🌷غروب غفلت🌷 #قسمت_72 ایمیل هشتم:🌺 معیارهای من🌺 با شخصی ملاقات کردم که نظرم را درباره خودم و دیگران عوض کرد. او یک دختر لبنانی بود که در خانواده ای مسلمان متولد شده بود. خصوصیتی داشت که در کمتر زنی دیده بودم، اعتماد به نفس. او دختری بیست و چند ساله بود که دکتری روانشناسی داشت. استاد دانشگاه بود و به زودی مادر می شد . یک روز با هم درباره مسئله ازدواج صحبت می کردیم . او گفت برای ازدواج چند سال صبر کرده و منتظر مردی معتقد و مسلمان بوده است. البته پیشنهادهای زیادی داشته چون دختری تحصیل کرده، مسلمان، محجبه و قابل احترام است. من واقها شوک شده بودم😳 ، خوب چون من در یک خانواده آمریکایی بزرگ شده بودم. وقتی دختری می گوید پیشنهادات زیادی برای ازدواج داشتم هیچ یک از مواردی که این خانوم گفت در لیستش نیست. معمولا می گوید من پیشنهادهای زیادی برای ازدواج دارم چون بلند قد و لاغر هستم، صورتم زیباست، موهایم طلایی و چشمانم آبی است . ژست و هیکلم قشنگ و جذاب است. اما برای این دختر لبنانی هیچ یک از این ویژگیهای زنانه ملاک یک همسر خوب نبود. 😐 بعدها خیلی درباره این مسئله فکر کردم و فهمیدم این افکار من در واقع از حقیقت تلخ زندگی آمریکایی نشات می گیرد . ما اینگونه بزرگ شده ایم که الگوی ما عروسک باربی و زنان زیبا💃💃 هستند. من اسم زنان موفق در علوم و فنون و ادبیات و... را نمی دانم اما می توانم صدها مانکن و خواننده و بازیگر و رقاص را نام ببرم. درباره خودم خیلی فکر کردم مدرک فوق لیسانس دارم و در کالج ، انگلیسی درس می دهم و دارم آماده می شوم برای دوره دکترا و از نظر هوشی تقریبا بالاتر از سطح متوسط هستم اما تا جایی که یادم هست تنها چیزی که مردم درباره آن با والدینم صحبت کرده اند زیبایی من بوده.♀ من نمی توانم خودم را بدون زیبایم به حساب آورم. مانند بیشتر زنان آمریکایی، خودشناسی من به زیبایی ام بستگی دارد. و اگر آن را از دست بدهم دیگر سرمایه ای ندارم. 😯 این چه مشکلی است که ما داریم!😔 ادامه دارد.....