6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن گرافیک
کاری از برادر سنگی
#راهیان_نور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
پیکر پاک شهید جهانگیر نقدی پور از مسجدسلیمان شناسایی شد/نمایان شدن هویت لاله بی نشان ۱۹ ساله در دانشگاه بیرجند
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹
🍃غروبخونین🍃
"قسمت هفتاد ام"
🔺راوی:علینصرالله
عصــر روز جمعه 22 بهمــن 1361 برای من خيلی دلگيرتــر بود. بچههای اطلاعات به سنگرشان رفتند.
مــن دوباره با دوربين نگاه كــردم. نزديک غروب احســاس كردم از دور چيزی در حال حركت است!
با دقت بيشتری نگاه كردم.
كاملا مشخص بود که سه نفر در حال دويدن به سمت ما بودند، در راه مرتب زمين میخوردند و بلند میشدند.
آنها زخمی و خسته بودند. معلوم بود كه از همان محل كانال میآيند .
فريــاد زدم و بچهها را صدا كردم. بــا آنها رفتيم روی بلندی.
به بچهها هم گفتم تيراندازی نكنيد.
ميان سرخی غروب، بالاخره آن سه نفر به خاكريز ما رسيدند.
به محض رسيدن به سمت آنها دويديم و پرسيديم: از كجا میآيند ؟ حال حرف زدن نداشتند، يكی از آنها آب خواست. سريع قمقمه را به او دادم.
ديگری از شدت ضعف و گرسنگی بدنش میلرزيد،آن يكی تمام بدنش غرق خون بود، كمی كه به حال آمدند گفتند: از بچههایكميل هستيم.
با اضطراب پرسيدم: بقيه بچهها چی شدند!؟ در حالی كه سرش را به سختی بالا میآورد گفت: فكر نمیكنم كسی غير از ما زنده باشه! هول شدم و دوباره و با تعجب پرسيدم: اين پنج روز، چطور مقاومت كرديد!؟
حال حرف زدن نداشــت،كمی مكث كرد و دهانش كه خالی شد گفت:
مــا اين دو روز اخير، زير جنازهها مخفی بوديم. اما يكی بود كه اين پنج روز كانال رو سر پا نگه داشت!
دوباره نفسی تازه كرد و به آرامی گفت: عجب آدمی بود! يک طرف آرپيجی میزد، يک طرف با تيربار شليک میكرد. عجب قدرتیداشت. ديگری پريد توی حرفش و گفت: همه شهدا رو در انتهای كانال كنار هم چيده بود. آذوقه و آب رو تقسيم میكرد، به مجروحها میرسيد، اصلا اين پسر خستگی نداشت!
گفتم: مگه فرماندهها و معاونهای گردان شــهيد نشدند!؟ پس از كی داری حرف ميزنی؟!
گفت: جوانی بود كه نمی شناختمش.
موهايش كوتاه بود، شلوار كُردی پاش بود.
ديگری گفــت: روز اول هم يه چفيه عربــی دور گردنش بود. چه صدای قشنگی هم داشت،برای ما مداحی میكرد و روحيه میداد و...
داشــت روح از بدنم خارج میشد، سرم داغ شــد. آب دهانم را فرو دادم.
اين ها مشخصات ابراهيم بود.
با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم. با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم:
آقا ابرام رو ميگب درسته!؟ الان كجاست!؟
گفت: آره انگار، يكي دو تا از بچه های قديمی آقا ابراهيم صداش میكردند، دوباره با صداي بلند پرسيدم: الان كجاست؟!
يكی ديگر از آنها گفت: تا آخرين لحظه كه عراق آتيش میريخت زنده بــود.
بعد به ما گفت: عــراق نيروهاش رو برده عقــب. حتماً میخواد آتيش سنگين بريزه.
شــما هم اگه حال داريد تا اين اطراف خلوته بريد عقب، خودش هم رفت كه به مجروحها برسه.
ما هم آمديم عقب.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد...
#سلام_بر_ابراهیم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 از کجا بی نمازی شروع میشه؟
به رنگ خدا باشیم...
اذان صبح به افق اهواز
5:15
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
1_937038773.mp3
1.82M
روز 201 ام
عزیزان شهدا ! 😊
🌹 دعای عهد فراموش نشه
اگه نخوندی تا قبل ظهر
وقت داری
________________
اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی
ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود
و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]