#چهره_های_افتخار_را
#بهتر_بشناسیم
#حرف_حساب
اینکه گاهی بعضیها به شوخی یا جدی میگویند: بزرگتری به عقل است نه به سن، راست میگویند. لابلای تاریخ را که ورق میزنی پر است از افراد کارکُشته در عالم سیاست و جنگاوری و… که مویی سفید کردند و خونی از آنها در راه اسلام ریخته شده است که در نوع خود سوابق بینظیری دارند؛ اما همین که زمانِ تصمیم گیریهایِ حساس شده، پایشان لغزیده و چنان اشتباه کردهاند که دودمان سالها مجاهدتشان را در دقایقی و شاید ثانیههایی به باد فنا دادهاند.
اما در کنار اینها نیز نوجوانانی بودند که بدون هیچ تحصیل و یا سابقهای توانستند در زمان خود به قدری بصیرت داشته باشند که در لحظهای ره صد ساله را بپیمایند و جاودانه شوند برای همیشه. اینان همانهایی هستند که قاسمبنالحسن(ع) را الگوی خویش قرار دادند و مانند همین آقازاده تا ابد روزی خورِ درگاهِ حضرتِ حق شدند.
از این نوجوانان در دوران هشت سال جنگ تحمیلی کم نداشتیم که خود را فرزندان امام روحالله(ره) میدانستند و در لبیک به فرمان جهاد پیر مرداشان ردای جنگ پوشیدند و اسلحههایی به دست گرفتند که بعضاً از قدشان هم بزرگتر بود؛ اما دلشان دریا بود و جگر شیر داشتند.
یکی از این دلاور مردان کوچک به نام شهید عبدالمجید رحیمی است که به خاطر جثه کوچکش هم اسلحه از قدش بلندتر بود و هم کلاه برای سرش بزرگ؛ اما تصمیم گرفت خونش در راه اسلام ریخته شود و شد. عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵ سال بود جملهای سوزاننده دارد که با آن میخندد به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبون دو عالمند. میگوید:
«همه خیال میکنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم!!»
🔗 #شهید_عبدالمجید_رحیمی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
📸 عکس_روز | #دفاع_مقدس
🔻 به خاطر جثه کوچکش
هم اسلحه از قدش بلندتر بود
و هم کلاه برای سرش بزرگ ؛
اما تصمیم گرفت که خونش
در راه اسلام ریخته شود و شد.
عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵سال بود
جملهای سوزاننده دارد که با آن میخندد
به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبونِ
دو عالمند. میگوید : « همه خیال میکنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم»
#شهید_عبدالمجید_رحیمی🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News