eitaa logo
راه روشن
78 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
971 ویدیو
37 فایل
اهداف و مباحث این کانال: آشنایی و تبیین جریانات فکری، سیاسی، مباحث تاریخ اسلام، تاریخ تحلیلی سیره و زندگانی معصومین(ع)، اخبار روز منطقه وجهان، ویژه طلاب خواهر و فعالین عرصه فرهنگی از میان دانشگاهیان، دبیران، مربیان عرصه فرهنگی ادمین: @Yaskabood10
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 🚩 🏴 ( علیه السلام) ▪تيرها از هر سو مي‌آمدند و بر گلو و سينه امام مي‌نشست (به سر و صورتشان مي‌خوردند) و مي‌فرمودند: 🔅 اي امت بد! با عترت محمد(صلي الله عليه وآله)چه بد رفتار كرديد. بدانيد كه پس از من، كشتن بندگان صالح خدا برايتان سخت وهراسناك نخواهد بود، چون با قتل من اين كار برايتان آسان خواهد شد (و قبح آن خواهد ريخت). به خدا قسم اميد دارم پروردگارم به بد رفتاري شما مرا بزرگ بدارد و انتقامم را از جايي كه نفهميد بگيرد. ➖حصين بن مالك سكوني (لعنه الله علیه)فرياد زد: اي فرزند فاطمه! به چه چيز انتقام تو را از ما خواهد گرفت؟ ➖حضرت فرمودند:ميانتان شر مي‌اندازد و (به اين وسيله) خون هايتان را مي‌ريزد سپس عذاب دردناكش را بر شما فرود مي‌آورد. ▪️فوقف و قد ضعف عن القتال أتاه حجر علی جبهته هشمها ثم اتاه سهم له ثلاث شعب مسموم فوقع علی قبله فقال بسم الله و علی مله رسول الله ثم رفع الی السماء و قال الاهی تعلم انهم یقتلون ابن بنت نبیهم ثم ضعف من کثره انبعاث الدم بعد اخراج السهم من وراء ظهره و هو ملقی فی الارض. ▪️ امام مي‌جنگيدند تا آن كه ۷۲ زخم برداشت.مام حسین (علیه السّلام) ایستادند در حالی که دیگر توان جنگ را نداشت در این هنگام سنگی به پیشانی مبارک برخورد کرد و آنرا شکافت. سپس تیر سه شعبه ای که مسموم بود به قلب مبارک آن حضرت برخورد کرد ... سپس درحالیکه روی زمین افتاده بود آن تیر را از پشت سر بیرون کشید و به قدری خون بیرون آمد که بدن مبارک آن حضرت ضعف کرد. ▪️ امام حسين (عليه السلام)فرمودند: بسم اللَّه و باللَّه و علي ملة رسول اللَّه. پس سر به آسمان بلند كردند و عرضه داشتند: ✨الهی (إنّک) [أنت] تعلم أنّهم یقتلون رجلاً لیس علی وجه الأرض ابن نبی غیره. 🔅خداي من! تو مي‌داني كه اينان كسي را مي‌كشند كه روي زمين فرزند پيامبري جز او نيست. ▪️ثمّ أخذ السهم فأخرجه من قفاه فانبعث الدم کالمیزاب امام تير را از پشت سر بيرون آوردند و خون مانند ناودان جاري شد. ▪️ثمّ وضع یده (ثانیاً) فلمّا امتلأت لطّخ بها رأسه و لحیته و قال: ✨هکذا أکون حتّی ألقی جدّی رسول الله و أنا مخضوب بدمی وأقول يا رسول الله قتلني فلان وفلان. دستشان را زير محل زخم گرفتند و چون پر از خون شد به آسمان پرتاب كردند. از اين خون قطره اي به زمين بازنگشت و پيش از آن سرخي در آسمان ديده نشده بود. باز هم دستشان را زير زخم گرفتند و چون از خون پر شد به صورت و محاسنشان ماليده و فرمودند: 🔅 اين گونه به خونْ خضاب خواهم بود تا جدّم محمد(صلي الله عليه وآله) را ديدار كنم و بگويم اي رسول خدا! فلاني و فلاني مرا كشتند. 📓بحار الانوار ج۴۵ص۵۳ 🏴 🚩 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 🚩 🏴 ( علیه السلام) ◾️ثم ضعف عن القتال فوقف فكلما أتاه رجل وانتهى إليه انصرف عنه حتى جاءه رجل من كندة يقال له مالك بن اليسر . ▪️امام كه از نبرد خسته شده بود در جاي خود ايستاد و هر كه به سويش مي‌آمد باز مي‌گشت و دست به خونش نمي آلود.تا آن كه مردي از قبيله كنده به نام مالك بن نسر پيش آمد. 🏴فشتم الحسين عليه السلام وضربه بالسيف على رأسه وعليه برنس فامتلأ دما🏴 آن ملعون شمشيري بر سر آن حضرت زد. شب كلاهي كه بر سر حضرت بود پاره شد و خون جاري شد. ➖ امام فرمودند: ✨لا أكلت بها ولا شربت وحشرك الله مع الظالمين  🔅با اين دستت غذا نخوري و نياشامي و خدا تو را با ستمكاران محشور كند. ▪️لشكريان مدّتى توقّف مى كنند و به سوى حسين (عليه السّلام) بازمى گردند، در حالى كه امام (عليه السّلام) بر زمين نشسته اند و نمى توانند برخيزند ايشان را احاطه مى كنند، ▪️عبد الله بن حسن كه يازده سال بيشتر نداشت نگاهى به عموى خود مى اندازد كه در محاصره لشكريان قرار گرفته است، با سرعت به سوى عمو حركت مى كند. ▪️حضرت زينب(سلام الله علیها ) مى خواهد او را بازدارد او فرار مى كند و نزد عمويش مى آيد، بحر بن كعب(لعنه الله علیه) شمشير را بالا مى برد كه بر حسين (عليه السّلام) فرود آورد، اين پسر فرياد مى زند: ✨ويلك يا ابن الخبيثة أتقتل عمي 🔅اى پسر خبيثه عموى مرا مى زنى؟ ▪️شمشير پائين مى آيد، عبد اللّه دست خود را جلوى شمشير مى برد، دست به پوست آويزان مى شود، اين پسر فرياد مى زند: عمو جان! خود را در دامان حسين (عليه السّلام) مى اندازد، حسين (عليه السّلام) او را به سينه مى چسباند و مى فرمايد: ✨يا ابن أخي اصبر على ما نزل بك واحتسب في ذلك الخير فإن الله يلحقك بآبائك الصالحين. 🔅اى فرزند برادر! بر اين بلا صبور باش و بدان كه براى تو خير خير است، خداى تعالى تو را به پدران شايسته ات، ملحق خواهد كرد آنگاه دستهاى خود را بلند كرد و فرمود: خدايا اگر تا الآن به آنها مهلت دادى پس آنها را متفرّق كن و واليان را هرگز از آنان راضى مدار، اينان ما را دعوت كردند تا يارى كنند، آنگاه به جنگ با ما برخاستند. «۱» حرملة بن كاهل تيرى به اين پسر زد و او را در دامان عمويش ذبح نمود. «۲» 📓 طبرى ج ۶ ص ۲۵۹ مثير الأحزان ص ۳۸ و۳۹ لهوف ص ۶۸ 🏴 🚩 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 🚩 🏴 ( علیه السلام) ◾️شمر(لعنه الله علیه) صدا زد: منتظر چه هستيد؟ تيرها حسين(علیه السلام ) را ناتوان كرده است. در اين هنگام نيزه‌ها و شمشيرها بر امام باريدن گرفت. ▪️مردي به نام زرعة بن شريك تميمي(لعنه الله علیه)، ضربتي كاري بر امام وارد آورد و سنان بن انس(لعنه الله علیه)، تيري بر گلوي آن حضرت زد.صالح بن وهب مُرّي(لعنه الله علیه)نيزه اي سخت بر لگن خاصره حضرت زد. ▪️فوقع عليه السلام إلى الأرض على خده الأيمن ثم استوى جالسا ونزع السهم من حلقه. امام با طرف راستِ صورت از اسب بر زمين افتادند. برخاستند و نشستند و تير را از گلو بيرون كشيدند. در اين حال عمر سعد(لعنه الله علیه) به امام نزديك شد تا وضع او را ببيند. ▪️زينب (سلام الله علیها )بيرون آمد و گفت: ➖ليت السماء انطبقت على الأرض كاش آسمان بر زمين مي‌آمد. ➖ یا عمر بن سعد !اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟ اي عمر بن سعد! آيا اباعبداللَّه كشته مي‌شود و تو او را نگاه مي‌كني؟ اشك بر گونه و ريش عمر(لعنه الله علیه) جاري شد و صورت از زينب(سلام الله علیها ) گرداند. ▪️حسين (عليه السلام) نشسته بود و جُبّه اي از خز در بر داشت و مردم از نزديك شدن به او پرهيز مي‌كردند. ▪️شمر(لعنه الله علیه) صدا زد: واي بر شما! منتظر چه هستيد؟ او را بكشيد، مادر به عزايتان بنشيند. ▪️ زُرعة بن شريك(لعنه الله علیه)، ضربه اي زد و كفّ راست امام را جدا كرد. سپس به شانه اش زد. امام به زمين مي‌افتاد و بلند مي‌شد. ▪️در اين حال سنان بن انس(لعنه الله علیه) بر او حمله كرد و نيزه اي بر امام زد و او را بر زمين انداخت . ➖ به خولي بن يزيد(لعنه الله علیه ) گفت: سرش را جدا كن. او سست شد و دستانش لرزيد. ➖ سنان(لعنه الله علیه) گفت: دستانت بريده باد. ▪️ نصر بن خرشه ضبابي و به نقلي شمر بن ذي الجوشن(لعنه الله علیهما) كه ابرص بود. فضربه برجله فألقاه على قفاه ثم أخذ بلحيته پا بر امام زد و ایشان را از پشت بر زمينش انداخت و محاسنش را گرفت. ▪️ شمر(لعنه الله علیه) بر سينه حسين نشست و محاسن امام را گرفت و خواست ایشان را بكشد كه حسين (عليه السلام) خنديدند و فرمودند: ✨ أتقتلني ولا تعلم من أنا ؟ ➖آيا تو مي‌خواهي مرا بكشي؟ نمي داني من كيستم؟ ▪️فقال أعرفك حق المعرفة أمك فاطمة الزهراء وأبوك علي المرتضى وجدك محمد المصطفى وخصمك العلي الأعلى أقتلك ولا أبالي ➖ آن ملعون گفت: به خوبي مي‌شناسمت. مادرت فاطمه(سلام الله علیها )، پدرت علي مرتضي(علیه السلام )، پدر بزرگت محمد مصطفي(صلی الله علیه و آله و سلم ) و منتقم تو خداي بزرگ مرتبه است. تو را مي‌كشم و باكي ندارم. ▪️حضرت به شمر(لعنه الله علیه) فرمودند: پیراهنت را کنار بزن، سپس فرمود: می دانستم، بطنک کبطن الکلاب؛ تو بَرَصی،جدم به پدرم علي (عليه السلام) مي فرمود: ✨يا علي! يقتل ولدك هذا رجل أبقع أبرص أشبه الخلق بالكلاب و الخنازير. يا علي! فرزند تو را مردي ابلق و مبتلا به مرض پيسي و شبيه ترين مردم به سگ ها و خوك ها مي كشد. ▪️آن ملعون گفت: مرا به سگ ها و خوك ها تشبيه مي نمايي؟ سوگند به خدا! تو را از پشت سر ذبح خواهم كرد. ➖امروز تو را مي كشم و حال آن كه يقينا مي دانم و ترديدي ندارم ➖كه پدر تو بهترين كسي است كه بعد از پيامبر مصطفي و بزرگوار سخن گفته است. امروز تو را مي كشم، وجاي من فردا جهنم خواهد بود. ▪️آن گاه دوازده ضربه شمشمير بر آن حضرت زد و سپس سر مبارک حضرت را از پیکر مطهرش جدا نمود. 🏴الا لعنه الله علی القوم الظالمین من الاولین و الاخرین،من الان الی قیام یوم الدین...🏴 🏴 🚩 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ╔═🔹☀️🔹══╗ 🆔 @rahroshaan ╚═══🔹☀️🔹╝