981027_سیدالشهدای مدافعان حرم.mp3
3.57M
🎙 بشنوید | سید الشهدای مدافعان حرم
🔹 مداحی آقای نریمانی در نماز جمعه تهران درباره سپهبد قاسم سلیمانی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#خاطرات_شهید
🔅محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل، عضو یک گردان و...
با هم عقد اخوت خونده بودند...
محمد شده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش....
اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت
محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد...
یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنا نبود نامردی کنی و...
🔅 بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از #شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست...
الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت...
#شهید_سیدرحمان_هاشمی🌷
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ | #ببینید
🔻 تصاویری از تفحص #شهدا در جزیره مجنون
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#نهج_البلاغه
🔷اى بنده خدا ! در عيب جويى هيچ کس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد، و بر گناه کوچکى که خود انجام داده اى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى».
📘 #خطبه ۱۴۰
#شهیدگمنام
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#خاطره
🔻آقای شجاع!
🔅 بلدوزر را گذاشتیم کنار جاده. پتویی پهن کردیم کنارش و همه با هم خوابیدیم. باد خنکی میوزید. محمدرضا گفت: بچهها یه گراز از لای این نخلها و نیها نیاد رومون! اکبر کاراته گفت: بیاد. گراز که ترس نداره. مجید گفت: من که میترسم. اکبر کاراته گفت: من که اصلاً نمیترسم. هنوز حرفش تمام نشده بود که مجید جیغی زد و گفت: ننه، گراز گوشمو خورده! همه یکدفعه با جیغ مجید پریدیم بالا و مجید هی میزد به گوشش و میگفت: گوشم کنده شده! گوشمو گراز خورده!
داشتیم به گوش مجید نگاه میکردیم که دیدیم کسی میدود و میگوید: خاکبرسرا فرار کنید! حالاست که گراز تکهپارهتان بکنه. اکبر کاراته بود. آن سر جاده میرفت و جیغوداد میکرد. گوش مجید را وارسی کردیم. گوشش سالم سر جاش بود. گفتم: دیوانه گوشِت که هست. گفت: نمیدانم. چیزی گوشم را گاز گرفت. سر برگرداندیم. باد گوشهی پتو را تند و تند میزد بالا. مرتضی گفت: ترسو! مجید گفت: پس این گراز بوده، ها! اکبر کاراته که آمده بود جلوتر میگفت: نه، من خودم گراز را دیدم. گراز بود. مجید که از خنده ریسه میرفت، گفت: آقای شجاع! گراز کجا بوده! بازی درآوردم. میخواستم ببینم راستی راستی نمیترسی! امّا اکبر کاراته هنوز هم میترسید بیاید پیش ما!
#شهیدگمنام
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻#حرف_دل
كل شيء يتجمد في الشتاء إلا العطر والحنين والذكريات وبعض الأمنيات..
🔅 همه چیز در زمستان یخ میزند؛ مگر عطر، اشتیاق، خاطرهها، برخی آرزوها و یادتان
🌷 #حسین_آقا_مشتاقی
🌷 #آقا_سیدرضا_طاهر
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️چرا امام خمینی(رحمة الله عليه) در بدو ورود به ایران در ۱۲بهمن سال۵۷، به بهشت زهرا رفتند؟
#دهه_فجر
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#حرف_حساب
ای شهیدان ، عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از خون شماست
ای شقایق ها و ای آلاله ها
دیدگانم دشت مفتون شماست . . .
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#دل_بده ❤️
« با هم خیلی رفیق بودیم تو عملیات والفجر ۸ شهید شد یه شب به خوابم اومد و دوتا توصیه ڪرد:
گناه نڪنید، اگر گناه ڪردید، سریع
توبہ ڪنید.»
#شهید_مصطفی_شعبانی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻#روایتگری
🔅 شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کردهام در حل ۲ تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهلتکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مسئله را حل نکنم شام بیشام!» بیخیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل میداد که تا تکانش نمیدادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد میرود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئلهها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چهجور! برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهلتکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزهات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید.
🔅 ۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقلهمردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل میکرد اما صبح، زودتر میآمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانشآموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد میداد و جایزه هم اغلب به همان دانشآموز میرسید، چون محمود از چند راه به جواب میرسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ میگیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمیشود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کردهای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد!
«چرا؟»
🔅 جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانیاش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمیآیم»
#شهید_محمود_کاوه
💬 راوی؛مادر شهید کاوه
➕ به کانال راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
🆔 @Rahianenoor_News
#شهیدانه 🍃
مادر شهید سعید علیزادهـ میگفتـ
سعید ببینـ..:
برو من کاری ندارم
یا شهید میشیـ
یا سالم بر میگردیـ
من حوصله جانباز ندارم
#روایتشیرین
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ | #ببینید
خاک طلاییه رو شکافتیم
جنازه ای بالا اومد
چیزی همراهش نبود
جز یه دفترچه مداحی
صفحه اولش رو باز کردم
نوشته بود
#عمه_بیا_گمشده_پیدا_شده....
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻#خاطرات_شهدا
🔅 دوست داشت ایستاده شهید شود...
چهره خاصی داشت، و من علّتش رو بعدها فهمیدم، قد بلندی داشت و چهارشانه بود، با محاسن بلندی که داشت خیلی به دل می نشست، همیشه آخرای نماز برای بچهها شور می خوند و ما سینه می زدیم...
#مهدی با یک شور خاصی می خوند: "شهِ با وفا ابوالفضل"
خیلی قشنگ می خوند، و ما رو دیوونه می کرد که من بعدها فهمیدم چون چهره او شباهت خاصی به حضرت ابوالفضل داشت به خاطر همین شباهتش وقتی برای ما می خوند ما رو بیشتر به شور میآورد، توی عملیاتها هم وقتی به چهره او نگاه می کردیم روحیه ما چند برابر می شد این اواخر مهدی با همان پای قطع شده باز هم به جبهه می اومد، همیشه می گفت: آدم نباید در مقابل این دشمن خوابیده شهید بشه دوست داشت ایستاده شهید بشه، بعدها هم شنیدم وقتی که ترکش خورده بود خودش رو گیر داده بود به سیم خاردارهای ارتفاعات کانی مانگا، می دونست که قراره شهید بشه، شنیدم که دستاشو پیچیده بود دورسیم خاردارها تا نیافته، و ایستاده شهید شد...
#شادی_روح_شهدا صلوات 🌷
#شهید_مهدی_خندان 🌹
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🌷در بهار پیروزی جای شهدا خالی🌷
🔺حضرت آیتالله خامنهای: «خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت میدهد، کار برکت پیدا میکند، رشد و نمو پیدا میکند، کار به نحوی میشود که اثر آن به همه میرسد، برکات آن در میان مردم باقی میماند. این ناشی از اخلاص است.»
۱۳۹۸/۱۰/۲۷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻#خاطرات_شهدا
🔅 در دانشگاه هیئتی را به کمک دوستانشتأسیس کرد و چون ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت، پیشنهاد کرد این هیئت به نام حضرت زهرا(س) باشد و حتی در روضههایی که خوانده میشد گریهها و نالههایی سر میداد که مختصِ خودش بود و اطرافیانش متوجه می شدند که این نالههای حجت است و همین ارادت سبب شد ماهی دو بار در منزل پدریاش روضه حضرت زهرا (س) برگزار کند.
🔅 او در فرازی از وصیتنامه "خصوصی" خود خطاب به خانواده آورده است :
اگر تونستید هر چند ماہ یڪ بار
خونمون روضه حضرت زهرا بگیرید
چون من روضه حضرت زهرا (س)
خیلے دوست دارم ...
ولادت : ۱۳۶۷ فیروزآباد ورامین
شهادت: ۹۴/۰۸/۰۱ روز تاسوعا
عملیات محرم ، حلب سوریه
#شهید_حجت_اصغری_شربیانی🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🌷 #اینگونه_باشیم
⏳#به_وقت_چمران
💬می گفتند چمران همیشه توی محاصره است. راست می گفتند. منتها دشمن ما را محاصره نمی کرد. دکتر نقشه ای می ریخت. می رفتیم وسط محاصره، محاصره را می شکستیم و می آمدیم بیرون.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#وصیت_نامه
🔅 شهید محمدرضا مرادی:
🔻ای رسول خدا، مرا ببخشید اگر از امت مورد رضایت شما نبودم. ای علی جان، ای فاطمه جان، ای آقایان جوانان بهشت حسن و حسین جان به زبان میگفتم كه شیعه هستم و در عمل هم میخواستم باشم؛ حال اگر نتوانستم به بزرگواری خودب بخشید كه شما خاندان كرم هستید.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻#مادرانـــــہ
🔅 مادر ڪه میشوی
میوه دلت که در برابر چشمانت قد میکشد، قد رشیدش را که میبینی
و در دلت برایش «لاحول ولاقوة الابالله» میخوانی ...
باید برای عاقبت بخیریش هم دعا کنی
و عاقبت بخیری یعنی #شهـــــادت...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻قسمتی از وصیت نامهی
#شهیده نسرین افضل
🔅 «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...»
شهادت بالاترین درجهای است که یک انسان میتواند به آن برسد وبا خونش پیامی میدهد به بازماندگان راهش.
«یا ایتها النفس مطمئنه» ارجعی الی ربک راضیه المرضیه، فدخلی فی عبادی وادخلی جنتّی.
🔹 خداوندا، کشور اسلامی ما را از کشورهای تجاورزگر و سلطه طلب بی نیاز دار.
بار الها، اخلاق اسلامی، آداب و عادات قرآنی را بر کشور عزیزمان ایران و مدارسمان حاکم بگردان.
بار ایزدا، به رهبر کبیرمان، عمر و توفیق بیشتر عنایت دار تا با رهنمودهایش مسلمین و مستضعفین جهان به استقلال و آزادی واقعی دست یابند.
👈 الها! به ما قدرتی عنایت کن که پرچم لا اله الا الله را بر سراسر جهان به اهتزاز درآوریم.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاسم هنوز زنده است.....
قاسم هنوز با ماست.....
برای این نسل قاسم هنوز زنده است.....
شعر دانش آموزان ابتدایی یکی از مدارس شهر سیرجان
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
نماز عطر جان بخش مومن است
نماز حماسه ای الهی است
نماز کلاس خداشنا سی است
نماز بهترین راه خودکاوی است
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#لحظه ای با شهدا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻#خاطرات_شهید
🔅 توی یک روز سرد زمستانی در روستایی از توابع فدیشه نیشابور که در محاصره برف بوده، یک خانم باردار موقع وضع حمل دچار مشکل میشه، و اگر زود رسیدگی نمی شد، هم مادر و هم بچه از دست می رفتن، وقتی که این خبر رو به فرمانداری میدن، اونها هم جلسه تشکیل میدن، ولی نه می شد ماشین فرستاد به روستا و نه هلیکوپتر و...
اما یک نفر مستقیماً دستور میده که فوراً دو تا تانک با تجهیزات کامل به روستا اعزام بشه، این کار باعث شد که مادر و بچه که اسمش رو فاطمه زهرا گذاشتن، زنده بمونن...
واین شخص کسی نبود جز:
#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#سردارشهید_محسن_قاجاریان
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News