eitaa logo
محمدحسین رحیمی
123 دنبال‌کننده
21 عکس
1 ویدیو
0 فایل
اشعار آیینی محمد حسین رحیمی ارتباط با مدیر: @mhr137
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمدحسین رحیمی
ولادت باسعادت دومین شمس ‌امامت‌ و ولایت، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه‌السلام را به همه شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم دوباره باز شد از آسمان دری به زمین برای رد شدن نور معبری به زمین به لطف خویش ز دریای بی کران کرم عطا نمود خداوند گوهری به زمین رسید مژده ی باران ز برق خنده ی ابر و قطره قطره زد احسان حق سری به زمین زمین به دور خودش مست گشته چرخ زنان شده‌است پیشکش امشب چه ساغری به زمین؟ شکست ظلمت بی انتهای کتم و عدم ز مهر گستری ذره پروری به زمین سرور و سور و سماع است از آنکه آمده است برای سروری عشق سروری به زمین به منکران برسانید: پیش هر باطل به دست حق شده منصوب رهبری به زمین شعاع نور ولایت ز خانه زهرا (س) سلام کرد، سلام منوّری به زمین به روی دست علی(ع) دیده ایم بارش عشق نزول نم نم آیات کوثری به زمین برای امر ولایت پس از ولی الله خوشا که آمده مولای دیگری به زمین قرار شد که از آن سوی عرش حکم کند وصیّ حیدر و سبط پیمبری به زمین شبیه کعبه شده سینه چاک بیت علی دوباره آمده انگار حیدری به زمین نشسته حُسن حَسَن بر أریکه ی رمضان به پا شده ز قیامش چه محشری به زمین حسن ادامه‌ی پیغمبری‌است پس باید فرو روَد ز خجالت هر أبتری به زمین سلاح صلح به دستش گرفته و آورد برای یاری اسلام لشکری به زمین خدا کند که برایش حرم به پا سازیم مگر تمام شود دوره ی غریب زمین کانال اشعار: @rahimipoems
دل این قافله را ترس چو بیمار کند کوفه را از غم مولا که خبردار کند؟ تیغ مولاست، در این مرحله ناکارآمد ذوالفقاری که به هر معرکه ناکار کند شقشقیه است، کجایید؟ که این بار علی با "سکوتش" شده آماده که پیکار کند به تنش داشت خط تیغ ابوجهلان را "تیغه ی جهل" چه با حیدر کرار کند؟ بهر این جامعه دینْ نارِ جهنم باشد تا حکومت به همه، درهم و دینار کند مردم کوفه! شما را چه شده، اینکه علی گریه در چاه کند، تکیه به دیوار کند استخوانی به گلویش شده از جنس سکوت آن سکوتی که به چشم غضبش خار کند ام کلثوم! پدر آمده تا امشب نیز سر این سفره به نان و نمک افطار کند رفت و می خواست که با "فزت و رب الکعبه" نفرتش را ز غم زندگی اظهار کند می رود تا دل بی تاب خودش را مولا از غم فاطمه(س) این بار سبک‌بار کند خواب غفلت، زده بر چشم عدو پرده ی جهل قاتلش را علی از خوابِ چه بیدار کند؟ ترَک کعبه و شق القمری دیگر را فرق پرخون علی خواست که تکرار کند به حسن گفت که: -با خُلق حسن با قاتل که گرفتار جهالت شده رفتار کند- شأن والای علی را به سر دار عیان که توانست به جز میثم تمّار کند آن که را دیدن حق در علی آگاه نکرد باید انگار زر و سیم وفادار کند چند مصراع به لفّافه سرودیم ولی وای بر آن که بفهمد ولی انکار کند کانال اشعار: @rahimipoems
پر رنگی! و شیرین و کمی تلخی و داغی! افتاده میان تو و کامم چه فراقی! تا کی بنشینم به تمنای وصالت من تشنه دیدار تو ام چای عراقی! تو منحصرا ساختنت دست عرب هاست در دم شدنت هست نهان سبک و سیاقی هم عاشق نوشیدن تو آدم لاغر هم سوژه‌ی بلعیدن هر آدم چاقی! نه احمد و نه دبش و نه سیلان و طبیعت تنها تو برای دل من باب مذاقی سرتاسر مشایه تجمع شده دورت یک چیز مؤثر تو امحاء نفاقی از آب فرات و دم آن آتش عشقت یک جرعه به من چای بده حضرت ساقی! کانال اشعار: @rahimipoems
دوست دارم که اربعین امسال بشوم جزء کربلایی ها و زمینی به کربلا بروم بین جمعیت هوایی ها باید اول که ترک غیر کنم اقتدا خاصه بر ظهیر کنم چشم بسته دوباره سیر کنم در قدمگاه ماورایی ها حاجیانی که می روند به حج راهشان سوی کربلا شده کج مستقیم است تا خدا اینجا راه پهناور خدایی ها قبله را سوی کربلا چرخاند هر که شد مست از شراب حسین نکند اعتماد زین پس به اشتباه جهت نمایی ها همسفر شد خیال من با عشق از نجف راهی بهشت شدم پر شده باز کلّ مشّایه از قدم های این فدایی ها با غم خوب سیدالشهدا اشک در چشم و در دلم شوق است حس و حال دلم شده مثل طعم شیرین و تلخ چایی ها یک نفر موکبی بزرگ زده یک نفر با تعارف شربت... می کنند افتخار هم دارا هم نداران به این گدایی ها استراحت در امتداد مسیر شد وبال دو پای آبله دار کاش تا آخرین نفس باشم پای‌دربند این رهایی ها چشم شوقم به گنبدش مبهوت خیره بر آن شکوه با جبروت حرف هایی نگفتنی و سکوت می‌شود پاسخ چرایی ها یک طرف مرقد خدای کرم یک طرف هم شهید گریه و غم صحن زیبای بین این دو حرم نقطه ی عطف دلربایی ها نه مسلمان که گبر و ترسا هم محو این همدلی ما شده اند ذکر "حُبُّ الحُسَین یَجمَعُنا" می شود رمز هم صدایی ها اربعين زیر قُبه‌ی حَرَمت به اَباالفضل می‌دهم قَسَمت بِگُذر ای عزیز زهرا(س) از این خطاها و بی‌وفایی ها کاش باشد عمود آخر من پرچم روی گنبد عباس جان سپردن کنار شش گوشه روز پایان این جدایی ها کانال اشعار: @rahimipoems
با خون تو این چشم مداوم، تر شد دریای دل ما متلاطم تر شد با رفتنت ای سید ما، نصرالله! این سرو مقاومت مقاوم تر شد کانال اشعار: @rahimipoems
شکفت و نارسیده ناپدید شد همان که نام کوچکش گم است همان که شهرتش شهید شد @rahimipoems
السلام علیک یا فاطمة الزهرا از ابر صبر و از دلِ دریا قرار رفت از دست عقل و از کف دل اختیار رفت تابید سبز عشق به دنیای تیره فام سرما از آسمان شبِ بی بهار رفت بیداد جهل جای خودش را به عدل داد تنهایی ولایت از این روزگار رفت سیبی که چید حضرت پیغمبر از بهشت امروز در جهنم دنیا به کار رفت زهرا که نور روز ازل شد خدای او دستش به کار خلقت این روزگار رفت روز ازل که اوج هنرمندی خدا در آفرینش گل خلقت (خاتم) به کار رفت از شاعران فاطمه پیش پیامبر ابیات شاعرانه تری انتظار رفت کوثر برای شرح "اَلَم نَشرَح " آمد و از بین اَبتران حجاز اعتبار رفت کم کم برای چیدن تسبیح فاطمه مولا پی تدارک چندی انار رفت آن دختری که داشتنش را پیامبر ص تا انتهای سدره‌ی پروردگار رفت آن همسری که با نفس اِن‌یکادی‌اش حیدر به سوی هیمنه ی کارزار رفت مستوره ای که با ادب و عفت و حجاب آوازه اش فراتر از این روزگار رفت همسایه ای که از کرم و مهربانی‌اش "اَلجار" او مقدّمِ بر "ثم دار" رفت ریحانه ای که ذکر ولایت مداری اش همواره با بُرندگی ذوالفقار رفت هر سر که خاک شد به کف پای فاطمه فرشی شد و به عشقِ علی روی دار رفت کانال اشعار: @rahimipoems
نامش به لبم آمد و کامم عسلی شد این شعر، معطر به گل نام علی ‌شد تابید شبی بر سر گمگشته مسیران دل روشن از آن منشأ نور ازلی شد برخواستم از جا، پس از آوردن نامش با نام علی خواسته هایم عملی شد هر گاه که یک پارچه زرد به سر بست در معرکه ها منطق تیغش جدلی شد هر کس که به ایوان نجف رفت برایش مجموع طلاهای دو عالم بدلی شد در حصن حصین ایمن از آماج عذاب است آن کس که مطیع سخن و امر ولی شد از روز ازل تا به ابد شیعه‌ی مولا ذکرش بعلیٍّ بعلیٍّ بعلی شد کانال ایتا: @rahimipoems
السلام علیک یا علی بن ابی طالب احمد(ص) تو را همیشه به عنوان یار خواند پیوسته از فضائل تو آشکار خواند پیغمبری که جایگهش صدر جنة است با خویشتن محب تو را همجوار خواند زهرا قرار شد که قرار دلت شود پس خویش را برای تو دل بی قرار خواند دنیا بزرگواری و نیکویی تو را در خلق و خوی نیک حسن(ع) یادگار خواند از تو حسین(ع) درس شهادت فرا گرفت جان دادنش به راه تو را افتخار خواند زینب(س) فرا گرفت فداکاری تو را عباس در کلاس تو درس وقار خواند شد اولین شهید به صفین أویس تو میثم شکوه نام تو را روی دار خواند در جنگ می شود که توانایی تو را حتی پیاده، هم رده با صد سوار خواند زار است کار آن که به جنگ تو آمده باید تو را دلاور هر کارزار خواند چیزی نمی گذشت که دشمن هلاک بود در هر ستیزه ای که رجز ذوالفقار خواند تیغی که خورد بر سر "عمر بن عبدود" حتی خدای عز و جل شاهکار خواند شیعه بهار زندگی ساده ی تو را در روشنای مجلس وعظ بحار خواند دنیای پرفریب و پر از زرق و برق را این ساده زیستی تو بی اعتبار خواند عمری صدای زخمی تو راز درد را در گوش چاه یکسره با حال زار خواند بی شک کمیت شاعر تو لنگ شعر نیست باید که شاعران تو را شهریار خواند دل را اگر به آتش عشقت دچار نیست باید به تنگنای جهنم دچار خواند باید که دشمنان تو را رانده از بهشت باید که دوستان تو را رستگار خواند کانال اشعار: @rahimipoems
ولادت باسعادت دومین شمس ‌امامت‌ و ولایت، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه‌السلام را به همه شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم دوباره باز شد از آسمان دری به زمین برای رد شدن نور معبری به زمین به لطف خویش ز دریای بی کران کرم عطا نمود خداوند گوهری به زمین رسید مژده ی باران ز برق خنده ی ابر و قطره قطره زد احسان حق سری به زمین زمین به دور خودش مست گشته چرخ زنان شده‌است پیشکش امشب چه ساغری به زمین؟ شکست ظلمت بی انتهای کتم و عدم ز مهر گستری ذره پروری به زمین سرور و سور و سماع است از آنکه آمده است برای سروری عشق سروری به زمین به منکران برسانید: پیش هر باطل به دست حق شده منصوب رهبری به زمین شعاع نور ولایت ز خانه زهرا (س) سلام کرد، سلام منوّری به زمین به روی دست علی(ع) دیده ایم بارش عشق نزول نم نم آیات کوثری به زمین برای امر ولایت پس از ولی الله خوشا که آمده مولای دیگری به زمین قرار شد که از آن سوی عرش حکم کند وصیّ حیدر و سبط پیمبری به زمین شبیه کعبه شده سینه چاک بیت علی دوباره آمده انگار حیدری به زمین نشسته حُسن حَسَن بر أریکه ی رمضان به پا شده ز قیامش چه محشری به زمین حسن ادامه‌ی پیغمبری‌است پس باید فرو روَد ز خجالت هر أبتری به زمین سلاح صلح به دستش گرفته و آورد برای یاری اسلام لشکری به زمین خدا کند که برایش حرم به پا سازیم مگر تمام شود دوره ی غریب زمین کانال اشعار: @rahimipoems
آن بعید ناپدید از دید من کی می‌رسد شادی خاموشِ در تبعید من کی می رسد این شب نامهربان پایان نمی یابد چرا؟ صبح نزدیک است پس خورشید من کی می رسد؟ ارزشی دیگر ندارم در دل تنگ صدف آخر آن صیاد مروارید من کی می رسد؟ نوری از جنس‌ یقین در این شب تاریک نیست روز پایان غم و تردید من کی می رسد؟ در نگاهم لانه دارد وحشتی بی انتها روشنای چشم ناامّید من کی می رسد سالها اسم تو را روزه گرفتم ماه من آخر ای آرام جانم عید من کی می رسد؟ کانال اشعار: @rahimipoems
بگشای چشم جلوه‌ی نص صریح را مکتوب محکمات و کلام صحیح را قرآن برای منکرش از روی نیزه ها آورده است آیه‌ی "لا ریب فیه" را آنجا که حق شنیده نشد در دل زمان باطل حلال کرد به خود هر قبیح را در کربلا که حرمت خون خدا شکست گودال و خنجر و... تو ببین آن سفیه را ...در حال سر بریدن قرآن ناطق است باید که خون گریست غم آن ذبیح را شیری کجاست تا بپراند ز گرد حق کفتارزاده‌های به انسان شبیه را نفرین به آنکه خون خدا را حلال کرد باید به دست تیغ سپرد آن فقیه را قرآن زنده داخل شش گوشه قاب شد ای کاش قبل مرگ ببوسم ضريح را کانال اشعار: @rahimipoems