سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش رضا هست🥰✋
*سالگردِ عقد🕊️*
*شهید رضا عادلی*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۱۲ / ۱۳۶۸
تاریخ شهادت: ۱۲ / ۱۱ / ۱۳۹۴
محل تولد: اهواز
محل شهادت: سوریه
*🌹مادر رضا: بعد از سه دختر، از امام رضا خواستم که به من یک پسر بدهد🍃و امام رضا هم شب تولد امام حسین(ع) او را به ما هدیه داد🍃
رضا عکس شهدا را که میدید میگفت چرا من آن زمان نبودم که بروم جبهه🍂اصلا فکرش را هم نمیکردیم که دوباره جنگ شود و او برود🍂
پسر دایی ام را دیدم و پرسیدم چندتا بچه دارید؟🍃ما با هم رفت و آمد نداشتیم و وقتی فهمیدم دختر جوانی دارد ندیده او را در دلم برای رضا در نظر گرفتم💐
یک روز به رضا گفتم چه جور دختری میخواهی⁉️
اولش نمی گفت🌱 اما بعد گفت: نمازخوان باشد، اهل آرایش نباشد، چادری باشد، اسمش هم زینب باشد🍃من حتی اسم دختر هم نپرسیده بودم‼️
به دایی ام زنگ زدم گفتم:📞 دخترت اهل نماز هست؟ گفت بله، گفتم حجابش، گفت چادری است، گفتم اسمش چیست؟ گفتم زینب‼️وقتی اینها را گفت ترسی وارد دلم شد‼️
دوباره زنگ زدم به رضا📞 گفتم مادر جان حجاب دارد، اهل نماز است📿
گفت اسمش چیست؟ گفتم زینب است‼️
رضا ندیده گفت همین خوب است🌱
در جلسه خواستگاری گفت من سرباز هستم💚 و آقا دستور بدهد می روم🕊️ و نامزدش هم قبول کرد🎊
او دقیقا یکسال بعد،🕊️ سالگرد عقدش🎊 به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهید رضا عادلی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🏴🌴🏴🌴🏴🌴
اشک امام سجاد علیه السلام بر سیدالشهدا
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَى أَبِيهِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ص عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طعاما [طَعَامٌ] إِلَّا بَكَى عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ قَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ لِذَلِكَ.
امام. صادق علیه السلام فرمودند
حضرت امام سجاد على بن الحسين صلوات اللَّه عليهما مدت بيست يا چهل سال بر پدرشان گريستند و طعام و غذائى نبود كه در مقابل حضرت بگذارند مگر آنكه حضرتش بياد امام حسين عليه السّلام گريه مىكردند تا جايى كه غلام حضرت محضر مباركش عرض نمود: فدايت شوم اى پسر رسول خدا مىترسم كه شما هلاك شويد.
حضرت فرمودند: قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ. تنها درد دل و غم خود را با خدا گويم و از لطف و كرم بىاندازه او چيزى دانم كه شما نمىدانيد.
سپس فرمودند: هيچ گاه محل كشته شدن فرزندان فاطمه عليها السّلام را بياد نمىآورم مگر آنكه حزن و غصه حلقوم من را میفشارد 😭😭😭😭
📚 كامل الزيارات ص107
🕊🕊🕊
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
بخشی از وصیت نامه
شهید مدافع حرم علی آقا جمشیدی🌹
این دنیا با تمام زیبایی ها و انسانهای خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقف و ماندن و همه ی ما بایستی برویم و راه این است ، دیر یا زود فرقی نمی کند؛✅
اما چه بهتر که زیبا برویم «هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانَندَت و مبدأ و منشأ حیات آنان هستند که چنین مرده اند.»😊
بایستی به خود آئیم که در چه زمانه ای زندگی می کنیم و با چه وضعی؟ در عصر امام زمان(عج) که ان شاءالله از سربازان امام عصر(عج) قرار گرفته باشیم و این همه مقابله با مشکلات و مصائب ، غربت ها و دوری ها وجود با خدا شدن بوجود نمی آید. 💔
تاریخ و محل شهادت:
17 اردیبهشت1395/کربلای خان طومان
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
پیکر پاک شهید مدافع حرم فاطمیون «محمد صدیق رضایی» مورد تفحص و شناسایی قرار گرفت
این شهید والامقام متولد سال ۱۳۴۶ و از نخستین رزمندگان فاطمیون بود که راهی دفاع از حریم اهل بیت(ع) شد. وی مورخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در استان درعا سوریه و طی عملیات بصری الحریر به مقام شهادت نائل آمد.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔸بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه.
🔺او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم.
📚کتاب سلام بر ابراهیم۱
امام خامنهای:
🔹یکى از بزرگترین نعمت هاى خدا نماز است.
🕋نماز به ما این فرصت را می دهد که هر روزى چند بار ناگزیر با خداى خودمان حرف بزنیم، از او کمک بخواهیم، به او عرض نیاز کنیم. غالبا قدر نماز و اهمیت نماز را نمی دانیم.
☝️🏻فرموده اند: نماز مثل چشمه آبى است در خانه شما، که روزى پنج بار در این چشمه آب شستشو می کنید.
این شستشو می تواند براى دل هاى جوان آثار ماندگارى داشته باشد.
اذان مغرب به افق اهواز
19:53
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
+ چجورےازدنیادلڪندے؟!
- انتخابڪردمـ"
+ چۍرو؟!
- بینآخࢪٺودنیا؛یڪۍباقیهودیگرۍفانے.مناونیکهباقےبودُ
انتخابـڪردم
"ڪاشدل بڪنیم...👌😔
" حال و هوای #مزار بهشتی #شهیدمحمدغفاری در سالروز #شهادتشان"
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹
🍃دوست🍃
"قسمت سی و نهم"
🔺راوی:مصطفی هرندی
خيلي بي تاب بود. ناراحتي درچهره اش موج مي زد. پرسيدم: چيزي شده!؟
ابراهيــم با ناراحتي گفت: ديشــب با بچه هــا رفته بوديم شناســائي،
تو راه یکی رفت روي مين و
برگشــت، درست در كنار مواضع دشمن، ماشاءالله عزيزي
شهيد شد. عراقيها تيراندازي كردند. ما هم مجبور شديم برگرديم.
تازه علت ناراحتي اش را فهميدم. هوا كه تاريك شد ابراهيم حركت كرد،
نيمه هاي شب هم برگشت،خوشحال و سرحال!
مرتب فرياد ميزد؛ امدادگر... امدادگر... سريع بيا، ما شاءالله زنده است!
بچهها خوشــحال بودند،
ماشــاءالله را ســوار آمبولانس كرديم. اما ابراهيم گوشه اي نشسته بود به فكر!
كنارش نشستم. با تعجب پرسيدم: تو چه فكري!؟
مكثي كرد و گفت: ماشاءالله وسط ميدان مين افتاد، نزديك سنگر عراقيها.
اما وقتي به سراغش رفتم آنجا نبود.
كمي عقبتر پيدايش كردم، دور از ديد دشمن. در مكاني امن!
نشسته بود منتظر من.
خون زيادي از پاي من رفته بود. بي حس شــده بــودم. عراقيها اما مطمئن بودند كه زنده نيستم.
حالت عجيبي داشتم. زير لب فقط ميگفتم: يا صاحب
الزمان(عج) ادركني.
هوا تاريك شده بود. جواني خوش سيما و نوراني بالاي سرم آمد. چشمانم را به سختي باز كردم.
مرا به آرامي بلند كرد. از ميدان مين خارج شــد. در گوشهاي امن مرا روي زمين گذاشت. آهسته و آرام.
من دردي حس نمي كردم! آن آقا کلی با من صحبت کرد.
بعد فرمودند: كسي ميآيد و شما را نجات مي دهد. او دوست ماست! لحظاتي بعد ابراهيم آمد. با همان صلابت هميشگي.
مرا به دوش گرفت و حركت كرد. آن جمال نوراني ابراهيم را دوست خود معرفي كرد. خوشا به حالش
اينها را ماشاءالله نوشته بود. در دفتر خاطراتش از جبهه گيالن غرب.
ماشاءالله سال ها در منطقه حضور داشت. او از معلمين با اخلاص وباتقواي
گيـلـان غرب بود كــه از روز آغاز جنگ تا روز پاياني جنگ شــجاعانه در جبهه ها و همه عمليات هاحضور داشت.
او پس از اتمام جنگ، در سانحه رانندگي به ياران شهيدش پيوست.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد...
#رمان
#سلام_بر_ابراهیم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود لبنانیها به مناسبت ورود نفتکش ایرانی
🔹به کوری چشم آمریکاییها به آبهای لبنان رسیدی
#لبنان #نفتکش #نفتکش_ایرانی #امریکا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌷هشت روز مانده بود به اربعین ۱۳۹۳٫ شب ساعت یازده بود بود که مجید سراسیمه آمد خانه. گفت وسایلم را جمع کن که عازم کربلا هستم. گفتم: زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم. عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند.
چه رفقایی و چه سفر اربعینی. تا برسند مرز مهران صدای آهنگ شان و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند.
🌷مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع)، کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم دیر بر می گشت آن هم با چشم های خون. رفقا مانده بودند که خود مجید است یا نقش جدید.
🌷پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید، پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکر یا حسین یا حسین بود و اشک و ناله.
وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: توی این چند روز از امام حسین خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.
🌷او حرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود.
✍کتاب مجید بربری
"شهید مجید قربانخانی"
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش كه «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد.
از كلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نكرده بود.
خونه که رسید گفت: دیگه نمی خوام برم هنرستان. – آخه برای چی ؟
معلم ها بی حجابن . انگار هیچی براشون مهم نیست.
میخوام برم قم؛ حوزه.
🌷"شهید مصطفی ردانی پور"🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#عالِمانه🌱
#دوست_داشتن آدمهای بزرگ، انسان را بزرگ میکند و دوست داشتن آدمهای نورانی به انسان #نورانیت میدهد. اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است که آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد #بیارزش علاقه پیدا کند.
#رفاقت_با_شهدا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#نماز_شب
آیت الله مظاهری :
نماز شب مستحب است، امّا هر امر مستحبّی را نمیتوان ترک کرد. اگر بنده بداند که خداوند متعال به نماز شب او، نزد فرشتگان مباهات میکند و به واسطۀ نافلۀ شب، او را میآمرزد، هیچگاه از خواندن آن غافل نمیشود.
رسول گرامي «صلی الله علیه و آله و سلم»میفرمایند:
آنگاه كه بنده از بستر گرم و خوشايند خود برمیخيزد، تا خشنودی پرودگارش را با برپاداشتن نماز شب به دست بياورد، در حالى كه خواب آلودگی در چشمان او باقی است، خداوند متعال به خاطر او به فرشتگان مباهات میكند و میفرمايد: آيا نميبينيد اين بندۀ مرا! او از بستر گرم خويش برخاسته است تا نمازي را كه بر او واجب نگردانيدهام، برپا دارد؛ شاهد باشيد كه من او را آمرزيدم.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#نماز_اول_وقت
🌼نماز مؤدبانه🌼
[شاید همه ما نتوانیم نماز خاشعانه یعنی با حضور قلب کامل بخوانیم ولی نماز مودبانه که می توانیم بخوانیم]
نماز مودبانه یعنی اول وقت نماز خواندن یعنی قرائت صحیح داشتن، یعنی مستحبات حداقلی نماز را رعایت کردن، یعنی عجله نکردن برای تمام کردن نماز.
خدا میگوید : «من که نگفتم دلت را برای من بیاور ، میدانم که دل به این سادگی ها گیر نمی افتد و در میرود. من فقط گفتم بدنت را بیاور و مودبانه نماز بخوان».
اذان صبح بہ افق اهـواز
5:32
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
1_937038773.mp3
1.82M
روز 139 ام
عزیزان شهدا ! 😊
🌹 دعای عهد فراموش نشه
اگه نخوندی تا قبل ظهر
وقت داری
________________
اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی
ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود
و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
14.000.000 صلوات
نذر تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
برای شرکت در این نذر و ختم صلوات
بر روی لینک زیر کلیک کنید
و تعداد صلوات های خود را روزانه تا 14000 صلوات ثبت کنید.
اینجا کلیک کنید و ثبت کنید
در صورتی که امکان مشاهده ندارید
حداقل تعداد 500 عدد را به
خادم الشهید
@jamandehazsoada
اطلاع دهید.
لطفا به اشتراک بگذارید...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#شهیدانه
برای رسیدن به کبریا
باید نه کِبر داشت
نه ریا...
📸شهید مدافع حرم
سردار حاج #حمید_مختاربند
بر مزار شهید مدافع حرم
سردار حاج #حمید_تقوی_فر
#گلزار_شهدای_اهواز
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#سیــــــره_شهــــــدا👆
💢هم مداح بود هم شاعر اهل بیت💚
♦️میگفت: «شرمندهام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود» 🌸
🕊بعد شهادت وصیت نامهاش را آوردند
نوشته بود: قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.
سراغ قبر که رفتند، دیدند برای هیکلش کوچیکه، وقتی جنازه اومد، قبر اندازه اندازه بود!!
اندازه تن بیسرش.
💐او مژده شهادت خود و چند دوست دیگرش را در شب عملیات فتح المبین از امام زمان عج الله شنیده بود...
📚برگرفته از کتاب وصال. اثر گروه شهید هادی
#شهید_حاج_شیرعلی_سلطانی🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
Γ📲🍃••
#استوری | #پروفایل | #خام
هرکسیباهرشهیدیخوگرفت
روزمحشرآبرو از اوگرفت♥️!'
سردارقلبم🙂✌️🏼
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
" بسیجی واقعی کیه؟ "
#حاج_حسین_یکتا:
🍃بسیجی واقعی توی دانشگاه اونه که بعدیا بیان بگن خدا پدرشو بیامرزه چه تاثیر خوبی گذاشت.
🍃بسیجی واقعی اونه که بعد شهادتش قبرش می شه دارالشفا.
🍃 بسیجی واقعی ، اونه که آخرش شهید می شه.
❥︎•
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
❤️ #حرف_دل | سپهبد صیاد شیرازی
🌟 « پروردگارا! رفتن در دست توست، من نميدانم چه موقع خواهم رفت ولي ميدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.»
#مجاهدان_خستگی_ناپذیر
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #دوربین_مخفی
واکنش مردم عراق به زائر مشکوک به کرونا 😭😭😭
🌸➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💔
چندبار گفتم بیا چند عکس باهم بگیریم هربار به بهانه ای در میرفت
آخرین بار گفت:
میخواهی بعد شهادت ما بروی بعنوان همرزم شهید خاطره گویی.؟
نه داداش ما اهل معنویات نبودیم چیز بدرد بخوری هم برای تعریف نداریم بعد شهادت ما نروید بگید این اهل سیر و سلوک و ریاضت و... بود.
نه بابا ما هیچ کرامت نداریم و آدم #عادی هستیم.
آخر سر هم بعد چند ماه یک عکسم با هم ننداختیم با اینکه خیلی همدیگر را میدیدم و صحبت میکردیم...
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#خاطرات_جبهه
آخخخخخ کمرم..! 😁😁
خدا رحمت کند شهید اکبر جمهوری را، قبل از عملیات از او پرسیدم: در این لحظات آخر راستش را بگو چه آرزویی داری و از خدا چه می خواهی؟🤔پسر فوق العاده بذله گویی بود. گفت: با اخلاص بگویم؟ گفتم: با اخلاص بگو. گفت: از خدا دوازده فرزند پسر می خواهم تا از انها یک دسته عملیاتی درست کنم خودم فرمانده دسته شان باشم😁 شب عملیات آنها را ببرم در میدان مینها رها کنم بعد که همه یکی پس از دیگری شهید شدند بیایم پشت سیمهای خاردار خط، دستم را بگیرم کمرم و بگویم: آخ کمرم شکست!😂😁
#لبخندبزن_مومن 😉
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]