eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
811 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📌 دین و آزادی در قرآن/دین و آزادی سیاسی(1) ▪ آزادی سیاسی در كاربرد عام آن هر گونه فعالیتی را كه بر سرنوشت ‏سیاسی جامعه تاثیر می‏گذارد، شامل می‏شود. طبق این كاربرد، تشكیل احزاب وجمعیت‏ها، مطبوعات و رسانه‏ های گروهی نیز فعالیت های سیاسی به شمار می‏روند، ولی كاربرد خاص آن مربوط به دخالت آحاد جامعه در حكومت و اداره ‏ی امور كشور است. این آزادی با نظامهای استبدادی در تعارض آشكار است. ▪ بدیهی است آزادی افراد در دخالت در اداره‏ی جامعه مشروط به یك سلسله شرایط و شایستگی‏ هاست كه با توجه به نوع جهان‏ بینی ‏ها و مكاتب پذیرفته شده در جوامع بشری و قوانین اساسی آنها متفاوت خواهد بود. ولی در قانونمندی چنین آزادی بسان دیگر آزادی‏ های اجتماعی نمی‏توان تردید كرد. 🔹 حق آزادی سیاسی در ماده ‏ی (2) اعلامیه جهانی حقوق بشر در سه بند تدوین شده است: 🔸 1. هر كس حق دارد در اداره‏ی عمومی كشور خود، خواه مستقیما و خواه به وساطت نمایندگی كه آزادانه انتخاب شده باشد، شركت جوید. 🔸 2. هر كس حق دارد با تساوی شرایط به مشاغل عمومی كشور خود نایل آید. 🔸 3. اساس و منشا حكومت، اراده‏ی مردم است، این اراده، باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد كه از روی صداقت و به طور ادواری صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقه‏ای نظیر آن انجام گیرد كه آزادی رای را تامین نماید. ▪ بند اول و دوم ماده ‏ی مزبور از دیدگاه جهان‏بینی توحیدی، پذیرفته است، چرا كه اگر شرایط عمومی برای حضور آحاد و افراد جامعه در اداره‏ی امور كشور فراهم نگردد و این كار تنها توسط افراد ویژه‏ ای مثلا هواداران یك حزب، یا اشراف و سرمایه ‏داران و امثال آنان انجام شود، مشاركت عمومی از میان می‏رود، و زمینه برای استبداد و خودكامگی فراهم می‏شود، و به دنبال آن مفاسد گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رواج می‏یابد. و هیچ یك از این امور از دیدگاه دین حق پذیرفته نیست. ✅ در قرآن كریم بر اصل تعاون و مشاركت عمومی، مشورت و همفكری، و نفی استبداد تاكید شده است. درباره تعاون می‏فرماید: «...تعاونوا علی البر و درباره‏ ی مشورت می‏فرماید: «... و امرهم شوری بینهم...»[1] و نیز به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور می‏دهد تا با مسلمانان در امور مربوط به سرنوشت جامعه اسلامی مشورت كند «...و شاورهم فی الامر...»[2] و امام علی علیه السلام فرموده است‏«من استبد برایه هلك‏»[3] و نیز فرموده است: «آله الرئاسه سعه الصدر».[4] برپایی قسط و عدل در جامعه‏ی انسانی یكی از اهداف بعثت پیامبران الهی بوده است(حدید/25) و آزادی معقول و مشروع یكی از مصادیق عدل اجتماعی است. ⏪ ...ادامه مبحث بررسیهای قرآنی در روزهای فرد هفته 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 دین و آزادی در قرآن/دین و آزادی سیاسی(2) قسمت اول:https://eitaa.com/rahighemakhtoom/4102 ▪ بدین جهت پیامبران الهی با قدرتهای مستبد و استثمارگر مبارزه می‏كردند و در این راه از هیچ تلاش و مجاهدتی فروگذار نمی‏كردند. به عنوان مثال، از آنجا كه فرعون بر این كه بر بنی اسرائیل ستم می‏كرد و آنان را برده وبنده‏ی خود ساخته و حقوق اجتماعی آنان را سلب كرده بود، حضرت موسی علیه السلام وی را به شدت نكوهش كرده، از او خواست تا بنی اسرائیل را ازیوغ بردگی خود آزاد سازد. ▪ فرعون دوران كودكی حضرت موسی علیه السلام را یاد آورد كه در تكفل فرعون بوده، و امروز او باید مطیع و منقاد وی باشد، نه این كه علیه او قیام كند، ولی حضرت موسی با قاطعیت تمام در برابر فرعون ایستاد و تصریح كرد كه او بنی‏اسرائیل را بنده و برده‏ی خود ساخته و سپری شدن دوران كودكی موسی در دربار فرعون نیز از آثار همین سیاست استبدادی و استثمارگرانه بوده است‏«...تلك نعمه تمنها علی ان عبدت بنی اسرائیل‏».[5] داستان حضرت موسی نمونه منحصر به فرد نیست، این شیوه‏ی همه‏ی پیامبران الهی بوده است‏به خاطر همین روش بوده است كه مترفان و سلطه جویان استثمارگر با آنان به مبارزه برمی‏خاستند و رسالت آنان را تكذیب می‏كردند. «وما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كافرون‏».[6] ▪ بنابراین در این نكته جای هیچ‏گونه تردیدی وجود ندارد كه حكومتهای الهی پیامبران بر پایه‏ی عدل و داد استوار بوده، وبا هر گونه استبداد و خودكامگی به شدت مخالفت كرده‏ اند، و امتیازهای طبقاتی، نژادی و مانند آن در منطق آنان كمترین ارزش و اعتباری نداشته است. برای همه‏ ی اقشار وگروه های تشكیل دهنده ‏ی جامعه در برابر قانون عادلانه الهی، حقوق مادی قایل بوده‏اند، و مسؤولیتهای اجتماعی از دیدگاه آنان بر پایه‏ی شایستگی‏ ها و توانایی‏ ها استوار بوده است، نه برخورداری از شهرت و ثروت و امتیازاتی از این قبیل. به عنوان نمونه ‏ای روشن از شایسته سالاری در حكومت الهی پیامبران، می ‏توان داستان طالوت را یادآور شد كه توسط پیامبری از پیامبران بنی‏اسرائیل و به اذن و مشیت الهی به عنوان فرمانده سپاه توحید در مبارزه با لشكریان كفر برگزیده شد، و این در حالی بود كه وی از نظر شرایط زندگی از افراد عادی، غیر متمكن و غیر مشهور بود، و بدین جهت گزینش او به فرماندهی با مخالفت عده‏ای از بنی‏اسرائیل واقع شد كه شهرت، ثروت و امتیازات طبقاتی را ملاك لازم برای احراز مقامات كشوری و لشكری می ‏انگاشتند، ولی پیامبر الهی در پاسخ آنان توانایی جسمانی و دانایی طالوت را كه دو ركن لازم در فرماندهی نظامی است، به عنوان ملاك انتخاب وی یادآور شد.[7] ▪ گواه دیگر از قرآن بر این مطلب، سخن حضرت یوسف است كه از فرمانروای مصر می‏خواهد تا مسؤولیت‏سرمایه‏های عمومی و دولتی (بیت المال) را به عهده‏ی وی بسپارد، و دو صفت امانت‏داری و دانایی را به عنوان دلیل این درخواست‏بیان می‏كند «...اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم‏» .[8] ⏪ ...ادامه مبحث بررسیهای قرآنی در روزهای فرد هفته 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 دین و آزادی در قرآن/دین و آزادی سیاسی(پایان) 📌 ولایت الهی یا منشا حكومت دینی ▪ در هر حال، در این مطلب كه در حكومت دینی آن گونه كه قرآن كریم ترسیم می‏كند و از گفتار و رفتار پیامبران و امامان به دست می ‏آید مردم خود باید در اداره ‏ی امور كشور دخالت داشته باشند. و مسؤولان ومتصدیان امور به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مورد گزینش و قبول مردم باشند، شكی نیست، ولی بر خلاف آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر قوانین مبتنی بر ایدئولوژی‏ های اومانیستی بیان شده است، منشا مشروعیت ‏حكومت، ولایت‏ خداوندی است. و این مقتضای اصل توحید در همه ‏ی مراتب و از جمله در توحید ربوبی است‏«...ان الحكم الا لله...» [9] آری، از آنجا كه هدایت محسوس و ملموس جامعه‏ ی بشری از طرق مختلف و از جمله تشكیل حكومت، در مورد خداوند كه منزه از جسمانیت است ممكن نیست، این ولایت الهی توسط پیامبران به مرحله‏ی ظهور و بروز رسیده است، و پیامبران نیز آن را به اوصیای خویش سپرده ‏اند، چنان كه در اسلام نیز این ولایت از جانب پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به ائمه اهل بیت علیهم السلام سپرده شده است. و در عصر غیبت امام معصوم (عج) طبق ادله‏ی عقلی و نقلی [10] فقیهان پارسا و با كفایت عهده‏دار ولایت و رهبری جامعه ‏ی اسلامی، شناخته شده ‏اند. ▪ سپردن امر ولایت و رهبری جامعه‏ ی بشری به پیامبران و امامان و فقیهان پارسا و با كفایت هیچ ربطی به حكومت ‏های طبقاتی در جوامع مختلف كه در طول تاریخ بشر پدید آمده است ندارد، در نظام حكومت دینی كه از ولایت الهی سرچشمه می‏گیرد، ملاك رهبری و حكومت، امتیازات طبقاتی نیست، بلكه ملاك شایستگی و كفایت متناسب با منصب خطیر رهبری در جامعه ‏ی دینی است كه گذشته از كاردانی و كفایت لازم در امر رهبری و مدیریت جامعه، از آگاهی كافی در شناخت قوانین الهی، و مصونیت لازم در برابر تمایلات نفسانی و خودكامگی و شیطان سپری داشته باشد، چرا كه نظام حكومتی جهان بینی توحیدی هم باید در خدمت مردم باشد و هم مجری احكام و دستورات الهی، وحافظ ارزشها و مقدسات دینی و انسانی. رهبری دینی صرفا در سامان بخشیدن به امور دنیوی جامعه خلاصه نمی‏شود، بلكه این مهم یكی از اهداف ومسؤولیت‏های آن است، مسؤولیت ‏بزرگتر آن كه تضمین كننده‏ ی مسؤولیت نخست نیز هست تحقق بخشیدن به احكام و اوامر الهی است. «الذین ان مكناهم فی الارض اقاموا الصلاه وآتوا الزكاه وامروا بالمعروف ونهوا عن المنكر ولله عاقبه الامور» . [11] «آنان(یاری دهندگان خداوند كه خود نیز از نصر الهی بهره‏مند می‏گردند) كسانی‏اند كه اگر در زمین از قدرت و مكنت الهی بهره‏مند گردند(حكومت الهی برقرار سازند) نماز برپا داشته، زكات می‏پردازند، امر به معروف و نهی از منكر می‏كنند، و سرانجام كارها به خدا باز می‏گردد». ▪ حاصل آن كه اجرای عدالت و حاكمیت‏بخشیدن به ارزشهای معنوی در جامعه بشری آرمان اساسی، حكومت دینی را تشكیل می‏دهد، بدیهی است نیل به چنین آرمان بلندی تنها در سایه وحدت ویكپارچگی، و عزم استوار عمومی، تحت ولایت و رهبری انسانهایی والا و شایسته امكان پذیر است. در این صورت آنچه در یك نظام دموكراتیك مطلوب و مقصود است، یعنی نفی استبداد و فراهم شدن زمینه برای دخالت مردم در اداره‏ی جامعه، و در نتیجه تامین قسط و آزادی عمومی در سایه‏ی قانون در نظام ولایی به نحو احسن تحقق می‏پذیرد، و در عین حال از معایب و كاستی‏های موجود در دموكراسی‏های بشری، پیراسته است، زیرا در دموكراسی‏های بشری عمدتا دو شرط در رهبران جامعه مورد نظر است، یكی مقبولیت مردمی (اكثریت نسبی) و دیگری كفایت در مدیریت. 📝 پی نوشت: [1] . شوری/38. [2] . آل عمران/159. [3] . نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 164. [4] . نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 176. [5] . شعراء/22. [6] . سبا/34. [7] . بقره/246 247. [8] . یوسف/55. [9] . انعام/57. [10] . در این باره به كتاب دین و دولت رجوع شود. [11] . حج/41. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom