🔰فرمانده ای از جنس جهاد
🔅 در جزیره مجنون راننده آمبولانس بودم دستور رسید همه برگردند هرچه سعی کردم راضی نشد میگفت: هیچ وقت چنین کاری نمی کنم چه طور این بچه ها را اینجا بگذارم. در حمله شیمیایی دشمن دوبار باموتور سیکلت به قلب خط مقدم زد و با همرزم مجروحش بازگشت و سومین بار دیگر از اوخبری نشد و رفت که رفت تا آنکه سالها بعد در عملیات تفحصدچندتکه از استخوانهایش کشف شد و برای عزیزانش فرستاده شد ....
🔅 می گفت: یادتون باشه یک بُعدی نباشید. بهتره دکترِ پاسدار یا مهندسِ پاسدار باشید تا اینکه بخواید فقط پاسدار باشید. نگذارید ایران بعد از پیروزی از قلمرو علمی عقب بمونه.
🔅 حاج بهرام مدیر کاروان حج بود. چند مرتبه از زیر گیت بازرسی رد شد و هر دفعه دستگاه بوق کشید. مسئول مربوطه اومد و حکم کرد تمام لباس هاشو دربیاره. اما باز هم…
🔅 گفت: این جنایت صدام شماست، به خاطر ترکش های تو پشتمه، همونجا بود که بهش لقب "مرد آهنین" دادند!
🔅 در حج خونین سال 66، 48 ساعت خبری ازش نداشتیم. وقتی برگشت متوجه شدیم در مراسم برائت از مشرکین با شرطههای عربستان درگیر و بازداشت شده، بخاطر دوندگیهاش برای حجاج، کف پاهاش پینه بسته بود و به سختی راه میرفت، با این حال ضعف بهش غلبه نکرده بود و بیمارستانهارو میگشت تا زائرای زخمی و آسیب دیده رو پیدا کنه.
📌 فرماندهٔ گردان صاحبالزمان جهادسازندگی گیلان
#شهید_بهرام_گلآور🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۷/۱۰/۱ بندرانزلی ، گیلان
شهادت : ۱۳۶۷/۴/۴ جزیرهٔ مجنون
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News