eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
5هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
'❣🌿•| یاقاۻےَ‌الحاجات ﴿ اے براورنده حاجات﴾ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسن علیه السلام:✨ مَن عَبَدَ اللّه َ عَبَّدَ اللّه ُ لَهُ کُلَّ شَى ء. هر کس خدا را بندگى کند، خداوند همه چیز را بنده او گرداند. تنبیه الخواطر، ج ۲، ص ۱۰۸ ✨ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔮 میگفت:↯ 'چشمت به نامحرم می‌افتد اگر خوشت نیاید که مریضی؛ اما اگر خوشت آمد فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: یا خَیرَ حَبیبٍ و مَحبوبْ:)❤️ یعنی‌خدایا‌! -من‌تورو‌میخوام،‌اینا‌چیه؟! ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃 💠 آیت الله بهجت 🍃🔷 «اگر اهل نیستی، پس چگونه از خداوند طلب توفیق داری، در حالی که حقّ او را بدرستی ادا نمی کنی⁉️ اذان ظهر بہ افق اهــواز 12:06 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1204694712.mp3
5.52M
خواب دیدم لباس فرم خادمی تنمه خواب دیدم غلام‌سیات حوالی حرمه 🎙کربلایی سیدرضا نریمانی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
ریحانه‌بهشتی! چادرت را باد نیاورده که باد ببرد چادر تو ثمره‌ی غیرت جوانانی است که گفتند سر می دهیم تا روسری از سر ناموسمان نیافتد ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یهو میومد میگفت: «چرا شماها بیکارید؟ میگفتیم: «حاجی! نمیبینی اسلحه دستمونه؟!یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!» میگفت: «نه..بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچرخه پسر...🍃 همینطور که نشستی هرکاری که میکنی ذکر هم بگو..:)»📿 وقتی هم کنار فرودگاه بغداد زدنش تو ماشینش کتاب دعا و قرانش بو..💔 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
من بی خبر بودم. یکی از بچه ها زنگ زد گفت سردار شهید بهروز محمدی گویا برگشته! گفتم می پرسم. رفتم معراج الشهدا. سه تابوت بودند. با سلام و صلوات وارد شدم. عموهای پسر فداکار ایذه ای هم بودند که از قضا پسر عموهای بودند. جلو رفتم و تابوت رو بوسیدم. چشمانم گرد شد. چرا یک روز به شهادت علیه السلام، یکی زنگ بزند و من امام حسنی برم و ببینم نام مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام بر تابوت شهید مفقود شهرمان حک شده است.🥺 12 مهر ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[°🖤°] هـرچـہ دارݥ مـیـده ای آفتاݕ روی قبر ݦـجتبـ‌ے ڪݦتر بتاب🥀 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاک جبهه هنوز زمزمه های مناجات قنوت عاشقانه ترین نمازها را به خاطر دارد! قنوتی که ذکر «اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک» نخستین دعای آن بود ...✨🕊 اذان مغرب بہ افق اهـواز 18:14 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🏴داغي اگر نبود که گريان نمي شديم لطفی اگر نبود که مسلمان نمي شديم 🏴يا ايها الرسول بدون دعای تو از پيروان عترت و قرآن نمی شديم فرا رسيدن سالروز رحلت جانسوز حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) را تسليت عرض می نمائيم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔰تشکر رهبر انقلاب از پهلوانان افتخارآفرین تیم ملی کشتی ایران 📝 در پی افتخارآفرینی پهلوانان کشتی کشورمان در رقابت‌های کشتی آزاد قهرمانی جهان و کسب مدال‌های طلا و نقره در شب گذشته و امشب، رهبر انقلاب اسلامی در پیامی از آنان تشکر کردند. متن پیام به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم پیروزی افتخارآفرین پهلوانان کشتی گیرمان، همه بخصوص جوانان کشور را شاد کرد. صمیمانه از آنها تشکر میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۲ مهر ۱۴۰۰ 💻 @Khamenei_ir ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
خیریه راهیان نور اگر شهدا می بودند شاید مثل خیلی از همرزمانشان که اکنون هستند به محرومان خدمت می کر
با صحبتی که با موسسه و کارخانه تولید ویلچر شد *فعلا یک ویلچر* با تخفیف ویژه *1.900.000 تومان* می دهند. تا الان 1.590.000 ت جمع شده. ✅ *بسم الله کنیم.* ✅ 😊 110 ت هم خودم 😊 *به نیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسن مجتبی علیه السلام*، شد 1700 ت *فقط 200.000 مانده* واریز و اطلاع دهید. رمز عملیات 🌹 یا کریم آل طه علیه السلام 🌹 6273811141240322 نوربخش شیخی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹 🍃روش تربیت🍃 "قسمت‌‌پنجاه‌وهفتم" 🔺راوی:جواد‌مجلسی‌راد، مهدی‌حسن‌قمی منزل ما نزديك خانه آقا ابراهيم بود. آن زمان من شــانزده ســال داشتم. هر روز بــا بچه‌ها داخــل کوچه واليبال بازی می‌کرديم. بعد هم روی پشــت بام مشغول کفتر بازی بودم! آن زمان حدود 170 كبوتر داشــتم. موقع اذان که می‌شــد برادرم به مسجد می‌رفت. اما من اهل مسجد نبودم. عصر بود و مشغول واليبال بوديم. ابراهيم جلوی درب منزلشان ايستاده بود و با عصای زير بغل بازی ما را نگاه میکرد. در حين بازی توپ به ســمت آقا ابراهيم رفت. من رفتم که توپ را بياورم. ابراهيم توپ را در دستش گرفت. بعد توپ را روی انگشت شصت به زيبائی چرخاند وگفت: بفرمائيد آقا جواد! از اينکه اســم مرا می‌دانست خيلی‌ تعجب کردم. تا آخر بازی نيم نگاهی به آقا ابراهيم داشتم. همه‌اش در اين فکر بودم که اسم مرا از کجا می‌داند! چند روز بعد دوباره مشغول بازی بوديم. آقا ابراهيم جلوآمد و گفت: رفقا، ما رو بازی می‌ديد؟ گفتيم: اختيار داريد، مگه واليبال هم بازی می‌کنيد!؟ ُ گفت: خب اگه بلد نباشــيم از شــما ياد می‌گيريم. عصا راكنار گذاشــت، درحالی كه لنگ لنگان راه می‌رفت شروع به بازی کرد. تا آن زمان نديده بودم کسي اينقدر قشنگ بازی کند!خيلی خوب هم توپ‌ها را جمع می‌کرد. شــب به برادرم گفتم: اين آقا ابراهيم رو ميشناســی؟ عجب واليبالی بازی می‌کنه! برادرم خنديد و گفت: هنوز او را نشناختی! ابراهيم قهرمان واليبال دبيرستان‌هابوده. تازه قهرمان کشتی هم بوده! با تعجب گفتم: جدی ميگی؟! پس چرا هيچی نگفت! برادرم جواب داد: نميدونم، فقط بدون که آدم خيلی بزرگيه! چند روز بعد دوباره مشــغول بــازی بوديم.آقا ابراهيم آمــد. هر دو طرف دوست داشتند با تيم آنها باشد. بعد هم مشغول بازی شديم. چقدر زيبا بازی می‌کرد. آخر بازی بود. از مسجد صدای اذان ظهرآمد. ابراهيم توپ را نگه داشت و بعد گفت: بچه‌ها می‌آييد برويم مسجد؟! گفتيم: باشه، بعد با هم رفتيم نماز جماعت. چند روزی گذشت و حسابی دلداده آقا ابراهيم شديم. به خاطر او می‌رفتيم مسجد. يکبار هم ناهار ما را دعوت کرد و كلی با هم صحبت كرديم. بعد از آن هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. اگر يك روز او را نمی‌ديدم دلم برايش تنگ می‌شد. واقعاً ناراحت می‌شدم. يک بار با هم رفتيم‌ورزش‌باســتانی. خلاصه حسابی عاشق اخلاق و رفتارش شده بودم. او با روش محبت و دوستی ما را به سمت نماز و مسجد كشاند. اواخر مجروحيت ابراهيم بود. ميخواســت برگردد جبهه، يک شب توی كوچه نشســته بوديم، برای من از بچه‌های‌ســيزده، چهارده ساله در عمليات فتح‌المبين می‌گفت. همينطور صحبت می‌كرد تا اينکه با يک جمله حرفش را زد: آنها با اينکه‌ســن و هيکل‌شــان از تو کوچک‌تر بود ولی با توکل به خدا چه حماســه‌هائی آفريدند. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا