*#شهید #روح_الله_طالبی_اقدم
راوی: #پدر_شهید
مادرش با رفتنش به سوریه مخالفت میکرد. یک روز #جنایات داعش را در لپ تاپش به ما نشان داد،
بعد به مادرش گفت:هر سال روز #عاشورا برای عزاداری امام حسین (ع) میروی و گریه میکنی؟مادرش گفت بله؛
روح الله گفت: مادر به حضرت زینب بگو برایت گریه میکنم ولی نمی گذارم پسرم بیاید!
در جواب اطرافیان که می گفتند: بچه ات کوچک است نرو،
میگفت: زن و بچه برای #آزمایش است.حتی در برابر گریه ها و بی تابی های حنانه در #بدرقه اش هم خودش را نگه داشت و اصلا پشت سرش را نگاه نکرد تا مبادا از رفتن #منصرف شود.*
➕به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور پیوندید 👇
@Rahianenoor_press
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
#روایتگری
#شهید_عبدالحمید_سالاری:
شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید
رابطه همسرم با دوستان اهل تسننش بسیار خوب بود. همرزمانش از ارادت و دوستی بین ایشان و شهید عمر ملازهی برایم خیلی تعریف کردند. میگفتند وقت اعزام ما در گروههای 20 نفره بودیم.شهید سالاری در یک گروه و شهید ملازهی هم در گروه دیگر افتاده بود. هر دو آنها رفتند پیش فرمانده گفتند ما را دریک گروه بگذارید. آنقدر اصرار و پافشاری کرده بودند که درنهایت در یک گروه اعزام شدند. قبل از عملیات آخر که همسرم به شهادت رسید، شهید ملازهی همراه همسرم سوار ماشین میشود. همسرم میگوید اول من شهید میشوم. بعد از عملیات و شهادت همسرم، وقتی عمر خبردار میشود نیروها در حال عقبنشینی هستند و دوستش در بین نیروها نیست، میماند و سراغش را میگیرد، اما چون فرماندهاش تیر میخورد و به عمر میگوید تو فرمانده این دسته شو و تا کل نیروهایت را عقب نکشیدهای عقب نیا، پیکر در منطقه میماند. تا یک هفته بعد که پیکر به عقب منتقل میشود. عمرملازهی ا تنها به فاصله چند روز به وصال یار میرسد و در کنار همرزمش به شهادت می رسد
راوی ؛همسر شهید
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🔸️دفعه اول که رفت، بچهها خیلی دلتنگی میکردند و دخترم گفت: من دیگر نمیتوانم دوری پدر را تحمل کنم و به پدر میگفت: شما دینتان را ادا کردهاید؛ یک بار رفتهاید و برگشتهاید، بگذار بقیه بروند.
🔸️پدرش در پاسخ گفت: من اصلاً کاری به اسلام و مسلمان بودن ندارم. من با انسانیت کار دارم. اگر کسی برای سوریه کاری از دستش بربیاید و انجام ندهد باید به انسانیت خود شک کند.
این یک کار انسانی است، جدا از اینکه یک تکلیف دینی هم است. وقتی میبینی که زن و کودک مسلمان سوری را قتل عام میکنند، شما اصلاً فرض کنید که آنها مسلمان نیستند، انسان که هستند، اگر کاری از کسی بربیاید و انجام ندهد، باید به انسانیت خود شک کند. همسرم با چنین اعتقادی رفت.
🔸️همسرم اول میگفت: من بروم برای شهادت ولی وقتی یک بار رفت و آمد، گفت: نه ما باید برویم و وظیفه و کار خودمان را انجام بدهیم و اگر در این راه توفیق #شهادت نصیبمان شد که چه بهتر.
راوی ؛همسرشهید
#سالروز_شهادت
#شهید_اکبر_نظری
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🔸️یک نماز به حضرت زهرا(س) هدیه کرده و خوانده بود.
برای ازدواجمان هم نشانه گذاشته بود که اگر من همان مورد مد نظر ائمه هستم مهریهای که عنوان میکنم بیشتر از 14 سکه نباشد.
🔸️تا قبل از اینکه بحث مهریه پیش آید، با کسی درباره مقدار مهریه صحبت نکرده بودم.
عرف خانواده و خواهرهای دیگر که ازدواج کرده بودند، مهریهی 114 سکه بود اما خود به 14 سکه تمایل داشتم تا برای خواندن خطبه عقد به محضر #آقا برویم.
با اینکه احتمال میدادم این اتفاق نیافتد ولی از این حربه برای داشتن مهریه 14 سکهای استفاده کردم.
🔸️وقتی موضوع مهریه را مطرح کردم دیدم حالش دگرگون شد. بعدها به من گفت برای مهریه نشانه گذاشته بود که بداند من فرد مورد تائید ائمه هستم یا نه.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_پورهنگ
راوی:همسرشهید
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🔻رشید بسیارخاکی بود و در کمک به دیگران از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد ، با توجه به اینکه ساکن کرج شده بودیم از هر فرصتی برای رسیدگی به امور خانواده پدری خود دریغ نمی کرد و در تجهیز منزل، برداشت محصول و ... به پدرشان کمک می کرد، نسبت به فرزندان برادران جانباز خود بی نهایت مهربان بود و علاقه وافری نسبت به آنها داشت و در همه مراحل زندگی به آنها کمک میکرد.
🔻آخرین ماموریت ایشان که با اصرار های زیاد خودش راهی شد ماموریت شش ماهه به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها بود که همزمان با مراسم ازدواج تنها دخترمان بود در اردیبهشت سال 94 با کوله باری از تجربه عازم نبرد با داعش در کشور سوریه شد و بعد از سه ماه حضور در آن شبکه و رشادتهای فراوانی که داشت بنا بر اصرار و درخواستهای مکرر ما برای حضور در مراسم ازدواج دخترمان در تاریخ بیست و پنجم مرداد 94 به کشور بازگشت، در تمام مدتی که در خانه حضور داشت در عالم دیگری سیر میکرد و از نظر روحی تغیرات زیادی کرده بود.
#سالروز_شهادت
#شهید_عبدالرشید_رشوند
راوی:همسر شهید
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🔸️سعي كن فاطمه و ريحانه را طوري تربيت كني كه با فهميدن و درك واقعي معني #حجاب ،حجاب را رعايت كنند ،همچون كه خودت براي بنده و آشنايان آينه حجاب بوده و هستي و به شما افتخار ميكنم.
حلالم كن ، خيلي اذيتت كردم ،خيلي ناراحتت كردم،خيلي زحمت كشيدي، نتوانستم جبران كنم .دست و بالم خالي از هرگونه عمل صالح است.
برايم دعا كن ، طلب مغفرت كن. به دوستان هم سفارش كن، خصوصا به پدر ومادرم، هميشه از طرف من دست آنان را ببوس ،همچنان كه خودم اين كار را ميكردم
راوی؛ همسر شهید
#سالروز_شهادت
#شهید_علیرضا_قلی_پور
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
⭕️ #حدیث_روز
🔸 پیامبر اکرم (ص):
🔹 كسى كه در زمان غيبت، حضرت قائم را كه از فرزندان من است، انكار كند همانند مردگان جاهليت مرده است.
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🔻رشید بسیارخاکی بود و در کمک به دیگران از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد ، با توجه به اینکه ساکن کرج شده بودیم از هر فرصتی برای رسیدگی به امور خانواده پدری خود دریغ نمی کرد و در تجهیز منزل، برداشت محصول و ... به پدرشان کمک می کرد، نسبت به فرزندان برادران جانباز خود بی نهایت مهربان بود و علاقه وافری نسبت به آنها داشت و در همه مراحل زندگی به آنها کمک میکرد.
🔻آخرین ماموریت ایشان که با اصرار های زیاد خودش راهی شد ماموریت شش ماهه به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها بود که همزمان با مراسم ازدواج تنها دخترمان بود در اردیبهشت سال 94 با کوله باری از تجربه عازم نبرد با داعش در کشور سوریه شد و بعد از سه ماه حضور در آن شبکه و رشادتهای فراوانی که داشت بنا بر اصرار و درخواستهای مکرر ما برای حضور در مراسم ازدواج دخترمان در تاریخ بیست و پنجم مرداد 94 به کشور بازگشت، در تمام مدتی که در خانه حضور داشت در عالم دیگری سیر میکرد و از نظر روحی تغیرات زیادی کرده بود.
راوی:همسر شهید
#شهید_عبدالرشید_رشوند
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🔻علی آقا صفات بارز خیلی زیادی داشت.
خوش خلقیاش یکی از این موارد است که آشنا و غریبه به آن اذعان دارند. #ساده_زیست هم بود و خیلی اهل مادیات نبود. اگر میشنید یک نفر احتیاج دارد، ولو شده با فرستادن غذا به خانهشان سعی میکرد کمکی کرده باشد، اما نکتهای که من در زندگی با ایشان آموختم، صبر در مسائل و مشکلات است.
🔻همسرم آدم صبوری بود و این #صبر را به من هم منتقل کرد. وگرنه داغ رفتنش را نمیتوانستم تحمل کنم.
🔻اینها به خاطر اعتقاداتشان رفتند و این اعتقادات آنقدر ارزش دارد که برایش جان داد.
#شهید_علی_نظری
راوی ؛همسر شهید
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#وصیتنامــه
#وصيت_شهيد به دختر شش ساله ي خود
🌸فاطمه جان سلام
بابا جان! خيلي دوست دارم ، درسهايت را مرتب بخوان وبه حرف مادرت گوش كن.
نماز و حجاب يادت نره ، يادت نره كه وقتي چادر به سر ميكردي خوشكل و ناز ميشدي،هميشه به يادت هستم ، تو هم به ياد من باش باباجوني
🔰 وصيت شهيد به دختر هشت ماهه خود:
🌸ريحانه خانم سلام
هميشه بهت ميگفتم قربونت بشم بابايي .حالا وقتي بزرگ شدي و تونستي بخوني و بنويسي ، بدون كه تو رو هم خيلي دوس دارم .
سفارشهايي كه به آبجي بزرگت كردم رو فراموش نكنيد.
#شهید_علیرضا_قلی_پور
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🔻همسرم به قولش وفا کرد و با شهادتش زود برگشت
🔸️محمد دفعه اول ۵۵ روزه به سوریه برای مبارزه با داعش رفت و برگشت، دفعه دومی که میخواست به سوریه برود همه کارهایش را سر و سامان داد و خطاب به من گفت:
«اگر شهید شدم؛ بیتابی نکنید من هم شوخی کردم و گفتم شربت شهادت کجا که شما بنوشید، به شما نمیدهند.»
همسرم قول داد خیلی زود برگردد؛ به قولش وفا کرد و چهار روزه درحالی که شربت شهادت را نوشیده بود برگشت.
راوی ؛همسر شهید
#شهید_محمد_جمالی
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
میگفت: سر پُست تنها بود. ساعت مثلاً ۲ تا ۴ صبح وقت نگهبانی سر خاکریز. رفتم پست رو ازش تحویل بگیرم، دیدم تیر خورده به پیشونیش افتاده کف سنگر. خیلی دلم سوخت. تنها بود شهید شد. کسی بالا سرش نبود سرش رو تو بغل بگیره. از غصه بیرون نمیرفتم از فکرش. شب خوابش رو دیدم. گفتم: خیلی ناراحت بودم تنهایی شهید شدی. گفت: «بهت بگم تیر که خوردم قبل از اینکه بخورم کف سنگر افتادم تو دامن امام حسین(ع)».
خوبه؟!
به خدا نرید با موتور تصادف کنیدها. اینکه میگم دعا کنید نمیرید برا اینه. اینکه میگم حیفه آدم، بچه هیأتی، اقتدا به ارباش نکنه برا اینه.
چه خاطرهای برات بگم؟ اصلاً ما از شهدا چی میخوایم؟ میخوایم اونها به ما یاد بدن که میشه غیر معصوم باشی ولی تو بغل معصوم جون بدی! این خوشگله دیگه. هیأت باید تهش این در بیاد. ولی اونها خیلی مراقبت میکردن بچهها...
به روایت #حاج_حسین_یکتا
(به نقل از همرزم و دوست شهید)
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
⭕️ #حدیث_روز
🔸 پیامبر اکرم (ص):
🔹 خوشخویی، دوستى را استوار مىکند.
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
در طول مدتی كه من با عباس در
آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح
عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه
می شد :
ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی.
او همیشه روزانه دو وعده غذا
می خورد ، صبحانه و شام.
هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد
من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف
را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و تزكیه
نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و
فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر
در جاهای دوردست كشور بودند.
بعضی وقت ها عباس همراه شام،
نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی
مثل پپسی و .... كه در آن زمان
موجود بود ؛
بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد.
چند بار به او گفتم كه برای من پپسی
بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه
فانتا خریده است .
یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی
نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از
نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ،
آرام و متین گفت :
« حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟»
سرانجام با اصرار من آهسته گفت :
« كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛
به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را
تحریم كرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه
حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار
است و در دل به عمق نگرش او به
مسایل ، آفرین گفتم .
راوی: خلبان امیر اكبر صیادبورانی
#شهید_سرلشکر_خلبان_عباس_بابایی
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🍃خانواده شهید مغنیه به یک مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه الغبیری بود.
🌷همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت حضرت رسول(ص )دور هم جمع بودند.
🍃از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه هایی دارند .
🌷همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به جهاد مغنیه...
جهاد فقط گفت: طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!...
🌷همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است!
🌷وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید.
درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای تسلیت آمده بودند!!...💔
طرح جهاد، #شهادت بود.😔
🔺به روایت مادربزرگ شهید
#شهید_مدافع_حرم_جهاد_مغنیه 🌷
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#وصیتنامــه
📜 فرازے از وصیتنامه شهید
📍به همه شما وصیت می کنم، همه شمائیکه این صفحه را می خوانید؛ قرآن را
⇜ بیشتر بخوانید
⇜ بیشتر بشناسید
⇜ بیشتر عشق بورزید
⇜ بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید
⇜ بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید
👌 سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد
نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
کاش میشد ...
تا خدا پــرواز کرد
پای دل از بند دنیا باز کرد
کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون ڪبوتــر در هوا ...
درون خودش کلنجاری داشت با خودش ؛ برای کسی آشکار نمیکرد اما گاهی توی حرفهایش، میزد بیرون؛ هر بار که بر میگشت و مینشستیم به حرف زدن، حرفهایش بیشتر بوی رفتن میداد و اگر توی حرفهایش دقیق میشدی میتوانستی بفهمی که انگار هر روز دارد قدمی را کامل میکند.
آن اوایل یڪبار که از معرکه برگشته بود وسط حرفهایش خیلی محکم گفت: «جانفشانـی اصلاً کار آسـانی نیست» بعد تعریف ڪرد که آنجا در نقطه ای باید فاصلهای چند متری را در تیررس تکفیریها میدوید و توی همین چند متر ، دختـرش آمده جلوی چشمش ...
بعد توضیح داد که تعلقات چطور مانع شهادت شهید است… تمرینهای زیادی توی یکی دو سال گذشته برای بریدن رشته تعلقاتش انجام داده بود و همه را هم برید؛ این بار که میرفت به کسی گفته بود « این دفعه از کوثر بریدم »
✍ راوی : احمدرضا بیضایی
( برادر بزرگوار شهید )
#پاسدار_مدافـع_حـرم
#شهید #محمودرضا_بیضایی
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
▫️ #خبری #فراخوان
🔻 ثبت نام سراسری خادمین شهدا
🚩ویژه راهیان نور جنوب کشور
🚩 مثل شهیدان...
🕑 ۲۳ تا ۲۹ آذرماه ۱۳۹۸
#ثبت_نام_خادم_خبرنگار
➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_press