#محکومیت_حادثه_تروریستی #ایذه
این غصهی جانگداز بیپایان است
این آتش غم منتظر باران است
خونین شده باز خطهای از خاکم
خون است دلم ایذهی خوزستان است
شاعر: #عمار_علوی
@rahnava1
لبخند از لب تو گرفتند ناگهان
آنان که در به در پی #آزادی اند، هان
بستند چشم های تو با اسم #زندگی
در پیش چشم های هراسان مردمان
آغوش خانواده ستاندند از تو با
آغوش های سرد و خیالی رایگان
#زن کیست؟ زن، همان که تو را زاد و بال داد
بردند پیکر تو به آن مادر ارمغان
گفتند: #مرد، #میهن و #آبادی و... ولی
مردان #ایذه اند، #علی_لندی و #کیان
شاعر: #محمد_کهنموئی
طراح پوستر: #بهنام_شیرمحمدی
@rahnava1