✅ نوبت من است
⚜ #امام_خمینی (ره)⚜
👈 دو خواهر، همین طور شوخی و جدی سر #ظرف_شستن آن روز یکی به دو می کردند.
یکی شان گفت #خسته ام. این دفعه تو ظرف ها را بشوی! 😡
آن یکی جواب داد اگر تو خسته ای من هم خسته ام. نوبت خودت است.😡
بگو مگو برنده نداشت و ظرف ها ماند.
نزدیک #اذان که شد، ظاهرا امام برای #وضو رفت توی آشپزخانه.
اما وضوی #آقا این بار خیلی طول کشید. خواهران نگران شدند و رفتند به آشپزخانه که ببینند خدای نکرده اتفاقی برای امام نیفتاده باشد.
وارد #آشپزخانه که شدند، خشک شان زد.
امام بود و آستین های بالا زده یک کپه ظرف شسته شده تر و تمیز. ☺️
😊 #امام که تعجب شان را دیدند، لبخندی زد و گفت
👈حرف هایتان را که شنیدم، احساس کردم که این دفعه #نوبت_من_است که ظرف ها را بشویم.
📚 «مهربان تر از نسیم»