود….🥺🥺😭😭😭 ... ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #ولایت قسمت ۴۵ ✅ همۀ رنج هایی که از اول بحث تا اینجا گفتیم تا به نقطۀ نهایی یعنی #ولا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ قسمت ۴۶ ✅ آدمی که باشه وقتی به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میرسه میگه: آقا شما چقدر خوبید! 😌😍 من تا حالا شما رو نمیشناختم. برای همین بی دین بودم..... 😢😓 من حاضرم جونمم براتون بدم...😇❤️ من فکر میکردم دینداری سخته... وقتی شما اومدید کارم راحت تر شد...😊 🌹 " امام تسهیل کنندۀ عبودیّت هست" 💖 " تسهیل کنندۀ مبارزه با هوای نفسه" ⭕️ برای همین از این نقطه به بعد دشمنی با دشمنان خدا شروع میشه.....🌺 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ بر بال حکمت ۵۹ نهج‌البلاغه ارزش تذكّر دادن اشتباهات ... ارزش نصیحت و نصیحت کننده ...
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ بر بال حکمت ۶۰ نهج‌البلاغه اهمیت کنترل زبان ... امام على عليه السلام : اللِّسانُ سَبُعٌ ، إن خُلِّيَ عَنهُ عَقَرَ . زبان درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🎥 روزمان را با آغاز کنیم/ ترتیل ۵۵۸ قرآن کریم ( آیات ۱ تا ۵ سوره مبارکه طلاق ) 🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) می‌فرمایند: «مَن کانَ القُرآنُ حَدیثَهُ وَ المَسجِدُ بَیتَهُ، بَنَی اللهُ لَهُ بَیتًا فِی الجَنَّةِ» هرکه قرآن سخنش باشد و مسجد خانه‌اش، خداوند برای او خانه‌ای در بهشت بنا کند. 📚 امالی صدوق /۴۰۵ 🎙 استاد پرهیزگار ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🔅 : ✍️ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ. 💠   در موردى كه نيت و اراده آدمى قوى باشد، بـدن دچـار ضعـف و ناتـوانى نمى‌گـردد. 📚وسائل الشيعه، ج ۱. ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🍁🍁 💥عصر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم بود، سه نفر از زنان برای شکایت از شوهرانشان به حضورش آمدند. 💥اوّلی گفت: شوهرم گوشت نمی‌خورد، دوّمی گفت: شوهرم از بوی خوش استفاده نمی‌کند، 💥سوّمی گفت: شوهرم با زن خود هم‌بستر نمی‌شود. (اینان با این اعمال قصد زهد و تقوا کرده بودند.) 💥پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم بسیار ناراحت و خشمگین شد به‌طوری‌که وقتی از خانه به‌سوی مسجد حرکت کرد، عبایش بر زمین کشیده می‌شد. 💥پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم در اجتماع مردم، بالای منبر پس از حمد و ثنا فرمود: چرا بعضی از اصحاب من گوشت نمی‌خورند و بوی خوش استعمال نمی‌کنند و با زنان خود هم‌بستر نمی‌شوند؟ 💥ای مسلمانان آگاه باشید من هم گوشت می‌خورم، هم از بوی خوش استعمال می‌کنم و هم با همسر خود هم‌بستر می‌شوم، این سنّت است، کسی که از این سنّت من دوری کند، از من نیست. 👈به‌این‌ترتیب، آن حضرت پایه‌ی تأسیس بدعت زُهد غلط را از بنیان ویران کرد و پایه‌گذاران آن را محکوم نمود. 📚(حکایت‌های شنیدنی، ج ۲، ص ۷۴ -فروع کافی، ج ۵، ص ۴۹۶) ✨✨امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «هیچ عملی باتقوا، اندک نباشد.» 📚(اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱) ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🧆 🔸سینه مرغ چرخ شده رو با پیاز رنده شده و جعفری ساطوری شده خوب مخلوط کنید و بعد تخم مرغ و نمک و زردچوبه و فلفلو کمی دارچین و پودر پیاز اضافه کنید و خوب ورز بدید. از مایه گلوله هایی برداشته و داخلش کشمش و گردو و پیازداغ بگذارید. بعر داخل روغن سرخشون کنید. برای سس هم پیازو داخل همون تابه ای که کوفته هارو سرخ کرده بودیم تفت میدیم، بعد رب اضافه میکنیم و سرخ می کنیم و بعد کمی زردچوبه و نمک و فلفل میزنیم و آب میریزیم تا خوب بجوشه بعد از ده دقیقه جوشیدن کوفته ها رو داخلش میریزیم. من داخل سسش هم چند تا دونه آلو برای چاشنی اضافه کردم 📤فوروارد یادتون نره 🍔👇 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🍲 😋 ▫️ریواس ۵۰۰ گرم ▫️سینه مرغ ۴ تکه ▫️پیاز ۲ عدد ▫️جعفری ۲۰۰ گرم ▫️نعنا خشک ۲ قاشق غذاخوری ▫️نمک و فلفل به مقدار لازم 🔸ریواس را بشویید و پوست نازک روی ساقه های ریواس را جدا کنید و به تکه‌های مساوی خرد کنید؛ ۱ عدد پیاز را خرد کنید و همراه با تکه‌های مرغ، ۴ لیوان آب و مقداری نمک و فلفل داخل قابلمه‌ای بریزید، قابلمه را روی حرارت ملایم قرار دهید و به مدت ۱ ساعت اجازه دهید مرغ بپزد. جعفری را بشویید و ریز خرد کنید، ۱ پیاز باقی مانده را در مقداری روغن تفت دهید تا نرم شود، جعفری خرد شده و نعنا خشک را به پیاز اضافه کنید و چند دقیقه تفت دهید سپس به مرغ در حال پخت اضافه کنید و ۱ ساعت دیگر اجازه دهید خورش بجوشد. پس از پخت خورش ریواس‌های خرد شده را اضافه کنید، نمک و فلفل را اندازه کنید و ۱۵ دقیقه دیگر اجازه دهید خورش به آرامی بجوشد و جا بیفتد سپس همراه با برنج خورش ریواس را سرو کنید. 📤فوروارد یادتون نره 🍔👇 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ نشونه‌های واضحی که میگه خوب کار نمیکنه: 👈صورتتون زرد شده 👈همش خسته اید 👈شکمتون ورم کرده 👈بی دلیل دارید وزن کم میکنید 👈پوستتون خشک شده 👈رنگ ادرارتون پررنگ شده 👈پشت گردنتون همش میخاره ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 📛 یا ؟ انتخاب با شماست! ✨حتی حذف یک وعده صبحانه در طول هفته، خطر ابتلا به دیابت را ۲۰% افزایش داده و می‌تواند شما را دچار چاقی، بیماری‌های قلبی و یا سکته کند. ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #حلیمه تو همین لحظه که دلگیرم ازت از همیشه به تو وابسته‌ترم ... #قسمت_چهاردهم تازه
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ تو همین لحظه که دلگیرم ازت از همیشه به تو وابسته‌ترم ... با اتفاقی که افتاده بود، دیگه حتی لحظه ای جایز نبود که اونجا بمونم.😔 باید هر چه سریعتر جابجا میشدم. به خانوم ها آدرس محل جدید رو دادم و گفتم تا چند روز دیگه خبرتون میکنم.😞😞 رفتیم بنگاه.  مالک اومده بود. گفتم میشه قرار تحویل ملک رو زودتر بگذاریم.🥺 صاحب ملک که مرد میانسال و خوش اخلاقی بود خندید و گفت خانوم هنوز قرار داد رو تنظیم نکرده ؟!🤗 یه کم واسه این عجول بودن شرمنده شدم، 😰 خالم دخالت کرد و گفت: آقای ذوالقدر ما به دلایلی مجبوریم ملک قبلی رو زودتر تحویل بدیم و خب تعدادی دستگاه و میز کار هست که باید جابجا کنیم. 🤔آقای ذوالقدر یه کم فکر کرد و گفت با مسوولیت خودتون و هماهنگی با مستاجر قبلی (البته پسر خوبیه مشکلی پیش نمیاد) احتمالا میشه وسیله هاتون رو گوشه ای بگذارین تا کارگاه کاملا تخلیه و تحویلتون بشه. 🤔 خالم گفت این لطف بزرگیه و مشکل ما رو حل می کنه.😌  من که هنوز به اعصابم مسلط نبودم ترجیح دادم چیزی نگم و همه چیز رو بسپرم به خاله. قرارداد امضا شد و وقت اسباب کشی بود.🥺 با آقای ذوالقدر رفتیم دم ساختمونش تا با اون هماهنگ کنه.🙄   اسمش چی بود یعنی؟! 🤔بازم با همون لبخند گیرا اومد جلوی در.☺️ تا دیدمش دلم هرری ریخت.😍 اما در عین حال به آرامش و تسکین قابل قبولی هم دچار شدم. ..☺️ ذوالقدر بهش گفت: پسرم خانم پدیدار می خوان که اسبابشون رو امروز بیارن.  موردی نداره؟ 🤔گفت اما من هنوز چند روز دیگه کار دارم.  ذوالقدر ادامه داد می دونم عمو جان!🙄 آیییی چرا اسمش رو نمی گفت!!! همش پسرم و عمو جان و مگه اسم نداره این بنده خدا!!!!🤔🙄 خلاصه توافق شد تا ما هم یه گوشه از حیاط وسیله هامون رو بگذاریم. جابجابی وسیله ها که تموم شد، از خستگی رمق نداشتیم. 😰🥵 کنار شون نشستیم رو زمین تا نفسی بگیریم و بریم که با یه پارچ شربت آبلیمو اومد پیشمون.😍 “خسته نباشید! گلوتون رو تازه کنید. آبلیموی خونگیه. ”😍😌 خالم سینی رو گرفت و تشکر کرد و گفت پسرم راضی به زحمت نبودیم.😌 خیلی مودبانه گفت: رحمته و ازمون خواست اگه چیزی لازم داشتیم بگیم.😍 سعی کردم از فرصت پیش اومده استفاده کنم و یه سوال بپرسم.🤭   اما همین که گفتم “ببخشید”  قلبم از داشت مثل گلوله از گلوم میزد بیرون. 💗💗 با خودم گفتم حالاچه کاری بود جلوی خاله!😯  الان سوتی میشه! 😐 اما دیگه پشیمونی فایده نداشت. 🤭 باید یه چیزی می پرسیدم .🤔 گفتم: آقای … گفت بردیا هستم.😍😇 گفتم آقای بردیا اینجا رو چند وقته دارین اداره می کنین.🙃 مکثی کرد و گفت …. پنج شش سالی میشه! 🙂 عمو جان بهم لطف داشتن و اینجا رو مدت زیادی در اختیارم گذاشته بودن اما حالا دیگه وقتش رسیده بود که برم……😍😌 بردیا برادر زاده ی ذوالقدر بود!  تحصیل کرده تو فرنگ!  و تو این شهر کوچیک یه کارگاه داشت!😌😇 سوالهام تمومی نداشتن….😉 همینطور که خیره به آسمون نگاه میکردم تو جام غلطی زدم و آرزو کردم کاش بیشتر ازش میدونستم…🤩 اما اصلا چرا نسبت به این غریبه انقدر کنجکاو بودم.🤩 اون تو چند روز آینده می رفت و ….🥺 کاش میشد نره!🥺 کاش می شد اونجا باهم کار می کردیم!🥺 اییی حلیمه! 🙄چت شده! 😳 فردا روز سختیه!😥  بگیر بخواب!!!!😴 ... ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #ولایت قسمت ۴۶ ✅ آدمی که #سالم باشه وقتی به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میرس
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ قسمت ۴۷ 🔷 از ابن عباس پرسیدن زمان پیامبر رو چطور میشناختید؟ 🔰 گفت: توسط محبت یا بغض به علی ابن ابی طالب علیه السلام....👌 🌼 چرا اهل بیت انقدر تاکید میکنن برای اینکه مردم رو به سمت خودشون بکشونن؟ اینکه آدم مدام توسل کنه و زیارت بره و...؟ 🕌❓❓🤔 👈 برای اینکه کار رو برامون آسون کنن💞 دیگه رنجی نمیمونه.... در بلا هم میچشم لذّات او ماتِ اویم، ماتِ اویم، ماتِ او...... 🌺 امام صادق علیه السلام فرمودن «حتی یه نفر از شهدای کربلا دردِ زخم هم احساس نکرد...» ✅ ولایت زندگی انسان رو آسون میکنه..... شهدای کربلا پرواز میکردن و میرفتن💖🕊 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ بر بال حکمت ۶۰ نهج‌البلاغه اهمیت کنترل زبان ... امام على عليه السلام : اللِّسانُ س
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ بر بال حکمت ۶۱ نهج‌البلاغه در وصف زنان... شيرينى آزار زن وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ ألْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ آللَّبْسَةِ. امام (عليه السلام) مى فرمايد: زن عقربى است که نيش او شيرين است ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🎥 روزمان را با آغاز کنیم/ ترتیل ۵۵۹ قرآن کریم ( آیات ۶ تا ۱۲ سوره مبارکه طلاق ) 🍃🌹🍃 🌺 در وصیت پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) به امام علی (علیه السلام) آمده است: «وَعَلَیکَ بِتِلاوَةِالقُرآنِ عَلی کُلِّ حالٍ» یاعلی! برتو باد که در همه حال قرآن تلاوت کنی. 📚 اصول کافی ۷/۷۹ 🎙 استاد پرهیزگار ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🔅 : ✍️ ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ و للّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها 💠 هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است. 📚 بحار الأنوار: ۷۸/۳۷۴/۳۴. ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🔅 ✍ بخشش مال همچون هرس‌کردن درخت است 🔹مردی خسیس تمام دارایی‌اش را فروخت و طلا خرید. 🔸او طلاها را در گودالی در حیاط خانه‌اش پنهان کرد و هر روز به طلاها سر می‌زد و آن‌ها را زیر و رو می‌کرد. 🔹تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. 🔸روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد. اما طلاهایش را نیافت. شروع به شیون‌وزاری کرد و مدام به سر و صورتش می‌زد. 🔹رهگذری او را دید و پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ 🔸مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. 🔹رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست. تو که از آن استفاده نمی‌کنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟ 🔸ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست. بلکه در استفاده از آن است. اگر خداوند به زندگی شما برکتی داده و شرایط مناسبی دارید، پس به فکر دیگران نیز باشید. 🔹بخشش مال همچون هرس‌کردن درخت است. پول با بخشش زیادتر و زیادتر می‌شود. 🔸دارایی شما حساب بانکی‌تان نیست. دارایی شما آن مقدار از ثروت و داشته‌هایی است که برای یاری دیگران به گردش درمی‌آورید. ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 💫🌺 خواص سوره| سوره مبارکه صافات 💠 زیاد شدن رزق و‌ روزی ✔️ به تجربه ثابت شده خواندن سوره "صافات" در هر جمعه‌‌ اثر عجیبی در ازدیاد روزی دارد. این مطلب در روایات متعدد ذکر شده است: 💚 امام صادق علیه‌السلام: ✍ کسی که در هر روز جمعه سوره "صافات" را بخواند همیشه از هر آسیبی محفوظ‌ است هر بلایی در دنیا از او دور می گردد، رزقش در دنیا به وسیع‌ترین حالت خود می‌رسد و خدا او‌ را در مال، فرزند و بدنش از ناحیه شیطان رانده شده و دشمن سرکش گرفتار نمی‌سازد. 📚 مستدرک سفینة البحار جلد۸، صفحه۴۷۴ ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 💫🌺 نتیجه خدمت به 💠 یکی از خیرین زمان، به نام حاج محمد علی فشندی تهرانی نقل کرد: ✍ نزدیک به سی سال قبل، برای زیارت اربعین عازم کربلا شدیم. موقعی بود که برای هر نفر جهت گذرنامه چهارصد تومان می‌گرفتند، بعد از گرفتن گذرنامه، خانواده گفت من هم می‌آیم، ناراحت شدم که چرا قبلاً نگفته بود، خلاصه بدون گذرنامه حرکت نمودیم. جمعیت ما پانزده نفر بود. چهار مرد و یازده زن و یک علویه (خانمی از سادات) که خویشاوندی با دو نفر از همراهان داشت. سن آن خانم علویه، ۱۰۵ سال بود. خیلی به زحمت او را حرکت دادیم. علی‌رغم نداشتن گذرنامه، به آسانی خانواده را از مرز ایران و عراق گذراندیم و به کربلا مشرف شدیم. قبل از اربعین و بعد از اربعین، به نجف‌اشرف رفتیم و بعد از ۱۷ ربیع‌الاول قصد کاظمین و سامرا نمودیم. 🔹 آن دو نفر مرد که از خویشان آن علویه بودند از بردن علویه ناراحت بودند و می‌گفتند: ✍ او را در نجف می‌گذاریم تا به کاظمین رفته و برگردیم. 🔹 من گفتم: ✍ زحمت این علویه با من است. حرکت نمودیم. در ایستگاه قطار کاظمین برای سامرا، جمعیت بسیار بود و همه در انتظار آمدن ترن بودند. با این جمعیت تهیه بلیط بسیار مشکل بود. ✨ ناگاه سید عربی که شال سبزی به کمر بسته بود نزد ما آمد و گفت: ✍ حاج محمدعلی! سلام‌علیکم! شما پانزده نفر هستید؟ 🔹 گفتم: بله ✨ فرمود: ✍ شما اینجا باشید؛ این پانزده بلیط را بگیرید، من می‌روم بغداد، بعد از نیم ساعت با قطار برمی‌گردم، یک اطاق دربست برای شما نگاه می‌دارم. شما از جای خود حرکت نکنید. 🚂 قطار از کرکوک آمد و سید سوار شد و رفت. بعد از نیم ساعت قطار آمد، جمعیت هجوم آوردند، رفقا خواستند بروند؛ من مانع شدم. قدری ناراحت شدند. آن سید آمد و ما را سوار قطار نمود. یک اطاق دربست برایمان گرفته بود. ✨ تا وارد سامرا شدیم، آن آقا سید گفت: ✍ شما را می‌برم منزل سیدعباس خادم. 🔹 من رفتم نزد سیدعباس گفتم: ✍ ما پانزده نفر هستیم و دو اطاق می‌خواهیم و شش روز هم اینجا هستیم چه مقدار به شما بدهم‌؟ ▫️ گفت: ✍ یک آقا سیدی کرایهٔ شش روز شما را داد؛ با تمام مخارج خوراک و زیارتنامه خوان، قرار شد روزی دو مرتبه هم شما را ببرم سرداب و حرم. 🔹 گفتم: سید کجاست‌؟ ▫️ گفت: ✍ الآن از پله‌های عمارت پایین رفت. هرچند دنبالش رفتیم او را ندیدیم. 🔹 گفتم: از ما طلب دارد. پانزده بلیط برای ما خریداری نموده. ▫️ گفت: من نمی‌دانم! تمام مخارج شما را هم داد. خلاصه بعد از شش روز آمدیم کربلا و نزد مرحوم آقا میرزا مهدی شیرازی رفتم. جریان را گفتم و سؤال نمودم راجع به بدهی نسبت به سید. 🔺مرحوم میرزا مهدی گفت: ✍ همراه شما کسی از سادات هست‌؟ 🔹 گفتم: بله، یک علویه است. 🔺 فرمود: ✍ او علیه السلام بوده و شما را مهمان فرموده. حقیر (شهید دستغیب) گوید: ✍ و محتمل است که یکی از رجال‌الغیب یا ابدال که ملازم خدمت (در خدمت) آن حضرتند، بوده است. 📚 داستانهای شگفت، شهید دستغیب، ج ۱، ص ۲۴۵ ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🫔 😋 ▫️سینه مرغ ۱ عدد ▫️پیاز ۱ عدد ▫️سیب زمینی ۱ عدد ▫️زرشک ▫️گردو ▫️زعفران دم کرده ۲ ق غ ▫️تخم مرغ ۵ عدد ▫️هویج پخته ۱ عدد ▫️پکینگ پودر ۱ ق م 🔸سینه مرغ رو پخته چرخ میکنیم و با پیاز تفت داده و هویج پخته و خورد شده و سیب زمینی آبپز رنده شده و زعفران و نمک و ادویه و تخم مرغ مخلوط میکنیم و ته ماهیتابه رو چرب میکنیم مواد رو میریزیم و روش زرشک و گردو میریزیم و در ظرف رو با فویل میپوشونیم و تو مایکروفر ۱۸۰ درجه نیم ساعت میذاریم تا خوب پخته بشه و سرخ بشه بعد سرد شدن برش میزنیم میتونید داخل ماهیتابه رو شعله گاز هم درست کنید و حتماً زیرش شعله پخش کن بذارید و حرارت رو هم خیلی کم کنید. 📤فوروارد یادتون نره 🍔👇 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🧁 😋 ▫️۴ عدد تخم مرغ ▫️۱ لیوان شکر (لیوان یا پیمانه قنادی) ▫️۱ لیوان روغن مایع ▫️۱.۵ لیوان شیر ▫️۱ پاکت وانیل شکری ( ۵ گرم و یا وانیل ایرانی کمی) ▫️۳ لیوان آرد ▫️۱ پاکت بکینگ پودر ( ۱۰ گرم و یا ۲.۵ ق چ) ▫️۳ ق غ پودر کاکائو ▫️۱۰۰ گرم شکلات خرد شده 🔸تخم مرغ و شکر را تا وقتی که کف کند ۱۰_۸ دقیقه هم بزنید. بقیه مواد بجز بکینگ پودر و شکلات خرد شده را به ترتیب اضافه کنید و هم بزنید. بکینگ پودر الک شده و شکلات خرد شده را اضافه کنید و با لیسک آرام و بدون اینکه پف مواد گرفته شود هم بزنید. مایه کیک را به طور یکسان داخل قالبها بریزید. در فر ۱۷۰ درجه از قبل گرم شده ۲۳_۲۲ دقیقه با کنترل بپزید. با این مقدار مواد ۱۷ عدد کاپ کیک میشود. من قبل از پخت روی کیک شکلات خرد شده میپاشم 📤فوروارد یادتون نره 🍔👇 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ مثل‌ کفترات‌ دلم‌ برا‌ حرم‌ پر می‌زنه اگه رخصتش بدی میاد بهت سر می‌زنه 🌹۲۳ذی القعده روز زیارتی و به نقلی شهادت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام است🌹 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #حلیمه تو همین لحظه که دلگیرم ازت از همیشه به تو وابسته‌ترم ... #قسمت_پانزدهم با ات
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ تو همین لحظه که دلگیرم ازت از همیشه به تو وابسته‌ترم ... اضطراب و دلهره ی جابجا شدن و کار رو از سر گرفتن خواب  رو ازم گرفته بود🙂 و البته چشمهای مهربون بردیا.🙃 از طرف دیگه فکر وخیال مدرسه که مدتی بود ازش غیبت کرده بودم.😕 سرو سامون دلم و زندگیم دوباره یهو بهم ریخته بود. اما همش به خودم می گفتم قوی باش. همه ی اونهایی که تو قدمهای قبلی کنارت بودن بازم هستن.🤗 البته به جز پیرمرد مهربون…🥺😢 اما حتی اونهم سهم خودش رو تو آینده ی من داشت…. یه کوله بار تجربه! من همیشه مدیون حمایتش بودم.😍 پس نباید با ترس های بی جا انرژی خودم رو هدر می دادم. تمرکز کردم رو جای جدید و پیشرفت های تازه ای که میتونست زندگیم رو بهتر کنه.🤔 باید پول بیشتری پس انداز میکردم.💵 باید قرض خاله رو هم پرداخت میکردم.💷 صبح خیلی زود 🌝بلند شدم و درست مثل سربازهای جنگی👩‍✈️ آماده ی رزم شدم.💪 از روزی که مبارزه رو از خونه ی خودم شروع کرده بودم همیشه روبه جلو رفته بودم پس نباید می ترسیدم فقط باید قویتر می شدم.😎👌 اول رفتم مدرسه و ماجرار رو اطلاع دادم. بهم گفتن غیبت زیاد از کلاسها باعث میشه امتحانها برای خودم سخت بشه.😥  ولی من چاره ای نداشتم.😶  قول دادم که تا قبل از شروع امتحانها خودم رو به کلاس برسونم . بعد از مدرسه رفتم کارگاه بردیا.😍 دوست داشتم تا هنوز نرفته بیشتر کنارش باشم.😍  یه حسی باهام مبارزه میکرد که نرم، اما سعی کردم بهش گوش ندم و برم….😍🙈 در رو باز کرد و با لبخند دلنشینش گفت شما چه سحرخیزین!☺️ گفتم: عادته. گفت حتما لحظه شماری می کنید تا ما بریم از اینجا. از این سوء تفاهم تلخ خوشم نیومد و گفتم نه!😔  من فقط دلم می خواست بیام برای کمک.  😔گفت: اتفاقا کمک هم لازم دارم.😌 باید یه سری خورده وسایل رو بسته بندی کنم. ممنون میشم. 😌 اینجوری شاید بشه تا غروب کارگاه رو تحویل بدم.🙂 زودتر رفتنش هیچ کمکی به حال دلم نمیکرد اماشاید این تنها بهانه ای بود که بتونم بیشترکنارش باشم ….😍😔 وقتی کارتون ها رو آورد پیشم، گفت:  چند وقته مشغول این کارین؟🤔 گفتم از وقتی یادم میاد. خیلی ساله. گفت پس استادین! گفتم چی بگم. در حد و اندازه ی خودم. گفت درس و مدرسه چی؟🤔 با خجالت گفتم😰 مشغولم. اما اون با هیجان گفت دانشگاه می رین؟🤗 سرم رو پایین اندختم و گفتم نه. مدرسه ! گفت: آفرین!  🤗 با تعجب سرم رو بلند کردم و اون با همون نگاه مهربونش☺️😍 گفت:  دلیلی نداره سفر نامه ی زندگی همه شبیه به هم باشه. اما چه خوبه که بنا به نقشه ی زندگی خودمون همیشه رو به جلو بریم. باید به اون گنجه برسیم. مگه نه؟! ..😍🤔🤗 از کدوم گنج حرف میزد؟! گنجی که تو نقشه ی زندگیمون پنهانه!!!!🤔 سخت بود یه کم فهمیدنش اما هرچی که بود باعث شد تا با احساس برابری بیشتر، جرات حرف زدنم بیشتر بشه. گفتم: من عاشق درس خوندنم😍 اما متاسفانه یه مدتی از مدرسه جاموندم .😔 الانم باز به خاطر شرایط جدید یه مدت غیبت کردم و به تلاش مضاعف احتیاج دارم. با اشتیاق گفت: 🤩 من میتونم کمکت کنم.🤩 گفتم: چه طوری؟🙄 گفت: من تو خیابون عدل دارم مزون لباس عروس میزنم.😍 که خیلی هم از اینجا دور نیست. این اولین مزون این منطقه هست . یه تعدادی سفارش هم گرفتیم. بعد از جابجا شدن هر وقت حوصله داشتین من آماده ام تا کمکتون کنم…😌🙂 چقدر خوب بود. 😍 چقدر خوشحال بودم. ☺️ داشتن یه هم صحبت دلنشینی مثل اون با اونهمه دانش و تجربه چیزی بود که شاید فقط تو خواب می تونستم ببینم.  اما انگار خواب نبود….😍☺️ ... ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #ولایت قسمت ۴۷ 🔷 از ابن عباس پرسیدن زمان پیامبر #منافق‌ها رو چطور میشناختید؟ 🔰 گفت:
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ قسمت ۴۸ 🌺 در روایت معروفی از امام حسن عسکری علیه السلام اومده که: ✨«پس هر فقیهى که "مراقب هوای نفس" 🔸و حافظِ دینِ خود است 🔸و با نفسِ خود مخالفت می‌کند 🔸و امر مولا می‌باشد، بر مردم است که از چنین فقیهى کنند؛ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوه» ✨ 📚 وسائل الشیعه/ ج ۲۷ ، ص ۱۳۱ 🌹چقدر زیبا هست این روایت👆 اول میفرماید مُخالِفاً لِهَواه و بعد میفرماید مُطیعَاً لِاَمرِ مولاه! 👌 اول با هوای نفست مخالفت کن و بعد امر مولا رو اطاعت کن.✔️ 🔷 این دو تا برای کی اومده؟ برای مراجع تقلید. 👈 برای فقیهی که جامعه رو اداره میکنه. ✅ برای کسانی که برای ما و قلّه هستن و ما باید تلاش کنیم به اونجا برسیم....🌷 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─