eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
813 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
(امروز دو شنبه 23-10-1398) 📌 محاسبات الهی أخبرنا حمویه ، قال حدثنا أبو الحسین ، قال حدثنا ابن مقبل ، قال حدثنا عبد الله بن شبیب ، قال حدثناإسحاق بن محمدالفروی ، عن سعید بن مسلم ، عن علی بن الحسین ، عن أبیه ، عن علی (علیهم السلام )، قال قال رسول الله (صلی الله علیه وآله ) من رضی من الله بالقلیل من الرزق ،رضی الله منه بالقلیل من العمل ، وانتظار الفرج عباده. 📚 «امالی شیخ طوسی، صفحۀ 405» ▪ یک معادلۀ اینطوری در محاسبات الهی وجود دارد. البته این معنایش این نیست که حتماً بایستی به رزق قلیل راضی بشوید؛ نه، اگر دنبال رزق غیرقلیل هم حرکت کردید، تلاش کردید، این روایت آنرا نفی نمیکند، اما اینطور است که اگر کسی دارای رزق کمی است، رزق واسعی ندارد، خداوند به عمل قلیل او راضی میشود. 🔹 رزق واسع نداشتن دو گونه است: تارةً پول ندارد مثلاً، و تارةً پول دارد، دندان ندارد! یا پول دارد، مشکلات جسمی دارد، مثلاً بیماری قند دارد، نمیتواند استفاده کند! رزق کم، اینها هم هست. یعنی: کسانی هستند که امکانات مالیشان خوب است، لکن از تمتّعات گوناگون زندگی نمیتوانند بهره ببرند بخاطر مثلاً عوارض جسمانی. 🔹 به هر حال، اگر کسی که مبتلای به کم رزقی است، راضی به قضای الهی بود، و گفت: «الحمد لله ربّ العالمین» ، خدای متعال از او راضی خواهد شد بقلیل من العمل، خدای متعال توقع عمل زیاد از این شخص ندارد. 🔹 یک نقطۀ مقابلی هم دارد وآن این است که: اگر شما رزق کثیر داشتید، خدای متعال از شما عمل کثیر میخواهد. این است. اگر زندگی خوبی دارید، زندگی راحتی دارید، از نعَم الهی استفاده میکنید، اینجا عمل را باید افزایش بدهید! 🔹 البته عمل ما که ارزش مقابله و معادلۀ با نعَم الهی را ندارد، در دعای ابوحمزه میخوانیم: «و ما قدر اعمالنا فی جَنب نعَمک» ، این که معلوم است اما بالاخره همان مقداری که می توانیم، اگر خدای متعال به ما وسعت رزق داده است، ما هم باید در امر عبادت الهی وسعت بدهیم. 🔅🔅🔅 ▪ بعد فرمود: و انتظار الفَرَج عبادة. این انتظار فرج، فقط «انتظار فرج به معنای ظهور حضرت ولی عصر سلام الله ّعلیه وعجل الله فرجه نیست، مطلق فرج است. 🔹 نفس اینکه انسان انتظار فرج داشته باشد، یعنی اگر در یک شدّتی قرار دارد، انتظار داشته باشد که آن شدّت برطرف بشود. این، یعنی چه؟ یعنی اینکه: شما هرگز در هیچ شرائطی نباید ناامید بشوید! 🔹 در هیچ شرائطی، شما امید را از دست ندهید! فرض کنید انسان در یک تونلی گیر افتاده که مَدخل تونل را مثلاً یک سنگی بسته، انتهای تونل هم بسته است، در یک چنین وضعی هم انتظار فرج داشته باشید! یعنی خدای متعال ممکن است یک تفضّلی بکند، فرض کنید گوشه ای از سقف بریزد، راهی باز بشود، انسان بیرون برود. 🔹 در هیچ شرائطی انسان نباید احساس بن بست بکند، بلکه بایستی همیشه انتظار فرج داشته باشید. در مورد این انتظار فرج میفرمایند: عبادت است. ☘☘☘ 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
(امروز سه شنبه 24-10-1398) 📌 خرابی خانه ظلم عَنِ الْحَارِِث، عَنْ عَِليٍّ «عَنِ الْحَارِِث، عَنْ عَِليٍّ « علیه السلام » قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ « صلی الله علیه وآله » :يَقُولُ اللَّهُ «َّعزوجل»: اِشْتَدَّ َغضَبِي عَلَى مَنْ َظلَمَ مَنْ لَاَيجِدُ نَاصِراً َغيِْري. 📚 (امالی شیخ طوسی ص 405) ▪ حضرت از قول خداوند متعال نقل میکنند که پروردگار عالم اینگونه فرمود که: إشتَدّ غضَبی علی مَن ظَلَم مَن لایَجدُ ناصراً غیری. ظلم جزو گناهان خانه خرابکن است، خدای متعال با ستمگران، ظالمانِ به دیگران برخوردتندی دارد، ، «ألا لعنةُ الله علی القومِ الظالمین»در یک جاهایی«والکافرون هم الظالمون». ▪ البته ظلمِ به نفس هم مبغوض است، ظلم به نفس این است که انسان گناهی بکند به ضرر خودش، یک حرکتی علیه خودش انجام بدهد. این با توبه، انابه و با استغفار برطرف میشود، اما ظلم به غیر به معنای واقعیِ کلمه، خانه خرابکن است! خانۀ ظالم خراب میشود. ▪ در بین صُور و انواع ظلم، این نوع ظلم از همه بالاتر است، ظلم کردن به کسی که هیچ کسی جز خدا ندارد. آن کسی که کسی هم دارد، اگر به او هم ظلم شود بد است، اما آن کسی که هیچ کس را ندارد و دستش به هیچ جایی بند نیست، نه پارتی ای دارد، نه آدم بانفوذی در این دستگاه، آن دستگاه! همۀ ما بایستی مراقب این معنا باشیم، بخصوص آن کسانی که مسئولیت های حساسی دارند، مثل مسئولیت قضائی، کسانی که در مسند قضا قرار میگیرند، این مسأله ممکن است برایشان پیش بیاید که امیدواریم خدای متعال کمکشان کند، نجات پیدا کنند و در این دام نیفتند، در این ورطۀ سخت که شدّت غضبُ الله را در پی دارد، قرار نگیرند. ▪ این ظلم، گاهی ظلم مالی است، گاهی ظلم آبروئی است، گاهی ظلم جانی و بدنی است، گاهی ظلم روحی است، یکی را روحاً انسان آزرده کند، ظلم مالی، مال کسی را غصب کند، تفریط در مال دیگری بکند؛ همۀ اینها ظلم است. ▪ اگر طرفِ مظلوم کسی باشد که دستش به جایی بند نباشد و فقط بتواند خدا را صدا بزند، کس دیگری نداشته باشد، شدتِ غضب الهی اینجا خیلی زیاد است. ▪ در یک چنین مواردی، خیلی باید مراقب بود! در نظام جمهوری اسلامی، ما ادّعاهایمان خیلی زیاد است، خیلی بالاست، ما بخش مهمی از اجراء ، مدّعی عدالت اجتماعی هستیم، عدالت سراسری عدالت و رفع ظلم هنوز انجام نگرفته! البته تلاش میشود، امیدواریم خدای متعال کمک کند، تحقق پیدا کند. ولیکن مادامی که آن اهداف عالیه تحقق پیدا نکرده است، ما در عملِ خودمان میتوانیم این دستورها را رعایت کنیم، مراقبت کنیم. و جدّاً مراقبت کنیم، ظلم از ما سر نزند. ▪ اگر نتوانیم در کلّ محیط اجتماعیِ کشور ظلم را برطرف بکنیم، خودمان میتوانیم ظلم نکنیم، بخصوص در حقّ کسی که غیر از خدا هیچ کسی را ندارد، صدایش به هیچ جا نمیرسد. خداوند انشاءالله به همه کمک کند . 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
(امروز یکشنبه 29-10-1398) 🔅🔅🔅 📌 انس مومنان با یکدیگر عن حنان بن سدیر، عن أبیه ، قال قلت لأبی عبد الله ( علیه السلام )إنی لألقی الرجل لم أره و لم یرنی فیما مضی قبل یومه ذلک فأحبه حبا شدیدا، فإذاکلمته وجدته لی علی مثل ما أنا علیه له ،ویخبرنی أنه یجد لی مثل ألذی أجد له فقال صدقت یاسدیر، إن ائتلاف قلوب الأبرار إذاالتقوا، و إن لم یظهروا التودد بألسنتهم ،کسرعه اختلاط قطر السماء علی میاه الأنهار، و إن بعدائتلاف قلوب الفجار إذاالتقوا، و إن أظهروا التودد بألسنتهم ،کبعد البهائم من التعاطف ، و إن طال اعتلافها علی مذود واحد. 📒 (امالی شیخ طوسی ص412) ▪ گاهی اصحاب ائمه علیه السلام جزئیات مسائلشان را هم با ایشان مطرح میکردند. 🔹 عرض میکند: من گاهی یک فردی را می بینم که او را تا بحال ندیده ام و با او آشنائی ندارم، اما وقتی کنار او می نشینم احساس میکنم یک محبتی به او دارم و گویی سالها با این فرد سابقه داشته ام! وقتی با او حرف میزنم، می بینم او هم عیناً همین احساس من را نسبت به خودش دارد، او هم احساس میکند که به من محبت دارد. سرّ این مطلب چیست؟ ▪ حضرت فرمود: بله، همینطور است، همانطوری که وقتی روی جوی آبی، نهر آبی باران میریزد، به سرعت این قطرۀ باران با این آب مخلوط میشود، یعنی شما هیچ فاصله ای نمی بینید! به مجرّد اینکه این آب میرسد، سریعاً با این جریان اختلاط پیدا میکند، همینطور ابرار وقتی به یکدیگر میرسند ولو به زبان هم اظهار تودّد نکنند، روحهایشان با همدیگر اختلاط پیدا میکند. اهل تقوا انسشان با یکدیگر اینطور است، یک انس عمیق قلبی و روحی است. ▪ اما دلهای فجّار، عکس این است! آنها وقتی به یکدیگر میرسند، با همدیگر اظهار علاقه هم میکنند اما به خون هم تشنه اند! مثل همین فجّار که در رأس دولتهای دنیا قرار دارند و حکومتها را اداره میکنند، اینها وقتی به یکدیگر میرسند اظهار علاقه و محبّت میکنند، اما در دلشان ذره ای نسبت به هم محبت و تودّد و انس ندارند! اینها مثل حیوانات هستند، دو رأس گوسفند یا دو الاغ در راه به هم میرسند، اینها به یکدیگر هیچ علاقه ای ندارند! ولو اینکه این بهائم در یک آخور با همدیگر مدّتها باشند. 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
(امروز دوشنبه 30-10-1398) 🔅🔅🔅 📌 روش تعامل ▪ مردی از شام در مدینه ساکن شده بود، به مجلس درس امام باقر علیه السلا م می آمد. روزی به حضرت عرض کرد: من از شما شرم میکنم، ناراحتم، علّت این است که شما را دشمن میدارم، قبولتان ندارم! می دانم که اطاعت خدا و اطاعت رسول و اطاعت امیرالمؤمنین، یعنی: خلیفه (هشام بن عبدالمالک)، در دشمنی با شماست .لکن از برخوردتان ،حرف زدنِ شما خوشم می آید، شما فصیح و بلیغ ،هستید، عالم هستید، چون تأّدب به آداب خوب و زیبایی دارید برخورد خوبی است، رفتارتان رفتار خوبی است، از این جهت نزد شما می آیم. 🔹 حضرت با او برخورد خوبی می کردند. به او می فرمودند: همه چیز را خدا میداند. 🔹 در ادامۀ روایت دارد که: این فرد شامی مریض میشود و در حال احتضار به دوستانش میگوید: وقتی من مُردَم، نزد ابی جعفر بروید و بگویید که من مُردَم و از آن جناب بخواهید که بر من نماز بخواند. ▪ یک روز صبح زود که حضرت در مسجد نماز می خواندند، دوستان آن مرد شامی به حضرت خبر دادند که فلانی از دنیا رفت! از ما خواسته که به شما بگوییم تا بر پیکر او نماز بخوانید. حضرت فرمودند: کلّا! دست نگهدارید! إنّ بلادَ الشّام صِرٌّ، صِرّ یعنی: خیلی سرد، این بنده خدا در بلاد شام زندگی کرده و به سرما و خنکی عادت کرده، اکنون که به مدینه آمده، در هوای گرم حالش منقلب شده و شما خیال میکنید مرده است. دست نگه دارید تا من بیایم. ▪ ثّم قام مِن مجلسِه فاخَذ وضوءً ثمّ عاد فَصلّی رکعَتین ثمّ مَّد یدَه تِلقاءَ وجهِه ماشاءَ الله، حضرت مدّتی دعا کردند تا آفتاب طلوع کرد، ثمّ نَهَض فانتَهی الی منزلِ الشّامیّ فَدخل علیه فَدعاه فأجابه، سپس بالای سر مرد شامی رفتند و صدایش کردند، او هم جواب داد و بلند شد! در واقع زنده شد. 🔹 فقال لأهلِه: إملَئوا جوفَه، سپس حضرت به خانوادهاش فرمودند: این مرد گرسنه است، به او خوراکی بدهید تا بخورد، نوشیدنی بدهید تا خنک بشود، بدنش را آماده کنید! و بَّردوا صَدرَه بالطعامِ البارِد، مدّتی نگذشت که حالش خوب شد. ▪ فأتی اباجعفرٍ علیه السلام ، به حضرت گفت: میخواهم با شما تنها باشم. حضرت مجلس را خلوت کردند، فقال: أشهدُ أنّک حجّةُ الله علی خلِقه، شهادت میدهم که تو حّجت خدا هستی. و بابُه الذی یُؤتَی منه فَمَن أتی مِن غیرِک خابَ و خَسِرَ و ضلَّ ضلالاً بعیداً. ▪ قال له ابوجعفر: و ما بدا لک؟ چی شد؟ تو که اینقدر با ما بد بودی، ما را قبول نداشتی، چه شد که اینطوری حرف میزنی؟! قال: أشهد أنّی عَهِدتُ بروحی و عایَنتُ بِعَینی، من شهادت میدهم که مرگ خودم را دیدم، روح خودم را دیدم که از بدن جدا شد! 🔹 - اتفاق میافتد کسانی واقعاً از دنیا رفته اند و بعد از مدتی برگشتند، که نمونه هایش هم در کتابها نوشته شده، هم بعضی را ما دیدیم که این را نقل میکنند. حتی دیدم یک شخص آمریکائی همین را نوشته که برای او هم اتفاق افتاده دعا کردند و برگشته- 🔹 ▪ میگوید: من دیدم که از دنیا رفتم، اینطور نبود که خواب ببینم، میدیدم کسی را که میگوید: رُدّوا علیه روحَه، این را زنده کنید، روحش را برگردانید! فَقد سَألنا ذلک محمدُ بنُ علیٍّ . محمد بن علی دعا کرده تا روحِ این شخص برگردد، خدای متعال به اولیائش، به صدّیقین چیزهایی عطا میکند که برای افرادِ عادی عجیب به نظر می آید به بعضی از بندگانش این قدرت را عطا میکند که به مرده بگوید زنده شو! زنده . أنَّک تُحِیی الموتَی بإذنِی میشود. در قرآن دربارۀ حضرت عیسی میفرماید. ✅ عبارت آخرِ حدیث مورد نظر ماست، فقال ابوجعفر علی :أما عَلِمتَ أنَّ الله یُحبّ العَبد و یُبغِض عَملَه، گاهی خدای متعال یک کسی را دوست دارد، آدمِ مؤمنی است، خدا او را دوست دارد. لکن یُبغِض عملَه، یک عملی از او سر میزند که خدا آن عمل را مبغوض میدارد. عکس اش هم هست، و یُبغِض العبدَ و یُحبّ عملَه، گاهی یک کسی را خدای متعال مبغوض میدارد اما کارِ او را دوست میدارد، خوشش می آید. این آدم خودش مبغوض بوده، لکن عملش را خدای متعال دوست میداشته، این که می آمده از محضر حضرت همین موجب شده است که خدای متعال این سرنوشتِ خوب ، استفاده میکرده را برای او مقدّر کند. قال: فصارَ بعد ذلک مِن اصحابِ ابی جعفر علیه السلام . 📒 امالی شیخ طوسی، صفحۀ 411 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
(امروز سه شنبه 1-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 زیارت سیدالشهداء حدّثنا أبو مريم، قال: حدّثني حمران بن أعين ، قال: زرت قبر الحسين بن علِيّ علیه السلام؛ فلمّا قدِمت، جاءني أبو جعفر محمّد بن علِّي علیه السلام و عمر بن عليِّ بن عبدِ اللّهِ بنِ علِّي، فقال لِي أبو جعفر:أبشِر يا حمران، فمن زار قبور شهداءِ آِل محمّد سلام الله علیهم يرِيد الّله ِبذلِك وصلة نبِّيهِ، خرج مِن ذنوِبهِ كيوم ولدته أمّه. 📒 امالی شیخ طوسی، صفحۀ 414 ▪ حمران میگوید: از سفر زیارتیِ کربلا به مدینه برگشتم، حضرت امام باقر علیه السلا م به دیدن من آمدند، سپس فرمودند: مژده باد تو را ای حمران! ▪ هر کس به زیارت شهداء برود برای خدا، نه برای گردش یا برای تماشا مثلاً، بخاطر خدا برود زیارت کند برای اینکه اتصال و ارتباط با پیغمبر پیدا بکند، با این نیّت هر کسی به زیارت شهداء آل محمد برود، همۀ گناهان او آمرزیده شود. ▪ خیلی باید قدر بدانند آنهایی که توفیق زیارت را پیدا میکنند. البته «زیارت زمان امام باقر علیه السلا م با زیارت امروز تفاوت هم دارد، این هم مورد توجه باشد. ▪ امروز که زیارت میروید- که این هم یک سعادتی است- راحت میروید و راحت برمیگردید؛ آن زمان، قضیه اینطور نبود، موانع و مشکلاتی وجود داشت، رفت و آمد چقدر سخت بود. غیر از جنبۀ سیاسی و امنیتی، از جنبۀ مادّی هم، سفر با چهارپایانی از قبیل شتر و آن هم در هوای گرم بیابانها تا به زیارتگاه میرسیدند، آنجا هم نه هتل بود، نه مضیف، نه این تشکیلات امروز، یک وضع سختی را تحمل میکردند. این، جزایش همین است که اینجا بیان فرمودند. ▪ نمیخواهیم نفی کنیم فضیلت بسیار زیاد زیارتهای امروز را، میخواهیم عرض بکنیم تاریخ ائمه علیه السلام را هم از اینجا باید فهمید، این هم یک قسمتی از تاریخ ائمه علیه السلام است که برای ترویج ماجرای شهادت سیدالشهداء علیه السلام و قضیۀ کربلا به دیدن زوّاری مثل حمران میرفتند و وعدۀ خروج از همۀ گناهان به او میدادند. ▪ میفرماید: یوم ولدته امّه، یعنی: انسان به کلّ، از همۀ گناهان خلاص میشود! این، چیز کمی نیست. ائمه علیه السلام حادثۀ کربلا را در قله نگهداشتند تا امروز به دست من و شما رسیده است. این، بخشی از زندگیِ ائمه علیه السلام است. 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
( دوشنبه 14-11-1398) 🔅🔅🔅 ▪ وبالإسناد، قال حدثنا الحسین بن أحمد بن إدریس ، قال حدثنا أبی ، قال حدثنی محمد بن علی ، عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب ، عن أبی داود المسترق ، واسمه سلیمان بن سفیان ، قال قال الصادق جعفر بن محمد(علیهما السلام )یقوم الناس عن فرشهم علی ثلاثه أصناف فصنف له و لا علیه ، وصنف علیه و لا له ، وصنف لا له و لا علیه ،فأما الصنف ألذی له و لا علیه فهو ألذی یقوم من منامه ویتوضأ ویصلی ویذکر الله ( عز و جل )، والصنف ألذی علیه و لا له فهو ألذی لم یزل فی معصیه الله حتی قام فذلک ألذی علیه و لا له ، والصنف ألذی لا له و لا علیه فهو ألذی لایزال نائما حتی یصبح فذلک ألذی لا له و لا علیه. 📚 ( امالی شیخ طوسی صفحه 432 .) ✅ مردم دنیا که صبح از خواب برمیخیزند، بر سه نوع اند: 🔸 یک دسته هستند که این بیدارشدن از خواب و بیرون آمدن از بستر برای آنها خیر است و شرّی ندارد، به له آنهاست و علیه آنها نیست. 🔸 یک دستۀ دیگر هستند که بیرون آمدنشان از بستر، علیه آنهاست و به نفعشان نیست. 🔸 صنف دیگری هم هستند که از خواب بلند میشوند، این بیرون آمدن از بستر، نه علیه آنهاست و نه له. ⏪ صنف اول که بیدار شدن آنها از خواب به نفع آنهاست، کسانی هستند که وضو میگیرند و نماز میخوانند. ظاهراً از ادامۀ حدیث اینطور فهمیده میشود که مراد از صلاة، نماز صبح نیست؛ چون آن صنف سوّم که لا له و لا علیه است، آنجا هم باید نماز صبح بخواند، اگر نخواند که علیه او است. بنابراین، مراد از نماز، اینجا نماز صبح نیست، یا نافلۀ صبح است یا نافلۀ شب. این بیدارشدن، به نفع اوست، به ضرر او نیست. 📼 نقل کردند از قول مرحوم آقای طباطبائی رضوان الله علیه که ایشان اوائلی که وارد نجف شده بودند، با مرحوم حاج علی میرزا علی آقای قاضی تازه آشنا شده بودند، یک روز مرحوم آقای قاضی ایشان را در کوچه میبینند، آن عارف بزرگ نامدار ، به او میگوید: پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان! و اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان! تهجّد اینقدر مهم است . ▪ برای امثال ماها که روز گرفتاری و مشکلات داریم، اگر بخواهیم یک رابطۀ خوبی، یک ،مشغولیم استغاثه ای، یک تضرّعی داشته باشیم در بین این همه گرفتاریها، چاره این، ظاهراً نماز در «یصلّی» منحصر است در همین که انسان سحر بلند شود. این سحر است. این، یک صنف. ⏪ صنف دوّم، گروهی هستند که در حال خواب و در بستر خواب هم با معصیت الهی، معصیتهای قلبی، جوانحی مشغول است تا از خواب بلند میشود. این بیدارشدن، به ضرر اوست؛ چون بیدار هم بشود، آن معصیت را ادامه میدهد! ⏪ صنف سوّم که بیدارشدن نه به نفع اش است، نه به ضررش، کسی است که از اول شب تا صبح میخوابد. علی الظاهر مراد از صبح، اول فجر است یا بین الطلوعین مثلاً، از خواب برمیخیزد نماز صبح اش را میخواند، یک فریضه ای بر عهدۀ اوست، واجب است، باید بجا بیاورد، آنرا بجا میآورد، دیگر خیری از این بلندشدن نمیبیند، بیدارشدن او نه به ضرر اوست نه به نفع او. این هم صنف سوّم. 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق ( سه شنبه 15-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 عوامل بهشت نشینی وبالإسناد، عن الحسن بن علی بن أبی حمزه، عن علی بن میمون الصائغ ، قال سمعت أبا عبد الله ( علیه السلام ) یقول من أراد أن یدخله الله ( عز و جل ) ویسکنه جنته فلیحسن خلقه ، ولیعط النصفه من نفسه ، ولیرحم الیتیم ، ولیعن الضعیف ، ولیتواضع لله ألذی خلقه . 📚 امالی شیخ طوسی، صفحۀ432 این آرزوی همه است که عاقبت انسان به بهشت منتهی بشود، هر کس این را دوست دارد، این چند کار را انجام بدهد: ✅ 1- فلُیحسِن خُلَقه، اوّل، خوش اخلاقی. بداخلاقی و بداخمی و رفتار تند و تلخ با مردم، با دوست، با خانواده، خیلی مذموم است. البته اینجا خُلق، مراد همین خوش اخلاقی است که ما می گوییم، مراد، اخلاق حسنه مثل صبر و ... نیست، یعنی: انسان در برخوردش با مردم خوش اخلاق باشد. سلام میکنند، جواب گرم و نرمی بدهد، احوالپرسی میکنند، با مهربانی جواب بدهد. ✅ 2- و لیُعطِ الَّنصَفةَ ِمن نفِسه. یکی هم این. در مورد مسأله ای که پای خود او در میان است، اینجا انصاف به خرج بدهد. این است. گاهی در مورد دیگران قضاوت می کنید، انصاف به خرج می دهید، این، بسیار کار خوب و مهمی است، لکن از آن مهمتر و سختتر این است که شما خودتان با یکی دعوا دارید، اختلاف دارید، اینجا انصاف به خرج بدهید. این، خیلی کار سختی است ولیکن چارهای نیست، باید انصاف به خرج بدهید. واقعاً قبول کنید که اینجا تقصیر شما بود که این قضیه را مثًلا شروع کردید، حتی با دشمنان با انصاف رفتار کنی، ▪ ما البته دشمنهایی داریم که در نهایت بی انصافی اند؛ هم در سطح بین الملل، هم در سطح بین المُدُن، داخل کشور، دشمنهایی که واقعاً در نهایت بی انصافی رفتار میکنند! لکن ما دربارۀ آنها نباید بی انصافی بکنیم. ✅ 3- و لیَرَحمِ الیتیم، ترحّم کردن به یتیم، البته بهترین ترحم، آن ترحمی است که خوِد او احساس نکند که دارید به او ترحّم میکنید. یعنی برخوردتان یک برخورد مهربانانه ای باشد. ✅ 4- و لیُعن الضعیف، آدمهای ضعیف خیلی هستند، ضعیف مالی، ضعیف جسمی، ضعیف آبروئی، کمکشان کنید! این ضعیف را اعانت کنید! چقدر اطراِ ف ما آدم ضعیف هست، هرچه بتوانیم، باید اعانت کنیم. ✅ 5- و لَیتَواضَع لله الذی خَلَقه، شاید بالاترین و مهمتریناش این است. در مقابل خدای متعال، فروتنی کند، سرکشی نکند، تواضع در برابر خدا فقط تضرّع و خشوع نیست. یعنی امر و نهی خدا را اطاعت بکند. 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق ( یک شنبه 20-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 مقام والای زیدبن علی بن الحسین علیه السلام ▪ سند روایت، سند معتبری است. حمزة بن حمران میگوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، حضرت پرسیدند از کجا میآیی؟ عرض کردم از کوفه. اسم کوفه را که شنیدند، اشک از چشمان حضرت بر محاسن شریفشان سرازیر شد، عرض کردم: یا بن رسول الله! چرا گریه میکنید؟ 🔸 فرمود: به یاد عمویم زید و آنچه بر سر ایشان آمد، افتادم پس گریستم. 🔹 - چون گاهی دربارۀ جناب زید در تعبیرات، یک بی التفاتی هایی می شود، من این روایت را که سند معتبری هم دارد، از این جهت میخوانم که معلوم بشود مقام جناب زید خیلی بالاست- 🔹 🔸 عرض کردم: از این عمو چه چیزی یادتان آمد که شما را به گریه انداخت؟ فرمود: کشته شدن عمویم به یادم آمد، آنگاه که تیری به پیشانی اش اصابت کرد، پسر جوانش، جناب یحیی بن زید بالای سر پدرشان آمدند، خودشان را روی بدن انداختند، به ایشان عرض کردند: أبشر یا ابتاه! فإنّک ترد علی رسول الله و علیٍّ و فاطمة و الحسن و الحسین علیهم السلام ، 🔸 این پسر یک چنین معرفتی داشت، این همان است که بعد از شهادت پدر در خراسان آن قیام های کذائی را راه انداخت و بعد هم به شهادت رسید. 🔸 قال: أجل یا بنیّ! پدر در آن حالت به او گفت: بله، پسرم! همینطور است که میگویی. 🔸 سپس یک آهنگری را آوردند و این تیر را که در استخوان پیشانی فرو رفته بود، بیرون کشیدند، با این کار اجلش فرارسید و تمام شد! 🔸 از آنجا که یوسف بن عمر که حاکم کوفه بود، مرد بسیار خبیثی بود و همراهان جناب زید می دانستند که اگر او را جایی دفن کنند و او بفهمد، نبش قبر خواهد کرد! لذا جهت جلوگیری از نبش قبر، در یک مسیر آبی، مثل جوی آب را کندند و بدن مطهرش را دفن کردند و آب را بر آن مکان جاری نمودند تا کسی نتواند جای دفن را حدس بزند. 🔹 غلامی همراهشان بود که برای حکومت جاسوسی میکرد، محل دفن را به یوسف بن عمر گزارش کرد، به دستور او جسد مطهر جناب زید را از زیر خاک بیرون آوردند و در کناسۀ کوفه که حومۀ کوفه است، بدن ایشان را به دار کشیدند، به مدّت چهار سال بدن این بزرگوار بالای دار ماند و متلاشی نشد! پس از چهار سال وقتی دید که بدن از بین نمیرود، دستور داد بدن را سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند. فلعن الله قاتله و لعن الله خاذله، این، مهم است. حضرت علیه السلام لعنت میکند قاتلان را و آن کسانی که او را مخذول کردند، یعنی او را یاری نکردند، آنها را هم لعنت میکند. و الی الله أشکو ما نزل بنا اهل بیت نبّیه بعد موته و به استعین علی عدوّنا و هو خیرمستعان. 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
(دوشنبه 21-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 منشور کامل سعادت ▪ حضرت امیرالمؤمنین«علیهالسلام» با اصحابشان جلسه گذاشته بودند، آنها را برای جهاد و جنگ آماده میکردند .إذ أتاه شيخ عليه هيئة السفر، معلوم میشود جلسه شان پشت دربهای بسته نبوده، در مسجدی، جایی مثلاً بوده. یک پیرمردی که پیداست مسافر است، بر این جمع وارد میشود . 🔹 فقال: أين أمير المؤمنين؟ به دلیل اینکه حضرت را نمی شناسد، و تشخیص هم نمیتواند بدهد که کدام از این افراد حاضر در جلسه، امیرالمؤمنین است، یعنی وضع لباس و نشستن وجایگاه به نحوی است که قابل تشخیص برای او نیست! لذا سؤال میکند که امیرالمؤمنین کیست؟ به او گفتند: ایشان امیرالمؤمنین هستند و حضرت را به او نشان دادند. پس از سلام، به حضرت عرض میکند: من از فضایل شما خیلی شنیده ام، اهل شام هستم، شام که محل دشمنی و تبلیغات علیه حضرت بوده! 🔹 میگوید: من حدس میزنم که شما را ترور خواهند کرد، یعنی شما را از بین میبرند لذا حیفم میآید که تا قبل از فقدان شما، از شما توصیه ای نشنوم .فعلمني مما علمك الله ▪ قال«علیه السلام»: نعم يا شيخ من اعتدل يوماه فهو مغبونٌ ،حضرت چند جمله بیان فرمودند که حقیقتاً منشور کامل سعادت است. ⏪ 1.من اعتدل يوماه فهو مغبونٌ ، فرمودند: اگر امروز و دیروزتان یک اندازه و یک طور باشد، شما مغبونید؛ 🔹 برای خاطر اینکه برای امروز، یک روز از عمر را مصرف کردید، پس باید بخاطر این یک روزی که مصرف کردید، این هزینه ای که کردید، یک چیزی گیرتان آمده باشد. اگر امروزتان با دیروزتان یکسان باشد و چیزی گیرتان نیامده باشد، مغبونید. 🔹 آنچه باید گیر انسان بیاید ،چیست؟ آن، نماز صبح خوبی است که میخوانید، نماز شبی است که سحر خواندید، اینها چیزهایی است که انسان گیرش میآید. اگر درست عمل بکند ،دیگر مغبون نیست، یعنی امروز چیزی گیرش میآید بیش از آنچه دیروز در اختیار داشته است. امروز اگر مثل دیروز باشیم، یعنی نمازی که میخوانیم بیحال، بی توجه و بیفایده باشد، یا هیچ اقدام خیری نکنیم یا کار مستحسنی انجام ندهیم، حسنه ای از ما صادر نشود، در این صورت مغبونیم! ⏪ 2.و من كان في الدنيا همته كثرت حسرته عند فراقها، هر کس همت خودش را دنیا قرار بدهد، مثل همین هایی که همتشان این است که مثلاً یک پاساژ بسازند، اموالی بدست بیاورند، برایشان هم مهم نیست که از کجا و چطوری بدست می آید! از هر راهی که شد، خانۀ متعدد داشته باشند، زمین داشته باشند، مقام و جاه داشته باشند، تمام همت شان این است؛ اینطور آدمی وقتی میخواهد از این دنیا برود، حسرتش خیلی زیاد است. 🔹 آدمی که به دنیا دلبستگی ندارد، راحت از دنیا میرود .ما اگر دلبستگی به دنیا، زیاد داشته باشیم، دلکندن از این دنیا برای ما خیلی سخت میشود. شاید از همۀ سختیهای مردن، بدتر همین است که انسان میبیند همه چیز او رفت، همه چیز از دستمان خارج شد! این نکتۀ مهمی است، برای اینکه آنجا آن حسرت را نخوریم، دل را باید یک مقداری در مقابل حقایق نرم کنیم، و در مقابل خواسته های دنیوی سخت کنیم. ( امالی شیخ طوسی، صفحۀ 435) 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
(یکشنبه 27-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 امروز و فردا ... و منْ كان غده شرّاً منْ يوْمه فمحْرومٌ، و منْ لمْ ينلْ ما يرى منْ آخرته آخرته إذ ا سلمتْ له دنْياه فهو هالكٌ. (1. امالی شیخ طوسی، صفحۀ 435. ) ▪ این، دنبالۀ همان حدیثی است که پیرمرد شامی درخواست نصیحت میکند، حضرت در ادامه میفرماید: کسی که فردای او از امروز او بدتر باشد، محروم است. شباب عمر به دانش گذشت و شیب به جهل کتاب عمر مرا فصل و باب پیش و پس است! 🔹 بعضیها امروزشان خوب است، فردایشان نه؛ جوانیشان خوب است، پیری شان نه. این، معنایش این است که شما دیروز مثلاً یک کار خیری انجام دادید ،یک رتبه بالا آمدید؛ مثلاً یک نماز باحالی، با توجهی خواندید، برای همین نمازخواندن نمازخواندن خوب باتوجه باحضور قلب یک درجه ای به شما دادند، امروز آن نماز را نخواندید، پس پیش نرفتید! یا علاوۀ بر این، خدای نکرده یک خطایی هم انجام دادید که آن درجۀ دیروز را حبط کرد. این آدم، محروم است، محروم از سرمایه ای که ضایع شده است. این عمر، سرمایۀ ماست. وقتی لحظه به لحظه این سرمایه مصرف میشود، در مقابلش چیزی بدست نیاوردیم، بلکه ضرر کردیم، این میشود محرومیت، فهو محروم. ▪ و منْ لمْ ينل ما يرى من آخرته إ ذا سلمتْ له دنيْاه ف هو هالك ، یکی از معانی لم ینل این است که: انسان سهم کسی را ادا نکند. نائل به معنای عطا و نعمتی است که خدای متعال به افراد میدهد، نائل یعنی آن سهمی که به کسی میدهند. 🔹 میفرماید: هر کسی که سهم آخرت را ادا نکند، آن مقداری که برای آخرتش باید کار کند، سهم آخرتش را ادا نکند، اگر دنیای او سالم باشد، اهمیتی به آخرتش نمی دهد. بعضی ها ارتکازشان این است که: دنیای مان درست باشد، آخرت هر چه شد، شد، خدا یک کاری میکند. این هم میفرمایند: فهو هالک. هالک یعنی: بیچاره است، این بدبخت است، یک چنین آدمی که اگر دنیایش خوب شد، دیگر به آخرتش اهمیتی نمیدهد، ازدست رفته است. 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
(دوشنبه 28-11-1398) ✅ موجودی انسان ... و من لم يتعاهد النقص من نفسه غلب عليه الهوى، و من كان في نقصٍ فالموت خيرٌ له. 📚 ( امالی شیخ طوسی، صفحۀ 435. ) ▪ دنبالۀ حدیثی که از امیرالمؤمنین«علیهالصلاةوالسلام» است، خطاب به آن پیرمرد شامی. 🔹 تعاهد یعنی: توجه کردن به چیزی. میفرماید: آن کسی که به نقص خودش توجه نکند، هوای نفس بر او غلبه خواهد کرد. 🔹 یک معادلۀ طبیعی است. ما نواقص زیادی داریم، نقص در علم، نقص در عقل، نقص در دین ،نقص در تدبیر، تدبیر خانواده، تدبیر محل کار، تدبیر جامعه، تدبیر دولت، از این قبیل نقصها فراوان داریم، نقص در اخلاق داریم، اگر این نقص را دانستیم، طبعاً خیلی به رأی خودمان، به آنچه به ذهن ما میرسد، اعتماد نمی کنیم. یک مشورتی، سؤال از کسی، یک تأمل بیشتری هم میکنیم. 🔹 اگر آدم فهمید که از لحاظ عقلی، از لحاظ تدبیری، از لحاظ علمی ضعف دارد ،طبعاً مثل این است که انسان در مشاورش ضعف ببیند، چطور به او اعتماد نمیکند، نفس هم همین است. 🔹 اما اگر این ضعف را نفهمیدیم، مثل غالب ماها که ضعف و نقص خودمان را نمیفهمیم، طبعاً آنچه از ما تراوش میکند ،از ذهنیات ما، از افکار ما، خواسته ها، آن شکل غالب مطلوب را به خودش میگیرد! یعنی این، بهترین است! آنچه به ذهن ما میآید، بهترین است! به آن اعتماد میکنیم. 🔹 آن چیزهایی که به ذهن ما میآید، بعضی از عقل ما ناشی است، بعضی هم از هوای نفس ما ناشی است. اینجا پس غلب علیه الهوی. اگر در خودمان نقص ندیدیم، مغلوب هوا خواهیم شد. این، برو برگرد ندارد ،حتماً اینطور است. نمیفرماید: در همۀ موارد؛ نه، فی الجمله غلبۀ هوای نفس بر او وجود خواهد داشت. 🔹 راه علاجش این است که: عیوب نفس و نواقص خودمان را یک مقداری شناسائی کنیم، بفهمیم. چقدر اشتباه میکنیم، چقدر غلط حرف میزنیم، غلط عمل میکنیم، غلط تصمیم میگیریم، غلط فکر میکنیم. یک چیزهایی را انسان در مورد کسی تصور میکند، غلط از آب درمیآید! اینها کم نیست، اینها همه اش نشان دهندۀ ضعف های ماست، به ضعف های خودمان توجه کنیم! پس و من لم یتعاهد، یعنی لم یتوجه النقص من نفسه غلب علیه الهوی. ▪ و من کان فی نقصٍ فالموت خیرٌ له. نقص که داریم، اگر این نقص ادامه پیدا کند، یعنی همینطور کم بشویم، کم بشویم! فرض بفرمایید یک روزی توجه بیشتری به عبادت دارد، بعد سرد بشود. یک روزی احساس وظیفۀ بیشتری میکند، بعد به تدریج بی توجه و بی حال بشود. نقص یعنی: همینطور کم شدن! آن کسی که در حال کم شدن است، فرمود که: فالموت خیرٌ له. تا خیر همه اش از دست نرفته، اقلاً برویم آنطرف تا همه اش را از دست ندادیم ،همۀ موجودی را از دست ندادیم. 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
(یکشنبه 4-12-1398) 🔅🔅🔅 📌 دنیاگرایان و آخرت گرایان ... يا شيخ، إِن الدنيا خضِرةٌ حلوةٌ و لها أهلٌ، و إِن الآخِرة لها أهلٌ، طلقت أنفسهم عن مفاخرةِ أهلِ الدنيا، لايتنافسون فِيِ الدنيا، و لايفرحون بغِضارتِها، وو لايحزنون لِبؤسِها. ▪ دنبالۀ فرمایش امیرالمؤمنین«علیهالسلام» به پیرمرد شامی است، فرمود: ▪ یا شیخ! إن الدنیا خضِرةٌ حلوة، دنیا زیباست، باطراوت است، شیرین است .لذات دنیوی، پول، مقام، زن و فرزند، خانه و زندگی و عیش دنیا شیرین است، در این تردیدی نیست. و لها اهلٌ، کسانی هم اهلِ همین لذات و عیش و شیرینیِ دنیا هستند، دلشان به همینها خوش است. منطقشان هم این است که: ما میخواهیم زندگی کنیم ،خوش بگذرانیم. یک عده اینطورند، ▪ خداوند متعال در قرآن میفرماید: «من كان يرِيد العاجِلة عجلنا له فيِها ما نشاء لمِن نرِيد ( سوره مبارکه اسراء/18. )» آن کسی که فقط با چشم نزدیک بین عالمِ وجود را می بیند، مقصود او همین لذات نقد و زودگذر است. آن چیزهایی که خدای متعال در عالم غیب مقدر فرموده، آنرا چشمِ نزدیک بین نمی بیند! اما: «و من أراد الآخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن»، خدای متعال همه چیز را به او میدهد. اینجا هم میفرماید: این زیبایی و سرسبزی و شیرینیای که در دنیا هست، یک عدهای طرفدار دارد، برای این شعار میدهند، برای این حرکت میکنند. ▪ اما، و إن الآخرة لها أهلٌ، آخرت هم اهلی دارد، کسانی دارد، کسانی اهل آخرتند. اهل آخرت بودن، معنایش این نیست که انسان به کلی از لذائذ دنیا چشم بپوشد؛ نه ،«یأکل الطعام و یمشی فی الاسواق»، پیغمبران همینطور بودند. پیغمبر به آن رفیق خودشان که از خانه و زن و زندگی کناره گرفته بود، فرمودند: این چه کاری است که میکنی؟! من غذا میخورم، زن میگیرم، زندگی میکنم. پس معنای اهل آخرت بودن این نیست که انسان از دنیا صرفنظر کند، بلکه معنایش این است که برای او، دنیا مقصد نیست ، ▪ مقصد یک چیز دیگر است. طلقت انفسهم عن مفاخرة اهلِ الدنیا، طلقت یعنی: آزاد و رها شده است جانهای اینها از مفاخرۀ با اهل دنیا که من این را دارم، شما نداری! من به این مقام رسیدم، شما نرسیدی! و از این قبیل . ▪ لایتنافسون فی الدنیا، تنافس یعنی: چشم و همچشمی. در کار دنیا چشم و همچشمی نمیکنند، اینها اهل آخرتند. و لایفرحون بِغضارتِِها و لایحزنون لِبؤسِِها، اگر دنیا به آنها اقبال کرد، آنچنان خرسند نمیشوند که از توجه به خدا و راه خدا باز بمانند. اگر جلو افتادند، رفتار اینها نباید طوری باشد که به معنای غفلت از آخرت و غفلت از وظیفه باشد. و اگر عقب هم افتادند ،همینطور برای سختیِ دنیا و مشکلاتِ دنیا محزون و اندوهگین نمیشوند. ▪ این البته رتبۀ بالایی است، ماها ممکن است اندوهگین هم بشویم، ضعِاف النفوس، امثال بنده ممکن است محزون هم بشویم، لکن این حزن نباید عمق داشته باشد! بالاخره بگوییم میگذرد، خدای متعال انشاءالله یک طوری جبران میکند. نگاهمان به کرم و لطف الهی باشد. 1 1. امالی شیخ طوسی، صفحۀ 435. 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom