eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
4.3هزار دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
105 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔸ایستادگی با دین اسلام 🔶🔹سالروز وفات ✳️ یک نکته را می‌خواستم توضیح بدهم: این توجه (من) به دین، بخصوص به مسئله در این شرایط معین از زمان و مکان پس از اشاره سریع (صریح؟) به ۱۵ خرداد، برای این است که در مقابل چنین هجومی که ما گرفتارش هستیم یک چیزی باید پیدا کرد که به وسیله‌اش ایستادگی نشان داد و من گمان می‌کنم (اگر) در این باره هم فکر کنیم بد نباشد. این یکی از آخرین مسائلی است که من خودم بهش اندیشیده‌ام. ✳️دنبال همین اندیشیدن هم بود که پاشدم رفتم حج، مثلاً سؤال این است که در مقابل هجوم مکانیسم چه کنیم؟ به یک چیزی متمسک (بشویم)، به یک چیزی بچسبیم، شاید بتوانیم خودمان را حفظ کنیم... واقعاً باید یک جایی ایستاد. برای اینکه آخرِ شخصیتِ منِ ایرانی، به چه چیز من است؟ یعنی باید دید به چه چیز است؟ به منزل و خانه و زندگی و فرض بفرمایید به رادیو و تلویزیون و دیگر قضایا که نیست. اینها شخصیت مرا نمی‌سازد. شخصیت مرا مجموعه عوامل فرهنگی متعلق به این جامعه‌ای می‌سازد که من توش نفس می‌کشم و یکیش . یکیش زبان. یکیش ادبیات. اینها را باید حفظ کرد. اینها هر کدام یک مستمسک‌اند. صص ۱۶۳ و ۱۶۴. 🌐 @rahyafte_com
👈تعریف #جلال_آل_احمد از آدم های غرب زده: ✅آدم غرب زده هُرهُری مذهب است.به هیچ چیز اعتقاد ندارد..... 🌐 @rahyafte_com
⭕️جلال گفت جگر دارد اين هوا! 🔹سالروز درگذشت 🔺يک روز با بچه‌ها ایستاده بودیم، دیدیم با یک ماشین آریا یا شاهین که همان رامبلر امریکائی بود، آمد ما سر خیابان دربند بودیم. نیش ترمز زد و گفت: «بچه‌ها بیائید بالا.» ما همیشه گریه‌اش می‌انداختیم. گفتم: «به به! ماشین امریکائی که خریدی، سیگار وینیستون هم که می‌کشی، غرب‌زدگی هم که می‌نویسی. بیا پائین ببینیم!» حسین جهانشاه نشست پشت فرمان و همگی نشستیم توی ماشین و پرسیدیم: «خب؟ چیه؟» گفت: «می‌خواهیم با ماشین برویم قم!» این آقا جلال است که برای ما آقاست و وقتی می‌گوید می‌رویم، نمی‌توانیم بگوئیم نه. رفتیم قم. سر یک کوچه نگه‌داشت و دوتا کتابش را برداشت:ا توی یک دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می‌ری؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم می‌روم پیش خمینی!» 🔺توی آن اوضاع(بعد از 15 خرداد)! گفتیم: «آنجا چرا؟» گفت: «بعدا می‌گویم.» خلاصه توی ماشین منتظر ماندیم. بعد از چند دقیقه‌ای، آل احمد آمد. دیدیم یک کتابش را این طرفی پرت کرد، یکی را آن طرفی! گفتیم: «پس چی شد؟» فریاد زد: «آی! خمینی جگر دارد این هوا!» دستش را به اندازه‌ یک هندوانه باز کرد و ادامه داد: «مصدق جیگر دارد این قدر!» و اندازه‌ی یک ارزن را نشان داد. 🔹پرسیدیم: «پس چی شد؟» گفت: «خمینی پدر مرا در آورد.» و تعریف کرد که رفتم در زدم و یک نفر در را باز کرد. گفتم به آقا بگوئید جلال آل احمد، نویسنده‌ فلان و بهمان آمده. آقا می‌گوید بگوئید بیاید داخل. رفتم و دیدم آقا متین و موقر نشسته. ژست گرفتم و می‌خواستم کتاب‌ها را بدهم به آقا. اولِ کتاب‌ها هم غلیظ نوشته بودم: تقدیم می‌شود به ... آقا گوشه‌ی پتوی زیر پایش را می‌زند عقب و هر دو تا را بیرون می‌آورد. جلال می‌گوید: «نمی‌دانستم شما این خزعبلات را هم می‌خوانید.» جلال خیال کرده بود خیلی ختم است. آقا در سکوت به جلال حالی می‌کند که: «اگر خزعبلات است، چرا دو تا را زدی زیر بغلت و با خودت آوردی؟ تو می‌خواهی روشنفکربازی برای من دربیاوری؟» خلاصه جلال حالش گرفته شد! مرحوم 🌐 @rahyafte_com ✨معرف کانال باشید✨
✅پاسخ آیت الله طالقانی به درباره ی بی دین خواندن او چه بود؟ 📝بر اساس خاطره ای از شمس آل احمد 🌐 @rahyafte_com