eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
813 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📌 ویژگی های بیان معارف در قرآن-1- ▪️ برای فهم محتوای هر كتابی نخست لازم است خصوصیّات زبانی و بیانی آن را بشناسیم و بر همین اساس، در استفاده از معارف قرآن كریم ضروری است كه با ویژگیهای قرآن در بیان معارف خود، آشنا باشیم تا اوّلاً بتوانیم آن معارف بلند را به خوبی و در سطحی والا دریابیم، و ثانیاً به ابهاماتی كه درباره‌ی شیوه‌ی بیان قرآن در برخی اذهان وجود دارد، پاسخ داده شود. در ذیل، چند ویژگی از ویژگیهای تفهیم معارف در قرآن نشان داده می‌شود؛ گرچه به بعضی از آنها در ضمن مباحث گذشته اشاره‌أی شده است. ✅ 1ـ بیان ساده و بیان عمیق ▪️ انسانها فرهنگی مشترك به نام «فطرت الهی» دارند، لیكن در هوشمندی و استعدادهای فكری و ذهنی یكسان نیستند، بلكه: «النّاس معادن كمعادن الذّهب و الفضّه»[1] مردم مانند معادن طلا و نقره هستند. كتابی كه جهان شمول است باید معارف فطری را با روشهای متفاوت و در سطوح متعدد بیان كند تا هیچ محقّقی به بهانه‌ی سطحی بودن مطلب، خود را از آن بی‌نیاز نپندارد و هیچ ساده اندیشی به بهانه‌ی پیچیدگی و عمیق بودن معارف، خود را از آن محروم نبیند. ▫️ از این رو قرآن كریم گذشته از راه حكمت وموعظه و گفتگوی نیكو ره آورد خویش را نشان می‌دهد: « ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»[2] می‌كوشد تا از راه «مثال آوردن» بسیاری از معارف بلند را پایین بیاورد تا مردم عادی بتوانند در سایه‌ی چنگ زدن به «مَثَل» بالا روند و از «موعظه» بهره‌مند گردند و از «گفتگوی نیكو» طرفی بندند و از «حكمت» سرشار شوند و از معقول به مشهود و از حصول به حضور و از غیب به شهود و از علم به عین و از منزل اطمینان به مقصد ملاقات خدای سبحان رسند و از آنجا سیر بی كران «من اللهِ الی اللهِ فی اللهِ» را با نوای «آه من قلّه‌ی الزّاد و بُعد السفر و طول الطریق»[3] و با مشاهده‌ی مقصود و حیرت ممدوح «ربّ زدْنی فیك تحیّراً» ادامه دهد و با درخواست امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ هماهنگ شوند كه فرمودند: «إلهی هبْ لی كمال الانقطاع إلیك و أنِر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیك حتی تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل إلی معدن العظمه و تصیر أرواحنا معلّقهً بعزّ قُدسك».[4] ▪️ قرآن كریم برای متوسّطین مردم از برهان و حكمت استفاده می‌كند و از این طریق معارف را بدانها می‌رساند ولی برای انسانهای ساده اندیشی كه برهان و استدلال برایشان قابل هضم نیست، از مثال آوردن برای رقیق و ساده شدن معارف سنگینْ استفاده می‌كند؛ این خصوصیّت غالباً در كتابهای عقلی و استدلالی وجود ندارد. راه « مثال آوردن» همانطور كه درمنطق آمده، غیر از راه «حدّ» و «رسم» است؛ زیرا نه ذاتیات شیء مورد تعریف در آن می‌آید و نه عوارض ذاتی آن، بلكه برخی از نمونه‌های مشابه یاد می‌شود مثل اینكه در تعریف نفس آدمی می‌گویند: نفس در بدن همانند ناخدا در كشتی است. تا این مثال زمینه‌أی برای بازشناسی نفس باشد. 📝 پی نوشت ها: [1] ـ بحار، ج 58، ص 65 و 106. [2] ـ سوره نحل، آیه 125؛ باحكمت و اندرز، به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشی كه نیكوتر است، استدلال و مناظره كن. [3] ـ نهج البلاغه، حكمت 77؛ آه! از كمی خرجی و دوری سفر و طولانی بودن راه. [4] ـ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه؛ ای خدا مرا از ؟؟؟ كامل به سوی خود عطا فرما و دیده‌های دل ما را به نوری كه به آن نور تو را مشاهده كنم روشن ساز، تا آن كه دیده بصیرت ما حجاب‌های نور را بردارد و به نور عظمت واصل گردد و جان‌های ما به مقام قدس عزّتت به به پیوندد. 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 ویژگی های بیان معارف در قرآن-2- ▪ خدای سبحان در قرآن كریم می‌فرماید: « وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ»[5] یعنی ما در این قرآن برای مردم از هر گونه مَثَل می‌آوریم تا آنان متذكّر شوند. در استفاده‌ی از مَثَل این نكته را باید در نظر داشت كه نباید در محدوده‌ی مَثَل توقف كرد بلكه باید آن را روزنه‌أی به جهان وسیع «مورد مثال» دانست و از این مسیر گذشت و از مرحله‌ی علم، به قلّه‌ی عقل سفر كرد و سپس از آن سكّوی رفیع و بلند، به كنگره‌ی مشاهده كردن پرواز نمود و فقط به مقام مقدّس خداوندی تعلّق یافت و دیگر هیچ: غلام همّت آنم كه زیر چرخ كبود ز هر چه رنگ تعلق «تعیّن» پذیرد آزاد است ▪ در قرآن كریم آیاتی وجود دارد كه غیر از افراد مخصوص كسی آنها را نمی‌فهمد، ولی هیچ مطلبی در قرآن نیست جز اینكه برای همگان قابل فهم است؛ زیرا محتوای همان آیات بلند را خدای سبحان در آیات دیگری ترقیق فرموده و به طور ساده، به صورت مَثَل، یا داستان و یا با بیان ساده‌ی همه كس فهم، بیان كرده است. 🔹 به عنوان نمونه درباره‌ی علم غیب خود می‌فرماید « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ»[6] یعنی كلیدهای غیب نزد ذات مقدّس خدا است و هیچ كس جز او، علم بدانها ندارد، این آیه را توده‌ی مردم نمی‌فهمند كه «مفاتح غیب» یعنی چه. ولی خدای سبحان پس از این فراز از آیه، مسئله را به صورتی بیان می‌كند كه همگان می‌توانند بفهمند: « وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُها»[7] یعنی خداوند به آنچه كه در خشكی و دریاست آگاه است و هیچ برگی از درختی نمی‌افتد جز اینكه او خبر دارد. اگر چه عموم مردم آن فراز بلند آیه را نمی‌فهمند ولی همان محتوا را در سطحی نازلتر و رقیقتر در جملات بعدی درك می‌كنند، البته باید اعتراف كرد كه قدرت مَثَل همانند قدرت حدّ یا رسم نیست تا به خوبی مُعرَّف را بشناساند، لیكن سهم زیاد آن در تفهیم مورد مثل قابل انكار نیست. 📝 پی نوشت ها: [5] ـ سوره زمر، آیه 27. [6] ـ سوره انعام، آیه 59. [7] ـ سوره انعام، آیه 59 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 ویژگی های بیان معارف در قرآن-3-پایان ✅ 2ـ ظِرافت و تنوع در بیان مَثَلها ▪ انسان هرچه ساده اندیش تر باشد، احتیاجش به مَثَل بیشتر است و به همین دلیل اگر مثلاً استاد ریاضی بخواهد مسائل هندسی را برای نوآموزی مطرح كند، حتماً باید از مَثَل كمك بگیرد؛ قرآن كریم نیز در نشان دادن معارف گوناگون خود، از مَثَلهای متعدّد استفاده كرده و در عرضه‌ی مثلهای ظریف خود، تنوع را اعمال نموده است. خدای سبحان درباره‌ی ظرافت مَثَلهای قرآن می‌فرماید: « تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»[8] یعنی این مثلها با آنكه بسیار ساده‌اند، ولی فهم آنها نیاز به علم دارد تا وسیله‌أی برای رسیدن به عقل باشد. ▪ در استفاده‌ی از مثَل بین متفكّران دو نظر وجود دارد: برخی می‌گویند این مثل‌ها در حدّ تشبیه عرفی است و تنها برای نزدیك مطلب به ذهن آوده شده است، و گروهی دیگر می‌گویند این مَثَل‌ها برای وصف و بیان وجود مثالی مطلب آمده و حقیقت مورد مثال را بیان می‌كند. مثلاً در آنجا كه قرآن كریم می‌فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً»[9] برخی می‌گویند: در این آیه‌ی كریمه، كسانی كه از كتب الهی چیزی نمی‌فهمند، به الاغ تشبیه شده‌اند؛ زیرا الاغ چیزی نمی‌فهمد و از محتوای كتاب‌هایی كه بر پشت او گذاشته‌اند بی‌خبر است. ولی برخی دیگر معتقدند كه این مَثَل بیان كننده‌ی واقعیّت درونی كسانی است كه عمداً مجاری ادراك و تعقل معارف الهی را بسته‌اند؛ در هر موطنی هم كه حقیقت ظهور كند، واقعیّت مَثَلها نیز ظهور می‌كند و به همین دلیل خدای سبحان منكران قرآن را كور معرّفی می‌كند: « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»[10] مقصود خدای سبحان این است كه كافران ومنافقان اگر چه از نظر حواس ظاهری بینا و شنوا و گویا هستند ولی واقعیّت درونی آنها كر و گنگ و كور است و برای اثبات این نظر هم به آیاتی از قرآن استدلال می‌كنند، مانند آیه‌ی « لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»[11] یعنی، دیده‌های قلب‌های اینها واقعاً كور است و لذا همین افراد در قیامت كور محشور شده می‌گویند: « رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمی وَ قَدْ كُنْتُ بَصِیراً»[12] پروردگارا چرا من را كور محشور كرده‌أی و حال آنكه در دنیا بصیر و بینا بودم؟ ▪ از روایاتی كه مؤید این معناست، سخن رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ درباره‌ی مردی است كه دو همسر دارد و بین آنها عدالت را مراعات نمی‌كند. حضرت در وصف او فرمود: «جاء یوم القیامه مغلولاً مائلاً شقه حتی یدخل النار»[13] در روز قیامت در حالی پا به عرصه‌ی محشر می‌گذارد كه بدن او به دو نیمه تقسیم شده و نیمی از آن مایل است! این حقیقت عمل انسان بی‌عدالت است كه به این صورت ظهور می‌كند، محكمه‌ی قیامت نظیر محكمه‌ی دنیا نیست كه جزایش اعتباری باشد، بلكه آنچه انسان در دنیا انجام داده، در قیامت ظهور می‌كند و باطن متن عمل مشاهده می‌شود. ▪ خدای سبحان می‌فرماید: «لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[14] و نیز فرمود « وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[15] یعنی برای بیان معارف و حقایقْ از هر گونه مثلی در قرآن آورده‌ایم. دقّت در مثلهای قرآن نشان می‌دهد كه چه در محتوای مَثَل و چه در قالب آن، تنوّع و تفنّن رعایت شده است. از نظر قالب مثال زدن؛ گاهی تشبیه مفرد به مفرد است، گاهی تشبیه جمع به مفرد، گاهی نیز تشبیه جمع به جمع است. از نظر محتوا نیز خداوند گاهی به نور و زیت و مشكات، و گاهی به گمشدگان بیابان در شب و جویندگان سراب در روز، و گاهی به الاغ و عنكبوت و مگس و ... مثال می‌زند و در مثال آوردن تنوّع را رعایت می‌فرماید. ▪ مخالفین قرآن می‌گفتند شأن خداوند به گونه‌أی است كه نباید به مگس و عنكبوت و مانند آن مَثل بزند؛ زیرا اینها موجودات پستی هستند و تناسبی با بزرگی خداوند ندارند.خدای سبحان در پاسخ به این اشكال ظاهر بینانه می‌فرماید: « إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها»[16] اینجا جای حیا نیست و برای بیان حقایق و معارف در سطح فهم مردم باید به موجودات گوناگون مثل زد و این هیچ سستی ندارد. 📝 پی نوشت ها: [8] ـ سوره عنكبوت، آیه 43. [9] ـ سوره جمعه، آیه 5؛ [10] ـ سوره بقره، آیه 171. [11] ـ سوره حج، آیه 46. [12] ـ سوره طه، آیه 125. [13] ـ وسائل، ج 21، ص 342. [14] ـ سوره روم، آیه 58. [15] ـ سوره كهف، آیه 54. [16] ـ سوره بقره آیه 26 @rahighemakhtoom