💠مدیریت بلا و ابتلا در زندگی
✅و لنبلونکم بشی من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس والثمرات و بشر الصابرین
🔹پنج رنج در زندگی ما وجود دارد و ناچاریم با آنها مواجه شویم و نمیتوانیم از آنها فرار کنیم و قضای حتمی الهی است:
1️⃣ #خوف و احساس #ناامنی
2️⃣جوع و #گرسنگی
3️⃣#نقص در اموال
4️⃣نقص در انفس: #مرگهای عادی و غیرعادی و #بیماریها
5️⃣نقص در #ثمرات(فرزندت را خوب تربیت می کنی ولی ناگهان صفت بدی در او نهادینه شده)
💐بشارت خداوند در این رنج ها برای صابرین است برای کسانی که جزع و فزع 😩نمیکنند و آن کسانی که ارزش ها 🕋🕌را زیر سوال نمی برند و آن کسانی که میدانند اینها آزمایش است .
#مدیریت_ابتلا_در_زندگی
#استاد_مهدی_منصوری
📕کتاب "کاش برگردی"
🔅 این روایت نهتنها روایت مادر زکریا، بلکه روایت همۀ #مادران _شهدای سرزمین ماست. این «د ر ا م» تنها «م ر ا د» دل ما بر «م د ا ر» زندگی یک «م ا د ر» نیست؛ بلکه مادرانهای برای همۀ نسلهاست. آینهای روشن از همۀ مادرانی که از جگرگوشههایشان گذشتند تا ما طعم تلخ #ناامنی را نچشیم. این مادرانه فرصتی برای مرور تلاش همۀ مادران این سرزمین در تربیت نسل بالندۀ #مدافعان غیرت و شهامت است.
دراین ایام بازگشت پیکر شهدای مدافع حرم ومنطقه خان طومان خواندن این کتاب خالی از لطف نیست.
شهید زکریا شیری هم یکی از این شهدای تازه برگشته به وطن است.
📌گزیده متن
🔅 دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می لرزید، رو به من گفت: عزیز نمی تونم راه برم، منو بغل می کنی؟
یک دستی فاطمه را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک می ریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است سنگ صبور این خانواده باشد.
هر چه جلوتر می رفتیم فاطمه محکم تر مرا بغل می کرد، می دانستم آغوش پدر می خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر شهید را حس می کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم.
#معرفی_کتاب