#بررسیهای_قرانی
#دین_و_آزادی
#آزادی_سیاسی
#آزادی
#دین
#سیاست
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 دین و آزادی در قرآن/دین و آزادی سیاسی(1)
▪ آزادی سیاسی در كاربرد عام آن هر گونه فعالیتی را كه بر سرنوشت سیاسی جامعه تاثیر میگذارد، شامل میشود. طبق این كاربرد، تشكیل احزاب وجمعیتها، مطبوعات و رسانه های گروهی نیز فعالیت های سیاسی به شمار میروند، ولی كاربرد خاص آن مربوط به دخالت آحاد جامعه در حكومت و اداره ی امور كشور است. این آزادی با نظامهای استبدادی در تعارض آشكار است.
▪ بدیهی است آزادی افراد در دخالت در ادارهی جامعه مشروط به یك سلسله شرایط و شایستگی هاست كه با توجه به نوع جهان بینی ها و مكاتب پذیرفته شده در جوامع بشری و قوانین اساسی آنها متفاوت خواهد بود. ولی در قانونمندی چنین آزادی بسان دیگر آزادی های اجتماعی نمیتوان تردید كرد.
🔹 حق آزادی سیاسی در ماده ی (2) اعلامیه جهانی حقوق بشر در سه بند تدوین شده است:
🔸 1. هر كس حق دارد در ادارهی عمومی كشور خود، خواه مستقیما و خواه به وساطت نمایندگی كه آزادانه انتخاب شده باشد، شركت جوید.
🔸 2. هر كس حق دارد با تساوی شرایط به مشاغل عمومی كشور خود نایل آید.
🔸 3. اساس و منشا حكومت، ارادهی مردم است، این اراده، باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد كه از روی صداقت و به طور ادواری صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد كه آزادی رای را تامین نماید.
▪ بند اول و دوم ماده ی مزبور از دیدگاه جهانبینی توحیدی، پذیرفته است، چرا كه اگر شرایط عمومی برای حضور آحاد و افراد جامعه در ادارهی امور كشور فراهم نگردد و این كار تنها توسط افراد ویژه ای مثلا هواداران یك حزب، یا اشراف و سرمایه داران و امثال آنان انجام شود، مشاركت عمومی از میان میرود، و زمینه برای استبداد و خودكامگی فراهم میشود، و به دنبال آن مفاسد گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رواج مییابد. و هیچ یك از این امور از دیدگاه دین حق پذیرفته نیست.
✅ در قرآن كریم بر اصل تعاون و مشاركت عمومی، مشورت و همفكری، و نفی استبداد تاكید شده است. درباره تعاون میفرماید: «...تعاونوا علی البر و درباره ی مشورت میفرماید: «... و امرهم شوری بینهم...»[1] و نیز به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور میدهد تا با مسلمانان در امور مربوط به سرنوشت جامعه اسلامی مشورت كند «...و شاورهم فی الامر...»[2] و امام علی علیه السلام فرموده است«من استبد برایه هلك»[3] و نیز فرموده است: «آله الرئاسه سعه الصدر».[4]
برپایی قسط و عدل در جامعهی انسانی یكی از اهداف بعثت پیامبران الهی بوده است(حدید/25) و آزادی معقول و مشروع یكی از مصادیق عدل اجتماعی است.
⏪ ...ادامه مبحث بررسیهای قرآنی در روزهای فرد هفته
🔅🔅🔅
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#دین_و_آزادی
#آزادی_سیاسی
#آزادی
#دین
#سیاست
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 دین و آزادی در قرآن/دین و آزادی سیاسی(2)
قسمت اول:https://eitaa.com/rahighemakhtoom/4102
▪ بدین جهت پیامبران الهی با قدرتهای مستبد و استثمارگر مبارزه میكردند و در این راه از هیچ تلاش و مجاهدتی فروگذار نمیكردند. به عنوان مثال، از آنجا كه فرعون بر این كه بر بنی اسرائیل ستم میكرد و آنان را برده وبندهی خود ساخته و حقوق اجتماعی آنان را سلب كرده بود، حضرت موسی علیه السلام وی را به شدت نكوهش كرده، از او خواست تا بنی اسرائیل را ازیوغ بردگی خود آزاد سازد.
▪ فرعون دوران كودكی حضرت موسی علیه السلام را یاد آورد كه در تكفل فرعون بوده، و امروز او باید مطیع و منقاد وی باشد، نه این كه علیه او قیام كند، ولی حضرت موسی با قاطعیت تمام در برابر فرعون ایستاد و تصریح كرد كه او بنیاسرائیل را بنده و بردهی خود ساخته و سپری شدن دوران كودكی موسی در دربار فرعون نیز از آثار همین سیاست استبدادی و استثمارگرانه بوده است«...تلك نعمه تمنها علی ان عبدت بنی اسرائیل».[5] داستان حضرت موسی نمونه منحصر به فرد نیست، این شیوهی همهی پیامبران الهی بوده استبه خاطر همین روش بوده است كه مترفان و سلطه جویان استثمارگر با آنان به مبارزه برمیخاستند و رسالت آنان را تكذیب میكردند. «وما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كافرون».[6]
▪ بنابراین در این نكته جای هیچگونه تردیدی وجود ندارد كه حكومتهای الهی پیامبران بر پایهی عدل و داد استوار بوده، وبا هر گونه استبداد و خودكامگی به شدت مخالفت كرده اند، و امتیازهای طبقاتی، نژادی و مانند آن در منطق آنان كمترین ارزش و اعتباری نداشته است. برای همه ی اقشار وگروه های تشكیل دهنده ی جامعه در برابر قانون عادلانه الهی، حقوق مادی قایل بودهاند، و مسؤولیتهای اجتماعی از دیدگاه آنان بر پایهی شایستگی ها و توانایی ها استوار بوده است، نه برخورداری از شهرت و ثروت و امتیازاتی از این قبیل. به عنوان نمونه ای روشن از شایسته سالاری در حكومت الهی پیامبران، می توان داستان طالوت را یادآور شد كه توسط پیامبری از پیامبران بنیاسرائیل و به اذن و مشیت الهی به عنوان فرمانده سپاه توحید در مبارزه با لشكریان كفر برگزیده شد، و این در حالی بود كه وی از نظر شرایط زندگی از افراد عادی، غیر متمكن و غیر مشهور بود، و بدین جهت گزینش او به فرماندهی با مخالفت عدهای از بنیاسرائیل واقع شد كه شهرت، ثروت و امتیازات طبقاتی را ملاك لازم برای احراز مقامات كشوری و لشكری می انگاشتند، ولی پیامبر الهی در پاسخ آنان توانایی جسمانی و دانایی طالوت را كه دو ركن لازم در فرماندهی نظامی است، به عنوان ملاك انتخاب وی یادآور شد.[7]
▪ گواه دیگر از قرآن بر این مطلب، سخن حضرت یوسف است كه از فرمانروای مصر میخواهد تا مسؤولیتسرمایههای عمومی و دولتی (بیت المال) را به عهدهی وی بسپارد، و دو صفت امانتداری و دانایی را به عنوان دلیل این درخواستبیان میكند «...اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم» .[8]
⏪ ...ادامه مبحث بررسیهای قرآنی در روزهای فرد هفته
🔅🔅🔅
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#دین_و_آزادی
#آزادی_سیاسی
#آزادی
#دین
#سیاست
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 دین و آزادی در قرآن/دین و آزادی سیاسی(پایان)
📌 ولایت الهی یا منشا حكومت دینی
▪ در هر حال، در این مطلب كه در حكومت دینی آن گونه كه قرآن كریم ترسیم میكند و از گفتار و رفتار پیامبران و امامان به دست می آید مردم خود باید در اداره ی امور كشور دخالت داشته باشند. و مسؤولان ومتصدیان امور به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مورد گزینش و قبول مردم باشند، شكی نیست، ولی بر خلاف آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر قوانین مبتنی بر ایدئولوژی های اومانیستی بیان شده است، منشا مشروعیت حكومت، ولایت خداوندی است. و این مقتضای اصل توحید در همه ی مراتب و از جمله در توحید ربوبی است«...ان الحكم الا لله...» [9] آری، از آنجا كه هدایت محسوس و ملموس جامعه ی بشری از طرق مختلف و از جمله تشكیل حكومت، در مورد خداوند كه منزه از جسمانیت است ممكن نیست، این ولایت الهی توسط پیامبران به مرحلهی ظهور و بروز رسیده است، و پیامبران نیز آن را به اوصیای خویش سپرده اند، چنان كه در اسلام نیز این ولایت از جانب پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به ائمه اهل بیت علیهم السلام سپرده شده است. و در عصر غیبت امام معصوم (عج) طبق ادلهی عقلی و نقلی [10] فقیهان پارسا و با كفایت عهدهدار ولایت و رهبری جامعه ی اسلامی، شناخته شده اند.
▪ سپردن امر ولایت و رهبری جامعه ی بشری به پیامبران و امامان و فقیهان پارسا و با كفایت هیچ ربطی به حكومت های طبقاتی در جوامع مختلف كه در طول تاریخ بشر پدید آمده است ندارد، در نظام حكومت دینی كه از ولایت الهی سرچشمه میگیرد، ملاك رهبری و حكومت، امتیازات طبقاتی نیست، بلكه ملاك شایستگی و كفایت متناسب با منصب خطیر رهبری در جامعه ی دینی است كه گذشته از كاردانی و كفایت لازم در امر رهبری و مدیریت جامعه، از آگاهی كافی در شناخت قوانین الهی، و مصونیت لازم در برابر تمایلات نفسانی و خودكامگی و شیطان سپری داشته باشد، چرا كه نظام حكومتی جهان بینی توحیدی هم باید در خدمت مردم باشد و هم مجری احكام و دستورات الهی، وحافظ ارزشها و مقدسات دینی و انسانی. رهبری دینی صرفا در سامان بخشیدن به امور دنیوی جامعه خلاصه نمیشود، بلكه این مهم یكی از اهداف ومسؤولیتهای آن است، مسؤولیت بزرگتر آن كه تضمین كننده ی مسؤولیت نخست نیز هست تحقق بخشیدن به احكام و اوامر الهی است.
«الذین ان مكناهم فی الارض اقاموا الصلاه وآتوا الزكاه وامروا بالمعروف ونهوا عن المنكر ولله عاقبه الامور» . [11]
«آنان(یاری دهندگان خداوند كه خود نیز از نصر الهی بهرهمند میگردند) كسانیاند كه اگر در زمین از قدرت و مكنت الهی بهرهمند گردند(حكومت الهی برقرار سازند) نماز برپا داشته، زكات میپردازند، امر به معروف و نهی از منكر میكنند، و سرانجام كارها به خدا باز میگردد».
▪ حاصل آن كه اجرای عدالت و حاكمیتبخشیدن به ارزشهای معنوی در جامعه بشری آرمان اساسی، حكومت دینی را تشكیل میدهد، بدیهی است نیل به چنین آرمان بلندی تنها در سایه وحدت ویكپارچگی، و عزم استوار عمومی، تحت ولایت و رهبری انسانهایی والا و شایسته امكان پذیر است. در این صورت آنچه در یك نظام دموكراتیك مطلوب و مقصود است، یعنی نفی استبداد و فراهم شدن زمینه برای دخالت مردم در ادارهی جامعه، و در نتیجه تامین قسط و آزادی عمومی در سایهی قانون در نظام ولایی به نحو احسن تحقق میپذیرد، و در عین حال از معایب و كاستیهای موجود در دموكراسیهای بشری، پیراسته است، زیرا در دموكراسیهای بشری عمدتا دو شرط در رهبران جامعه مورد نظر است، یكی مقبولیت مردمی (اكثریت نسبی) و دیگری كفایت در مدیریت.
📝 پی نوشت:
[1] . شوری/38.
[2] . آل عمران/159.
[3] . نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 164.
[4] . نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 176.
[5] . شعراء/22.
[6] . سبا/34.
[7] . بقره/246 247.
[8] . یوسف/55.
[9] . انعام/57.
[10] . در این باره به كتاب دین و دولت رجوع شود.
[11] . حج/41.
🔅🔅🔅
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
@rahighemakhtoom