eitaa logo
محمدحسین رحیمی
121 دنبال‌کننده
19 عکس
1 ویدیو
0 فایل
اشعار آیینی محمد حسین رحیمی ارتباط با مدیر: @mhr137
مشاهده در ایتا
دانلود
یادت مرا تا ناکجاآباد خواهد برد صید خودش را با خودش صیاد خواهد برد در خود ببین یک بار تصویر جنونم را گرچه مرا هم آینه از یاد خواهد برد بر بیستون های جهان کوبیدن تیشه غم را کجا از خاطر فرهاد خواهد برد؟ من از تو تنها بوی گیسوی تو را دارم افسوس! باد آورده ها را باد خواهد برد دل را شبیه سیب سرخی رود تا دریا روزی اگر در دامنش افتاد خواهد برد شاعر به همراه خودش در گور تنهایی آن شعرهایی را که نفرستاد خواهد برد کاش از سر من دست بردارد نگاهت آه... صید خودش را با خودش صیاد خواهد برد کانال اشعار: @rahimipoems
دوباره روی لبت ان یکاد داشته باش به انتخاب خودت اعتماد داشته باش گر اعتماد نداری به انتخاب خودت به رای دادن خود اعتقاد داشته باش امیدوار به آينده، با لبی خندان دلی خجسته و آرام و شاد داشته باش بیا عزیز دلم! با یک انتخاب درست دوباره دغدغه‌ی عدل و داد داشته باش برای مجلس شورا به شُوْر و شور بیا برای مجتهدان اجتهاد داشته باش رها شو از همه‌ی رنگ‌ها و حزب و جناح و اجتناب ز هر حزب باد داشته باش اگر که رای تو یک قطره از هزاران است ممارست به همین "کم"، "زیاد" داشته باش به رغم سوز زمستان، بیا و با رأیت یک انبساط در این انجماد داشته باش اگر مخالف رای است مغرضی، با او اگر عناد نداری، عناد داشته باش اگر سخن ز مخالف و یا موافق بود به این صفوف طویل استناد داشته باش بگیر برگه‌ی رأیی به دست و عکس بگیر و یادگاری‌ای از این نماد داشته باش در این زمان تو بکن انتخاب اصلح را سپس مطالبه کن، انتقاد داشته باش به کوری همه‌ی دشمنان، تو با رأیت بیا و با من و ما اتحاد داشته باش اگر به ارزش رایت هنوز مشکوکی وصیت شهدا را به یاد داشته باش کانال اشعار: @rahimipoems
هدایت شده از محمدحسین رحیمی
ولادت باسعادت دومین شمس ‌امامت‌ و ولایت، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه‌السلام را به همه شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم دوباره باز شد از آسمان دری به زمین برای رد شدن نور معبری به زمین به لطف خویش ز دریای بی کران کرم عطا نمود خداوند گوهری به زمین رسید مژده ی باران ز برق خنده ی ابر و قطره قطره زد احسان حق سری به زمین زمین به دور خودش مست گشته چرخ زنان شده‌است پیشکش امشب چه ساغری به زمین؟ شکست ظلمت بی انتهای کتم و عدم ز مهر گستری ذره پروری به زمین سرور و سور و سماع است از آنکه آمده است برای سروری عشق سروری به زمین به منکران برسانید: پیش هر باطل به دست حق شده منصوب رهبری به زمین شعاع نور ولایت ز خانه زهرا (س) سلام کرد، سلام منوّری به زمین به روی دست علی(ع) دیده ایم بارش عشق نزول نم نم آیات کوثری به زمین برای امر ولایت پس از ولی الله خوشا که آمده مولای دیگری به زمین قرار شد که از آن سوی عرش حکم کند وصیّ حیدر و سبط پیمبری به زمین شبیه کعبه شده سینه چاک بیت علی دوباره آمده انگار حیدری به زمین نشسته حُسن حَسَن بر أریکه ی رمضان به پا شده ز قیامش چه محشری به زمین حسن ادامه‌ی پیغمبری‌است پس باید فرو روَد ز خجالت هر أبتری به زمین سلاح صلح به دستش گرفته و آورد برای یاری اسلام لشکری به زمین خدا کند که برایش حرم به پا سازیم مگر تمام شود دوره ی غریب زمین کانال اشعار: @rahimipoems
دل این قافله را ترس چو بیمار کند کوفه را از غم مولا که خبردار کند؟ تیغ مولاست، در این مرحله ناکارآمد ذوالفقاری که به هر معرکه ناکار کند شقشقیه است، کجایید؟ که این بار علی با "سکوتش" شده آماده که پیکار کند به تنش داشت خط تیغ ابوجهلان را "تیغه ی جهل" چه با حیدر کرار کند؟ بهر این جامعه دینْ نارِ جهنم باشد تا حکومت به همه، درهم و دینار کند مردم کوفه! شما را چه شده، اینکه علی گریه در چاه کند، تکیه به دیوار کند استخوانی به گلویش شده از جنس سکوت آن سکوتی که به چشم غضبش خار کند ام کلثوم! پدر آمده تا امشب نیز سر این سفره به نان و نمک افطار کند رفت و می خواست که با "فزت و رب الکعبه" نفرتش را ز غم زندگی اظهار کند می رود تا دل بی تاب خودش را مولا از غم فاطمه(س) این بار سبک‌بار کند خواب غفلت، زده بر چشم عدو پرده ی جهل قاتلش را علی از خوابِ چه بیدار کند؟ ترَک کعبه و شق القمری دیگر را فرق پرخون علی خواست که تکرار کند به حسن گفت که: -با خُلق حسن با قاتل که گرفتار جهالت شده رفتار کند- شأن والای علی را به سر دار عیان که توانست به جز میثم تمّار کند آن که را دیدن حق در علی آگاه نکرد باید انگار زر و سیم وفادار کند چند مصراع به لفّافه سرودیم ولی وای بر آن که بفهمد ولی انکار کند کانال اشعار: @rahimipoems
دیشب نگران نگاه ما بود به تو تا صبح روانه هر دعا بود به تو امروز شنیدیم خدا را دیدی این عیدی حضرت رضا(ع) بود به تو امروز خبر سر زبان‌ها افتاد با این خبر آتشی به جان‌ها افتاد گفتند که خادمان ملت رفتند این قرعه‌ی عاشقی به آنها افتاد
در خدمتشان به این وطن کوشیدند آنها که نهایتا خدا را دیدند این بار نشسته صف اول ها را از اول مجلس شهدا را چیدند
با رفتنتان غرق ملالیم همه انگار که در خواب و خیالیم همه راضی به نبودنت نبودیم ولی امروز به رای خود ببالیم همه
برای مملکت این عید بی تو عید نشد برات هر چه دعا کرد باز دید، نشد به زنده بودنت ای سرو! امید داشت خبر خبر برای تو هر چه بهانه چید، نشد دلم برای تو می‌خواست صبر پیشه کند ولی مصیبتت از بس که شد شدید، نشد تویی پدیده‌ی خدمت که عکس لبخندت ز قاب خاطره‌ها هیچ ناپدید نشد دوباره باعث شوق دوباره‌ای نشدی دوباره دیده‌ی ملت تو را ندید، نشد میان این همه رنگ و سیاهیِ لشکر کسی شبیه تو این گونه روسفید نشد دوباره شعله کشید از مصیبتت اما دل پرآتش این قوم ناامید نشد به انتخاب خودم تا همیشه می‌بالم شدی شهید ولی رای من شهید نشد
پر رنگی! و شیرین و کمی تلخی و داغی! افتاده میان تو و کامم چه فراقی! تا کی بنشینم به تمنای وصالت من تشنه دیدار تو ام چای عراقی! تو منحصرا ساختنت دست عرب هاست در دم شدنت هست نهان سبک و سیاقی هم عاشق نوشیدن تو آدم لاغر هم سوژه‌ی بلعیدن هر آدم چاقی! نه احمد و نه دبش و نه سیلان و طبیعت تنها تو برای دل من باب مذاقی سرتاسر مشایه تجمع شده دورت یک چیز مؤثر تو امحاء نفاقی از آب فرات و دم آن آتش عشقت یک جرعه به من چای بده حضرت ساقی! کانال اشعار: @rahimipoems
دوست دارم که اربعین امسال بشوم جزء کربلایی ها و زمینی به کربلا بروم بین جمعیت هوایی ها باید اول که ترک غیر کنم اقتدا خاصه بر ظهیر کنم چشم بسته دوباره سیر کنم در قدمگاه ماورایی ها حاجیانی که می روند به حج راهشان سوی کربلا شده کج مستقیم است تا خدا اینجا راه پهناور خدایی ها قبله را سوی کربلا چرخاند هر که شد مست از شراب حسین نکند اعتماد زین پس به اشتباه جهت نمایی ها همسفر شد خیال من با عشق از نجف راهی بهشت شدم پر شده باز کلّ مشّایه از قدم های این فدایی ها با غم خوب سیدالشهدا اشک در چشم و در دلم شوق است حس و حال دلم شده مثل طعم شیرین و تلخ چایی ها یک نفر موکبی بزرگ زده یک نفر با تعارف شربت... می کنند افتخار هم دارا هم نداران به این گدایی ها استراحت در امتداد مسیر شد وبال دو پای آبله دار کاش تا آخرین نفس باشم پای‌دربند این رهایی ها چشم شوقم به گنبدش مبهوت خیره بر آن شکوه با جبروت حرف هایی نگفتنی و سکوت می‌شود پاسخ چرایی ها یک طرف مرقد خدای کرم یک طرف هم شهید گریه و غم صحن زیبای بین این دو حرم نقطه ی عطف دلربایی ها نه مسلمان که گبر و ترسا هم محو این همدلی ما شده اند ذکر "حُبُّ الحُسَین یَجمَعُنا" می شود رمز هم صدایی ها اربعين زیر قُبه‌ی حَرَمت به اَباالفضل می‌دهم قَسَمت بِگُذر ای عزیز زهرا(س) از این خطاها و بی‌وفایی ها کاش باشد عمود آخر من پرچم روی گنبد عباس جان سپردن کنار شش گوشه روز پایان این جدایی ها کانال اشعار: @rahimipoems
با خون تو این چشم مداوم، تر شد دریای دل ما متلاطم تر شد با رفتنت ای سید ما، نصرالله! این سرو مقاومت مقاوم تر شد کانال اشعار: @rahimipoems
شکفت و نارسیده ناپدید شد همان که نام کوچکش گم است همان که شهرتش شهید شد @rahimipoems