eitaa logo
مجمع رهروان وصال
1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
43 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ:)!』 کانال رسمی مجمع رهروان وصال 🇮🇷 عاشقیـم و قوتِ غالبـمان دیانـت است و سیاسـت! حرفی سخنی🍀 @Aliakbar2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صراط انقلاب
📣📣 قدردانی از اقدامی انقلابی ✏ به همت و ابتکار شهرداری ناحیه 2 بیدگل از دیوار نگار منقش به تصویر شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی در خیابان سید الشهدا رونمایی گردید. 🌷 باسپاس از مدیریت شهرداری ناحیه 2 بیدگل - برادر بزرگوار دکتر فاطمیان # کارگاه تولیدات رسانه ای لقمان
🔔🔔🔔 ♥️فرصتی برای نفس کشیدن در فضایی که 🌹شهدا🌹 زندگی کرده اند ✅مسابقه🌹 لاله های مکتب حسینی🌹 فرصتی برای آشنایی با شهدا و تفکرات و آرمانها و خواسته هایشان از ما 🎁همراه باجوایز به برندگان برتر در هربخش 🔶هرگونه‌ سوال و ابهام را با آیدیهای زیر درمیان بگذارید @Nobahara(ایتا) @ZNZ8494(تلگرام) @Arshian_helal313
هدایت شده از صراط انقلاب
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 ببینید | #مرور_سریع بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری اخیر با جلسه رؤسا و مدیران آموزش و پرورش . ۱۳۹۹/۰۶/۱۱ 🔴 #کارگاه تولیدات رسانه ای لقمان
فرازی از زندگینامه شهید والامقام آقا محمد محرابی پناه در ایام سالروز شهادتش :آقامحمّد محرابی‌پناه در بیستم شهریور سال 1364 در شهر آران و بیدگل در خانواده­ای مذهبی متولّد شد. پدرش که پاسدار بود، یک هفته بعد از تولد محمّد دوباره راهی جبهه شد و تقریباً تا پایان جنگ در منطقه حضور داشت. آقا محمّد دوران ابتدایی را با معدل 20 در مدرسه شهیدان غفوره و راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری به اتمام رساند. در نوجوانی و در کنار تحصیل، در کارهای خانه و بافت قالی فعالانه مشارکت می‌کرد و در اوقات فراغت به ورزش‌های رزمی و فوتبال می‌پرداخت. تا جایی که عضو تیم فوتبال منتخب فرزندان جانباز شهرستان شد. تیمی که سه سال توانست نائب قهرمانی استان را کسب نماید. در دوره­ی دبیرستان در مدرسه­ی شهیدان عبدالّلهی عضو فعال بسیج دانش‌آموزی و جوانی خوشنام و متدیّن بود. او به مدت چهار سال عضو گردان 181عاشورای شهرستان و یک سال مسئول دسته ویژه و هم‌چنین خادم افتخاری مسجد جمکران بود. بعد از اتمام دبیرستان در رشته­ی مهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد شهرستان کاشان پذیرفته شد. اواخر ترم دوم به‌دلیل علاقه به مهارت‌های فنی تصمیم به ترک دانشگاه گرفت و در مرکز فنی و حرفه‌ای کاشان به فراگیری مهارت‌های فنی پرداخت. او بلافاصله در شرکتی مشغول به کار شد اما، پس از مدت کوتاهی آن‌جا را ترک کرد چون معتقد بود: حقوق باید برابر زحمت باشد تا حلال باشد. سپس به مدت دو سال مشغول به کشاورزی و دامداری شد و در این مدت در گردان عاشورا، بسیج، هیئت مذهبی، نماز جمعه و جماعات و دیگر فعالیّت‌های اجتماعی حضوری مؤثر داشت. او به دلیل علاقه به پاسداری، با جدیّت به دنبال حضور در سپاه بود. سرانجام در نیروی زمینی سپاه ثبت نام کرد و با قبولی در مصاحبه‌ها و معاینات پزشکی و تحقیقات در 1386/11/11 وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. او در طول دوره دانشگاه ارشد گروهان و گردان بود و در سال 88 با معدل بالا دوره را به اتمام رسانید و داوطلبانه به تیپ ویژه­ی صابرین پیوست. چون در قسمت هوا فضا مشغول بود دوره­ی هشت ماهه­ی آموزش‌های مخصوص، شامل چتربازی، غواصی، آموزش در جنگل و کوهستان و کویر را در کنار دوستش شهید مصطفی صفری‌تبار که با هم عهد اخوت برای شفاعت و شهادت بسته بودند با موفّقیّت گذراند و در تیپ صابرین به‌عنوان تیربارچی مشغول خدمت شد. آقامحمّد در اول فروردین1390 با دختری تحصیل‌کرده و با ایمان از خانواده ای مذهبی ازدواج کرد. در شهریور 1390 وقتی که متوجه شد عملیاتی در ارتفاعات جاسوسان شهرستان سردشت در پیش است، با اصرار از فرمانده­ی خود، شهید جعفرخانی، اجازه گرفت تا در دسته­ ی هجوم حضور داشته باشد. او با عنوان تک‌تیر‌انداز وارد عملیات شد. در این عملیات گلوله‌ای به پهلوی آقامحمّد اصابت می‌کند. او چفیه‌اش را به دور کمرش می‌بندد تا از خونریزی جلوگیری کند. مصطفی علی‌رغم تذکر دوستان، برای کمک به طرف محمّد می‌رود. همین که مصطفی کنار محمّد قرار می‌گیرد، گلوله خمپاره‌ای نزدیکشان به زمین می‌نشیند. این‌چنین؛ محمّد در سحرگاه 1390/6/13 به همراه شهید مصطفی صفری‌تبار به آرزویش رسید و دعوت حق را لبیک گفت.
فرازی از زندگینامه شهید غلامعلی راعی در ایام سالگرد شهادتش :غلام‌علی راعی بیدگلی در سال 1338 در آران و بیدگل در یک خانوادة مذهبی دیده به جهان گشود. وی در آغوش پر مهر و محبّت پدر و مادر، دوران کودکی را سپری کرد تا این­که به مدرسه رفت و با شوق و ذوق زایدالوصفی به تحصیل پرداخت. پس از اتمام دورة راهنمایی با توجّه به عدم بضاعت مالی خانواده با میل و ارادة خود تصمیم گرفت درس را رها کند و به یاری خانواده بشتابد و عصای دست پدر باشد، لذا برخلاف مخالفت خانواده به کارخانة ریسندگی و بافندگی کاشان رفت و در آن­جا به کار و تلاش پرداخت. وی از طفولیّت نسبت به فراگیری قرآن و احکام، علاقة وافری داشت و در تمامی مجالس اُنس با قرآن شرکت می کرد. با شروع فعّالیّت­های ضدِّانقلاب و خَلْقِ کُرد در منطقة غرب به‌ویژه پاوه به عنوان نیروی داوطلب پا به میدان مبارزه نهاد و رشادت­های زیادی را به منصة ظهور گذاشت تا این­که شرکت ریسندگی و بافندگی او را خواست و از ادامة مأموریت، او را معاف کرد، پس از تلاش­های زیاد مبنی بر رضایت مسئولین شرکت برای حضور مجدّد در جبهه و عدم موافقت آن­ها، به خاطر عِرق ملّی و اعتقادات مذهبی که داشت؛ خصوصاً پای­بندی به ولایت فقیه برای لبّیک گفتن به فرمان ولیّ امر زمان، از کار خود استعفا داد و عازم جبهه شد و در آن­جا به سپاه پیوست و در لشکر 14 امام حسین(ع) مشغول انجام وظیفه شد. با توجه به شوق پرواز و رسیدن به وصال حضرت دوست، پس از حضور دو ماهه در جبهه در منطقة شرق بصره (پاسگاه زید) به آرزوی دیرینة خود نائل آمد و پیکر مطهّرش، طی مراسم باشکوهی تشییع شد و در آستان مقدّس هفت­ امامزاده (طبق وصیّتش) و در کنار مزار شهید والامقام صالح آتش­پور به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پررهرو باد
شهادت پاداشِ كسانيست كه در اين روزگار گوششان غبارِ دنيا نگرفته باشد و صداىِ آسمان را بشنوند... و شهادت حياتِ عند رب است. @rahrovan_vesal
شهدارایادکنیم باذکرصلوات برمحمدوآل محمد رهروان وصال @rahrovan_vesal
اسلام را در عصر حاضر و در سخت ترین طوفان های تاریخی اش ، شما حفظ کردید . ای فدای زخم هایتان ، ای به قربان مرام تان ، ای که آسایش را بر خودتان حرام کردید ، تن هاتان خسته بود ولی نیروی تان غیرت بود ، چشمان تان از بی خوابی فرو افتاده بود ولی چشم و چراغ ملت بودید ، خاک شلمچه بستر استراحت شما بود و گازهای شیمیایی دشمن صبحگاه و شبانگاه نمی شناخت . آب نبود ، نان نبود ، مهمات نبود ، سایه بان نبود و فقط خدا بود و خدا . درود و سلام بی پایان خداوندی بر غیرت و همت و شجاعت شما حافظان واقعی مکتب حسینی .