eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
791 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مراحل تحدّى‌ ☑️قرآن در چند مرحله، تحدّى و هماورد خواستن خود را مطرح كرده: 1️⃣در مرحله نخست مى‌گويد به‌طور مطلق سخنى همانند قرآن بياورند: «فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ؛[ طور، 34.] پس سخنى همانند آن بياورند، اگر راست مى‌گويند». 2️⃣در مرحله بعد مطرح مى‌سازند كه اگر مى‌توانيد، ده سوره- هر چند كوچك- مانند قرآن بياوريد: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛[هود، 13.] آيا مى‌گويند كه: آن‌را به‌دروغ به ما نسبت داده است؟ بگو: پس همانند ده سوره آن- حتى اگر افترا گونه باشد- بياوريد و هر كس را كه خواهيد [به شهادت و داورى‌] بخوانيد، اگر راست مى‌گوييد». 3️⃣ آنگاه، براى آنكه از اعتبار مدّعيان بكاهد، پيشنهاد مى‌كند كه يك سوره همانند قرآن بياورند: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛[يونس، 38] ... اگر راست مى‌گوييد، همانند يك سوره آن بياوريد ...». 4️⃣سرانجام براى آخرين‌بار، با قاطعيّت هرچه تمامتر، عجز و ناتوانى نهايى آنان را اعلام مى‌نمايد: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‌ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ؛[بقره، 23- 24.] اگر درباره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كرده‌ايم، شك و ترديد داريد، [دست كم‌] يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را- غير خدا- براى اين كار فرا خوانيد، اگر راست مى‌گوييد. پس اگر چنين نكنيد- كه هرگز نخواهيد كرد- از آتشى بترسيد كه هيزم آن بدنهاى مردم [گنهكار] و سنگهاست و براى كافران آماده شده است». در اين آيه، ذكر آدميان در كنار سنگ، كنايه از آن است كه آدميانِ فاقد شعور و تهى از خرد و انديشه، همچون سنگ بوده و در كنار آن قرار دارند و در آتش سرسختى مى‌سوزند. 5️⃣در مرحله آخر، براى هميشه اعجاز و تحدّى قرآن را اعلام مى‌كند: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‌ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً؛[اسراء، 88.] بگو اگر تمامى انس و جنّ گرد هم آيند و بخواهند همانند اين قرآن بياورند، هرگز نتوانند، گرچه همگى پشت در پشت يكديگر قرار گيرند». در آيات فوق، به‌ويژه دو آيه اخير، نكته جالبى وجود دارد كه سرّ اعجاز را بيش از هر چيز روشن و مُبَرهَن مى‌سازد؛ 🔹در آيه 24 سوره بقره به صورت مطلق خبر از آينده داده است: «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»؛ بدين معنا كه هرگز و تا ابد هماوردى با قرآن امكان ندارد. 🔹 در سوره اسراء آيه 88 نيز همه جهانيان را از هماوردى با قرآن ناتوان دانسته است. اين يك اخبار غيبى است كه جز از زبان «عالم الغيب والشهادة» امكان صدور ندارد؛ زيرا هر نيرومند و صاحب هنرى كه در مقام تحدّى و هماوردى برآيد، حداكثر مى‌تواند هماوردان معاصر و مجاور خويش را تا حدودى بشناسد و با شناخت اندازه توانايى آنان و مقايسه آن با توانايى خويش، خود را برتر بداند؛ ولى هرگز كسى جرأت ندارد كه خود را از آيندگان و همه جهانيان برتر شمارد؛ زيرا از آنان شناختى ندارد. 🔷اما قرآن اين شهامت را نشان داده و با كمال جرأت، ناتوانى بشريت را براى هميشه در مقابله با قرآن اعلام نموده است كه اين جرأت و شهامت، خود بزرگترين دليل اعجاز قرآن است. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم. 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
🔰درس بيستم: ابعاد اعجاز قرآن (1) 🔹انديشمندان درباره اعجاز قرآن، بحثهايى دامنه‌دار و مطالبى گوناگون مطرح كرده‌اند؛ البته در اين موضوع، برخى اختلاف نظرها نيز وجود دارد؛ پيشينيان به‌گونه‌اى انديشيده‌اند و متأخرين به‌گونه ديگر و بر اقوال گذشته مطالبى افزوده‌اند.[علوم قرآنى؛ ص 367- 356.] 🔹امروزه اعجاز قرآن در سه بعد مهم و اساسى مطرح است: اعجاز بيانى، اعجاز علمى و اعجاز تشريعى. در اين درس به بيان اعجاز بيانى قرآن و در درس آينده به دو بعد ديگر اعجاز قرآن مى‌پردازيم: 1️⃣1. اعجاز بيانى‌ اعجاز بيانى به جنبه‌هاى لفظى، عبارات به‌كار رفته، ظرافتها و نكته‌هاى بلاغى نظر دارد؛ گرچه اين نكته‌ها و ظرافتها در معنا و محتوا نقش اصلى را ايفا می کند. اعجاز بيانى قرآن را مى‌توان در پنج بخش خلاصه نمود: ◀️الف) گزينش كلمات‌ انتخاب كلمات و واژه‌هاى به‌كار رفته در عبارتهاى قرآنى كاملًا حساب شده است؛ به‌گونه‌اى كه اگر بخواهيم كلمه‌اى را از جاى خود برداريم و كلمه ديگرى را- كه در آن موضع، تمام ويژگى‌هاى كلمه اصلى را داشته باشد- جايگزين آن كنيم، يافت نخواهد شد؛ زيرا در گزينش واژه‌هاى قرآن چند مسأله لحاظ شده است: 1. تناسب آواى حروف كلمات همرديف، به‌گونه‌اى كه آخرين حرف هر كلمه با اولين حرف كلمه بعدى هماهنگ است. 2. تناسب معنوى كلمات با يكديگر، به گونه‌اى كه از لحاظ مفهومى نيز بافت منسجمى به‌وجود آمده است. 3. رعايت فصاحت كلمات، طبق شرايطى كه در علم «معانى بيان» قيد كرده‌اند. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم. 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
🔰درس بيستم: ابعاد اعجاز قرآن (2) 🔹اين رعايتهاى سه‌گانه ( تناسب آوای کلمات هم ردیف- تناسب معنوی کلمات -فصاحت کلمات )با ملاحظه ويژگيهاى هر كلمه انجام گرفته و در مجموع، هر واژه‌اى در جايگاه مخصوص خود و به بهترين وجه قرار گرفته است. 👈معروفترين شاهد مثال در اين زمينه آيه قصاص است: «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛[ بقره، 179.] در اجراى قانون قصاص، تضمين حيات شده است، اى صاحبان خرد! باشد كه [در رفتار خود] پروا پيشه كنيد» . 🔹عرب براى سهولت در حفظ قوانين مدنى، اجتماعى و كيفرى خود، آنها را در قالب جمله‌هاى كوتاه، ظريف و ادبى در مى‌آورد؛ از اين رو براى تنظيم قانون قصاص از فصحاى برجسته خود كمك گرفت و پس از نشست و برخاستهاى‌ فراوان بر عبارت «القتل أنفى للقتل» اتفاق نظر دادند؛ يعنى كشتن قاتل، بهترين بازدارنده از قتل است؛ اما در اين عبارت در مقايسه با آيه قصاص، از چند نكته غفلت ورزيدند: 1✅. از لحاظ أدبى اشتباه است كه واژه قتل- به صورت مطلق- نافى قتل باشد؛ زيرا هيچ چيز خود را نفى نمى‌كند؛ درصورتى كه اگر قتل به‌عنوان قصاص انجام شود نافى قتل خواهد بود. ✅2. در عبارت ياد شده، «أفعل التفضيل» به‌كار رفته ولى «مفضّل عليه» مبهم است و معلوم نيست كه قتل از چه چيزى بازدارنده‌تر مى‌باشد.[1] ✅ 3. آيه قرآن جنبه ايجابى و عبارت ياد شده جنبه نفى دارد و در سخن سنجى- به‌ويژه در تدوين مواد قانونى و احكام- عبارت اثباتى برتر از عبارت سلبى است. ✅4. به‌كار بردن لفظ «قصاص» تداعى كننده اين است كه اين قانون از منشأ عدالت برخاسته است؛ در صورتى‌كه به كار بردن لفظ قتل، حالت تنفر و انزجار دارد. ✅5. در آيه، فنّ «طباق» به‌كار رفته و جمع بين ضدّين شده است؛ زيرا قصاص- كه نوعى قتل و در ظاهر ضد حيات است- موجب حيات به‌شمار آمده است. 👈اين دقت قرآن در انتخاب و گزينش كلمات، به دو شرط اصلى بستگى دارد: الف) احاطه كامل بر ويژگيهاى لغت؛ به‌طورى كه ويژگى هر كلمه بخصوص را در سرتاسر لغت بداند. ب) حضور ذهن هميشگى؛ تا در موقع كاربرد واژه‌ها، تمام كلمات مد نظر او باشد تا در گزينش الفاظ، دچار حيرت و سردرگمى نشود.حصول اين دو شرط در افراد معمولى غير ممكن به‌نظر مى‌رسد [1] . اگر« مفضّل عليه» مقدر« من كلّ شي‌ء» باشد، كاملًا نادرست است و اگر« من بعض الأشياء» باشد حالت ابهام دارد و در متن قانون نبايد هيچگونه نقطه ابهامى وجود داشته‌باشد. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
🔰درس بيستم: ابعاد اعجاز قرآن (3) 🔰ب) سبك و شيوه بيان‌ شيوه بيان قرآن با آنكه موجب جذب و كشش عرب گرديد، با هيچ‌يك از اسلوب و شيوه‌هاى متداول عرب شباهت و قرابتى ندارد. اين از شگفتيهاى سخنورى است كه سخنور، سبكى كه مورد پذيرش و پسند شنوندگان است بيافريند و از شيوه‌هاى متعارف آنان بيرون باشد و شگفت‌آورتر آنكه از تمامى محاسن شيوه‌هاى كلامى متعارف، بهره گرفته باشد، بى آنكه از معايب آنها چيزى در آن يافت شود. 🔹انواع كلام- كه در ميان فصحاى عرب نيز متداول بود- عبارتند از: شعر، نثر و سجع.[1] هر يك از اين سه شيوه، محاسنى دارند و معايبى؛ سبك قرآنى، جاذبيت و ظرافت شعر، آزادى مطلق نثر و حُسن و لطافت سجع را داراست، بى آنكه در تنگناى قافيه و وزن دچار شود (نقص شعر) يا پراكنده‌گويى كند (عيب نثر) يا تكلّف و دشوارى به خود راه دهد (عيب سجع). همين امر مايه حيرت سخندانان عرب شد. [1] . شعر: سخن موزون، داراى قافيه و تخيّلى، نثر: سخن پراكنده( فاقد وزن و نظم خاص)، سجع: جملات‌كوتاه قافيه‌دار ولى فاقد نظم و وزن خاص.] ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
🔰درس بيستم: ابعاد اعجاز قرآن (4) ج) نظم‌آهنگ قرآن‌ هنگام گوش دادن به آواى قرآن، نخستين چيزى كه جلب توجه مى‌كند، نظام بديع و شيواى صوتى آن است. در اين نظام، حركات و سكنات واژگان به شكلى آرايش شده است كه هنگام شنيدن، آوايى دلنشين به گوش مى‌رسد؛ آوايى كه شورى در دلها مى‌اندازد و نشاطى در جانها مى‌دمد. اين همان نظم‌آهنگ قرآن‌ است كه احساسات آدمى را بر مى‌انگيزد و دلها را شيفته خود مى‌سازد. براى مثال در سوره نجم مى‌خوانيم: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌ ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‌ وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى‌ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى‌ وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‌ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‌ فَأَوْحى‌ إِلى‌ عَبْدِهِ ما أَوْحى‌ ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌ أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‌ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‌ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‌ لَقَدْ رَأى‌ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‌»[نجم، 1- 18.]. استاد درّاز مى‌گويد: «در اين حروف، گويى يكى مى‌نوازد، ديگرى طنين انداز، سومين نجواگر است، چهارمين بانگ برآورنده، پنجمين نفس را مى‌لغزاند و ششمين راه نفس را مى‌بندد و شما آهنگ را در دسترس خود مى‌يابيد».[النبأ العظيم؛ ص 99- 94.] موسيقى بيرونى حاصل صنايعى مانند قافيه، سجع و وزن است؛ اما «نظم‌آهنگ درونى»- كه مختص قرآن است- دستاورد جلالت تعبير و پديد آمده از مغز و كنه كلام است. زيبايى لفظ و شكوهمندى معنا، نوايى احساس‌انگيز پديد مى‌آورد و نسيمى روح نواز را به‌وزيدن وا مى‌دارد و درون آدمى را به خلجان مى‌نشاند. هنگامى كه آيه‌ «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌»[ضحى، 1- 2.] را تلاوت مى‌كنيم، با بخشى روبه‌رو هستيم كه از قافيه، وزن و مصراع بندى قراردادى تهى است ولى سرشار از موسيقى است و از هر حرف آن نوايى دلپذير مى‌تراود. اين همان نظم‌آهنگ يا موسيقى درونى است. نظم‌آهنگ درونى، رازى از رازهاى قرآن است و هيچ‌ ساختار ادبى ياراى برابرى با آن‌را ندارد.[براى تفصيل بيشتر ر. ك: علوم قرآنى؛ ص 391- 380.] ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
👇👇👇
🔰درس بيستم: ابعاد اعجاز قرآن (5) د) وحدت موضوعى (تناسب معنوى آيات) 🔹آيات قرآن به صورت پراكنده و به مناسبتهاى گوناگون نازل شده‌اند و طبيعتاً نبايد ميان آيات، رابطه و تناسبى وجود داشته باشد. در صورتى‌كه با دقتى كه دانشمندان- به‌ويژه در عصر اخير- در محتواى هر سوره انجام داده‌اند، به اين نتيجه رسيده‌اند كه هر سوره، هدف يا اهداف خاصى را- كه جامع ميان آيات هر سوره است- دنبال مى‌كند و مسأله اعجاز در همين نكته است. امروزه اين به وحدت سياق- كه در هر سوره وجود دارد- «وحدت موضوعى» مى‌گويند. 🔹تذكّر لازم‌؛ برخى علاوه بر تناسب آيات، مسأله تناسب سوره‌ها را نيز مطرح ساخته و مى‌گويند: «ترتيب سوره‌ها نيز با تناسب انجام گرفته است.»؛ حتى برخى از اين فراتر رفته و آن‌را شاهدى بر اعجاز قرآن در ترتيب سوره‌ها دانسته‌اند[تفسير نوين؛ ص 19- 20.]. لذا متذكّر مى‌شويم كه: هيچ تناسب معنوى ميان سوره‌ها با يكديگر وجود ندارد و هرگز ترتيب موجود بين سوره‌ها توقيفى نيست؛ بلكه پس از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به دست صحابه و از روى برخى مناسبتهاى اعتبارى (مانند بزرگى و كوچكى سوره‌ها و از اين قبيل) انجام گرفته است. و) نكته‌ها و ظرافتها در قرآن انواع استعاره، تشبيه، كنايه، مجاز و نكته‌هاى بديع به حدّ وفور به‌كار رفته است؛ در تمامى موارد، چهارچوب شيوه‌هاى متعارف عرب رعايت شده،ولى مورد كاربرد با چنان ظرافت و دقت انجام شده كه موجب حيرت اربابان سخن و نكته‌سنجان عرب گرديده است. سخندانان پذيرفته‌اند كه تشبيهات قرآن، متين‌ترين تشبيهاتى است كه در كلام عرب يافت مى‌شود، جامع محاسن نكات بديع و رساترين بيان، در ارائه فنّ ترسيم معانى است. 🔹ابن اثير، اديب بزرگ جهان عرب، درباره تشبيه، آيه‌ «وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً»[1] را مثال مى‌آورد؛ به گفته وى تشبيه شب به لباس به اين جهت است كه تاريكى شب، افراد را از ديد يكديگر پنهان مى‌دارد تا اگر از دشمنى بخواهد بگريزد يا در كمين او بنشيند يا چيزى را از ديد ديگران پنهان دارد، از تاريكى فراگير شب به بهترين شكل بهره ببرد. اين تشبيه از جمله ظرافتهايى است كه تنها قرآن به آن آراسته است و در ديگر كلام منثور و منظوم عرب يافت نمى‌شود ...».[المثل السائر؛ ج 2، ص 135- 133 و 128- 126.] ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🔅صفحه قرآنی رحیق
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (6) 🔹همانطور كه در درس قبل متذكر شديم، در زمينه اعجاز قرآن، سه بعد مطرح است كه عبارتند از: ☑️اعجاز بيانى ☑️اعجاز تشريعى ☑️اعجاز علمى 🔹يكى از ابعاد اعجاز قرآن (اعجاز بيانى) را در درس گذشته بيان كرديم. در اين درس به بيان دو بعد ديگر اعجاز قرآن (اعجاز علمى و تشريعى) مى‌پردازيم. 👈 اعجاز علمى‌ 🔹منظور از اعجاز علمى، اشارات علمى‌اى است كه از برخى آيات قرآن نمودار شده و بيان آن هدف اصلى نبوده است؛ زيرا قرآن، كتاب هدايت است و هدف اصلى آن جهت بخشيدن به زندگى انسان و آموختن راه سعادت به اوست نه بيان مسائل علمى؛ ازاين‌رو اگر در قرآن به برخى اشارات علمى بر مى‌خوريم، بدان سبب است كه اين سخن از منبع سرشار علم و حكمت الهى نشأت گرفته و از سرچشمه علم بى‌پايان حكايت دارد: «قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ...؛[فرقان، 6.] بگو: آن‌را كسى نازل ساخته است كه اسرار آسمانها و زمين را مى‌داند ...». 🔹در قرآن، اشارات علمى بسيار است؛ برخى از اين اشارات از دير زمان و برخى در ساليان اخير با ابزار علم روشن شده و شايد بسيارى ديگر را گذشت زمان آشكار سازد. دانشمندان- به‌ويژه در عصر حاضر- در اين زمينه بسيار كوشيده‌اند؛ گرچه افرادى به خطا رفته، ولى بسيارى نيز موفق گرديده‌اند. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (7) 👈 اعجاز علمى‌ 🔹در قرآن، اشارات علمى بسيار است؛ برخى از اين اشارات از دير زمان و برخى در ساليان اخير با ابزار علم روشن شده و شايد بسيارى ديگر را گذشت زمان آشكار سازد. دانشمندان- به‌ويژه در عصر حاضر- در اين زمينه بسيار كوشيده‌اند؛ گرچه افرادى به خطا رفته، ولى بسيارى نيز موفق گرديده‌اند. 📃نمونه‌هايى از اين‌گونه اشارات را در كتاب «التمهيد؛ ج 6» و «علوم قرآنى» (بخش اعجاز علمى قرآن) آورده‌ايم. در اينجا به جهت اختصار به ذكر دو نمونه بسنده مى‌كنيم: ☑️الف) دشوارى تنفّس با افزايش ارتفاع‌ «... وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ ...»؛[انعام، 125.] در اين آيه از سختى و دشوارى زندگى گمراهان سخن مى‌گويد و آنان را به كسانى تشبيه مى‌كند كه در حال صعود به لايه‌هاى بالايى جوّند و در اثر اين صعود، دچار تنگى نفس و فشار سخت بر سينه خود مى‌شوند. 🔹مفسران پيشين درباره وجه تشبيه، در آيه فوق اختلاف نظر داشته‌اند؛ برخى بر اين باور بوده‌اند كه: مقصود كسى است كه بيهوده مى‌كوشد تا پرواز كند و مانند پرندگان در آسمان به پرواز درآيد و چون اين‌كار برايش مقدور نيست، ناراحت مى‌شود و از شدت ناراحتى، نفس كشيدن بر او دشوار مى‌شود. 🔹برخى ديگر نيز گفته‌اند كه: اين تشبيه همانند حالتى است كه درختان نونهال بخواهند در جنگلهاى انبوه رشد يابند، امّا درختان كهن سر در هم كرده و راه سربرافراشتن را مسدود مى‌كنند كه در اين صورت، درختان نونهال به‌سختى و دشوارى راه خود را به فضاى آزاد باز مى‌كنند. مطالبى از اين قبيل گفته‌شده كه هيچ كدام‌ مفهوم آيه را به‌خوبى روشن نمى‌سازد. ..ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (8) 👈 اعجاز علمى‌ 🔹امروزه با پى بردن به پديده فشار هوا و تناسب آن با فشار خون بدن انسان در سطح زمين- كه موجب تعادل فشار بيرونى و درونى است- و همچنين كاهش فشار جو با افزايش ارتفاع، وجه تشبيه درآيه فوق، بهتر روشن شده و تاحدودى از ابهامات تفاسير پيشين كاسته شده است. 🔹اشتباه مفسران پيشين در اين بوده كه از تعبير «يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ»- با تشديد صاد و عين و به‌كار بردن «فى»- كوشش براى صُعُود به آسمان را فهميده‌اند؛ در صورتى‌كه اگر اين معنا مقصود بود، بايستى واژه «إلى» را به‌جاى «فى» به‌كار مى‌برد. ديگر آنكه «يصّعّد»- از نظر لغت- مفهوم «صُعُود» و بالا رفتن نمى‌دهد، بلكه كاربرد اين لفظ- از باب تَفَعُّل: «تصعُّد»- براى افاده معناى «به‌دشوارى افتادن» است به‌گونه‌اى كه از شدت احساس سختى، نَفَس در سينه تنگ شود. 🔹در لغت «تَصَعَّدَ نَفَسُه» به‌معناى «به دشوارى نفس كشيدن، تنگى سينه و احساس درد و رنج» است. واژه‌هاى «صَعُود» و «صَعَد» بر دامنه‌هاى صعب العبور اطلاق مى‌شود و براى هر امر دشوار بسيار سختى به‌كار مى‌رود. 🔹در سوره جن آمده: «... وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً؛[. جن، 17.] ... و هركه از ياد پروردگار خود روى گرداند، او را در عقوبتِ دشوارى در مى‌آورد». در سوره مدّثّر نيز آمده: «سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً؛[مدّثّر، 17] او را به سخت‌ترين عقوبتى دچار مى‌سازم». ازاين‌رو معناى‌ «كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ» چنين مى‌شود: «او مانند كسى است كه در لايه‌هاى مرتفع جوّ، دچار تنگى نفس و سختى و دشوارى فراوان شده‌است». 🔹در واقع كسى كه خدا را از ياد برده- در زندگى- مانند كسى است كه در لايه‌هاى بالايى جوّ قرار دارد و دستخوش درد و رنج و سختى تنفّس است؛ لذا از اين تعبير به‌خوبى به‌دست مى‌آيد كه اگر كسى در لايه‌هاى فوقانى جوّ، فاقد وسيله‌ حفاظتى باشد، دچار چنين دشوارى و تنگى نفس مى‌گردد كه اشاره به چنين مسأله‌اى در آن زمان، يكى از اعجازهاى علمى قرآن است. ..ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (9) 👈 اعجاز علمى‌ ☑️ب) پوشش هوايى حافظ زمين‌ 🔹«وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ؛[انبياء، 32.] و آسمان را سقفى محفوظ [بر فراز زمين‌] قرار داديم، كه اينان از نشانه‌هاى آن روى گردانند». 🔹گرد زمين را پوشش هوايى ضخيمى فرا گرفته، كه ارتفاع آن به 350 كيلومتر مى‌رسد. هوا از گازهاى «نيتروژن» به نسبت 03/ 78 درصد و «اكسيژن» به نسبت 99/ 20 درصد و اكسيد كربن به نسبت 04/ 0 درصد و بخار آب و گازهاى ديگر به نسبت 94/ 0 درصد تركيب يافته است. اين پوشش هوايى با اين حجم ضخيم و با اين نسبتهاى گازى فراهم شده در آن، همچون سپرى آسيب ناپذير، زمين را در برگرفته و آن‌را از گزند سنگهاى آسمانى- كه به حدّ وفور[روزانه ميليونها سنگ آسمانى به سوى زمين روانه مى‌شود] به سوى زمين مى‌آيند و از همه اطراف، تهديدى هولناك براى ساكنان زمين به‌شمار مى‌روند- حفظ كرده و زندگى را برايشان امكان‌پذير مى‌سازد. 🔹به‌علاوه وجود لايه ازُن در اطراف زمين، بسيار اهميت دارد؛ اين لايه كه در اثر رعد و برق به‌وجودمى‌آيد، زمين را در برابر پرتوهاى مضرّ كيهانى محافظت مى‌كند. اگر اين لايه نبود حيات، روى زمين ممكن نمى‌شد. قرآن در هزار و چهارصد سال پيش، به اين پديده‌هاى علمى با عبارت‌ «سَقْفاً مَحْفُوظاً» اشاره كرده‌است كه يك اعجاز علمى محسوب مى‌شود. ..ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (10) 🌅3. اعجاز تشريعى‌ 🔹انسان همواره پرسشهايى درباره هستى و راز آفرينش با خود داشته و پيوسته در تلاش بوده است تا پاسخهاى قانع‌كننده‌اى براى آن بيابد؛ سؤالهايى از قبيل: از كجا آمده؟ چرا آمده؟ به كجا مى‌رود؟ و .... كوششهاى انسان براى پى بردن به راز هستى، نتوانسته به پاسخ قانع‌كننده‌اى برسد و تمامى اين مسائل را روشن سازد: «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا؛[ اسراء، 85.] هر آنچه از دانش به‌دست آورده‌ايد اندكى بيش نيست». دين- آنگونه كه قرآن عرضه كرده است- به تمامى اين مسائل به‌گونه كافى و شافى پاسخ داده است. با تعمق در آنچه قرآن عرضه كرده، انحراف انديشه‌ها تعديل مى‌شود و راههاى نيمه رفته تكميل مى‌گردد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ؛[يونس، 57.] اى مردم! پند واندرزى از جانب خداوند به شما داده شده است و شفايى كه مايه بهبودى و آرامش خاطرتان مى‌باشد و هدايتى و رحمتى براى مؤمنان است». 🔹مقصود از بهبود بخشيدن سينه‌ها، رها ساختن انسان از رنجى است كه در راه يافتن گمشده خود، در درون خود احساس مى‌كند؛ زيرا بيانات وحيانى بهترين درمانى است كه اين درد و رنجها را بهبود مى‌بخشد. لذا قرآن، چيزى را بر انسان عرضه داشته، كه خود او جوياى آن بوده ولى نتوانسته به‌خوبى و روشنى به آن راه يابد و اين خود دليل اعجاز قرآن است، چرا كه اگر اين لطف و عنايت نبود، انسان هرگز به مقصود و مطلوب خود نمى‌رسيد. 🔹از بَدَوى‌ترين قبايل تا متمدن‌ترين جوامع بشرى آن روز، باورهايى از جهان‌ هستى و مبدأ آفرينش و تقدير و تدبير داشتند كه با حقيقت، فاصله زيادى داشت و به تصوراتى خيال گونه مى‌مانست. گفتار انبياء نيز با گذشت زمان، دستخوش تحول و تحريف شده بود؛ لذا بشر هرگز نمى‌دانست از كجا آمده، چرا آمده و به كجا مى‌رود. تا آنكه قرآن مجيد پاسخهاى روشن و قاطعى در تمامى اين زمينه‌ها ارائه نمود؛ بنابراين نوآوريهاى دين در دو بُعد معارف و احكام است؛ معارف عرضه شده توسط قرآن از هرگونه آلودگى و خرافات به دور است و از بُعد احكام نيز علاوه بر جامع و كامل بودن، از گرايشهاى انحرافى مُبرّا و خالص است. ..ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (11) 🌅3. اعجاز تشريعى‌ 🔹تشريعات وحيانى (در احكام و قوانين حاكم بر نظام حيات اجتماعى) داراى امتيازاتى است كه در ديگر تشريعات وضعى (بشرى) وجود ندارد: 1️⃣اول: مُبَرَّا بودن از هرگونه گرايشهاى منحرف كننده كه ممكن است در قوانين وضعيّه تأثير گذار باشد. 2️⃣دوم: رعايت سه بُعد در حيات انسان، كه لازمه زندگى اجتماعى وى در اين جهان است: رابطه انسان با شؤون فردى و شخصى خود، رابطه وى با جامعه‌اى كه در آن قرار گرفته و رابطه وى با خداوند. قوانين وضعيه، تنها دو بعد اول، يعنى شؤون فردى و اجتماعى را جهت بخشيده‌اند كه در اين ميان، به بُعد اول كمتر توجه نموده و همت بيشتر را در بُعد دوم به‌كار انداخته‌اند؛ و از بُعد سوم، يعنى رابطه با پروردگار به‌كلى غفلت ورزيده‌اند؛ در حالى كه همين بُعد سوم است كه به حيات انسان درخشش مى‌دهد، او را از انحصار در محدوده نيازهاى جسمانى در مى‌آورد و به وى چهره ملكوتى مى‌بخشد. ◀️اينك به اختصار، به ذكر نمونه‌اى از اعجاز هدايتى قرآن در دو بُعد معارف و احكام مى‌پردازيم: 🌅صفات جمال و جلال الهى‌ قرآن خدا را با بهترين وجه وصف نموده، او را مجمع صفات كمال معرّفى كرده و از هر زشتى و صفت ناپسندى مُبَرَّا و مُنَزَّه دانسته است. در پايان سوره حشر مى‌خوانيم: «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛[حشر، 24- 22.] اوست خدايى كه جز او معبودى نيست؛ همان فرمانرواى پاك سلامت [بخش، و] مؤمن [به حقيقت حقّه خود كه‌] نگهبان، عزيز، جبّار [و] متكبّر [است‌]. پاك است خدا از آنچه [با او] شريك مى‌گردانند. اوست خداى خالق نوساز صورتگر [كه‌] بهترين نامها [و صفات‌] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمين است [جمله‌] تسبيح او مى‌گويند و او عزيز حكيم است». 🎇اين گوشه‌اى از صفات برجسته الهى است كه در قرآن آمده؛ ولى در كُتُب ديگر يا انديشه‌هاى ديگران، خداوند را به‌گونه‌اى وصف كرده‌اند كه هرگز شايسته مقام الوهيّت حق تعالى نيست. 🔹در تورات كنونى مى‌بينيم كه خدا به‌گونه‌اى ناپسند وصف شده كه خرد آن‌را نمى‌پذيرد. در داستان ساختن شهر بابل، خداوند بيم آن داشت كه انسانها اگر گرد هم آيند، نيروى متشكلى را به‌وجود مى‌آورند، آنگاه خطرى متوجه ربوبيت خداوندى خواهد بود؛ لذا به جبرئيل دستور فرمود تا تجمع آنان را از هم‌ بپاشاند! 🔹در اسطوره‌هاى يونانى قديم نيز ترسيمى از خداوند جهان ارائه داده‌اند كه انواع خدايان كوچك و بزرگ (آلهه) را در پى داشته‌است كه گوشه‌اى از آن‌را تاريخ نويس معروف «ويل دورانت» در كتاب تاريخ تمدن آورده است. ..ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (12) 🌅3. اعجاز تشريعى‌ 🔸جامعيت احكام اسلامى‌ 🔹اسلام در بُعد تشريع احكام، از جامعيت كاملى برخوردار است كه در هيچ يك از شرايع و نيز تشريعات وضعى، چنين جامعيت و گستردگى به چشم نمى‌خورد. 🔹اسلام در سه بُعد عبادات، معاملات و انتظامات، ديدگاههاى مشخصى دارد و در تمامى جوانب اين سه بعد، به‌طور گسترده، نظريات خود را ارائه داده و بشر را براى رسيدن به سعادت حيات (مادى و معنوى) به پيروى از خود فراخوانده است. 🔹عبادات اسلام، روح را آرامش مى‌بخشد و رابطه انسان را با ملكوت اعلا مستحكم مى‌سازد و اين خود موجب تقويت روح انسان و پاكى و صفاى اوست. با تأمّل در اذكار نماز و خلوص و توجه قلب به ساحت قدس الهى و نيز مقاومت درونى- كه از روزه حاصل مى‌شود- و همچنين ديگر ادعيه و عبادات واجب و مستحب- به‌ويژه تأكيد به انجام دادن آنها در اماكن مقدس- حاكى از يك برنامه حساب شده براى پاكسازى و طهارت درون انسان و رشد و تكامل او در چهارچوب زندگى اجتماعى است. ..ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🎇 محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی را همراهی فرمایید. @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (13) 🌅3. اعجاز تشريعى‌ 🔸جامعيت احكام اسلامى‌(عبادات) 🔹واژه «تزكيه» نشان مى‌دهد كه هدف عبادات، همان پاكى و صفاى درون است. در سوره «شمس» مى‌خوانيم: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها؛[شمس، 9.] به‌يقين رستگار است كسى كه درون خود را پاكيزه نمايد». 🔹انسان در درون خود احساس مى‌كند كه بر فراز هستى، نيروى برترى هست كه تمامى هستيها را فراگرفته و خود را ذرّه‌اى كوچك مى‌بيند كه بر روى امواج متلاطم هستى شناور است؛ آن نيروى برتر و قدرتمند است كه او و ديگر ذرّات هستى را نگاه مى‌دارد. 🔹به‌علاوه همين عجز و ناتوايى، او را به سوى كمال و توانايى مطلق مى‌راند و توجه درونى او را به سوى كمال مطلق معطوف مى‌دارد؛ ازاين‌رو از درون خود مى‌كوشد تا اين ميل و رغبت و عشق به كمال مطلق را در صورت كلمات و الفاظ (ادعيه و اذكار) ابراز دارد؛ اين‌گونه است كه عبارات سرشار از محبّت و سپاس، از درون او مى‌جوشد و سيل‌آسا سرازير مى‌گردد و اگر قصورى در خود احساس كرده، درخواست گذشت و آمرزش مى‌نمايد. اين چيزى است كه انسان از روزى كه خود را شناخته، با آن خوگرفته و همواره سرشت وجود او با آن همراز بوده است. 🔹عبادتها و نيايشها- به شكلهاى گوناگون- صورتهاى تجسّد يافته عواطف درونى انسان است كه بر ملا مى‌شود. هر دين و آيينى به شكلى، قسمتى از نيايش انسان را سرلوحه عملى خود قرار داده است. 🔹در آيينهاى كهن هندويى و زرتشتى، نمونه‌هايى از اين‌گونه نمايشهاى عبادى- نيايشى وجود داشته است. همچنين گونه‌هايى نيز از نيايش ميان جهودان و ترسايان رواج داشته و دارد؛ امّا به‌نظر مى‌رسد كه شكلهاى موسوم، آميخته با بسيارى از خرافات و بدعتهاى ناروا شده است. ..ادامه دارد 📚آموزش علوم قرآن استاد آیت الله محمد هادی 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🎇 محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی را همراهی فرمایید. @rahighemakhtoom
🔰درس بيست و يكم: ابعاد اعجاز قرآن (14) 🌅3. اعجاز تشريعى‌ 🔸جامعيت احكام اسلامى‌(معاملات و احکام اجتماعی) از عبادات كه بگذريم، ابواب معاملات و در كنار آن احكام انتظامى اسلام، آن اندازه گسترده و فراگير است كه مايه حيرت دين‌پژوهان گرديده است. اصولًا شريعتى به گستردگى شريعت اسلام- كه تمامى ابعاد حيات جامعه را زير ديدگاه خود قرار داده باشد و در هر يك نظر داده باشد- وجود ندارد. يگانه دين الهى زنده جهان، اسلام است و بس: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ ...»(آل‌عمران، 19.)«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»(آل‌عمران، 85.). ..ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🌷زندگی تون با برکت و شادی ماندگار🌷 👈 ورود به محفل قرآنی رحیق👉
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(1) 🔹شبهه تحريف قرآن، پيوسته مورد انكار و ردّ علما و محققين بزرگ اسلام قرار گرفته است. بررسى شبهه تحريف به دليل ارتباط با حجّيت ظواهر قرآن اهميت دارد؛ از اين‌رو لازم است اين مسأله از ريشه مورد ارزيابى قرار گيرد و صحت و سقم اين مسأله معلوم شود. 🌅تحريف در لغت‌ تحريف از ريشه «حَرْف» به معناى كناره است و تحريف كلام، كناره زدن از مسير طبيعى آن است. مسير طبيعى الفاظ و عبارتها همان افاده معانى حقيقى و مراد واقعى آنها است و در صورت انحراف از آن معانى، تحريف تحقق مى‌يابد؛ لذا تحريف كلام را چنين تعريف كرده‌اند: «تفسير نمودن برخلاف آنچه ظاهر آن است». اين‌گونه تفسير، نوعى تأويل نارواست؛ يعنى دگرگون ساختن كلام و برگرداندن آن به سويى ديگر؛ اين‌گونه تحريف را تحريف معنوى مى‌گويند؛ زيرادر واقع، دلالت لفظ را دگرگون مى‌سازد و از مسير خود منحرف مى‌كند. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🌷زندگی تون با برکت و شادی ماندگار🌷 👈 ورود به محفل قرآنی رحیق👉
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(2) 🔹شبهه تحريف قرآن، پيوسته مورد انكار و ردّ علما و محققين بزرگ اسلام قرار گرفته است. بررسى شبهه تحريف به دليل ارتباط با حجّيت ظواهر قرآن اهميت دارد؛ از اين‌رو لازم است اين مسأله از ريشه مورد ارزيابى قرار گيرد و صحت و سقم اين مسأله معلوم شود. 🔰تحريف در اصطلاح‌ تحريف در اصطلاح به هفت معنا آمده است: 1. تحريف در دلالت كلام‌ تفسير و تأويل ناروا به گونه‌اى كه تفسير با لغت هماهنگ نبوده و وضع و قرينه‌اى بر آن تفسير و تأويل وجود نداشته باشد و صرفاً طبق دلخواه، تفسير و تأويل شده باشد. اين‌گونه تأويل غير مستند، تأويل باطل و تفسير به رأى شمرده مى‌شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده‌اند: «هر كسى قرآن را به دلخواه خود تفسير كند، بايد جايگاه خود را در آتش مشخص سازد».[ غوالي اللئالي؛ ج 4، ص 104، شماره 154.] 2. قرار دادن آيه يا سوره در مصحف برخلاف ترتيب نزول‌ اين‌گونه جابجايى درباره سوره، صورت گرفته است، ولى احتمال آن در آيات، بسيار ضعيف است. 3. قرائت بر خلاف قرائت مشهور اين كار از صدر اول تا قرنها ادامه داشته است و برخى از قرّاء برخلاف قرائت معروف قرائت مى‌كردند. 4. قرائت بر خلاف لهجه قريش‌ هر يك از قبايل، لهجه مخصوص به خود داشتند و برخلاف لهجه قريش، قرآن را تلاوت مى‌كردند؛ در حالى كه قرآن به لهجه قريش نازل شده بود؛ البته پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اين اختلاف لهجه‌ها را اجازه دادند و حديث «نزل القرآن على سبعة أحرف» ناظر به اختلاف لهجه‌هاست. 5. تبديل كلمات‌ يعنى برداشتن لفظى از قرآن و جايگزين كردن مرادف آن. عبداللَّه بن مسعود تعويض كلمات را- به شرط آنكه به اصل معنا صدمه وارد نكند- جايز مى‌دانست؛ لذا كلمه‌هاى سخت و دشوار قرآن را به كلمات سهل و آسانتر تبديل مى‌كرد. 6. افزودن بر قرآن‌ از ابن مسعود روايت شده است كه برخى كلمات را به عنوان تفسير در خلال آيه مى‌آورد تا مراد آيه را روشنتر سازد، چنانكه در آيه تبليغ، جمله «إنّ علياً مولى المؤمنين» را زياد نموده و آيه را چنين مى‌خواند: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ‌ [إنّ علياً مولى المؤمنين‌] وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[ مائده؛ 67.] و نيز عجارده (برخى از خوارج كه اتباع ابن عجرند) گمان داشتند كه سوره يوسف در قرآن افزوده شده است.[ الملل و النحل؛ ج 1، ص 128.] 7. كاستن از قرآن‌ برخى گمان برده‌اند، قرآن بيش از اندازه موجود بوده است و از روى سهو واشتباه يا عمداً از آن كاسته شده است. شبهه تحريف در قرآن به سه معنى اخير است و بيشتر بحث درباره مسأله تحريف در همين‌جاست. دليل مطرح شدن مسأله كاستن از قرآن برخى روايات اهل سنت و نيز رواياتى از شيعه است؛ ولى اين موضوع مورد اجماع است كه هرگز بر قرآن چيزى افزوده نشده است. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🌷زندگی تون با برکت و شادی ماندگار🌷 👈 ورود به محفل قرآنی رحیق👉
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(3) ▪️شبهه تحريف در قرآن به سه معنى اخير است و بيشتر بحث درباره مسأله تحريف در همين‌جاست. دليل مطرح شدن مسأله كاستن از قرآن برخى روايات اهل سنت و نيز رواياتى از شيعه است؛ ولى اين موضوع مورد اجماع است كه هرگز بر قرآن چيزى افزوده نشده است. 🖋منشأ قول به تحريف‌ ▪️منشأ قول به تحريف، رواياتى است كه در كتب حديثى اهل سنت و شيعه آمده است. ظاهر اين روايات به تحريف كتاب دلالت دارد؛ اما يا سندهاى آنها ضعيف و فاقد اعتبار است، يا دلالتهاى آنها نارسا و قابل تأويل است؛ به همين دليل در كتب اصولى و كلامى، اين روايات به طور كلى مردود شناخته شده است. ▪️علامه شيخ محمد جواد بلاغى در مقدمه تفسير «آلاءالرحمان» درباره اين‌گونه روايات مى‌گويد: «برخى [از اين روايات‌] از نظر مفهوم، اختلاف بسيار دارند و به تنافى و تعارض منتهى مى‌گردند؛ به‌علاوه سند بيشتر اين روايات به كسانى باز مى‌گردد كه علما آنان را به ضعف گفتار، فساد مذهب و جفا در روايت وصف كرده‌اند و برخى از آنها نيز به دروغ‌گويى و دروغ‌پردازى شهرت دارند و هرگز نقل روايت از آنان جايز نيست؛ گروهى حتى امامت ائمه را قبول نداشتند و با آنان دشمنى مى‌كردند. اين اوصاف كافى است كه روايت اين افراد قابل اعتماد نباشد»[تفسير آلاء الرحمان؛ ج 1، ص 25.]. 📃اينجانب با بررسى تمام اين روايات- چه منقول از اهل سنت و چه منقول از شيعه- چنين يافتم كه اين قبيل روايات- كه طعن بر شريعت است- غالباً يا مجعول و به دست دشمنان دين ساخته و پرداخته شده است و يا آنكه قابل تأويل به وجوه ديگر است و ربطى به مسأله تحريف ندارد.[براى آگاهى از ادله ر. ك: علوم قرآنى؛ ص 479- 460.] ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🌷زندگی تون با برکت و شادی ماندگار🌷 👈 ورود به محفل قرآنی رحیق👉
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(4) 🌅دلايل نفى تحريف‌ دلايل نفى تحريف بسيار و مبسوط است؛ آنچه در اينجا مى‌آوريم خلاصه‌اى از اين دلايل است: 1. گواهى تاريخ‌ ✅پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شخصاً محافظ قرآن بود و پيوسته به حفظ، ثبت و ضبط آن دستور مى‌داد و مسلمانان موظّف بودند آن‌را ثبت و حفظ كنند و بدين منظور از آن نسخه‌هاى متعدد تهيه مى‌كردند و در خانه‌هاى خود در ميان صندوق يا كيسه‌هاى مخصوص نگهدارى مى‌كردند و لحظه‌اى از آن غافل نمى‌ماندند. ✅علاوه بر ثبت و ضبط قرآن در مصاحف، نسخه‌هاى متعددى تهيه و در گستره قلمرو اسلامى پخش كردند. مسأله حفظ قرآن نيز از همان زمان رواج يافت و عدّه بى‌شمارى به عنوان «حافظان قرآن» در ميان جوامع اسلامى منزلت يافتند. ✅علاوه بر توده مردم، نقش بزرگان و دانشمندان اسلامى در عنايت به اين كتاب قابل توجه است. اين كتاب همواره در شؤون گوناگون و سرنوشت ساز مسلمين نقش اول داشته و در علوم مختلف اسلامى پايه و اساس شمرده شده است. راهنما و هدايت كننده هر دانشمندى- كه در رشته‌اى از علوم اسلامى مطالعه مى‌كرد- قرآن بود. ✅بسيارى از علوم اسلامى صرفاً به جهت رسيدن به حقايق قرآن به‌وجود آمده است و دانشهاى بسيارى در ميان مسلمانان از قرآن نشأت گرفته است؛ بنابراين همواره دانشمندان علوم اسلامى نيازمند به‌ قرآن بودند و با آن سروكار داشتند و اگر چيزى از آن كم يا به آن افزوده مى‌شد مورد شناسايى قرار مى‌گرفت. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید 🌷زندگی تون با برکت و شادی ماندگار🌷 👈 ورود به محفل قرآنی رحیق👉
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(5) 🌅دلايل نفى تحريف‌ دلايل نفى تحريف بسيار و مبسوط است؛ آنچه در اينجا مى‌آوريم خلاصه‌اى از اين دلايل است: 1. گواهى تاريخ‌(در پست هفته قبل توضیح داده شد) 2. ضرورت تواتر قرآن‌ شرط پذيرفتن قرآن اين است كه در هر حرف و هر كلمه و حتى در حركات و سكنات، متواتر باشد؛ يعنى همگان (جمهور مسلمين) آن‌را دست به دست و سينه به سينه، به طور همگانى نقل كرده باشند. آنچه در زمينه تحريف گفته‌اند كه «فلان كلمه يا فلان جمله از قرآن بوده»؛ چون خبر واحد[منظور از خبر واحد، روايتى است كه به حد تواتر نرسيده باشد.] مى‌باشد، قابل قبول نيست و طبق اصل «لزوم تواتر قرآن»- كه يكى از مسائل ضرورى اسلام و مورد اتفاق علماست- مردود شمرده مى‌شود. اساساً خبر واحد در مسائل اصولى و كلامى فاقد اعتبار است و صرفاً در مسائل فرعى اعتبار دارد. 3. مسأله اعجاز قرآن‌ يكى ديگر از مسائلى كه قاطعانه، شبهه تحريف را نفى مى‌كند، مسأله اعجاز قرآن است و علما آن‌را بزرگترين دليل بر ردّ شبهه تحريف دانسته‌اند؛ چراكه لازمه افزودن، امكان هماوردى با قرآن است و مى‌دانيم كه هيچ كس قدرت آن‌را ندارد كه آيه‌اى همانند قرآن بياورد به گونه‌اى كه از جهت فصاحت، بلاغت، بيان و محتوا با قرآن تفاوتى نداشته باشد: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‌ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً؛[اسراء، 88.] بگو اگر تمامى انس و جنّ گرد هم آيند و بخواهند همانند اين قرآن را بياورند، هرگز نتوانند، گرچه همگى پشت در پشت يكديگر قرار گيرند». همچنين كم نمودن از قرآن نيز موجب مى‌گردد تا نظم اوّلى كلام به هم بخورد و از بين برود و درنتيجه سبك و اسلوب بلاغى كلام تغيير يابد؛ بنابراين نمى‌توان گفت كه نظم جديد- كه بعد از كاستن حاصل شده است- همان نظم الهى و وحى است. همين‌گونه است «احتمال تبديل كلمات قرآن»؛ زيرا هرگونه تبديل و تغيير در نظم و جمله بندى كلمات قرآن موجب مى‌شود كه صورت قرآن تبديل شده و از صورت وحى بودن خارج شود؛ و در اين صورت، نسبت دادن كلام تغيير يافته به تبديل كننده اولويّت دارد- تا اينكه به خداوند نسبت داده شود- پس هرگونه گمان زيادت، نقص يا تبديل در كلمات قرآن، با مسأله اعجاز منافات دارد. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(6) 🌅دلايل نفى تحريف‌ دلايل نفى تحريف بسيار و مبسوط است؛ آنچه در اينجا مى‌آوريم خلاصه‌اى از اين دلايل است: 1. گواهى تاريخ‌ 2. ضرورت تواتر قرآن‌ 3. مسأله اعجاز قرآن‌ دلایل سه گانه بالا را در پست های پیشین توضیح دادیم . 4. ضمانت الهى‌ يكى از روشنترين دلايل بر سلامت قرآن، ضمانتى است كه خداوند عهده‌دار شده تا قرآن را پيوسته مورد عنايت خود قرار دهد و از گزند آفات مصون بدارد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛[سوره حجر آیه 9] ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌ايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود». اين آيه سلامت قرآن را كاملًا تضمين مى‌كند. مقتضاى «لطف» نيز چنين است؛ زيرا قرآن سند زنده اسلام و دليل صحت نبوّت است و بايد همواره از گزند آفات مصون و محفوظ بماند. 5. عرضه روايات بر قرآن‌ از دلايل ديگر سلامت قرآن و عدم تغيير آن در طول تاريخ، رواياتى است كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است. از جمله فرموده است: «براى رسيدن به هر حقى، حقيقتى است كه آن حق را آشكار مى‌كند و براى پى بردن به هر درستى و راستى، نورى وجود دارد كه به آن راهنمايى مى‌كند [و قرآن همان حقيقت و نورى است كه روشنگر حقيقت‌ها و صواب‌هاست‌] پس هر چه [از احاديث‌] با قرآن موافق است آن‌را برگزينيد و هرچه با آن مخالف است را واگذاريد»[علوم قرآنى؛ ص 454.]. اكنون اين پرسش مطرح مى‌شود كه اگر احتمال آن مى‌رفت كه قرآن مورد دستبرد قرار گيرد و از اعتبار ساقط شود، آيا جاى آن بود كه معيار سنجش قرار گيرد و دليل روشن بر صحت و سقم روايات باشد؟ هرگز! قرآن بايد همواره راه سلامت را در پيش داشته باشد تا بتواند اعتبار خويش را ثابت نگه داشته و معيار سنجش حق و باطل باشد. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(7) 🌅دلايل نفى تحريف‌ دلايل نفى تحريف بسيار و مبسوط است؛ آنچه در اينجا مى‌آوريم خلاصه‌اى از اين دلايل است: 1. گواهى تاريخ‌ 2. ضرورت تواتر قرآن‌ 3. مسأله اعجاز قرآن‌ 4. ضمانت الهى‌ 5. عرضه روايات بر قرآن‌ دلایل پنج گانه بالا را در پست های پیشین توضیح دادیم . 6. نصوص اهل بيت (ع) در زمينه نفى تحريف، روايات خاصّى از ائمه معصومين عليهم السلام در دسترس است كه به‌طور كلى احتمال تحريف يا شبهه تحريف را منتفى مى‌سازد[اصول كافى؛ ج 2، ص 627، شماره 1.]. شيعه اماميه نيز به‌پيروى‌از اهل‌بيت معتقدند كه همواره قرآن ازهرگونه تحريف، مصون و محفوظ بوده است. دراينجا به ذكر يك نمونه از اين روايات اكتفا مى‌كنيم: امام باقر عليه السلام در نامه‌اى به سعد الخير چنين نگاشته است: «و يك نمونه از پشت سر افكندن قرآن، آن بود كه حروف و كلمات آن‌را ثابت نگاه داشتند، ولى حدود و احكام آن‌را تحريف و تغيير دادند»[اصول كافى؛ ج 1، ص 69.]. در اين روايت شريف، از دستبرد به معانى و تفاسير منحرف سخن به ميان آمده است؛ ولى الفاظ و عبارات قرآن همچنان دست‌نخورده شمرده شده است. ...ادامه دارد استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🔰درس بيست و دوم: دفع شبهه تحريف‌(8 و پایان) 🌅دلايل نفى تحريف‌ دلايل نفى تحريف بسيار و مبسوط است؛ آنچه در اينجا مى‌آوريم خلاصه‌اى از اين دلايل است: 1. گواهى تاريخ‌ 2. ضرورت تواتر قرآن‌ 3. مسأله اعجاز قرآن‌ 4. ضمانت الهى‌ 5. عرضه روايات بر قرآن‌ 6.نصوص اهل بیت (ع) دلایل شش گانه بالا را در پست های پیشین توضیح دادیم . 7. نظر علماى بزرگ شيعه‌ علماى شيعه، همواره قائل به تحريف نشدن قرآن بوده‌اند؛ البته برخى اخباريون افراطى- كه در زمره شاخصين علماى شيعه قرار نگرفته‌اند- در اين زمينه مطالبى را گفته‌اند كه نبايد به حساب عموم شيعه گذاشت. بى مناسبت نيست در اينجا به كلام يكى از بزرگان علماى اماميه درباره نفى تحريف قرآن اشاره كنيم:[ بيانات بزرگان شيعه را درباره نفى تحريف در كتاب« صيانة القرآن من التحريف» به‌تفصيل آورده‌ايم.] شيخ‌المحدّثين، ابوجعفر، محمدبن‌على بن‌الحسين بن‌بابويه صدوق (متوفاى 381) در رساله اعتقادات چنين مى‌گويد: «اعتقاد ما بر اين است قرآنى كه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل گرديده، همين قرآن موجود است كه در دست مردم قرار دارد با 114 سوره، بى كم و كاست؛ و هر كس به ما نسبت دهد كه قرآن را بيش از اين مى‌دانيم، دروغ‌گوست»[اعتقادات شيخ صدوق همراه با شرح باب حادى عشر؛ ص 94- 93.]. ردّ اتهام‌؛ بسيارى از بزرگان علماى اهل سنّت- كه منصفانه مسأله تحريف را بررسى كرده‌اند- شيعه اماميّه را از تهمت قول به تحريف مبرّا دانسته‌اند. اولين كسى كه شهادت به نزاهت موضع شيعه داده است، ابوالحسن على‌بن‌اسماعيل اشعرى (متوفاى 324)- شيخ اشاعره و بنيانگذار مكتب اشعرى- است كه امروزه جهان تسنّن پيرو اين مكتب هستند. وى در اين زمينه چنين مى‌گويد: «شيعه اماميه دو دسته‌اند: يك دسته كوته نظرانِ ظاهر بين كه فاقد انديشه‌اند و در مسائل دينى داراى نظر و آراى عميق نيستند. اينان قائل به تحريف در جهت نقص برخى كلمات بوده‌اند و دليل آنان رواياتى است كه نزد محققين طائفه فاقد اعتبار است؛ ولى همين دسته نسبت به زيادتى در قرآن، به كلى منكرند و مى‌گويند: هرگز در قرآن زيادتى رخ نداده است. دسته دوم، محققين و صاحبانِ‌ نظر و اجتهادند كه هر دو جهت زيادت و نقص را منكرند. آنان مى‌گويند: قرآن همچنان كه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده، تاكنون دست نخورده است و از گزند تحريف، به طور مطلق، در امان بوده است و زيادت، نقص و تبديل و تغييرى در آن حاصل نشده است»[الف) مقالات الإسلاميين؛ ج 1، ص 120- 119. ب) صيانة القرآن من التحريف؛ ص 81- 79.]. همچنين برخى ديگر از علماى بزرگ اهل سنّت همچون استاد شيخ محمد محمد مدنى و محمد عبداللَّه درّاز از موضع شيعه دفاع كرده و به طور كلى اين نسبت را به شيعه ظالمانه دانسته‌اند.[صيانة القرآن من التحريف؛ ص 81- 79.] الحمد لله رب العالمین .پایان مباحث کتاب آموزش علوم قرآن استاد آیت الله محمد هادی 🌱🌱🌱 📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید https://eitaa.com/rahighemakhtoom
📖ویژگی های قرآنی که علی علیه السلام در اختیار داشت 🎇مصحفی را که مولی امیرمؤمنان (ع) گردآوری کرده بود، دارای ویژگی های خاصی بود که در مصاحف دیگر وجود نداشت. 🔅اولا، ترتیب دقیق آیات و سور، طبق نزول آن ها رعایت شده بود یعنی در این مصحف مکی پیش از مدنی آمده و مراحل و سیر تاریخی نزول آیات روشن بودبدین وسیله سیر تشریع و احکام، مخصوصا مساله ناسخ و منسوخ در قرآن به خوبی به دست می آمد. 🔅ثانیا، در این مصحف قرائت آیات، طبق قرائت پیامبر اکرم (ص) که اصیل ترین قرائت بود، ثبت شده بود و هرگز برای اختلاف قرائت در آن راهی نبود بدین ترتیب راه برای فهم محتوا و به دست آوردن تفسیر صحیح آیه هم وار بود این امر اهمیت به سزایی داشت، زیرا چه بسا اختلاف قرائت موجب گم راهی مفسر می شود که درآن مصحف هرگونه موجبات گم راهی وجود نداشت. 🔅ثالثا، این مصحف مشتمل بر تنزیل و تاویل بود یعنی موارد نزول ومناسبت هایی را که موجب نزول آیات و سوره ها بود، در حاشیه مصحف توضیح می داد این حواشی بهترین وسیله برای فهم معانی قرآن و رفع بسیاری از مبهمات بود و علاوه بر ذکر سبب نزول در حواشی، تاویلاتی نیز وجود داشت این تاویلات برداشت های کلی و جامع از موارد خاص آیات بود که در فهم آیه ها بسیار مؤثربود. ▪️امیرمؤمنان (ع) خود می فرماید: «و لقد جئتهم بالکتاب مشتملا علی التنزیل والتاویل»[1] ▪️ و نیز می فرماید: «آیه ای بر پیامبر(ص) نازل نشد، مگر آن که بر من خوانده و املا فرمود و من آن را با خط خود نوشتم و نیز تفسیر و تاویل، ناسخ ومنسوخ و محکم و متشابه هر آیه را به من آموخت و مرا دعا فرمود تا خداوند فهم وحفظ به من مرحمت فرماید از آن روز تا کنون هیچ آیه ای را فراموش نکرده و هیچ دانش و شناختی را که به من آموخته و نوشته ام، از دست نداده ام»[2] ▪️بنابراین اگر پس از رحلت پیامبر(ص) از این مصحف که مشتمل بر نکات و شرح و تفسیر وتبیین آیات بود استفاده می شد، امروزه بیش ترین مشکلات فهم قرآن مرتفع می گردید.[3] 📝پ ن: [1]. محمد جواد بلاغی، آلا الرحمان، ج1، ص 257. [2]. تفسیر برهان، ج1، ص 16، شماره14. [3]. برای اطلاع بیش تر در زمینه نظم و ترتیب مصحف علی (ع) رجوع کنید به: تاریخ یعقوبی، ج2، ص 113. السقیفه، ص 82.    👈« محفل تفسیر وقرآن شناسی رحیق تقویت آموزه های الهی را همراهی فرمایید.» @rahighemakhtoom