یاد خوابی که حسین دیده بود و برایش تعریف کرده بود می افتد . از حالا به بعد دلشوره دارد . نشستن فایده ندارد . بلند می شود و از بچه ها سراغ حسین را می گیرد تا بالاخره یکی با دست به وسط میدان مین اشاره می کند . عباس به میدان خیره می شود . آدرسی که داده اند عباس را بی تاب می کند . بخشی از میدان مین هنوز پاکسازی نشده و پیکر برخی شهدا در آن میان دیده می شود . عباس بدون توجه به خطرات میدانی که هنوز پاکسازی نشده جلو می رود . نمیتواند که نرود ، کشیده می شود به آنطرف . می خواهد باور نکند که این پیکر حسین است . می خواهد از همان وسط میدان ، بلند به بچه ها بگوید این که حسین نیست ، بیاید پیکر این شهید را ببرید .
برای اولین بار در سختی های جنگ زانوها یش سست می شود و با زانو روی زمین می افتد . چقدر سخت است این لحظه . تا چند دقیقه قبل منتظر حسین بود که بیاید و با همان شوخ طبعی همیشگی اش ، ماجراهای از دیشب تا حالا را تعریف کند . اما دیگر حسین با او حرف نمی زند . خیره می شود به صورت حسین . با دست ، خاک و علف های خشک شده روی صورت حسین را پاک می کند . ردی از خون که از دهان حسین خارج و گوشه لبش خشک شده بود ، دیده می شود . این همان حالتی است که حسین گفته بود می خواهد موقع شهادت داشته باشد.
رزمنده شهید حسین مختص آبادی ، دلاوری بود که از سن نوجوانی و با اصرار و التماس ، برای اولین بار در سال 1360 به جبهه های کردستان رفته بود و از آن زمان تا لحظه شهادتش ، به جززمان های مجروحیت هیچوقت جبهه را ترک نکرد و هیچ عملیاتی را از دست نداد . عملیات فتح المبین – بیت المقدس – رمضان – محرم و حالا والفجر 4 در منطقه مریوان . اولین باری که به جبهه آمد ، جبهه مریوان به فرماندهی ، قهرمان جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بود و حالا برای آخرین بار هم منطقه عملیاتی مریوان در ارتفاعات مشرف بر شهر پنجوین عراق ، شهادتگاه او گردیده بود .
مزار مطهر این شهید دلاور گلزار شهدای امامزاده حسین بیدگل است .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 17
سه شنبه 10 مهر ماه 1363 – مطابق با روز ششم محرم
سال 63 اولین سال از دفاع مقدس است که از این به بعد یک عملیات اصلی و آن هم در فصل زمستان صورت می گیرد . قبل از آن در سال 60 ، عملیات های ثامن الائمه علیه السلام و طریق القدس – سال 61 ، عملیات های فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، محرم و والفجر مقدماتی – سال 62 ، عملیات های والفجرهای 1 و 2 و 3 و 4 و عملیات خیبر .
در سال 63 تنها ، عملیات بدر در اسفندماه این سال ، به عنوان عملیات اصلی رزمندگان در آب های هورالعظیم انجام شد .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 18
دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم
با یاد شهدای عملیات قادر
محرم سال 64 ، شهرستان های کاشان و آران و بیدگل حال و هوای خاصی دارد . یک هفته به آغآز محرم در غرب کشور منطقه اشنویه عملیات قادر انجام شده است . اجرای عملیات قادر با نیروهای ارتش بوده که بعد از دو مرحله ، آنها از سپاه تقاضای همکاری و شرکت در عملیات را می نمایند و لشکر8 نجف اشرف از استان اصفهان به فرماندهی حاج احمد کاظمی در مرحله سوم وارد عملیات می شوند . رزمندگان این دو شهرستان در گردان های انبیاء ، فتح ، امام حسین و چهارده معصوم سازماندهی شده اند .
شب 18 شهریور عملیات آغاز و رزمندگان با یک پیاده روی 7 ساعته شبانه در کوهستان ، موفق به تصرف پایگاه های دشمن می شوند . اما با روشن شدن هوا و صعب العبوربودن منطقه کوهستانی عملیات ، کار پشتیبانی و اعزام نیروهای تازه نفس به منطقه ممکن نمی شود و رزمندگان مجبور به بازگشت می شوند که در این میان تعداد زیادی مجروح اسیر و شهید می گردند و چون امکان انتقال شهدا به عقب نبوده ، پیکر مطهر اکثر شهدا در منطقه می ماند .
در محرم این سال برخی ، شهدای خود را تشییع کرده و در حال اجرای مراسمات بزرگداشت هستند ، تعدادی خانواده ها به دنبال مجروحیت فرزندانشان ، در بیمارستان ها هستند و تعداد زیادی از خانواده ها ، بی خبر از سرنوشت فرزندان خود ، به این سو و آن سو برای کسب خبر می روند . یکی به آنها می گوید من دیدم شهید شد و دیگری می گوید نه مجروح بود و آن یکی می گوید اسیر شده است .
شهدای عملیات قادر سال ها بعد و طی عملیات تفحص ، شناسایی و به زادگاهشان منتقل گردید .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
1.jpg
247K
دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم
با یاد شهدای عملیات قادر
شهید علی محمد اربابی در این مقطع زمانی همزمان مسئول واحد بسیج و آموزش نظامی لشکر 8 نجف اشرف بود . تعدادی از دوستان قدیمی اش که تازه اعزام شده بودند ، به عنوان مربی در واحد آموزش با ایشان همکاری می کردند . از جمله این دوستان شهید عباس منعمی – شهید علی طالبی و شهید علی محمد سیفی پور بودند .
مربیان آموزش نه الزام و نه اجازه ای برای شرکت در عملیات داشتند ولی هر وقت زمان عملیات می شد با اصرار و خواهش و اینکه فعلا آموزشی در کار نیست ، از مسئولین اجازه می گرفتند و در گردان های پیاده سازماندهی می شدند .
برای عملیات قادر وقتی نیروها به غرب اعزام شدند ، شهیدان منعمی و طالبی با کسب اجازه از شهید اربابی ، خود را به جبهه های غرب رساندند و هر دوی این دلاوران در همین عملیات به توفیق شهادت نایل آمدند .
در عکس فوق تصویری با افراد مشترک از جمله این شهدای سرافرازوجود دارد که یکی قبل از اعزام به غرب در پایگاه شهید مدنی اهواز و دیگری در مقر خندق منطقه اشنویه قبل از اعزام به عملیات است .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 19
دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم
دیگر لشکر استان اصفهان یعنی لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام نیز در محرم سال 64 در جبهه های غربی ماموریت دارد . عقبه اصلی لشکر در سد وحدت سنندج(قشلاق) که بین رزمندگان به پادگان لوله معروف است می باشد و منطقه ماموریت آنها ارتفاعات هزار قله در جبهه بینابینی مریون و بانه .
گردان حضرت امام محمد باقر علیه السلام ، متشکل از رزمندگان کاشان و آران و بیدگل ، ایام محرم این سال را در اردوگاه سد وحدت اقامه عزا کردند و سپس جایگزین گردانی دیگر به منطقه هزار قله رفتند .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 20
دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم
حاج حسین خرازی فرمانده لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام ، محرم سال 64 را در اردوگاه سد وحدت سنندج ، در جلسات عزای سرور و سالار شهیدان در جمع رزمندگان حضوری پر رنگ داشت . در دستجات سینه زنی شرکت کرد ، زیارت عاشورا را برای رزمنده ها خواند و مکبر نماز جماعت رزمندگان شد .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 21
شنبه 22 شهریور ماه 1365 – مطابق با روز هشتم محرم
بایاد سردارروحانی شهید حاج حسین صنعتکار
در روزهای قبل از محرم سال 65 رزمندگان لشکرهای 14 و 8 در تدارک عملیات هایی در دو منطقه عملیاتی متفاوت هستند . رزمندگان لشکر 8 نجف اشرف در منطقه باختران مستقر شده اند و لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام برای عملیات بر روی دو سکوی دریایی دشمن (البکر و الامیه) در تقاطع آب های اروند رود و خلیج فارس آماده می شوند . حاج احمد کاظمی فرمانده لشکر 8 برای اعمال حج راهی می شوند . با شهادت حاج حسین صنعتکار ، معاون و فرمانده واحدهای اطلاعات عملیات و تخریب لشکر 8 ، موقع شناسایی یکی از معابر میدان مین ، عملیات در آن منطقه لغو و بعد از چند روز نیروها به شوشتر باز می گردند .
شهید علی محمد اربابی در یادداشت روزانه سه شنبه 28/5/1365 اینگونه می نویسد :
برادر حسین صنعتکار به آرزوی دیرینه خود رسید و به ملکوت اعلا پرواز نمود .حقا که لیاقت شهادت را داشت . در آخرین تماس تلفنی به او گفتم این دفعه نوبت توست که شهید شوی و مرا شفاعت نما . گفت که فکر نمی کنم لیاقت آن را داشته باشم .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 22
شنبه 22 شهریور ماه 1365 – مطابق با روز هشتم محرم
عملیات کربلای سه ، 5 روز قبل از آغاز ماه محرم
اسکله های العمیه و البکر که دو اسکله نفتی عراق در قبل از آغاز تجاوزشان به ایران بود ، با شروع جنگ تحمیلی ، تبدیل به چشم عراقی ها برای ناامن کردن شمال خلیج فارس شده بود . شبه جزیره فاو پشتیبان زمینی عراقی ها برای این دو اسکله و بندر ام القصر از طریق آبراه خورعبدالله پشتیبان دریایی بودند .
در سال های مختلف رزمندگان طی چند عملیات موفق نشده بودند ، این دو پایگاه را منهدم کنند و حالا در سال 65، چند ماه بعد از تصرف فاو توسط رزمندگان ، طرح انهدام این دو پایگاه جدی تر شده بود .
انهدام این دو اسکله ، با توجه به شرایط جغرافیایی خلیج فارس و موقعیت قرار گیری آن ، کار بسیار سخت و مشکلی بود . ابتدا قرار بود قرارگاه دریایی نوح این عملیات را انجام دهند ولی بررسی ها نشان داد ، اجرای عملیات خارج از توان این قرارگاه است .
اواخر اردیبهشت 65 به لشکر14 حضرت امام حسین علیه السلام برای اجرای عملیات دستوری صادر شد . اجرای این عملیات نیازمند تجهیزات خاص و آموزش های ویژه بود . چندین ماه طول کشید تا کار بررسی ، شناسایی ، آموزش ، تجهیز ، طراحی و نقل و انتقالات صورت گیرد .
دوشنبه 10 شهریور و 5 روز قبل از آغاز ماه محرم ، بعد از نماز مغرب و عشاء ، موج اول (غواص ها) با قایق ها حرکت کردند تا خود را به چند کیلومتری اسکله ها برسانند و سپس با عملیات غواصی ، خود را به زیر اسکله ها برسانند .
حاج حسین خرازی در سفر حج تشریف دارند و برادر ابوشهاب سمت جانشینی فرماندهی لشکر را به عهده دارد .
با سختی و مرارت های زیاد رزمندگان موفق به نفوذ ، تصرف و انهدام این دو پایگاه مهم دریایی ارتش بعثی شدند و چون بنا بر استقرار و تصرف دائمی این پایگاه ها نبود ، رزمندگان بعد از اجرای ماموریت به پایگاه های خود بازگشتند .
لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام در این عملیات ، 75 شهید ، 176 مجروح و 6 مفقودالاثر داشتند .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 23
شنبه 22 شهریور ماه 1365 – مطابق با روز هشتم محرم
با یاد دلاور شهید محمد مرکوبی
بچه های اطلاعات عملیات لشکر امام حسین علیه السلام ، اولین کسانی بودند که در عملیات کربلای 3 به پای اسکله های العمیه و البکر رسیدند . نگهبان دشمن که مشکوک شده بود خود را به نزدیک یکی از این پایه ها رسانید و در آن تاریکی به آب خیره شد . ناگهان یکی از غواص های اطلاعات لشکر ، با آن لباس سیاه و شکل وشمایل ، روبرویش از زیر آب بیرون آمد . نگهبان که در دل تاریکی موجودی عجیب را روبروی خود دیده بود ، از ترس غش کرد و افتاد .
محمد عزیز که از نوجوانی راهی جبهه ها شده بود ، با کسب تجارب چند ساله جنگی و شجاعت ذاتی که داشت ، در سال 63 به بچه های مخلص و دلاور اطلاعات لشکر پیوست.
صبح روز عملیات کربلای 3 تا شب ، نیروی هوایی ارتش بعثی در چندین نوبت به شدت اسکله ها را بمباران کرد و محمد عزیز در یکی از همین بمباران ها به شهادت نائل آمد . بیدگل و محله توی ده ، روزهای محرم خود در سال 65 را ، با یاد این شاگرد مکتب امام حسین علیه السلام ، سپری کرد . مزار مطهر این شهید عزیز در گلزار شهدای امامزاده هادی بیدگل است .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 24
شنبه 22 شهریور ماه 1365 – مطابق با روز هشتم محرم
با یاد شهید شب تاسوعا ، سردار شهید حسن قربانی - از لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام
سردار شهید حسن قربانی سینی، فرزند علی ، در هشتم مرداد ماه سال 1341 در محله گودضرابی زینبیه اصفهان در خانواده ی مومن و مذهبی به دنیا آمد.
سردار شهید حسن قربانی در طول سالهای حضور در جبهههای نور؛ مسئولیتهای بیشماری نظیر جانشینی گردان امام جعفر صادق (ع)، فرماندهی گردان خطشکن امام سجاد (ع)، فرماندهی گردان امام حسن مجتبی (ع) و فرماندهی گردان حضرت ابوالفضل (ع) را پذیرفت
شهید قربانی که جهت تهیه وسایلی مانند ماشین تایپ، پرچم، موتور برقی و لوازم عزاداری ماه محرم به اصفهان آمده بود در موقع برگشت به جبهه ، خودرو آنها در نزدیکی اهواز دچار حادثه گردید و در شب تاسوعا به شهادت رسید.
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – قسمت 25
پنج شنبه 12 شهریور ماه 1366 – مطابق با روز نهم محرم
در محرم این سال ، وضعیت جبهه ها و انقلاب بیشتر سیاسی است تا رزمی و جنگی .
عملیات والفجر8 در پایان سال 64 و عملیات کربلای 5 در پایان سال 65 تاثیر خودش را گذاشته و تحرکات جهانی برای بیرون رفت از بن بستی که احتمال می دهند با ضعیف تر شدن صدام در برابر ایران همراه باشد ، بیشتر شده که نهایتا به صدور قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل در 29 تیرماه 1366 منجر شده که مفاد آن ، برخلاف قطعنامه های قبلی جانبداری از عراق نیست و موفقیت هایی برای ایران به همراه دارد ، اما ایران به دلیل بعضی خلاء های موجود در قطعنامه از جمله مشخص نشدن متجاوز و آغازگر جنگ قطعنامه را نپذیرفته و به تلاش های خود برای گنجاندن خواسته هایش می افزاید .
دیپلماسی پنهان و آشکار طی چندین ماه در فعالیت بود تا بالاخره ایران توانست به خواسته های خود در این تحرکات سیاسی دست یابد .
جبهه های جنگ در آرامش نسبی است و بیشتر اخبار حول حضور بهانه جویانه آمریکا در خلیج فارس ، جنگ نفت کش ها ، حملات موشکی ایران به بندر الاحمدی کویت ، ماجرای کشتار حجاج مکه و ماجراهای منتظری و دستگیری و محاکمه و اعدام مهدی هاشمی برادر داماد منتظری می باشد .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – قسمت 26- قسمت پایانی
سه شنبه 1 شهریور ماه 1367 – مطابق با روز دهم محرم – عاشورا
محرم سال 67 نیز از روزهای تاریخی دفاع مقدس بود . ساعت شش و نیم صبح 29 مرداد مطابق با روز هفتم محرم ، آتش بس رسمی بین ایران و عراق برقرار شد . ایران نزدیک به یک ماه قبل یعنی 26 تیرماه ، قطعنامه 598 را پذیرفته بود ، اما بعثی ها و سازمان منافقین باز اقدام به تجاوز نمودند . عراقی ها را وادار به عقب نشینی کردیم و منافقین در جبهه کرمانشاه و عملیات مرصاد لت و پار و منهدم شدند تا اینکه در 29 مرداد آتش بس رسمی بین دو کشور برقرار و جنگ خاتمه یافت .
در محرم این سال حضرت آیت الله خامنه ای در جبهه های جنوب و بازدید از رزمندگان بود و روز اول محرم در پادگان انبیا شوشتر و لشکر 8 نجف اشرف بود .
23-5-67-یکشنبه – اول محرم
عباس جندقیان – نامه به خانواده – آقای خامنه ای رئیس جمهور محترم امروز به لشکر ما آمده و در میدان صبحگاه برای ما سخنرانی کردند .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
اسلام را در عصر حاضر و در سخت ترین طوفان های تاریخی اش ، شما حفظ کردید .
ای فدای زخم هایتان ، ای به قربان مرام تان ، ای که آسایش را بر خودتان حرام کردید ، تن هاتان خسته بود ولی نیروی تان غیرت بود ، چشمان تان از بی خوابی فرو افتاده بود ولی چشم و چراغ ملت بودید ، خاک شلمچه بستر استراحت شما بود و گازهای شیمیایی دشمن صبحگاه و شبانگاه نمی شناخت . آب نبود ، نان نبود ، مهمات نبود ، سایه بان نبود و فقط خدا بود و خدا .
درود و سلام بی پایان خداوندی بر غیرت و همت و شجاعت شما حافظان واقعی مکتب حسینی .
خنده هایت همیشگی بود . صورت بدون لبخند ت را کسی ندیده بود ، اما گریه های سحرگاهان نماز شب هایت را هم کسی ندیده بود . خنده هایت برای خانواده بود و دوستان و گریه هایت برای محبوب و معبود .
می دانستی ، گریه سحرگاه برای یار، در سوز زمستان کردستان و هوای دم کرده خوزستان است که تو را به آرزویت خواهد رساند . آری خنده های از سر اخلاصت برای زمینی ها و گریه های سوزناک از سر عشقت برای یار ، کار خودش را کرد .
نبردهای چندین ماهه فاو که از بهمن سال گذشته شروع شده بود هنوز در اردیبهشت ماه ادامه داشت . مقاومت چندین ماهه شما پشت دشمن بعثی را شکست و جایی آنسوی اروند ، تو فرصت پرواز یافتی و دوستان را با خاطرات شیرینی از خود تنها گذاشتی .
شهید ناصر اربابپور – فرزند حاج امرالله – متولد 1345 – شهادت 16-2-1365 – فاو – مدفون در گلزار شهدای هفت امامزاده بیدگل
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هدایت شده از تاریخی - اجتماعی - سیاسی
جمعه خونین 17 شهریور 1357 در صفحه اول روزنامه های اطلاعات - کیهان و رستاخیز شنبه 18 شهریور1357
تلگرام https://t.me/kashkolsiasy
ایتا https://eitaa.com/kashkolsiasy
محل شهادت شهدای 17 شهریور آران و بیدگل در دو عکس قدیمی از دوران انقلاب
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هر سه از جوانان درجه یک زمان خود ، هر سه با مرام و با معرفت ، هر سه فوتبالیست کار درست ، هر سه بچه محله سلمقان بیدگل ، هر سه عاشق امام و انقلاب ، هر سه با انگیزه و پر تلاش ، هر سه آماده برای میدان های سخت ، هر سه از موسسین و موثرین تشکیل بسیج در آران و بیدگل ،
رجبعلی سال 59 با جبهه مریوان و حاج احمد متوسلیان شروع کرد و سال بعد در عملیات مطلع الفجر در گیلانغرب ، آسمانی شد .
حسین در سال 59 با ماموریت امنیت بخشی شهر بانه شروع کرد و در سال 62 در سمت فرماندهی گردان جندالله در سنندج ، عاشورایی شد .
امیر عباس سال 60 و از جبهه تنگه کورک و کورموش و بازی دراز آغاز و در بلندای ارتفاعات کلاشین در عملیات قادر عروج کرد .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هر چه التماس و خواهش کرد فایده نداشت . سنش کم و جثه اش کوچک . برادران و آشنایان را هم واسطه کرد ولی قبولش نکردند . مثل خیلی های دیگر که برای اعزام ثبت نام نمی شدند ، آخرین ترفند را به کار برد . دستکاری تاریخ تولد در شناسنامه . این بار موفق شد .
شهید محمدرضا الماسی از پدر و مادری اهل بیدگل ولی خودش متولد و ساکن بزرگ شده کاشان . برادران بزرگش ، از فعالین انقلاب کاشان . برادرش عباس اولین فرمانده کمیته انقلاب اسلامی کاشان و برادر دیگرش سردار شهید عبدالله ، از فرماندهان دفاع مقدس .
محمدرضا در عملیات خیبر در منطقه طلائیه از ناحیه سر به شدت مجروح و به کمان شهید بودن ، او را به سردخانه منتقل کردند . در سردخانه متوجه گرم بودن بدنش شدند و او را به بیمارستان منتقل کردند .
سنگر علم و دانش و سنگر جبهه ها را با هم داشت . علاوه بر تحصیل در دبیرستان ، طلبه حوزه علمیه هم بود .
شهریور 1364 در منطقه عملیاتی قادر ، عضو گردان حضرت قمربنی هاشم علیه السلام از لشکر 8 نجف اشرف بود که به جمع سایر شهدا ، در سر سفره آقااباعبدالله الحسین پیوست .
پیکر مطهرش ، 11 سال مفقود و در سال 75 تفحص و در گلزار شهدای دارالسلام کاشان مدفون گردید .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هدایت شده از تاریخی - اجتماعی - سیاسی
می خواستم درباره شهید بی غم از روستای کاغذی بنویسم ، یاد خاطرات قدیم زیارت کاغذی افتادم
قدیم ها ، سفر سالی یک بار به زیارت آقا علی عباس ، بدون عبور از روستای کاغذی و زیارت امامزاده صالح و جوی پرآب کنار زیارت با درخت های توتش لطفی نداشت . چند خانوار زن و مرد و بچه می ریختیم عقب کامیون و حرکت .
قبل تر های ما آنطور که آقابزرگم تعریف می کرد با شتر و کجاوه می رفته اند که چند روز طول می کشیده
برای رفتن به آقا علی عباس دو راه وجود داشت . یکی جاده قدیم نطنز و بعد روستای بادرود . این مسیر دورتر بود ولی جاده اش بهتر و جاده دیگر از مسیر ابوزیدآباد بود که مسیرش کوتاه تر ولی جاده رملی بود و خاکی . خستگی این جاده خراب با رسیدن به روستای کاغذی و امامزاده صالح و جوی آبش بر طرف می شد . برخی مسافران ، اقامتی چند ساعته ولی برخی دیگر باروبندیل را کامل پیاده و اقامت شبانه می کردند .
امروزه نه مسیر رفتن به کاغذی شباهتی با قدیم دارد و نه خود زیارت و اطرافش می تواند یادآور خاطرات گذشته باشد .
روزهای قبل از تجاوز در روزنامه ابوالحسن بنی صدر
تجاوزات ارتش بعث عراق به مرزهای ایران که از ماهها قبل آغاز شده بود ، در روزهای شهریور 59 به نقطه اوج خود نزدیک می شد .
ابوالحسن بنی صدر به عنوان رئیس جمهور ، مقام فرماندهی کل قوا را نیز از سوی امام خمینی دریافت کرده بود .
همه چیز حاکی از شدت یافتن تجاوزات ارتش عراق و احتمال هجوم سراسری به مرزهای ایران بود ، اما بنی صدر در مقام فرماندهی کل قوا ، به جای پرداختن کامل به این موضوع ، دشمن و رقیبی داخلی برای خود تراشیده و متصور بود که می خواهند قدرت را از او بگیرند . به جای آماده کردن مردم از احتمال تجاوز ، به مناسبت های مختلف در شهرهای کشور به سخنرانی می پرداخت و مردم را نسبت به جریان های سیاسی و شخصیت های سیاسی ، خصوصا رئیس قوه قضائیه(شهید بهشتی) – رئیس مجلس شورای اسلامی(مرحوم رفسنجانی) - حزب جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران ، تحریک می نمود .
بنی صدر با رفتاری دیکتاتور مآبانه برای قبضه همه قدرت ها و نهادهای کشوری ، از مردم می خواست برای حمایت از او با قدرت در صحنه باشند .
تصویر بالا برش هایی از روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به ابوالحسن بنی صدر در آن روزهاست .
با یاد شهید حاج عزت الله بی غم - 1
بابای خوبم سلام ، بعد از 28 سال از آن روزی که پرکشیدی و مقام قرب خداوندی نصیبت شد ، من افتخار یافتم به محل شهادتگاه و سنگر تو در منطقه عملیاتی فتح المبین بیایم .
سفره ها و دید و بازدیدهای نوروزی من و بسیاری دیگر در این عید ، رنگ بوی تو و سایر همرزمان شهیدت را داشت .
لاله های دشت در این روزهای نوروزی به یاد شما در محل جاری شدن خون تان شگفته بود و چه زیبا بود وقتی با حس با تو بودن همراه می شد .
روی خاک ها نشستم تا ردی از بوی تو را بجویم . یاد شانه هایت افتادم که در کودکی مرا به روی آن می نشاندی و بعدها محلی شد برای اشک های دلتنگیم .
باباجان بیش از همیشه دلتنگت هستم ولی به بیان کلام الهی که می فرماید شهدا زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی می خورند ، خوشحالم که در بهترین و والاترین مکان ها که جای هرکسی نیست به سر می بری .
بابای مهربانم ، این خاک که روی آن نشسته ام هنوز آنقدر از حضور قدیمی شما منور و معطر است که هر دلی را شیفته خود می کند و مرا با خود به صحنه رزم تو در آن شب تاریک می برد که با فریاد یا فاطمه ، یامهدی و یا حسین تو و دوستانتت ، صحنه رزم را به بزمی عاشقانه با معبود تبدیل کردید .
گشتم و گوشه ای را یافتم و گفتم شاید همانجایی باشد که قطرات اشک تو در نماز شب بر زمین ریخته .
اینجا سرزمین اشک و خون است .
بی اشک کسی مسافر نشد .
بی اشک و ناله و زاری کسی در میان کاروان حسینیان جای نگرفت .
تا اهل اشک نشدی اهل خون نشدی که مسیر سعادت و لقای یار ، از گذرگاه خون می گذرد .
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
بابای عزیزتر از جانم ............................................
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
با یاد شهید حاج عزت الله بی غم - 2
همانطور که خداوند خلقت انسان را برای امتحان بندگان خود بر پایه خیر و شر بنا نهاده است ، صحنه زندگی اجتماعی انسان ها نیز در طول تاریخ همیشه در دو جبهه حق و باطل بوده است . خود را فریب ندهیم ، یا باید در جبهه حق باشیم یا جبهه باطل و میانه ای وجود ندارد .
پدر جان سخن حق و درستی می گفتی ،
اما نمی دانی در زمانه ما چقدر تشخیص این دو جبهه سخت شده است ؟
یعنی در سراسر تاریخ اینگونه بوده است .
زمانی مانند دوران حضرت رسول الله (ص) را داشته ایم و زمان های پرفتنه ایی هم مانند زمان حضرت امیرالمومنین (ع) بوده است .
پدر جان تفاوت زمانه ما و شما هم اینگونه می باشد .
زمان شما تشخیص ها راحت تر و اسباب و ابزار گمراهی کمتر .
ولی زمانه ما زمانه پر رنگ و لعابی شده با انواع و اقسام افکار و ابزاری که امتحان تشخیص حق از باطل را سخت می کند ،
تا بدانجا که می توانند :
قاتل را در جایگاه مقتول قرار دهند ،
فاسد را به جای صالح ،
منکر را به جای معروف ،
زشتی را به جای زیبایی ،
زن را به جای مرد و مرد را به جای زن ،
پرده دری را به جای عفت و حیا ،
نامحرم را به جای محرم ،
طاغوت را مصلح و ولی خدا را غاصب جلوه دهند .
پدر جان خودت به خوبی می دانی رنگ و لعاب دنیای امروز چه فریبنده شده اند .
آنهایی که در باطل بودنشان شکی نداریم ، برای ما زنان و مردان ، دختران و پسران ، وسائل و ابزارهای ارتباطی متنوعی تدارک دیده اند، تا با عناوین قشنگی مانند :
دهکده جهانی و دنیای تکنولوژی و به روز بودن ،
خود را برای برای دیگران حتی نامحرمان نمایش دهیم و به آن افتخار کنیم .
حلال و حرام خدا را با ذائقه و خواست خودمان تفسیر و توجیه می کنیم .
چت کردن محرم و نامحرم را از مقتضیات زمان بدانیم ،
زندگی و رفتارهای خصوصی و خانوادگی خودمان را با دیگران حتی نامحرم به اشتراک بگذاریم و با هزار بهانه و توجیه ، آن را بدون اشکال جلوه می دهیم .
برای لایک و فالور جمع شدن هایمان ، از حراج عفت و کرامت و عزت خودمان بیمی نداریم.
آنقدر متن ها و عکس ها و فیلم های فریبنده اینستا و تلگرام و ....... برای مان جذاب و دیدنی شده که وقتی به حدیث و آیه و پندی می رسیم نه تمایل و نه وقتی برای خواندنش داریم .
چادر و بعد حجاب ظاهری و باطنی امان را که شما در بند بند وصیتنامه هاتان به آن سفارش می کردید ، به نام تجدد و متشخص بودن به کناری گذاشته ایم .
حتی به طریقی افتاده ایم که فرصت لحظه ای اندیشیدن به قبح و زشتی برخی کارها و رفتارهایمان را از خود گرفته ایم .
پدر جان من و دیگرانی هستیم که در مقام حرف و سخن ، عاشق مرام و راه شمائیم ولی اصلاح و خود را در مسیر شما قرار دادن سخت است و کار هر کسی نیست .
پدر جان تو خود نیز می دانی همانطور که دست از جان و مال و فرزند شستن برای شما در جهاد اصغر سخت بود ،
حالا ما در میدان جهاد اکبری قرار داریم که شاید بسیار سخت تر از جنگیدن در مقابل دشمن متجاوز و آشکار آن دوران بود.
پدر جان ،
به حق جایگاه و مرتبه رفیع و بلندت ،
ما را دعا کنید که این دوران پرفتنه و خطرناک و به ظاهر زیبا و پر نقش را با عاقبت به خیری پشت سر گذاریم .
الهی آمین
با یاد شهید حاج عزت الله بی غم - 3
شهید حاج عزت الله بی غم فرزند مرحوم حاج محمدحسن متولد 1316 بود . در پایان سال 60 که برای آخرین بار عازم جبهه شد 44 سال سن و صاحب 7 فرزند بود .
کشاورز بود ، موذن مسجد و مداح اهل بیت بود . خیر و گره گشای مشکلات همشهریانش نیز بود . انقلابی و هوشیار و آماده میدان بود . معتقد بود ندای هل من ناصر ینصرنی (کسی نیست مرا یاری کند) فراتر از تاریخ و متعلق به همه عصرها و نسل هاست .
اینگونه بود که وقتی حسین زمان عصر خویش را شناخت در هیچ همراهی و هم رکابی او را تنها نگذاشت .
این شهید سرافراز و با غیرت در آغازین روزهای عید سال 61 و در عملیات فتح المبین به شدت مجروح و بعد از چند روز در تاریخ 14 فروردین در بیمارستانی در شهر یزد به شهادت رسید .
مزار این شهید جاویدان در گلزار شهدای امامزاده صالح شهر کاغذی از توابع بخش کویرات شهرستان آران و بیدگل می باشد .
بعضی وقت ها همراه نامه ها با پست می آمد . بعضی وقت ها خانواده از طریق دوستانی که در مرخصی بودند می فرستادند . بعضی مواقع هم خود رزمنده که از مرخصی می آمد با خودش می آورد . حالا فرق نمی کرد چه طوری آمده ، مهم این بود که آمده بود و بستگی به مقدارش ، تا چند روز بساط دورهم نشستن های شبانه بروبچ ، همراه با تلق و تلوق شکستن تخمه و آجیل بود .
دور هم نشستن این عکس هم احتمالا مربوط به اعزام عملیات فتح المبین در اواخر سال 60 در تهران با حضور 5 شهید بزرگوار از آران و بیدگل است .
4_5767288561879482930.mp3
3.02M
🌹🌹
#صوت شهید حاج عزت الله بیغم
#کیفیت_256
@shohada_kaghazi
❤️❤️