#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳️ نگاشت 16 : نکات تفسیری آیات 15تا 20
فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» و أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» 🔸كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ🔸 «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20»
◽️«بَلْ»: این واژه دلالت دارد بر انتقال از اقوال بد به اعمال بد. «لا تُکْرِمُونَ»: مخاطب جنس انسان است، این است به صورت جمع ذکر شده است.
✅1- رفاه و فقر، نشان ارجمندى یا سقوط نزد خداوند نیست. (أکرمن ... أهنن ... کلاّ) حرف «کلاّ»، براى بازداشتن مخاطب از اندیشه یا گفتارى است که در جمله هاى قبل مطرح بوده است.
✅2- لزوم پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها (یقول ... یقول ... کلاّ)
✅ 3- محروم ساختن یتیمان از اکرام و احترام و بها ندادن به شخصیت آنان، فرهنگى حاکم بر مردم عصر بعثت (لاتکرمون الیتیم)
✅۴ - خداوند، کسانى را که به شخصیت یتیمان بها ندهند، گرامى نخواهد شمرد. (یقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم)
✅ 5- لزوم ارج نهادن و احترام به یتیمان (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم)
✅۶ - ارزشمندترین رابطه مردم با یتیمان، بها دادن به شخصیت آنان و اکرام و احترام به ایشان است. (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) آیه شریفه، عنایتى ویژه به احترام یتیمان دارد; به گونه اى که گویا اولین انتظار آنان از جامعه، درک شخصیت آنها و بها دادن به آن است.
✅7 - بى اعتنایى رفاه مندان به یتیمان، به دور از انتظار و نکوهیده تر از بى توجهى هاى دیگران است. (فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم)
✅8 - راه دستیابى به عزّت و گران قدرى در پیشگاه خداوند، گرامى داشتن یتیمان است; نه برخوردارى از رفاه و ثروت. (و نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم)
✅9 - ذلّت و خوارى در پیشگاه خداوند، نتیجه بى احترامى به یتیمان است; نه کاهش ثروت. (ربّى أهنن . کلاّ بل لاتکرمون الیتیم)
✅10 - بى اعتنایى به یتیمان، نشانه رد شدن در امتحان الهى است. (إذا ما ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم)
✅11 - پندار ذلّت براى یتیمان، مایه توهّم معیار بودن ثروت براى عزّت مندى است. (نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) کلمه کلاّ - به قرینه تقابل «اکرمن» و «لاتکرمون» این نکته را گوشزد مى کند که گوینده «ربّى اکرمن»، اگر یتیمان را محترم و گرامى مى دانست، ثروت را مایه احترام نزد خداوند، قرار نمى داد; زیرا در آن صورت معترف بود که یتیم با وجود محرومیت از ثروت نیز گرامى است; ولى حال که یتیمان را گرامى نمى شمارد، این گمان براى او پدیدار شده است که فقط ثروتمندان نزد خداوند محترم اند.
ادامه دارد....
🍁🍁🍁
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳️ نگاشت 17 : نکات تفسیری آیات 15تا 20
فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» و أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» كلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17»🔸 وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ 🔸 «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20»
🌿🌿🌿
▫ «لا تَحَآضُّونَ»: همدیگر را ترغیب و تشویق نمیکنید. فعل مضارع باب تفاعل از ماده (حَضّ) است و تائی از اوّل آن برداشته شده است. «طَعَامِ»: إطعام. خوراک دادن.
✅ ۱ - بى توجهى به مستمندان و ترغیب نکردن یکدیگر به تأمین غذاى آنان، فرهنگى حاکم بر عصر بعثت (و لاتحضّون على طعام المسکین)
🔹 «تحاضّ» (مصدر «تحاضّون»)، به معناى ترغیب کردن یکدیگر است (قاموس). گفتنى است که از عبارت «طعام المسکین»، «بذل طعام المسکین» اراده شده است. البته «طعام» مى تواند به معناى «اطعام» باشد - مانند «عطاء» به معناى «اعطاء» ولى تقدیر بهتر است. (البحرالمحیط)
✅ ۲ - مسکین، داراى سهم غذا در اموال مردم* (طعام المسکین) اضافه «طعام» به «مسکین»، بیانگر استحقاق است.
✅ ۳ - ریشه کن ساختن گرسنگى در جامعه، نیازمند همکارى مردمى و تلاش همگانى است. (و لاتحضّون على طعام المسکین)
✅ ۴ - تأمین غذاى نیازمندان و ترویج فرهنگ یارى رسانى به تهى دستان، تکلیفى الهى است. (و لاتحضّون على طعام المسکین)
✅ ۵ - پندار مرفّهان به گرامى بودن نزد خداوند، با وجود بى توجهى آنان به مساکین، پندارى بى پایه و نادرست است. (ربّى أکرمن . کلاّ ... و لاتحضّون على طعام المسکین)
✅ ۶ - ذلّت و خوارى در پیشگاه خداوند، نتیجه بى توجّهى به نیازمندان است; نه کمبود ثروت. (ربّى أهنن . کلاّ بل ... و لاتحضّون على طعام المسکین)
✅ ۷ - بى توجّهى ثروتمندان به مستمندان و پرهیز آنان از کمک رسانى به بینوایان، به دور از انتظار و نشانه رد شدن در امتحان الهى است. (إذا ما ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل ... و لاتحضّون على طعام المسکین)
✅ ۸ - راه رسیدن به عزّت و شرافت در پیشگاه خداوند، احسان به مسکینان و تشویق دیگران به آن است; نه افزایش ثروت و رفاه. (ربّى أکرمن ... کلاّ بل ... و لاتحضّون على طعام المسکین)
✅ ۹ - رفع نیاز غذایى فقیران، مهم تر از حمایت هاى دیگر و برترین مساعدت به آنان است. (و لاتحضّون على طعام المسکین) ذکر خصوص «طعام»، بیانگر برداشت یاد شده است.
✅ ۱۰ - ثروتمندان، در انجام دادن وظیفه رسیدگى به یتیمان و مسکینان، همواره مورد آزمایش الهى اند. (ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه ... الیتیم ... طعام المسکین)
✅ ۱۱ - کسانى که در تنگناى اقتصادى به سر مى برند، در صورت احترام به یتیمان و ترغیب دیگران به فقرزدایى از جامعه، نزد خداوند گرامى بوده و از حقارت و خوارى مبرّا خواهند بود. (فیقول ربّى أهنن . کلاّ بل لاتکرمون الیتیم . و لاتحضّون على طعام المسکین)
ادامه دارد ...
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳️ نگاشت 17 : نکات تفسیری آیات 15تا 20
فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» و أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16»كلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» 🔸 وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا 🔸 «20»
▫ «التُّرَاثَ»: میراث. ارث. ترکه. «لَمّاً»: سرجمع. یکجا. یعنی حلال و حرام و حق خود و حق دیگران برای شما مطرح نیست، و اموال زنان و کودکان و پیران و مظلومان را جمع و ضبط مینمائید و حقالإرث ایشان را نمیپردازید. واژه (لَمّاً) صفت (أَکلاً) است.
✅ ۱ - مردم عصر جاهلیت، با تصرف حق دیگران در میراث، سهم آنان را ضمیمه سهم خویش مى ساختند. (و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
🔹 «تراث»، «ارث» و «میراث» به یک معنا است (لسان العرب). «لمّاً» مصدر و به معناى جمع کردن فراوان است (العین). «لَمَمْتُ»; یعنى، ضمیمه ساختم (مصباح). «أکل» کنایه از تصرف کامل است; به گونه اى که چیزى از میراث باقى نماند. توصیف آن به مصدر (لمّاً)، براى مبالغه است; یعنى، تصرفى که در کنار حق خود، به طور کامل فراگیر حق دیگران نیز باشد.
✅ ۲ - تجاوز به حق ارث دیگران، ناروا و نکوهیده است. (و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
✅ ۳ - لزوم بها دادن به شخصیت یتیمان و ترک تجاوز به حق ارث آنان (لاتکرمون الیتیم ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
🔹 آیه بعد، از حب مال سخن گفته و در این آیه خوردن میراث مطرح شده است. ارتباط این آیات با دو آیه قبل، بیانگر این است که هر کس براى یتیمان ارزشى قائل نباشد، میراث آنان را تصاحب مى کند و هر کس به فکر تغذیه مساکین نباشد، گرفتار مال دوستى است.
✅ ۴ - متجاوزان به حقوق دیگران، گرچه از نعمت و کرم خداوند برخوردار شوند، از عزّت و شرافت مندى در نزد او محروم خواهند بود. (نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
✅ ۵ - خوارى در پیشگاه خداوند، پیامد تجاوز به ارث دیگران است; نه تهى دستى و فقر. (فقدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن . کلاّ ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
✅ ۶ - «ارث» عرصه امتحان الهى است و تصاحب کنندگان میراث دیگران، بازنده این امتحان اند. (إذا ما ابتلیه ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
✅ ۷ - رعایت حق ارث دیگران، مایه عزّت نزد خداوند و پایمال کردن آن، ذلّت آور است. (ربّى أکرمن ... ربّى أهنن . کلاّ بل ... تأکلون التراث أکلاً لمّا)
🔅🔅🔅
▫ «جَمّاً»: فراوان. بسیار.
✅ ۱ - علاقه فراوان به مال، از ویژگى هاى مردم در عصر جاهلیت (و تحبّون المال حبًّا جمًّا) «جمّاً»، به معناى زیاد بودن و انباشته شدن است. (مقاییس)
✅ ۲ - پندار عزّت در پیشگاه خداوند، براى کسانى که گرفتار مال دوستى اند، پندارى موهوم است. (ربّى أکرمن ... کلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا)
✅ ۳ - افراط در مال دوستى، حتى براى تهى دستان، ذلّت آفرین است. (ربّى أهنن . کلاّ ... تحبّون المال حبًّا جمًّا)
✅ ۴ - علاقه به ثروت، از عوامل بى توجّهى به بینوایان و ترک تلاش در رفع گرسنگى آنان است. (و لاتحضّون على طعام المسکین ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا) ارتباط این آیه و آیه قبل با دو آیه پیش از آنها، بیانگر برداشت یاد شده است.
✅ ۵ - عشق به ثروت، مذموم است. (و تحبّون المال حبًّا جمًّا)
✅ ۶ - دلبستگى به ثروت، شکست در آزمون الهى است. (ابتلیه ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا)
✅ ۷ - غفلت از امتحان هاى الهى، مایه ترک یتیم نوازى و بى اعتنایى به مسکینان و تصاحب میراث دیگران و دلبستگى به ثروت است. (ابتلیه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم . و لاتحضّون ... و تأکلون التراث ... و تحبّون المال)
✅ ۸ - دنیاطلبى و ثروت خواهى، زمینه ساز بى ارزش انگاشتن یتیمان و دست اندازى به ارث آنان (بل لاتکرمون الیتیم ... و تأکلون التراث ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا)
✅ ۹ - خداوند در کمین مردم بى توجّه به یتیمان و مسکینان، غاصب ارث دیگران و دل بسته به ثروت (إنّ ربّک لبالمرصاد ... بل لاتکرمون الیتیم . و لاتحضّون ... و تأکلون ... و تحبّون)
ادامه دارد ...
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 18: نکات کلی تفسیرآیات 21 تا 26
كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا «21» وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا «22» وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى «23» يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي «24» فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ «25» وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ «26»
«21» چنان نيست، (كه مىپنداريد، بلكه) آنگاه كه زمين به شدّت درهم كوبيده شود. «22» و (فرمان) پروردگارت با فرشتگان صف در صف فرارسد. «23» در آن روز دوزخ را حاضر كنند، در آن روز انسان متذكّر شود ولى اين تذكّر چه سودى برايش دارد؟ «24» (در آن روز انسان) مىگويد: اى كاش براى زندگى (امروز) چيزى از پيش فرستاده بودم. «25» پس در آن روز هيچكس به مانند عذاب او عذاب نكند. «26» و هيچكس چون به بند كشيدن او، در بند نكشد.
🌿🌿🌿
▫ «دك» به معناى كوبيدن و هموار كردن است و دكّه و دكّان جايى است كه براى عرضه اجناس، زمين آن هموار و مهيا مىشود.
🔹 امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از «جاءَ رَبُّكَ»، آمدن فرمان پروردگار است (نه آمدن خود پروردگار). « تفسير نورالثقلين.» چنانكه در آيه 33 سوره نحل مىفرمايد: «يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ»، فرمان پروردگارت مىآيد.
مراد از «وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ»، پردهبردارى از روى آن باشد. « تفسير الميزان.» چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى» « نازعات، 36»
🔹 هنگامى كه آيه «وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» نازل شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درهم فرو رفت، به گونهاى كه هيچكس جرأت سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. « بحار، ج 105، ص 103.»
✅ 1 -خداوند، انسان را از علاقه شديد به مال و تصاحب حق ديگران باز مىدارد.«تُحِبُّونَ الْمالَ- كَلَّا ...»
✅ 2 -داروى حرص و حب مال، ياد قيامت است. «تَأْكُلُونَ التُّراثَ ... تُحِبُّونَ الْمالَ ... كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ»
✅ 3 - قيامت، روز حاكميت مطلق فرمان الهى است. «جاءَ رَبُّكَ»
✅ 4 - از رعايت نظم و سلسله مراتب، نمايش قدرت فرشتگان در قيامت به چشم مىخورد. «الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا»
✅ 5 - تذكّر و پشيمانى در قيامت سودى ندارد. «وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى»
✅ 6 - قيامت، روز هوشيارى و يادآورى است. «يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ»
✅ 7 - جهنم، در قيامت ظاهر مىشود. «جِيءَ ... بِجَهَنَّمَ»
✅ 8 - قيامت روز حسرت است. «يا لَيْتَنِي»
✅ 9 - آرزو كارساز نيست، تلاش لازم است. «يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ»
✅ 10 - زندگى واقعى و ابدى، زندگى قيامت است. «لِحَياتِي»
✅ 11 - خداى رحيم، در جاى خود شديد است. «لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
✅ 12 - ممكن است براى كيفرهاى خداوند در دنيا مشابهى باشد، امّا در آخرت عذاب الهى مشابه ندارد. «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
✅ 13 - در قيامت، امكان فرار از عذاب نيست. «لا يُعَذِّبُ ... لا يُوثِقُ»
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 19: نکات تفسیرآیات 21 تا 26
🔸 كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا 🔸 «21» وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا «22» وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى «23» يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي «24» فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ «25» وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ «26»
▫ «دُکَّتْ»: درهم کوبیده شد و صاف و مسطّح گردید
▫ «دَکّاً»: واژه نخستین مفعول مطلق و واژه دوم تأکید است، یا این که روی هم رفته حالند . با توجّه به حال بودن، معنی آیه چنین است: زمانی که زمین پیاپی در هم کوبیده شد و سراسر آن بهم ریخته شد.
✅ ۱ - خداوند، بازدارنده انسان از عشقورزى به ثروت و تصاحب حق دیگران و بى توجّهى به نیازمندان و یتیمان (بل لاتکرمون الیتیم . و لاتحضّون ... و تأکلون ... و تحبّون ... کلاّ)
🔹 حرف «کلاّ»، براى ردع و بازداشتن مخاطب از امورى است که پیش از آن مطرح بوده است.
✅ ۲ - زمین، هنگام برپایى قیامت، به شدت کوبیده و سست و نرم خواهد شد. (کلاّ إذا دکّت الأرض دکًّا دکًّا) «دکّ»;
🔹 یعنى، منهدم ساختن کوه و دیوار و مانند آن (لسان العرب). تکرار دو مصدر «دکّاً دکّاً» بر کثرت آن دلالت دارد; یعنى، کوبیدن هاى مکرر، یکى پس از دیگرى تحقق خواهد یافت.
▪ «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «کلاّ إذا دکّت الأرض دکّاً دکّاً» قال: هى الزَلْزَلة;[ تفسیر قمى، ح ۲، ص ۴۲۰; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۷۳، ح ۱۸] از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «کلاّ إذا دکّت الأرض دکّاً دکّاً» روایت شده که مراد زلزله است.»
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 20: نکات تفسیری آیات 21 تا 26
كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا : «21»🔸 وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا 🔸 «22» وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى «23» يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي «24» فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ «25» وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ «26»
🌿🌿🌿
▫ «جَآءَ رَبُّکَ»: چگونگی آمدن خدا، بر ما مجهول است، و به گونهای است که تنها خود میداند و بس .
▫ یا این که مراد تجلّی ذات اقدس و ظهور نشانههای قدرت و عظمت او است، به گونهای که جای انکار شناخت خدا برای کسی باقی نمیماند، گوئی همگان با چشم خود ذات بیمثال کبریائی را میبینند.
▫ «الْمَلَکُ»: فرشتگان. اسم جنس است.
▫ «صَفّاًصَفّاً»: صف در صف. صف صف. حال است
✅ ۱ - تجلّى حضور خداوند، در تمام صحنه هاى قیامت براى همه مردم (و جاء ربّک)
🔹 خداوند، همواره و در همه جا، در دنیا و آخرت، حضور دارد. بنابراین معناى «جاء»، ظهور همین حقیقت براى حاضران در صحنه قیامت است; چه آن که آنان حضور خداوند را در همه امور، مشاهده خواهند کرد.
✅ ۲ - انسان ها در قیامت، خود را به طور کامل، مقهور ربوبیت و تدبیر خداوند خواهند دید. (و جاء ربّک)
🔹 اضافه «ربّ» به ضمیر خطاب - که به مخاطب خاصى نظر ندارد - بیانگر آن است که آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبیت خداوند در هر شخص است.
✅ ۳ - رسیدگى به حال انسان ها در قیامت، از شؤون ربوبیت خداوند است. (کلاّ إذا ... و جاء ربّک)
✅ ۴ - فرشتگان در قیامت، در صف هایى منظّم، حضور یافته، به اجراى رسالت خویش خواهند پرداخت. (و الملک صفًّا صفًّا)
🔹 کلمه هاى «صفّاً صفّاً» - به تأویل «مصطفّین» (در صفوف منظم قرار گرفته) - حال براى «المَلَک» است.
🔹 «مَلَک» اسم جنس بوده و حرف «ال» در آن، براى استغراق است. برخى آن را مفرد «ملائکه» دانسته اند و برخى آن را از ریشه «مِلْک» و به معناى سیاست گذار دانسته و گفته اند: شخص سیاست گذار، اگر انسان باشد «مَلِک» و اگر فرشته باشد، «مَلَک» نامیده مى شود. این کلمه در اصل «مأْلَک» و به معناى «رسالت» بوده است.
✅ ۵ - فرشتگان، مأمور رسیدگى به امور انسان ها در قیامت (و الملک صفًّا صفًّا) از جمله «یومئذ یتذکّر الإنسان» در آیه بعد، معلوم مى شود که حضور فرشتگان در قیامت در رابطه با کار انسان ها است.
✅ ۶ - رسیدگى به کارهاى انسان ها در قیامت، داراى قسمت هاى گوناگون و تفکیک شده است. (صفًّا صفًّا)
✅ ۷ - فرشتگان در قیامت، در رده هاى مختلف دسته بندى شده و هر دسته مأموریتى ویژه دارند. (صفًّا صفًّا)
✅ ۸ - فرشتگان در قیامت، به فرمان خداوند و با نظارت کامل او، انجام وظیفه مى کنند. (و جاء ربّک و الملک) آمدن خداوند، کنایه از حضور کامل او است و عطف «ملک» بر «ربّک»، بیانگر آن است که حضور فرشتگان، مستقل از حضور خداوند نیست; بلکه در راستاى آن و بخشى از یک برنامه منسجم است.
✳ «على بن الحسن بن على بن فضّال عن أبیه قال: سألت الرضا(ع) ... عن قول اللّه عزّوجلّ «و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً» فقال: إنّ اللّه تعالى لایوصف بالمجىء و الذهاب تعالى عن الإنتقال إنّما یعنى بذلک و جاء أمر ربّک و الملک صفّاً صفّاً;[عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۲۵، ب ۱۱، ح ۱۹; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۷۴، ح ۲۰.]
🔹 على بن الحسن از پدرش روایت کرده که گفت: از امام رضا(ع)، درباره سخن خداوند «و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً» پرسیدم، فرمود: خداوند متعال به آمدن و رفتن توصیف نمى شود. او والاتر از انتقال یافتن است. مقصود این است که امر پروردگارت، فرارسد و فرشتگان صف اندر صف حاضر شوند».
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 21: نکات تفسیری آیات 21 تا 26
كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا : «21»وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا : «22» 🔸 وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى🔸 «23» يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي «24» فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ «25» وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ «26»
🌿🌿🌿
▫ «جِیءَ»: آورده شد. مراد از حاضر آوردن دوزخ، پدیدار کردن و نشان دادن آن است
▫ «یَتَذَکَّرُ»: به خود میآید. بیدار و هوشیار میشود. متوجّه میگردد و پند میگیرد. «أَنّی»: کی؟ این واژه اسم استفهام است و معنی نفی دارد.
▫ «الذِّکْری»: به خود آمدن. بیداری و هوشیاری. پند گرفتن.
✅ ۱ - روز قیامت، زمان عرضه جهنم بر حاضران (و جاْىء یومئذ بجهنّم)
🔹 مراد از «آوردن جهنم به صحنه قیامت»، ممکن است انتقال آن به محشر و یا اظهار آن براى اهل محشر باشد. گفتنى است که در سوره هاى دیگر از نوع دوم سخن به میان آمده است.
✅ ۲ - جهنم، قابل مشاهده براى تمام اهل محشر (و جاْىء یومئذ بجهنّم)
✅ ۳ - حاضران در صحنه قیامت، در آغاز برپایى آن جهنم را مشاهده نمى کنند.* (و جاْىء یومئذ بجهنّم)
✅ ۴ - جهنم، مقهور کارگزاران صحنه قیامت و عرضه آن بر اهل محشر بر عهده آنان است. (و جاْىء)
🔹 مجهول آوردن فعل «جىء»، بر وجود مأمور براى آوردن جهنم دلالت دارد.
✅ ۵ - قابلیت جهنم براى نقل و انتقال (و جاْىء یومئذ بجهنّم)
✅ ۶ - خطاکاران در قیامت با مشاهده جهنم، فرصت هاى از دست رفته را به یاد آورده و متوجّه آثار و پیامدهاى کردار خویش مى گردند. (یومئذ یتذکّر الإنسن)
🔹 «ال» در الإنسان»، ممکن است عهد ذکرى و اشاره به انسانى باشد که در آیات پیشین، فریفته نعمت ها و شِکوه گزار تنگدستى ها معرفى شده است. هم چنین مى تواند براى استغراق باشد و تذکر یافتن را به همه انسان ها تعمیم دهد. آیات بعد، احتمال نخست را تقویت مى کند.
✅ ۷ - رفاه زدگان و ذلّت پنداران فقر، تنها به هنگام مواجه شدن با حوادث قیامت، به خطاى خویش پى برده، حقیقت را در خواهند یافت. (فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ... یومئذ یتذکّر الإنسن)
✅ ۸ - مال دوستان و حرام خواران، در آخرت به ارزش حقیقى ثروت و لزوم مصرف آن در اطعام گرسنگان و فواید بزرگداشت یتیمان، پى خواهند برد. (لاتکرمون ... و لاتحضّون ... تأکلون ... تحبّون ... کلاّ ... یومئذ یتذکّر الإنسن)
✅ ۹ - قیامت، روز آشکار شدن حقایق براى همگان (یومئذ یتذکّر الإنسن)
✅ ۱۰ - کوبیده و نرم شدن زمین، احساس حضور در پیشگاه خداوند و صفوف فرشتگان و مشاهده جهنم، برطرف سازنده غفلت هاى انسان و احیاگر حس پندپذیرى در او است. (إذا دکّت الأرض ... یومئذ یتذکّر الإنسن)
🔹 «یومئذ»، بدل براى «إذا» در «إذا دکّت الأرض...» و جمله «یتذکّر الإنسان» جزا براى آن است.
✅ ۱۱ - برطرف شدن غفلت ها در قیامت، سودى به حال انسان ندارد. (و أنّى له الذکرى)
✅ ۱۲ - در قیامت، هیچ زمینه اى براى تأثیر پند و موعظه وجود ندارد و شناخت حقیقت بى ثمر است. (و أنّى له الذکرى)
🔹 «أنّى»; یعنى، «کیف» و «من أین» (چگونه و از کجا)، (العین). بنابراین استفهام انکارى در آیه شریفه متوجّه زمینه ها و عوامل است; یعنى، «چه عامل تأثیرگذارى وجود دارد که تذکر را براى انسان مؤثّر سازد؟»
▪ «[عن رسول اللّه فى قوله تعالى «و جىء یومئذ بجهنم» انّه] قال: یجىء بها سبعون ألف ملک یقودونها بسبعین ألف زمام;[ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴۱; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۵۷۵، ح ۲۴.] [از رسول خدا(ص) درباره قول خداى تعالى «و جىء یومئذ بجهنم» روایت شده که ]فرمود: هفتاد هزار فرشته، جهنم را با هفتاد هزار بند مى کشند و مى آورند».
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 22: نکات تفسیری آیات 21 تا 26
كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا : «21»وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا : «22» وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى:«23»🔸 يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي🔸 «24» فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ «25» وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ «26»
🌿🌿🌿
▫ «قَدَّمْتُ»: پیشاپیش میفرستادم. تقدیم میداشتم.
▫ «حَیَاتِی»: زندگی خود. اشاره به این است که آخرت زندگی اصلی است و دنیا در حقیقت زندگی نبوده است.
✅ ۱ - خطاکاران در قیامت، فرورفته در حسرت و پشیمان از ترک ذخیره سازى توشه آخرت (و جاْىء یومئذ بجهنّم ... یقول یلیتنى قدّمت لحیاتى)
✅ ۲ - در قیامت، افسوس خوردن بر گذشته و اظهار پشیمانى از فراهم نکردن اندوخته هاى کارساز، سودى نمى بخشد. (یلیتنى قدّمت)
✅ ۳ - خطاکاران، زندگانى اخروى خویش را فاقد توشه هاى لازم دیده و در حسرت فرصت هاى برباد رفته بسر مى برند. (یلیتنى قدّمت لحیاتى)
✅ ۴ - جهان آخرت، زندگى حقیقى انسان است و دنیا در مقایسه با آن، فاقد ویژگى هاى زندگانى است. (لحیاتى)
🔹 تعبیر «حیاتى»، بیانگر آن است که گوینده آن، حیات را به آخرت اختصاص داده، آن گونه که گویا حیات او در دنیا، حیات نبوده است.
✅ ۵ - انجام دادن کارهاى سودمند براى آخرت، تنها در دنیا امکان پذیر است. (یلیتنى قدّمت لحیاتى)
✅ ۶ - پى بردن اهل محشر، به نتیجه بخش بودن کارهاى دنیا در آخرت (یومئذ یتذکّر الإنسن ... یقول یلیتنى قدّمت لحیاتى)
🔹 جمله «یقول...» یا حال براى «الإنسان» و یا بدل اشتمال براى «یتذکّر» است. در هر دو صورت، برداشت یاد شده استفاده مى شود.
✅ ۷ - کردار انسان در دنیا، ذخیره هایى ماندگار و تعیین کننده فرجام او در آخرت (قدّمت لحیاتى)
✅ ۸ - ارج نهادن به یتیمان، تغذیه نیازمندان، پرهیز از غصب ارث دیگران و دل نبستن به ثروت، توشه هایى سودمند براى آخرت (لاتکرمون ... لاتحضّون ... تأکلون ... تحبّون ... یلیتنى قدّمت لحیاتى)
✅ ۹ - محرومیت از توشه هاى اخروى، مایه ناکامى از زندگى حقیقى; حتى در آخرت (لحیاتى)
🔹 لام در «لحیاتى» براى تحلیل است و «حیاة» ممکن است مصدر و به معناى «زنده شدن» باشد. بنابراین مفاد آیه شریفه این مى شود که: اى کاش! براى زنده شدن خود، از پیش توشه اى تهیه دیده بودم. این گفته نشان مى دهد که در آخرت، خطاکاران آرزوى زنده شدن داشته و خود را از حیات واقعى محروم مى بینند.
✅ ۱۰ - تذکر و بیدارى انسان در قیامت، حاصلى جز پشیمانى و حسرت ندارد. (و أنّى له الذکرى . یقول یلیتنى قدّمت لحیاتى)
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 23: نکات تفسیری آیات 21 تا 26
كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا : «21»وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا : «22» وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى:«23» يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي: «24»🔸 فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ «25» وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ «26»
🔸
🌿🌿🌿
▫ «عَذَابَهُ»: عذابی که خدا میدهد. عذاب مفعولٌبه یا مفعول مطلق است و ضمیر (هُ) به خدا برمیگردد، و در حقیقت اضافه مصدر به فاعل خود است.
✅ ۱ - عذاب هاى الهى در آخرت، بى نظیر و غیر قابل تشبیه با عذاب هاى دیگران است. (فیومئذ لایعذّب عذابه أحد)
🔹 ضمیر «عذابه» به «ربّک» در آیات پیشین برمى گردد و مفاد آیه شریفه، این است که در قیامت، مانند عذاب خداوند هیچ کس عذاب نمى کند.
✅ ۲ - ترک یتیم نوازى، بى توجّهى به تغذیه فقیران، تصاحب ارث دیگران و دلبستگى شدید به ثروت، مایه گرفتارى به عذابى بى نظیر در قیامت (فیومئذ لایعذّب عذابه أحد)
🔹 ضمیر «عذابه»، ممکن است به انسان برگردد که در آیات پیشین ویژگى هاى او بیان شده بود. در این صورت عذاب - که اسم مصدر و به معناى تعذیب است - به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آیه شریفه این است که عذاب کردن آن فرد، به گونه اى انجام مى گیرد که کسى - جز خداوند - آن گونه عذاب نمى کند.
✅ ۳ - ظهور قدرت مطلق خداوند در قیامت و سیطره فرشتگان بر صحنه هاى آن، دلیل بى نظیر بودن عذاب هاى او است. (فیومئذ لایعذّب عذابه أحد)
🔹 حرف «فاء» در «فیومئذ»، آیه شریفه را بر مطالبى که در آیات پیشین بیان شد (از جمله آیه «و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً») تفریع کرده است.
✅ ۴ - امکان وجود مشابه، براى عذاب هاى دنیوى خداوند (فیومئذ)
🔹 قید «یومئذ» بى نظیر بودن عذاب هاى الهى را به آخرت اختصاص داده است; بنابراین وجود مشابه را براى عذاب هاى دنیوى، نفى نکرده است
🔅🔅🔅
▫ «لا یُوثِقُ»: به بند نمیکشد. به غل و زنجیر نمیبندد. «وَثَاق»: به بند کشیدن. به غل و زنجیر بستن. وَثاق به معنی إیثاق است، همچون عَطاء به معنی إعطاء.
✅ ۱ - خداوند در قیامت، خطاکاران را چنان به بند مى کشد که از هیچ کس ساخته نیست. (و لایوثق وثاقه أحد)
🔹 ضمیر «وثاقه» به «ربّک» در آیات پیشین برمى گردد. «وثاق» اسم مصدر براى «ایثاق» (به بند کشیدن) است; نظیر عطا و اعطاء. این کلمه به معناى آنچه چیزى را با آن ببندند، نیز آمده است (مفردات راغب)، ولى این معنا با ترکیب آیه شریفه سازگار نیست.
✅ ۲ - عذاب هاى الهى در آخرت، گریزناپذیر است. (و لایوثق وثاقه أحد)
✅ ۳ - کسانى که یتیمان را گرامى نداشته و بر تغذیه مساکین توصیه نمى کنند و به ناحق ارث دیگران را تصرف کرده و به مال دنیا دل بسته اند، در قیامت به سخت ترین شکل به بند کشیده خواهند شد. (لاتکرمون ... لاتحضّون ... تأکلون ... تحبّون ... و لایوثق وثاقه أحد)
🔹 ممکن است ضمیر «وثاقه» به «الإنسان» برگردد. در این صورت «وثاق» به مفعول خود اضافه شده است.
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 24: نکات کلی تفسیر آیات 27 تا 30
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ «27» ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً «28» فَادْخُلِي فِي عِبادِي «29» وَ ادْخُلِي جَنَّتِي «30»
«27» هان اى روح آرام يافته! «28» به سوى پروردگارت بازگرد كه تو از او راضى و او از تو راضى است. «29» پس در زمرهى بندگان من درآى.
(30) و به بهشت من داخل شو!
▫ دل آرام و نفس مطمئنه، با ذكر خدا به دست مىآيد. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» « رعد، 28.»
▫ و بهترين ذكر خدا نماز است. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» « طه، 14.»
▫ راضى بودن و مرضى بودن، نشانه نفس مطمئنه است كه او از خدا راضى است و خدا نيز از او راضى است.
▪ از امام صادق عليه السلام سؤال شد كه آيا مؤمن از جان دادن خود راضى است؟ حضرت فرمود: در لحظه اول راضى نيست ولى فرشته قبض روح به او دلدارى مىدهد كه من از پدر به تو مهربانترم، چشمت را باز كن. او چشم باز مىكند و پيامبر صلى الله عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين و ساير امامان عليهمالسلام را مىبيند. فرشته مىگويد: اينان دوستان تو هستند.
▫ مؤمن هم با ديدن اين صحنه راضى مىشود و در اين هنگام خطاب «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» را مىشنود. « تفسير نمونه »
✅ 1- اصالت انسان با روح است و بدن، مركب آن است. «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ» (خطاب خداوند به نفس است)
✅ 2- بهشت بدون يار و همدم، بهشت نيست. «فَادْخُلِي فِي عِبادِي»
✅ 3- بهشت، انواع و درجاتى دارد. «جَنَّتِي» چنانكه قرآن در موارد متعدد فرموده است: «جَنَّاتِ عَدْنٍ»*
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 25: نکات تفسیری آیات 27 تا 30
🔹 يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ «27» ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً 🔹 «28» فَادْخُلِي فِي عِبادِي «29» وَ ادْخُلِي جَنَّتِي «30»
«27» هان اى روح آرام يافته! «28» به سوى پروردگارت بازگرد كه تو از او راضى و او از تو راضى است. «29» پس در زمرهى بندگان من درآى.
(30) و به بهشت من داخل شو!
🌿🌿🌿
▫ «النَّفْسُ»: خود شخص. ذات انسان (نگا: نحل / اسراء / ، کهف / . «الْمُطْمَئِنَّةُ»: آسوده خاطر. آرمیده. دارای آرامش
✅ ۱ - برخى از انسان ها در قیامت، نفسى آرام و فارغ از دغدغه خاطر، خواهند داشت. (یأیّتها النّفس المطمئنّة)
🔹 اطمینان نفس، سکونت و آرامش و زوال وحشت آن است. (العین)
✅ ۲ - خداوند، با انسان هایى که در قیامت روحى آرام و تسکین یافته دارند، سخن خواهد گفت آنان را بر این آرامش خواهد ستود. (یأیّتها النّفس المطمئنّة)
🔹 خطابى که در این آیه وجود دارد، به قرینه آیات پیشین - که ترسیم کننده صحنه قیامت بود - خطابى است که در قیامت صادر خواهد شد. توصیف مخاطب به «مطمئن»، نشان مى دهد که اطمینان در همان صحنه مورد نظر است.
✅ ۳ - کردارى که ذخیره آخرت باشد، در قیامت اطمینان آور و مایه آرامش خاطر انسان خواهد بود. (یلیتنى قدّمت لحیاتى ... یأیّتها النّفس المطمئنّة)
✅ ۴ - آزمون دانستن فقر و غنا، گرامى داشت یتیمان، سیر کردن گرسنگان، تصرف نکردن ارث دیگران و پرهیز از مال دوستى، زمینه ساز اعتماد به رهایى از صحنه هاى وحشت بار قیامت (فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ... یأیّتها النّفس المطمئنّة)
🔹 «نفس مطمئن» - به قرینه آیات پیشین - انسانى است که از اوصاف ذکر شده در آن آیات، مبرّا باشد.
✅ ۵ - آگاهى از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحیح با یتیمان، مسکینان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت، فرونشاننده اضطراب درونى و مایه اطمینان نفس انسان (فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ... یأیّتها النّفس المطمئنّة)
🔹 توصیف «نفس» به «مطمئن» - در قیامت - ممکن است به اعتبار اطمینانى باشد که در دنیا، براى او حاصل شده بود.
✅ ۶ - روح انسان، حقیقتى قابل خطاب و موجودى قابل اتصاف به اطمینان و اضطراب (یأیّتها النّفس المطمئنّة) «نفس»، به معناى روح است. (صحاح)
🔅🔅🔅
▫ «رَاضِیَةً»: راضی و خوشنود. «مَرْضِیَّةً»: مورد رضایت. کسی که از او خوشنودند. «رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً»: حال اوّل و دوم هستند.
✅ ۱ - خداوند در قیامت، صاحبان قلب مطمئن را شایسته حضور در نزد خود خوانده و آنان را به قرب خویش دعوت خواهد کرد. (ارجعى إلى ربّک)
✅ ۲ - خداوند با فراخواندن صاحبان قلب آرام در قیامت به سوى خویش، جلوه هاى ربوبیت خود را بر آنان مى گستراند. (ارجعى إلى ربّک)
🔹 ذکر هر یک از اسماى خداوند در این موارد، بیانگر نوع مواجه شدن افراد با او است و تعبیر «ربّک»، بیانگر این نکته است که صاحبان نفس مطمئن، مشمول ربوبیت خداوند و کمال افزون تر خواهند شد.
✅ ۳ - تقرّب افزون تر به خداوند، پاداش کسانى است که براى آخرت خود پیشاپیش زاد و توشه ذخیره کرده اند. (یلیتنى قدّمت لحیاتى ... ارجعى إلى ربّک)
✅ ۴ - میهمانان قرب خداوند در آخرت، به همه خواسته هاى خود دست یافته، از پاداش خویش خشنود خواهند بود. (راضیة)
✅ ۵ - برخوردارى از نفس مطمئن و تقرب به درگاه خداوند در قیامت، ویژه کسانى است که رضایت خداوند را به دست آورده اند. (مرضیّة)
۶ - خشنودى از خداوند و کسب رضایت او در دنیا، مایه راه یابى به درگاه او در آخرت است. (ارجعى إلى ربّک راضیة مرضیّة)
🔹 «راضیة مرضیة» حال و بیانگر علت است. بنابراین رجوع به خداوند، پاداشِ دارا بودن آن دو حالت از پیش است.
✅ ۷ - خشنود بودن از خداوند، زمینه ساز کسب رضایت او است. (راضیة مرضیّة)
🔹 ترتیب ذکرى، ممکن است ناظر به ترتیب واقعى باشد; بنابراین، حالت «مرضیة» بودن، فرع حالت رضایت است.
🔹 ۸ - آزمون دیدن فقر و غنا، گرامى داشت یتیمان، تغذیه فقیران، ترک تصرف ارث دیگران و پرهیز از مال دوستى، مایه احساس رضایت انسان از خداوند و زمینه ساز رضایت خداوند از او است. (فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ... راضیة مرضیّة) نفس «راضى» و «مرضى» - به قرینه آیات پیشین - انسانى است که از اوصاف ذکر شده در آن آیات، مبرّا باشد.
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_فجر
🔅🔅🔅
✳ نگاشت 26: نکات تفسیری آیات 27 تا 30
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ «27» ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً : «28» 🔹 فَادْخُلِي فِي عِبادِي «29» وَ ادْخُلِي جَنَّتِي «30»
🔹
«27» هان اى روح آرام يافته! «28» به سوى پروردگارت بازگرد كه تو از او راضى و او از تو راضى است. «29» پس در زمرهى بندگان من درآى.
(30) و به بهشت من داخل شو!
🌿🌿🌿
«عِبَادِی»: بندگان خاصّ و آفریدگان صالح خدا مراد است.
✅ ۱ - خداوند، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد. (فادخلى فى عبدى)
✅ ۲ - بندگى خالص خداوند، مایه رسیدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن، راضى و مورد پسند خداوند (فادخلى فى عبدى)
🔹 انتساب بندگان به خداوند در «عبادى»، انتساب تشریفى است و این که به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بیانگر برترى رتبه آنان است.
✅ ۳ - رسیدن به مقام اطمینان، رضایت از کارهاى خداوند و مورد پسند خدا بودن، از نشانه هاى رسیدن به مقام عبودیت است. (یأیّتها النّفس المطمئنّة ... راضیّة مرضیّة . فادخلى فى عبدى)
✅ ۴ - همنشین شدن با بندگان خالص خداوند در قیامت، حرکت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبیت او است. (ارجعى إلى ربّک ... فادخلى فى عبدى)
🔹 از معانى حرف «فاء»، تفصیل بعد از اجمال است و این آیه، رجوع به پروردگار را با تفصیل بیشترى بیان مى دارد.
🔅🔅🔅
«جَنَّتِی»: اضافه جنّت به خدا، بیانگر عظمت بهشت و فراوانی نعمت آنجا است. از تعبیرات روحپرور (عِبَادِی) و (جَنَّتِی) لطف و صفا میبارد.
✅ ۱ - خداوند در قیامت، انسان هاى دل آرام، راضى و مورد پسند خویش را به بهشتى خاص دعوت خواهد کرد. (و ادخلى جنّتى)
🔹 اضافه «جنّة» به ضمیر متکلم و انتساب آن به خداوند، ممکن است براى بیان شرافت همان بهشت معروف و یا بیانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد که این دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.
✅ ۲ - بندگان خالص خداوند و هم نشینان آنان، در بهشت برین جاى داده خواهند شد. (فى عبدى . و ادخلى جنّتى)
✅ ۳ - بهشت برین، جایگاه رشد و کمال در پرتو ربوبیت خداوند (ارجعى إلى ربّک ... و ادخلى جنّتى)
🔹 این آیه، عطف بر آیه قبل و هر دو تفصیل رجوع به خداوند است. برگزیدن واژه «ربّک» در آیات پیشین، بیانگر مواجه شدن بهشتیان با ربوبیت خداوند است.
✅ ۴ - تعدد و تنوع بهشت ها در قیامت (جنّتى)
✅ ۵ - اندیشه صحیح نسبت به فقر و غنا، برخورد شایسته با یتیمان و مسکینان، قطع حرام خوارى و دل نبستن به ثروت، زمینه ساز ورود به بهشت برین (فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ... و ادخلى جنّتى)
«والحمد لله رب العالمین»
🌿🌿🌿
🔅قرآن همراه است و هم راه
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🆔 @rahighemakhtoom