#مدعیان_مهدویت
⚡️حسین بن منصور #حلاج از #مدعیان_دروغین نیابت حضرت مهدی (علیه السلام)
▪️حسین بن منصور حلاج، حدود سال 244 ق در قریة «طور» از قرای بیضای فارس (هفت فرسنگی شیراز) زاده شد. وی با پدرش منصور از بیضا، به واسط رفت و آنجا علوم اسلامی را آموخت و در بیست سالگی به بصره رفت. مرید صوفی آن سامان شد و به دست او خرقه تصوّف پوشید. در سال 270 ق به مکه سفر کرد و از آنجا به اهواز رفت و به دعوت پرداخت. حلاج برای دعوت به مذهب صوفیانه خود که جنبة «حلولی» داشت، به مسافرت میپرداخت. وی در آغاز، خود را رسول امام غایب و باب آن حضرت معرفی میکرد؛ به همین سبب علمای علم رجال شیعه، او را از مدعیان بابیّت شمردهاند.
▪️نام او ابوالمغیث حسین بن منصور حلاّج بود که در سال 309 ق کشته شد. حلاّج پس از ادعای بابیّت، بر این شد که ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی (متکلم امامی) را در سلک یاران خود در آورد و به تبع او، هزاران شیعه امامی را که در قول و فعل تابع او بودند، به عقاید حلولی خویش معتقد سازد؛ بهویژه آنکه جماعتی از درباریان خلیفه به حلاّج حسن نظر نشان داده و جانب او را گرفته بودند؛ ولی ابوسهل که پیری مجرّب بود، نمیتوانست ببیند او با مقالاتی تازه، خود را معارض حسین بن روح نوبختی وکیل امام غایب معرفی میکند. اسماعیل در پاسخ گفت: «وکیل امام زمان (علیه السلام) باید معجزه داشته باشد. اگر راست میگویی، موهــای مرا سیاه کن. اگر چنین کــاری انجــام دهی، همه ادعاهایت را میپذیرم.» ابنحلاج که میدانست ناتوان است، با استهزای مردم روبهرو شد و از شهر بیرون رفت. آنگاه به قم شتافت و به مغازة علی بن بابویه (پدربزرگوار شیخ صدوق) رفت و خود را نماینده امام زمان (علیه السلام) خواند. مردم بر وی شوریدند و او را با خشونت از شهر بیرون افکندند.
▪️ابن حلاج، پس از آنکه جمعی از خــراسانیان ادعــایش را پذیرفتند، دیگر بار به عراق شتافت.(1) در این زمان، چون فقه امامیه از سوی خلفا به رسمیت شناخته نشده بود، شیعیان، میان مذاهب اهل سنّت «مذهب ظاهری» را که مؤسس آن، ابوبکر محمد بن داوود اصفهانی است، پذیرفته بودند.
▪️رؤسای امامیه و خاندان نوبختی، برای برانداختن حلاّج ناچار به محمد بن داوود ظاهری متوسل شدند و او را به صدور فتوایی وا داشتند که در سال 297 ق و اندکی پیش از مرگ خود در وجوب قتل حلاّج انتشار داده بود. ابوالحسن علی بن فرات، وزیر شیعی مذهب مقتدر (خلیفة عباسی) نیز در تکفیر حلاّج به آل نوبخت کمک کرد.
▪️حلاّج در سال 296 ق به بغداد رفت و مردم را به طریقة خاصی مبتنی بر نوعی تصوف آمیخته با گونهای «حلول» دعوت کرد. ابوالحسن بن فرات، وی را تعقیب کرد و ابن داوود فتوای معروف خود را در حلال بودن خون او صادر نمود. وی در سال 301 ق به دست کارگزاران خلیفه گرفتار شد و به زندان افتاد. پس ازهفت ماه محاکمه، علمای شرع او را مرتد و خارج از دین اسلام شمردند (24ذیقعده 309ق) و به فرمان مقتدر و وزیر او حامد بن عباس به دار آویخته شد.(2) سپس جسد او را سوزاندند و سرش را بر بالای جسر بغداد زدند.
📝پ ن:
1- ر.ک: سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج2، ص48؛ سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص532.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص401، محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص162.
👈« محفل تفسیر وقرآن شناسی رحیق تقویت آموزه های الهی را همراهی فرمایید.»
@rahighemakhtoom