eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
5هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی بده آدم اشرف مخلوقات رو به خاطر ۲۰ دقیقه از ۱۴۴۰ دقیقه شبانه روز جهنم ببرند😞 نماز در یک روز شاید بیشتر از ۲۰ دقیقه وقت نیاز نداشته باشه حیفه آخرتمون رو به خاطر ۲۰ دقیقه تباه کنیم ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا آیت الله بهجت نماز شب را ترک کرد! کامل ببینید ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
🔺تمجید حساب توئیتری فارسی ارتش رژیم صهیونیستی از علیرضا جهانبخش 🔹چه راحت قبح نزدیکی با رژیم صهیونیستی شکست! وقتی دشمن از تو تعریف کند ببین کجا رو اشتباه رفتی ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
هدایت شده از تبلیغات راهیان نور
جهت تبلیغ در کانال راهیان نور مجازی 1. پست دائمی: ⭕️ 24 ساعت: 50.000 ت 2. پست روزانه موقت: ⭕️ 1ساعت : 10.000 ت ⭕️ 5 ساعت : 15.000 ت ⭕️10 ساعت: 20.000 ت 3. پست شبانه: 45.000 ت تبلیغ در کانال زیر انجام میشه👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/543096947C660e0d9bb0 جهت سفارش تبلیغ به @shahid_mohamad_ghafarii پیام دهید. ➕ شرایط تبلیغات کانال راهیان نور [🇮🇷][ @exchangerahiankhuz ][🇮🇷] ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ahd.rahiankhuz.mp3
3.1M
✋ روز 7⃣4⃣7⃣ ام 😇 عزیزان شهدا ! 😊 🌹 دعای عهد فراموش نشه! اگه نخوندی تا قبل ظهر وقت داری اگر 0⃣4⃣ روز خوندی ان شاء الله از یاران امام زمان (عج)🌹 خواهی بود و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
31.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید گمنامی که دو محکوم به قصاص را از مرگ نجات داد. قرار بود قاتلان در ۲۶ اردیبهشت‌ماه، پای چوبه دار قصاص شوند... اما خانواده محترم رضایی، به احترام حضور و آرمیدن شهید گمنام در روستای انزها، پس از ۱۲ سال از خون جوان ۲۶ ساله خود گذشتند و از قصاص منصرف شدند. 🕊این شهید ۴۵ ساله که در عملیات خیبر در جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمده بود و پیکر پاکش در منطقه بر جای مانده بود، با تلاش گروه‌های تفحص شهدا کشف و پس از اطمینان از عدم شناسایی، به‌عنوان شهید گمنام روز گذشته همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) در روستای انزها، از توابع بخش مرکزی فیروزکوه به خاک سپرده شد. ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
🔸 تصویری جالب از زن و شوهر جوان کره ای با لباسهای معمول روزانه خود. سئول ، 1904 تا صد سال پیش در همه کشورهای جهان کاملا طبیعی و مرسوم بوده است ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اینو یادت باشه برای توبه هیچ وقت دیر نیست. . . ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
🎥اینو یادت باشه برای توبه هیچ وقت دیر نیست. . . #حجاب #امام_زمان ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیــــ
نه فقط « ان الله یغفر الذنوب جمیعا » بلکه ان الله «یحب» توابین😭 یعنی نه فقط همه گناهانمان را می بخشد بلکه قطعا خدا توبه کننده ها را «دوست دارد» اگر عظمت خدا را درک می کردیم برای اینکه دوستمون داشته باشه هر لحظه توبه می کردیم و برای این دوست داشتن می مردیم یا الله انی احبک خدا جون دوست دارم ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
نه فقط « ان الله یغفر الذنوب جمیعا » بلکه ان الله «یحب» توابین😭 یعنی نه فقط همه گناهانمان را می بخ
اصلا می دانید چه کسانی نبودند که اهل گناه بودند ولی فهمیدند ان الله یحب توابین توبه کردند و شهید شدند؟؟؟؟ شهید مجید قربانخانی شهید حر بن یزید ریاحی شهید محمد جعفری منش راوی است که داستان شهیدی که توبه کرد را نقل رده که در مطلب بعد👇 بخوانید ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
سرانجام توبه ای که به شهادت انجامید شهید محمد جعفری منش که سال 1393 بر اثر جراحت‌های جنگی به شهادت رسید، خاطراتش از هشت سال دفاع مقدس را مکتوب کرده است. او در بخشی از این خاطرات به سرنوشت عجیب و نجات دهنده یکی از افراد ورامین اشاره می‌کند که در ادامه می‌آید: در منطقه کارخانه قند ورامین جزء اشرار به حساب می‌آمد. آدم سلامتی نبود. همه می‌دانستند که چاقوکشی می‌کند و .... خلاصه جزو لات‌های محل بود یک روز همکارم -محمد جمالی- آمد و گفت، کسی به من گفته است کسی می‌خواهد برود جبهه با این اسم. گفتم: «چطور آدمی است؟» گفت: «حقیقتا آدم درستی نیست از هر کسی در کارخانه قند بپرسی به تو حقیقت را می‌گوید» فکری کردم و گفتم: پس ولش کن برو بگو نمی‌شود اصلا نمی‌خواهد به او بگویی پی قضیه را نگیر چنین آدمی را نمی‌توانیم بفرستیم.» دوباره جمالی را واسطه فرستاد. گفتم بگو بیاید بعد از ساعت اداری جلوی در با هم صحبت می‌کنیم این پیغام را دادم و با خود گفتم حتما می‌آید و قلدری می‌کند و مسئله‌ای به وجود می‌آید چون درشت اندام بود. حتی محض احتیاط یک کلت هم بستم به کمرم که اگر خطری تهدیدم کرد استفاده کنم. ساعت 4 آمد جلوی در بسیج با آن هیکلش سرش را پایین انداخته بود و دست به سینه ایستاده بود. باورم نمی‌شود. مظلومانه صحبت می‌کرد. طوری بود که با خودم فکر کردم این کسی نیست که آقای جمالی گفته باشد. خجالت می‌کشید و لباس ساده‌ای پوشیده بود. اما از نشانه‌هایی که داده بود فهمیدم خودش است. حدود یک ربع با هم صحبت کردیم. آخرش گفتم: «با توجه به مسئولیتی که به من داده شده فعلا نمی‌توانم تو را اعزام کنم» گفت:« من چند بار با ارتش رفته‌ام ولی این بار می‌خواهم با بسیج بروم» گفتم: «ما اعزاممان قوانین خودش را دارد. نمی‌توانم که هر بی سر وپایی را اعزام کنم» (هنوز هم بعد از این مدت‌ها از یادآوری این حرف که آنجا گفتم ناراحت می‌شوم). ناامید شد گفت: «باشد ما هم خدایی داریم بالاخره درست می‌شود». از زمانی که تصمیم گرفته بود اعزام شود، نشنیده بودم خلاقی انجام داده باشد. شش، هفت سال از من بزرگتر بود.دوباره جمالی پیغامش را آورد که به جعفری منش بگویید اعزامم کند. گفتم: «بگو خودش بیاید». بیرون که رفتم، دیدم کنار در سنگر بسیج مرکزی، تکیه داده است به دیوار و یک شلوار بسیجی پوشیده. شنیده بودم باستانی کار است. هیکلش عضلانی و قوی بود. آمد جلو، سلام کرد و گفت: «بروید بپرسید، من دیگر آدم قبلی نیستم. شما بنده‌ خدا هستید. من هم بنده‌ خدا هستم. من به خدای خودم قول دادم، باید بروم.» گفتم: «الان نمی‌توانم اعزامت کنم. بگذار فکرهایم را بکنم ببینم.» بعد که رفتم، یاد حرف شهید محلاتی افتادم که گفته بود: «برادرای گزینش! نکند کسی توی گزینش خدا قبول بشود اما توی گزینش بسیج و سپاه رد». دوباره خواستمش، باید مطمئن می‌شدم و خیالم کاملا راحت می‌شد. گفتم، باید تمام نماز‌های جماعت شرکت کنی و شب به شب هم بیایی بسیج کارخانه قند ساعت بزنی و بعد بروی خانه، قبول کرد. هر شب هم می‌آمد ساعت می‌زد. یک چایی با هم می‌خوردیم و می‌رفت. سه هفته گذشت دوباره به جمالی پیغام داده بود که می‌خواهد برود جبهه. اعزامش کردم و توی پرونده‌اش نوشتم: «مشروط» مسئولین سپاه که همراه گروه‌های اعزام می‌رفتند، اعتراض کردند، گفتند، این سابقه‌دار است. گفتم: «هر اتفاقی بیفتد من مسئولیتش را به عهده می‌گیرم». گفتم: «اگر خطایی مرتکب شد، فقط به من زنگ بزنید». بعد از چند هفته دیدم زنگ نزدند. خیالم راحت شد. چند روز از مهرماه سال 61 گذشته بود. اسمش را از بلندگو شنیدم. باورم نمی‌شود. بلندگوی بنیاد شهید داشت اسم شهدا و مفقود الاثرها را اعلام می‌کرد. انگار برق مرا گرفته بود. با خودم گفتم: «عجب! آنها که دم از اخلاص و جبهه و نماز می‌زنند، می‌روند جبهه شهید نمی‌شوند. این تا رفت شهید شد.» ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
از توبه تا شهادت ۲ شهیدی که عضو منافقین بود و توبه کرد! پیوستن به منافقین سیدعلی در سال سوم دبیرستان به این گروهک پیوست. او با پشتکار بسیار بالا برنامه‌های سازمان را دنبال می‌کرد اخراج از خانه در انتخابات ریاست جمهوری سال 59، خانواده‌ی سیدعلی، به‌خصوص برادرش «سیدرضا»، طرفدار «حسن حبیبی»، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی بودند؛ ولی سیدعلی که طرفدار پروپاقرص «بنی‌صدر» بود، بیکار ننشست و با چند نفر از دوستان و هم‌فکرانش در میغان و شاهرود به فعالیت علیه حزب جمهوری اسلامی و حتی امام خمینی(ره) پرداخت. بالاخره صبر خانواده لب‌ریز شد، او را از خانه بیرون کردند و کتاب‌ها و وسایلش را جلوی در ریختند. سیدعلی هم که به شدت تعصب سازمان را داشت، قید پدر، مادر و خانواده‌اش را زد، در شاهرود خانه‌ای اجاره کرد و همان جا مشغول فعالیت شد. او چنان پای‌بند عقایدش بود که گاهی در میانه‌ی بحث، دست به زدوخورد می‌زد و چه بسا ممکن بود در جریان دفاع از سازمان، دستش به خون آلوده شود. از مسئولیت در منافقین تا توبه سیدعلی مسئول مالی گروهک منافقین در گرگان و شاهرود شد و پس از مدتی زندان شد. در زندان گرگان به‌عنوان منافق زندانی شد. حاج «سیدعباس»، پدر سیدعلی هنوز از موضع خود عقب ننشسته بود و داشتن پسری به نام سیدعلی را انکار می‌کرد. می‌گفت: «من نان حلال نداده‌ام که بچه‌ام منافق دربیاید.« خودش به ملاقات سیدعلی نمی‌رفت و ملاقات بقیه را هم ممنوع کرده بود. فقط گاهی اوقات مادربزرگم به همراه مادر و خاله‌هایم دور از چشم حاج سیدعباس به دیدن سیدعلی می‌رفتند. * به تدبیر آیت‌الله «محمدی گیلانی» و شهید «لاجوردی» برای زندانی‌های منافق کلاس‌های عقاید و کلام برگزار و کتاب‌های فلسفی توزیع می‌شد. سیدعلی کتاب‌های «شهید بهشتی، شهید مطهری، آیت‌الله سبحانی» و... را در زندان خوانده بود و همین‌ها باعث شده بودند که کم‌کم از مرام و ایدئولوژی التقاطی گروهک دست بردارد کار سید است! سپاه با رفتن سیدعلی به جبهه مخالف بود، نه به دلیل سابقه‌اش در گروهک منافقین؛ بلکه به خاطر شهادت برادرانش. بااین ‌وجود سید دو بار از طریق بسیج به جبهه اعزام شد. بار آخر من هم همراهش بودم. رفتیم جزیره‌ی مجنون. سید همیشه جلوی در چادر می‌خوابید. بچه‌ها که می‌خوابیدند، می‌رفت در قبری که برای خودش کنده بود و شب را به استغاثه می‌گذراند. یک روز بیدار شدیم و دیدیم پوتین‌هایمان واکس خورده‌اند. همه می‌دانستند کار سید است. خیلی هم به مناجات شعبانیه مقید بود. نحوه شهادت سید عملیات لو رفت و عراق شروع به تیر اندازی با چهارلول کرد. سیدعلی را دیدم که آرپی‌جی به دست از کانال بالا آمد، ولی چون زخمی بودم، چیز دیگری ندیدم. آتش تیربار عراقی مانع تحرک گردان شده بود. شنیدم که سید برای خاموش کردن چهارلول به خط دشمن زده بود. سنگر ضدهوایی را منفجر کرده و همان جا به شهادت رسیده بود. * جنازه‌ی سید چندصدمتر جلوتر از بقیه‌ی شهدا پیدا شد؛ درست توی خاکریز عراقی‌ها. چند هفته بعد که مهران را از عراق پس گرفتیم، جنازه‌اش را آوردند. انگار سوخته بود،‌ حالا یا در اثر آفتاب‌ یا این‌که عراقی‌ها رویش آهک ریخته بودند. پدربزرگم حاج سیدعباس با پای برهنه برای تشییع جنازه‌ی سید‌علی آمد. مدام زیر لب می‌گفت: «علی جان! خوش‌آمدی بابا.» و بدون این‌که شیون و زاری کند، همراه مادربزرگم جنازه‌ی سیدعلی را درون قبر گذاشتند. مادربزرگم کف قبر را با دستانش تمیز کرد. سیدعلی پس از شهادت سیدحسین، سیدرضا و برادرم «محمدرضا»، چهارمین شهید‌ خانواده بود. * سیدعلی سال قبل در کنکور دانشگاه رتبه‌ی خوبی آورده بود. مهر سال 65 عکسش را جزو نفرات برتر کنکور در روزنامه‌ی «اطلاعات» چاپ کردند. سیدعلی پس از زندان ادامه‌ی تحصیل داده و دیپلمش را گرفته بود، ولی کسی نمی‌دانست که کنکور شرکت کرده و قبول شده است ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
هدایت شده از جامانده از سُعَدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 / مراسم اولین سالگرد شهادت شهید مبارزه با صهیونیسم سردار "شهید صیاد خدایی" 🔻پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۲/۲۸ ساعت 17 الی 19 در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت‌زهرا(س) در جوار مزار شهید ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
هدایت شده از جامانده از سُعَدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع پیکر شهید فراجا «قربانعلی پیری» در تهران ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
enc_16833771968903764253010.mp3
2.55M
دلی. . . ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
پدر بین بچه هایش فرق نمی‌ذاره. . . ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
جنازه اش را به شهرش بردند .. هرکس از این طرف و ان طرف می امد میگفت مرگ پسرت را تسلیت میگوییم . مادر روبه پسر شهیدش کرد و گفت: مـگـﻩ شـهـیـﺩ مـیـمـیـﺭھ؟ ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
رفیق حواست هست؟! داریم از دست می‌رویم. . . ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکه ی دو رو ۲- شلمچه - روایتگری حجت الاسلام ماندگاری ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
Farahmand.Komeil.mp3
30.74M
🔅دعای کمیل با صدای استاد فرهمند.. ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعس هوایت نکنم میمیرم . . . ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا