eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
405 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
25.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرنگار و تحليلگر سياسی آمريكایی: من آمریکایی هستم و برخلاف توصیه‌ها از آمدن به ایران خوشحالم فيورلا ايزابل: خيلی خوشحالم كه به ايران آمدم با وجود اينكه خيلی‌ها گفته بودند كه به ايران نرو، اين ايده درباره ايران وجود دارد كه مورد ظلم واقع شده است و مردم از اين موضوع ناراحتند اما در مدت زمانی كه بودم و ٢ شهر را ديدم همه اين حرف ها را متناقض باواقعيت ديدم من زنان ايرانی را افتخارآفرين، توانمند، باذكاوت و آزاد برای تعيين سرنوشت خودشان ديدم، زنانی كه نه به واسطه جنسيت و ظاهر بلكه به واسطه توانمندي‌های فردی‌شان ارزش‌گذاری می‌شوند و اين چیزی است كه بايد به آن افتخار كرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما حتما ببینید و در نشر آن در گروه ها و نزدیکان و رفقا و دوستان و بستگان و فامیلها کوتاهی و غفلت نکنید عنایت حضرت اباعبدالله الحسین علیه الصلوات و السلام به خانم زائر حامله که پزشکان بعد از معانیه ها به او و شوهرش گفتند نوازد فوت کرده برای شفای دختر و نوه بیمارم و شفای جانبازان شیمیایی و ضایعات نخاعی و قطع نخاعی و موج خورده اعصاب و روان آعجازانه و ملتمسانه و خاضعانه و خاشعانه التماس دعا دارم جانباز بسیجی سید حمزه (( جددا ))
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوک گفتن حاج آقا قرائتی در حضور رهبر انقلاب / خاطره فوق العاده زیبا و شنیدنی حاج آقا قرائتی از دیدار با رهبر انقلاب و سه خنده معروفش که هر ایرانی از شنیدنش چند دقیقه ای می خندد و بر شهامت و بیان حاج آقا آفرین می گوید! ببینید حاج آقا چگونه با چندتا جوک رهبری و بزرگترین آیت الله های زمان را شیفته خود کرد! این قدرت واقعی خنده و شادی در جامعه است! واقعا هزار تا درس درون همین صحبتها است!
♦️درس عبرتی که پسر تاجر گرفت 🔹تاجر ثروتمندی بود كه فقط یک بچه داشت و این بچه پسری بود خیلی نااهل و بی خیال. همیشه خدا دنبال كارهای بد می رفت و با كسانی رفاقت می كرد كه نه به درد دنیا می خوردند و نه به درد آخرت. پدرش هر چه نصیحتش می كرد با رفقای ناباب راه نرو, فایده نداشت. با این گوش می شنید و از آن گوش در می كرد. تاجر خیلی غصه می خورد و مرتب می گفت این پسر بعد از من به خاک سیاه می نشیند. 🔹یک روز تاجر هزار اشرفی تو سقف اتاقی قایم كرد و رفت به پسرش گفت «پسر جان! بعد از من اگر به فلـاكت افتادی و روزگار آن قدر به تو تنگ گرفت كه خواستی خودت را بكشی, یک تكه طناب بردار برو تو فلـان اتاق, بنداز به حلقة وسط سقف؛ بعد برو رو چارپایه, طناب را ببند به گردنت و چارایه را با پایت كنار بزن. این جور مردن از هر جور مردنی راحت تر است. 🔹پسر تاجر بنا كرد به حرف پدرش خندیدن. در دلش گفت «پدرم دیوانه شده. مگر آدم عاقل خودش را می كشد كه پدرم درس خودكشی به من می دهد؟» این گذشت و مدتی بعد تاجر از دنیا رفت. پسر تاجر شروع كرد به ولخرجی, پولی را كه پدرش در طول یک عمر جمع كرده بود، در طول یک سال به باد فنا داد و افتاد به جان اسباب خانه. امروز قالی را فروخت؛ فردا نالی را فروخت و یک مرتبه دید از اسباب خانه چیزی باقی نمانده و شروع كرد به فروختن كنیز و غلـام. یک روز كاكانوروز را فروخت و روز دیگر دده زعفران را و یک وقت دید در خانه اش نه چیز فروختنی پیدا می شود و نه چیز گرو گذاشتنی. 🔹پسر تاجر مانده بود از آن به بعد چه كند كه رفقاش پیغام دادند ،امشب در فلان باغ مهمان تو هستیم. سور و سات را جور كن وردار بیار آنجا. پاشد هر چه تو خانه گشت چیز قابلی پیدا نكرد كه ببرد بفروشد. رفت پیش مادرش، شروع كرد به گریه و گفت امشب باید مهمانی بدهم و آه در بساط ندارم كه با ناله سودا كنم و آبرویم پیش دوست و دشمن بر باد می رود. 🔹مادر دلش به حال پسر سوخت و النگوی طلـایش را برد گرو گذاشت و پولش را داد خوردنی خرید و هر طوری بود سور و سات مهمانی پسرش را جور كرد و آن ها را در بقچه ای بست و داد به دست پسرش. پسر خوشحال شد. بقچه را ورداشت و به طرف باغی كه رفقاش قرار گذاشته بودند راه افتاد. در بین راه خسته شد. بقچه را گذاشت زمین و رفت نشست زیر سایة درختی كه خستگی در كند و باز به راه بیفتد. در این موقع سگی به هوای غذا آمد سر كرد تو بقچه. پسر تاجر سنگی انداخت طرف سگ. سگ از جا جست و بند بقچه افتاد به گردنش. پسر تا این را دید از جا پرید و سرگذاشت به دنبال سگ و آن قدر دوید كه از نفس افتاد؛ ولی به سگ نرسید. 🔹با چشم گریان و دل بریان رفت پیش رفقاش و حال و حكایت را گفت. همه زدند زیر خنده؛ پسر را دست انداختند و حرفش را باور نكردند. بعد هم رفتند غذا تهیه كردند. نشستند به عیش و نوش و پسر را به جرگة خودشان راه ندادند. اینجا بود كه پسر تاجر به خود آمد. فهمید ثروت پدرش را به پای چه كسانی ریخته و تصمیم گرفت خودش را بكشد و از این زندگی نكبتی خلـاص شود كه یک مرتبه یادش افتاد به وصیت پدرش كه گفته بود اگر روزگار به تو تنگ گرفت و خواستی خودت را بكشی, برو از حلقة وسط فلـان اتاق خودت را حلق آویز كن. 🔹پسر در دلش گفت «در زندگی هیچ وقت به پند و اندرز پدرم گوش نكردم و ضررش را چشیدم؛ حالـا چه عیب دارد به وصیتش عمل كنم كه لـا اقل در آن دنیا كمتر شرمنده باشم.» برگشت خانه؛ طناب و چارپایه ورداشت رفت تو همان اتاق و همان طور كه پدرش وصیت كرده بود, رفت رو چارپایه, طناب را از حلقة وسط سقف رد كرد و محكم بست به گردنش و با پا زد چارپایه را انداخت. 🔹در این موقع, حلقه و یک خشت از جا كنده شد. پسر افتاد كف اتاق و از سقف اشرفی ریخت به سر و رویش. پسر تاجر تا چشمش افتاد به آن همه اشرفی فهمید پدرش چقدر او را دوست می داشت و از همان اول می دانست پسرش به افلاس می افتد و كارش به خود كشی می كشد. ♻️ بپیوندید 👇 🇮🇷@BasirNews1 👇👇👇ادامه
🔹پاشد اشرفی ها را جمع كرد و رفت پیش مادرش. دید مادرش زانوی غم بغل كردن و نشسته یک گوشه. پسر یک اشرفی داد به او و گفت «پاشو! شام خوبی تهیه كن بخوریم.» مادرش خوشحال شد. گفت «این را از كجا آوردی؟» پسر گفت «بعد از آن همه ندانم كاری, خدا می خواهد دوباره كار و بارمان را رو به راه كند؛ چون سرد وگرم روزگار را چشیده ام و از این به بعد می دانم چطور زندگی كنم و دوست و دشمن را از هم بشناسم.» 🔹مادرش گفت «الهی شكر كه عاقبت سر عقل آمدی. حالـا بگو ببینم این اشرفی را از كجا آورده ای و این حرف ها را كی یادت داده.» پسر گفت «این اشرفی را پدرم داده به من و این حرف ها را هم پدرم یادم داده.» مادرش گفت «سر به سرم نگذار؛ پدرت خیلی وقت است رحمت خدا رفته.» پسر همه چیز را برای مادرش تعریف كرد و قول داد زندگیشان را دوباره رو به راه كند و به صورت اول برگرداند. 🔹پسر تاجر صبح فردا راه افتاد رفت هر چیزی را كه فروخته بود پس گرفت آورد خانه. بعد رفت حجرة پدرش را تر و تمیز كرد و مشغول تجارت شد. رفقای پسر وقتی فهمیدند زندگی او رو به راه شده, باز آمدند دور و برش را گرفتند. پسر تاجر دوباره با آن ها گرم گرفت و یک روز همه شان را به نهار دعوت كرد و قرار گذاشتند به همان باغ قبلی بروند. 🔹روز مهمانی, پسر تاجر دست خالی به باغ رفت و گفت : رفقا! امروز آشپز ما مشغول گوشت كوفتن بود و می خواست برای نهارمان كوفته درست كند كه یک دفعه موش آمد گوشت و گوشت كوب را ورداشت و برد. 🔹یكی گفت «از این اتفاق ها زیاد می افتد! هفتة پیش هم آشپز ما داشت گوشت می كوبید كه موش آمد گوشت كوب و هر چزی كه آن دور و بر بود ورداشت برد تو سوراخش.» دیگری گفت «اینكه چیزی نیست! همین چند روز پیش موش آمد تو آشپزخانة ما و هر چه دم دستش آمد ورداشت و برد. آشپز خواست زرنگی كند و موش را بگیرد كه موش یقة آن بیچاره را گرفت و كشان كشان بردش تو سوراخ و هنوز كه هنوز است از او خبری نیست. حالـا دیگر زنده است یا مرده, خدا می داند. 🔹پسر تاجر این حرف ها را كه شیند, گفت «پس چرا آن روز كه من گفتم سگ بقچه ام را برد هیچ كدامتان باور نكردید و من را در جمع خودتان راه ندادید؟» رفقای پسر جواب ندادند و بربر نگاهش كردند. پسر گفت «بله! آن روز كه من بیچاره بودم, حرف حقم را باور نكردید. اما امروز كه مال و منالی به هم زده ام حرف دروغم را قبول كردید و برای دلخوشی من این همه دروغ شاخدار سر هم كردید. 🔹شما پندی به من دادید كه تا روز قیامت فراموش نمی كنم. بعد راهش را گرفت رفت نشست تو حجره اش و به قدری دل به كار داد كه كارش بالـا گرفت و ملک التجار شهر شد. ♻️ بپیوندید 👇 🇮🇷@BasirNews1
🎨 | 《شهید ابراهیم همت》 🔶می خواهید خدا عاشق شما شود؟ 🆔 @Rahianenoor_News
برنامه‌های دشمن برای مخدوش‌سازی وحدت ملی از همان روزی که محمد بن عبدالله (ص) دیده به جهان گشود، آتشکده فارس خاموش شد، بت‌های بسیاری در معابد شکسته شد و بخشی از کاخ مدائن فرو ریخت تا موانع وحدت حول توحید کاهش یابد. بنابراین، راهبرد وحدت برای اعتلای کلمه الله در دستور کار قرار گرفت تعصبات قومی و جاهلی، برتری‌طلبی‌های نژاد، تحقیر رنگین‌پوستان، رسومات قبیله‌ای، دخترکشی، تبعیض طبقاتی و روحیات اشرافی رنگ باخت. وحدت و اتحاد هم دستور خدا بود و هم دلایل عقلی زیادی داشت که مهم‌ترین آن‌ها سوء استفاده دشمنان اسلام از اختلافات مسلمین بود. توطئه شومی که تا به امروز در دستور کار دشمن قرار گرفته و دارد. چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی در اشاره به نقشه امروز دشمن، فرمود: «دشمن دو نقطه اساسی را هدف گرفته: یکی وحدت ملّی، یکی امنیت ملّی. وحدت ملّی مهم است؛ نگذارید وحدت را به هم بزنند.» در شرایطی که دشمنان ملت ایران برای برگزاری اولین سالگرد اغتشاشات برنامه‌ریزی کرده و قصد داشتند تا به هر شکل ممکن، شکست خود در جنگ ترکیبی علیه نظام اسلامی را انکار کنند، ضرورت حفظ وحدت بیش از پیش روشن می‌گردد که لازمه آن تبیین چیستی، چرایی و چگونگی آن است؛ لذا اولین پرسش این است که مقصود از وحدت چیست؟ سؤال مهمی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ آن فرمودند: «یعنی در مسائل اساسی کشور، آنجایی که پای منافع ملّت در میان است، اختلافات مذهبی، اختلافات سیاسی، اختلافات گروهی، اختلافات قومی باید به کنار گذاشته بشود.» پرسش مهم‌تر این است که در شرایط فعلی دشمنان اسلامی با چه طرح و اقداماتی سعی در بی‌ثبات‌سازی و ناامن‌سازی کشور داشته و دارند؟ در پاسخ به این سؤال کافی است به نقشه‌ها و توطئه‌های شوم دشمنان نظام اسلامی در شش ماه نخست سال جاری اشاره کرد که برای ناامن نشان دادن کشورمان طراحی و برنامه‌ریزی شده لکن با هوشیاری دستگاه‌های امنیتی و انتظامی کشورمان نافرجام مانده است: طراحی عملیات تروریستی جهت قتل عام تعدادی از هموطنان کرد با لباس نیرو‌های خودی برای تحریک قومیت کردی که خوشبختانه عاملان این توطئه با اشراف اطلاعاتی نیرو‌های امنیتی بازداشت و دستگیر شدند. برنامه‌ریزی جهت سوء استفاده از فوت شدگان محکومان امنیتی اغتشاشات سال گذشته که در جریان فوت جواد روحی مشاهده شد. طراحی نقشه شوم برای کشته‌سازی از زندانیان سیاسی و محکومان امنیتی اغتشاشات سال گذشته با هدف تحریک جریان‌های سیاسی و تشدید اختلاف سیاسی. طراحی برنامه‌ای کاملاً هوشمندانه جهت ناآرام‌سازی دانشگاه‌ها با تحریک دانشجوی اخراجی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که به دلیل سابقه بیماری مزمن، احتمال فوت ایشان پس از بازداشت مانند مهسا امینی وجود داشته است. آموزش عناصر گروهکی و ضدانقلاب در خارج از کشور جهت عملیات‌های تروریستی و خرابکارانه و اعزام به داخل کشور به ویژه در استان‌های چند قومیتی و مذاهب متکثر. راه اندازی رسانه‌های متعدد در فضای مجازی و ماهواره‌ای و حقیقی جهت تحریک قومیت‌ها و مذاهب. سازماندهی و آموزش گروهک‌های تروریستی در استان‌های تهران، البرز، اصفهان، کرمان، مازندران، ایلام، گیلان، لرستان و.... سوء استفاده از ظرفیت گروه‌ها و تشکل‌های نوظهوری مانند فمنیست ها، بایو، اکنکار، بهایی ها. برنامه‌ریزی برای تخریب زیرساخت‌های مهم کشور به ویژه تاسیسات برق و گازی. سازماندهی بخشی از داعش برای کشته‌سازی با بمبگذاری در نقاط پرجمعیت و حساس از جمله جاماندگان اربعین. هماهنگی با برخی از عناصر افراطی جریان‌های افراطی جهت دست زدن به اعتصاب غذا و صدور بیانیه‌های تحریک آمیز جهت تشدید اختلافات سیاسی. برنامه‌ریزی و آموزش تعدادی از سلبریتی‌ها برای سوء استفاده از خانواده‌های آسیب دیده سال گذشته. ساماندهی اراذل و اوباش یکی از استان‌های آذری نشین جهت برنامه‌ریزی برای ناآرام‌سازی استان. برنامه‌ریزی برای سوء استفاده از دوقطبی‌های اجتماعی مانند عفاف و حجاب. فراخوان عوامل اغتشاشگر برای برگزاری اولین سالگرد اغتشاشات. برنامه‌ریزی جهت تجمع و اغتشاش به مناسبت رویداد‌های تلخ سال گذشته مانند حادثه زاهدان. همان گونه که اقدامات فوق برای مخدوش‌سازی وحدت و امنیت ملی ناکام گردید برنامه‌های آتی آن‌ها نیز با تمسک به مشترکات بزرگی، چون وجود مقدس پیام آور وحدت خنثی خواهد شد. معاونت تبیین و گفتمان‌سازی سازمان بسیج اساتید کشور
🔴 گزارشات شکایات مدارس آموزش و پرورش ⛔️با شروع سال تحصیلی جدید و باز شدن مدارس شاهد هنجارشکنی تعدادی از مدارس بودیم که این موضوع بیش از بیش نیاز به نظارت مردم پایه را می رساند. 👈لذا از شما مردم دغدغه مند و انقلابی تقاضامندیم موارد تخلف از پرسنل مدرسه و دانش آموزان را از قبیل: ◀️آرایش ◀️ پوشش نامناسب ◀️بی حجاب و کشف حجاب ◀️موسیقی نامناسب ◀️رقص و حرکاتی به اسم حرکات موزون ◀️حرفهای ضد دینی و ضد انقلابی ◀️حمایت از سلبریتی ها ی اغتشاش گرو چهره های ضد انقلاب ◀️آموزش فرقه های ضاله ◀️استفاده از کتب با مفاهیم نامناسب ◀️استفاده از نمادهای همجنس گرایی ◀️گفت و شنودهای ضد فرهنگ و قانون در کلاس 👈را با ذکر اسم و آدرس دقیق مدرسه ( استان ،شهر، منطقه) و روز و تاریخ رویت مورد تخلف به ای دی زیر گزارش کرده و اگر مستند عکس و فیلم هم داشتید پیوست نمائید تا سریعا پیگیری و رسیدگی شود ▪️آیدی گزارشات👇👇 @madares_daneshgah30064 ((والدین گرامی نسبت به آموزش و پرورش صحیح فرزندانتان بی تفاوت نباشید.)) نشرحداکثری