eitaa logo
رهروان حضرت خدیجه (س)
105 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
42 فایل
📖قرآن کریم انسان ساز است و زن ها نیز انسان ساز امام خمینی(ره) 🧕منزلگه بانوان عالم اینجاست. #بانو_تراز #هویت_زن #موفقیت #الگوی_موفق
مشاهده در ایتا
دانلود
یه فکری از دیشب تا حالا داره دیوونم می کنه!!!!! اینایی که کلی صورتشون رو عمل می کنن وقتی تو خواب خودشونو میبینن چهره قبل عملشونو میبینن یا بعد عملو؟؟؟ 🧐🤔😑😂 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
اگر کله پاچه غذاى ایتالیایى بود اسمش "کال پاچینو" بود خوردنش هم خیلى کلاس داشت 😂😂😂 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
🛑اقتصاد در بطن جامعه🛑 مراعات حقوق محرومان در هر کجای جامعه اسلامی لازم است و همچنین فرموده اند: وَانْظُرْ اِلَی مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللّهِ فَاصْرِفْهُ اِلَی مَنْ قِبَلَکَ مِنْ ذَوِی الْعِیَالِ وَالْمَجَاعَةِ مُصِیبا بِهِ مَوَاضِعَ الْفَاقَةِ وَالخَلاّتِ. و در مال خدا که نزد تو فراهم شده بنگر و آن را به عیالمندان و گرسنگانی که نزدیکت هستند بده، و آنان که مستمندند و سخت نیازمند. 🧕نقش زنان در اقتصاد خانواده زنان فراوانی در صدر اسلام در زمان پیامبر گرامی و ائمّه اطهار علیهم السلام به فعالیت های اقتصادی اشتغال داشتند و ائمّه اطهار علیهم السلام نه تنها آنان را از کار و تلاش نهی نمی کردند، بلکه در برخی موارد، لحن سخن یا طرز برخورد پیامبر یا امام با زنان شاغل به گونه ای بود که تشویق به ادامه کار نیز از آن استفاده می شود. این کارها عبارتند از:  الف. حرفه بافندگی: ام حسن نخیعه می گوید: حضرت علی علیه السلام در راه به من برخورد کرد و فرمود: ام حسن، به چه کاری مشغولی؟ گفتم: بافندگی می کنم. امام به من فرمود: بدان که حلال ترین کسب است. 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه ۲۸۲ 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲: این آیه، دربارۀ مسائل حقوقی و نحوۀ تنظیم اسناد تجاری می‌‏باشد. این آیه نشانۀ دقّت نظر و جامعیّت اسلام است که در دورۀ جاهلیّت و در میان مردمی عقب‌افتاده، دقیق‌‏ترین مسائل حقوقی را طرح کرده است. کلمه «تَدایَنْتُمْ» از «بِدَیْنٍ» به معنای بدهی، شامل هر گونه معاملۀ غیر نقدی، وام و خرید سَلَف می‌شود. در حدیث آمده است: اگر کسی در معامله سند و شاهد نگیرد و مالش در معرض تلف قرار گیرد، هر چه دعا کند، خداوند مستجاب نمی‏‌کند و می‌‏فرماید: چرا به سفارشات من عمل نکردی؟! «کنز الدقائق، ج ۲، ص ۴۶۷» اگر دقّت در حفظ حقوق فردی ضروری است، حفظ بیت‌المال به مراتب ضروری‏‌تر است! تنظیم سند، حتّی در معاملات نقدی مفید است، ولی ضرورت آن به اندازۀ معاملات نسیه نیست. چون در معاملات موعددار، ممکن است طرف‌های معامله و یا شاهدان از دنیا بروند یا فراموش کنند، بنا بر این لازم است نوشته هم بشود. از فرمان نوشتن، معلوم می‌‌شود که اسناد تنظیم شده‌‏ای که همراه با گواهی عادل باشد، قابل استشهاد است. از این آیه استفاده می‌شود که جامعۀ اسلامی باید یکدیگر را در حفظ حقوق حمایت کنند؛ زیرا هر معامله‌‏ای، نیاز به کاتب و چند شاهد دارد. در زمانی که در تمام جزیرة‌العرب به گفتۀ مورخان، ۱۷ باسواد بیشتر نبوده، این همه سخن از نوشتن، نشانۀ توجّه اسلام به علم و حفظ حقوق است. 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
🔆مهماندار مهربان خانه ابوايوب انصارى كه پيامبر (ص ) در مدينه وارد منزل او شد (چنانكه در داستان قبل ذكر شد) يك خانه ساده خشت و گلى بود، ولى دو طبقه داشت ، ابوايوب به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت من دوست دارم كه شما در اطاق طبقه بالا باشيد، و من نمى پسندم كه در بالا سكونت كنم ، اينك اختيار انتخاب با شما است . پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: براى رفت و آمد افراد، طبقه پائين ، مناسبتر است . به اين ترتيب ، رسول اكرم (ص ) در طبقه پائين سكونت نمودند، ابوايوب مى گويد من و مادرم ، در طبقه بالا بوديم ، وقتى به وسيله دلو و طناب ، از چاه آب مى كشيديم ، مراقب بوديم مبادا قطره اى آب به رسول اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) پاشيده شود، و كاملاً مخفى بودم و آهسته حرف مى زديم ، و رعايت احترام آن حضرت را مى كرديم ، و وقتى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در بستر خواب مى آرميد، حركت نمى كرديم (تا صداى پاى ما باعث رفع آسايش آن حضرت نشود) و وقتى كه غذائى مى پختيم ، در اطاق را مى بستيم ، كه دود آتش به سوى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نرود. روزى ظرف آب افتاد و آب آن ريخت ، و ما جز يك پارچه نداشتيم ، مادرم آن را روى آب افكند و كم كم آب را جمع كرد كه مبادا قطره اى از آن ، به طبقه پائين ، به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) برسد. و مسلمانان از مهاجر و انصار، به حضور آن حضرت مى رسيدند، و اسعدبن زرارة هر روز، صبح و شام ، يك ظرف آبگوشت مى فرستاد، و هر كسى بر آن حضرت وارد مى شد، با هم از آن غذا مى خوردند. روزى اسيدبن حضير ديگى پر از غذا، درست كرد، ولى كسى نبود آن را به خانه بياورد، خودش آن را برداشت و به خانه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) آورد، او مرد شريف و بزرگوارى بود، و در مورد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) ايثارگرى كرد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) پس از نماز، او را ديد، فرمود: خودت غذا را حمل مى كنى ؟ عرض كرد: آرى ، كسى را نيافتم ، خودم آوردم . پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) به او فرمود: بارك اللّه عليكم من اهل بيت : خداوند به شما و خانواده شما، بركت بدهد. 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
✨ الإمامُ الباقرُ عليه السلام ما بينَ الحقِّ و الباطِلِ إلاّ قِلَّةُ العَقلِ . قيلَ ; و كيفَ ذلكَ يا بنَ رسولِ اللّه ِ ؟ قالَ ; إنَّ العَبدَ يَعمَلُ العَمَلَ الّذي هُو للّه ِ رِضا فيُريدُ بهِ غَيرَ اللّه ِ ، فلَو أنَّهُ أخْلَصَ للّه ِ لَجاءَهُ الّذي يُريدُ في أسْرَعَ مِن ذلكَ. ✨امام باقر عليه السلام ميان حقّ و باطل [چيزى ]جز كم خردى نيست. عرض شد: چگونه، اى زاده رسول خدا؟ فرمود: آدمى كارى را كه رضاى خدا در آن است، براى غير خدا انجام مى دهد، در صورتى كه اگر آن را محض رضاى خدا انجام مى داد، خداوند او را به هدفى كه از آن كار داشت زودتر مى رساند. 📚المحاسن: 1/395/884. 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی... 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا